25-04-2015، 13:01
منابع این حدیث عبارتند از: «الخصال، ج2، ص524 ـ 526» ، « إرشاد القلوب إلى الصواب، ج1، ص139ـ 141» ، « بحار الأنوار ، ج74، ص72ـ 75» ، «معانی الأخبار، ص332ـ 335» ، « مکارم الأخلاق، ص472ـ 473».
ابو ذر گوید: روزى بر رسول اکرم وارد شدم که تنها در مسجد نشسته بود، من از تنهایى حضرت استفاده کردم.
فرمود:ابا ذر! براى مسجد تحیّت است. گفتم چگونه است؟ فرمود: دو رکعت نماز.
بعد رو به من کرد.
من عرض کردم: یا رسول الله مرا به نماز میخوانى، نماز چیست؟
فرمود: نماز بهترین چیز است هر که خواهد بسیار و هر که خواهد کم بخواند.
گفتم: یا رسول الله! چه عملى نزد خداوند عزّ و جل از همه محبوب تر است؟
فرمود ایمان به خدا و جهاد در راه او.
گفتم: ایمان کدام شخص کامل تر است؟
فرمود: هر که اخلاقش بهتر است.
گفتم: کدام مؤمن برتر است؟
فرمود: آن که مسلمین از دست و زبانش در امان باشند.
گفتم: کدام هجرت بهتر است؟
فرمود: از بدى هجرت کردن.
گفتم:چه وقت از شبها افضل است؟
فرمود نیمهى آخر شب.
گفتم: کدام نماز بهتر است؟
فرمود: نماز با قنوت طولانى.
گفتم: کدام روزه بهتر است؟
فرمود: روزه واجب و در نزد خدا چند برابر پاداش است.
گفتم: کدام صدقه بهتر است؟
فرمود: از آدم کم مال در پنهانى.
گفتم: کدام زکات بهتر است؟
فرمود: آن چیزى که در نزد اهل خبرهاش گران ترین و عالی ترین و بهترین باشد.
گفتم: کدام جهاد بهتر است؟
فرمود: جهادى که خون مؤمن ریخته شود و اسبش پى گردد.
گفتم: کدام یک از آیههاى قرآن بزرگ تر است؟
فرمود: آیة الکرسى.
گفتم: صحف ابراهیم چیست؟
فرمود: همهاش مَثَل بود از این قبیل «اى شاه مقتدر گرفتار من تو را نفرستادمت که مال دنیا را بر هم انباشته کنى بلکه فرستادمت تا دعاى مظلوم را از من بگردانى که من دعاى مظلوم را رد نمىکنم؛ اگر چه از کافر یا فاجر باشد.»
و در آن امثالى بود: «عاقلى که عقلش مقلوب نشده باشد وقت را سه قسمت می کند: قسمتى براى مناجات با خدا، و ساعتى براى تفکر در آفریدههاى الهى، و قسمتى و ساعتى که حساب خویشتن را نسبت به اعمالى که انجام داده برسد، و قسمتى که نیازهاى حلال خویش از خور و خواب بپردازد، و عاقل باید جز در یکى از سه حال نباشد: یا اندوختن توشه آخرت، یا کسب روزى، یا لذّت غیر حرام، و عاقل باید به وضع زمانه بصیر باشد و به کار خود پردازد، و زبان خویش نگهدارد، و هر که سخنان خود را از اعمال خود بداند جز در موارد لازم، کم حرف می زند.»
گفتم: یا رسول الله! صحف موسى در چه باره بود؟
فرمود: همهاش عبرت بود: «عجب از کسى که به جهنم یقین دارد چگونه مىخندد. عجب از کسى که به مرگ یقین دارد چگونه خوشحال مىشود. شگفتا از آن که به دنیا و دگرگونی ها و تحوّلاتش خبر دارد، و به آن دل می بندد و مطمئن مىشود. شگفتا از کسى که به حساب فردا ایمان دارد و عمل، نمىکند.»
پرسیدم: یا رسول الله! آیا در دنیا چیزى از آنچه در صحف ابراهیم و موسى بود باقى مانده بر آنچه به شما فرستاده شده؟
فرمود: بخوان «و رستگار است کسى که خود را تزکیه کند، و نام خدا را بیاد آرد و نماز گزارد، بلکه زندگى دنیا را برگزیند که آخرت بهتر و باقى است، همانا این (چهار آیه) در صحف ابراهیم و موسى بود.»
گفتم: یا رسول الله! مرا وصیّتى کن.
فرمود: تو را به تقوى سفارش مىکنم که در رأس همه کارهاى تو است.
گفتم: یا رسول الله! بیشتر بفرمایید.
فرمود: بر تو باد به تلاوت قرآن و ذکر خداوند عزّ و جل که تلاوت قرآن براى تو در آسمان ذکر و در زمین نور خواهد بود.
گفتم: یا رسول الله! بیشتر بفرمایید.
فرمود: بر تو باد به جهاد که جهاد، رهبانیّت امت من است.
گفتم: یا رسول الله! بیشتر.
فرمود: بر تو باد که جز از خوبى سکوت کنى، که این کار شیطان را از تو براند و در کارهاى دینت یاریت نماید.
گفتم: یا رسول الله! بیشتر.
فرمود: از خنده بسیار بپرهیز که دل را مىمیراند، و روشنى چهره (آبرو) را می برد.
گفتم: یا رسول الله! بیشتر.
فرمود: به پائینتر از خود نگاه کن و به بالاتر از خود نظر مکن، که این کار وسیله بهترى است براى آن که نعمت هاى خدا را بر خود کم ندانى.
گفتم: یا رسول الله! بیشتر.
فرمود: با خویشان صله کن گر چه از تو ببرند، و مسکینان را دوست بدار و با ایشان مجالست کن.
گفتم: یا رسول الله! بیشتر.
فرمود: حق بگو گر چه تلخ باشد.
گفتم: یا رسول الله! بیشتر.
فرمود: در راه خدا از ملامت مردم مترس.
گفتم: بیشتر.
فرمود: عیوب خودت، تو را از عیب جویى مردم باز دارد و آنچه می کنى بر آنها عیب مگیر و همین عیب براى آدمى کافى است که در مردم عیب هایى را ببیند که در خود نمىبیند.
بعد دست به سینهام نهاد و فرمود: عقلى چون تدبیر و پارسایى چون خود دارى از گناه و حسبى چون خوش خویى، وجود ندارد.