09-02-2015، 7:48
اقـــــرار مـــی کـــنم اینــجا بــدون تــو
حـتی بــرای آه کشـــیدن هـــم هــــوا کــــم اســــت . . .
.
.
.
این روزهـــا دوباره افکارم به سوی تــــو پر می کشد
سنگش نزن تحمل کـــــن !
.
.
.
بهم گفت کمى از حال و روزت بگو
و من سکوت کردم و سکوت کردم و سکوت کردم ،
اونقدر سکوت کردم که مطمئن شدم چیزى رو از قلم ننداختم !
.
.
.
پـــرنــدهای..
مـــیـانِ چــشمهـایـت..
خـــوابِ “عــاشـق شــدن” مـیدیـــد !
پـلک زدی..
بـــرایِ “همــیـشه” پـــــریــــد !
.
.
.
کاش می شد
دنیا را
تا کرد و گوشه ای گذاشت ،
مثل جانماز مادر !
.
.
.
گفتند :
به اندازه ی گلیم هایتان
و به اندازه ی دهان هایتان
اما . . .
حرفی از وسعت آرزو هایمان نزدند
.
.
.
چه تقدیر بدیست !
من اینجا بی تو می سازم و تو، آنجا با او می سازی…
.
…
.
.
درخت با برگ های خشک و شاخه های شکسته هم هنوز درخت است …
آدم اما “دلش که بشکند” ، دیگر آدم نمی شود !
.
.
.
یه سری از حرفها هستند که امکان نداره بشه به گفتار تبدیلشون کرد ؛
این حرفا معمولا به اشک تبدیل میشن . . .
.
.
.
.
گفتی قیدت را بزنم اما ندانستی که دوست داشتن من از اول هم بی قید و شرط بود !
.
.
.
هر من و تویی … همیشه ما نمی شود
درست مثل من و تو
.
.
.
انــصـاف نــیـست !
تـــو در “قــلـب ِ” مـن بـــاشـی ..
و مـن ،
در “دســتــان ِ” تــــو !
.
.
.
مــی بـــیـنی !؟
هــمه چــــیـز زوج و فــــرد شـــده !
حــتّی تـــــو !
حــتّی مـــن !
.
.
.
زرد آبی قرمز سفید مشکی
نمیدانم از کدام
رز…
برایت هدیه بیاورم تا در خاطرت بمانم
ای آنکه که
اشکهای
شبانه ام از آن توست…
.
.
.
خستـگی اَت را ..
تـاولِ زیــر ِ انـگشتهایِ پـایـت را ..
بـرایـــم سوغـاتی آورده ای !
می نشینی ..
نفسی تــازه میـکنی ..
و می روی !
و من ..
چـشم بـه راهِ تــــو ..
به نیمـکت بــودنِ خـود ادامـه مـیدهـــم !
.
.
.
ایـــن آدم ..
محـــــتوی دل اســت !
بــــا احتـــــیاط حــــمل شـــــود !
.
.
.
وقتی از همه دنیا ناراحتم ، فقط با فکر کردن به تو آروم میشم
اما وقتی تو ناراحتم می کنی ، همه ی دنیا هم نمیتونه آرومم کنه !
.
.
.
ای کــاش یا بـــــــــــودی
یـــــا از اول نبودی !!
ایـــــن که هســـتیو کنــــارم نیســــتی …
“دیـــــــــوانه ام میکنــــــــــد”
.
.
.
.
حق الناس همیشه پول نیست
گاهى دل است،
دلى که باید میدادى و ندادى
.
.
.
چیزی نیست که مرا سر شوق بیاورد
جز تــــو…
تو هم که نیستی!
.
.
.
گلایه عیبی ندارد ؛ کنایه ویران می کند !
.
.
.
دلواپسی من از نیامدنت نیست!
می ترسم
در پس این دل دل زدن ها
بیایی و دلخواه تو
نباشم …
.
.
.
کمی مهربانتر باش لطفا …
برای شانه ام سنگین است این سرسنگینی ها …
.
.
.
یه وقتایی دلت میسوزه
یه وقتایی دلت میشکنه
یه وقتایی دلت میگیره
اما خدا نکنه سه تاش با هم اتفاق بیفته !
.
.
.
از من فاصله بگیر ؛ هربار که به من نزدیک می شوی باور می کنم
هنوز می شود زندگی را دوست داشت !
از من فاصله بگیر ؛ خسته ام از این امیدهای کوتاه و واهی …
.
.
.
دیــــوار اتاقــــــم پــــر از عکسهـــــای دو نفـــــــره ایست…
که قـــــــرار است بعـــــــــدا بیندازیم … !
همان بعـــــــدا که نیســــــت شد در تقویــــــم بودنمــــــان … !
.
.
.
ﭘﻴﺸﺎﻧﻰ ﺍﻡ ، ﭼﺴﺒﻴﺪﻥ به ﺳﻴﻨﻪ ﺍﻯ ﺭﺍ ﻣﻴﺨﻮﺍﻫﺪ
ﻭ ﭼﺸﻤﺎﻧﻢ ، ﺧﻴﺲ ﮐﺮﺩﻥ ﭘﻴﺮﺍﻫﻨﻰ ﺭﺍ …
ﻋﺠﺐ ﺩﻝ ﭘﺮ ﺗﻮﻗﻌﻰ ﺩﺍﺭﻡ ﻣﻦ !
.
.
.
پی کلام مگرد!
آنچه می خواستی نگاهت گفت!
.
.
.
وقـتــی بـهـ نبودنت فـکـر مـیـکـنـمـــ …
بی اخـتـیـآر لـبـخـنـد مـیـزنـمــ
نـمـیـدآنــی کـهـ ایـن لـبخـنـد ؛
تـلـخ تـریـن لـحـظـهـ ـی ِ زنـدگــی امــ رآ بـهـ تـصـویـر مـیـکـشـد !
.
.
.
وقتی کسی در کنارت هست ، خوب نگاهش کن :
به تمام جزئیاتش
به لبخند بین حرف هایش
به سبک ادای کلماتش
به شیوه ی راه رفتنش ، نشستنش
به چشم هاش خیره شو
دستهایش را به حافظه ات بسپار
گاهی آدم ها آنقدر سریع میروند که حسرت یک نگاه سرسری را هم به دلت میگذارند …
.
.
.
در انتظارت ،
ثانیه های تاریک فراق را
برسپیدی چشم هایم دوختم
امّا چه بی رحمانه !
تیک تاک ساعت ؛
بر سرم پُتک می کوبید …
قلبم از ضربان ایستاد ؛
وقتی عقربه های ساعت ؛
بر من دهن کجی کردند و
از رفتن نماندند!
و چه زود،
دیر شد آمدنت!
.
.
.
نبود … پیدا شد … آشنا شد … دوست شد … مهر شد … گرم شد
عشق شد … یار شد … تار شد … بد شد … رد شد … سرد شد
غم شد … بغض شد … اشک شد … آه شد … دور شد … گم شد
تمام شد
حـتی بــرای آه کشـــیدن هـــم هــــوا کــــم اســــت . . .
.
.
.
این روزهـــا دوباره افکارم به سوی تــــو پر می کشد
سنگش نزن تحمل کـــــن !
.
.
.
بهم گفت کمى از حال و روزت بگو
و من سکوت کردم و سکوت کردم و سکوت کردم ،
اونقدر سکوت کردم که مطمئن شدم چیزى رو از قلم ننداختم !
.
.
.
پـــرنــدهای..
مـــیـانِ چــشمهـایـت..
خـــوابِ “عــاشـق شــدن” مـیدیـــد !
پـلک زدی..
بـــرایِ “همــیـشه” پـــــریــــد !
.
.
.
کاش می شد
دنیا را
تا کرد و گوشه ای گذاشت ،
مثل جانماز مادر !
.
.
.
گفتند :
به اندازه ی گلیم هایتان
و به اندازه ی دهان هایتان
اما . . .
حرفی از وسعت آرزو هایمان نزدند
.
.
.
چه تقدیر بدیست !
من اینجا بی تو می سازم و تو، آنجا با او می سازی…
.
…
.
.
درخت با برگ های خشک و شاخه های شکسته هم هنوز درخت است …
آدم اما “دلش که بشکند” ، دیگر آدم نمی شود !
.
.
.
یه سری از حرفها هستند که امکان نداره بشه به گفتار تبدیلشون کرد ؛
این حرفا معمولا به اشک تبدیل میشن . . .
.
.
.
.
گفتی قیدت را بزنم اما ندانستی که دوست داشتن من از اول هم بی قید و شرط بود !
.
.
.
هر من و تویی … همیشه ما نمی شود
درست مثل من و تو
.
.
.
انــصـاف نــیـست !
تـــو در “قــلـب ِ” مـن بـــاشـی ..
و مـن ،
در “دســتــان ِ” تــــو !
.
.
.
مــی بـــیـنی !؟
هــمه چــــیـز زوج و فــــرد شـــده !
حــتّی تـــــو !
حــتّی مـــن !
.
.
.
زرد آبی قرمز سفید مشکی
نمیدانم از کدام
رز…
برایت هدیه بیاورم تا در خاطرت بمانم
ای آنکه که
اشکهای
شبانه ام از آن توست…
.
.
.
خستـگی اَت را ..
تـاولِ زیــر ِ انـگشتهایِ پـایـت را ..
بـرایـــم سوغـاتی آورده ای !
می نشینی ..
نفسی تــازه میـکنی ..
و می روی !
و من ..
چـشم بـه راهِ تــــو ..
به نیمـکت بــودنِ خـود ادامـه مـیدهـــم !
.
.
.
ایـــن آدم ..
محـــــتوی دل اســت !
بــــا احتـــــیاط حــــمل شـــــود !
.
.
.
وقتی از همه دنیا ناراحتم ، فقط با فکر کردن به تو آروم میشم
اما وقتی تو ناراحتم می کنی ، همه ی دنیا هم نمیتونه آرومم کنه !
.
.
.
ای کــاش یا بـــــــــــودی
یـــــا از اول نبودی !!
ایـــــن که هســـتیو کنــــارم نیســــتی …
“دیـــــــــوانه ام میکنــــــــــد”
.
.
.
.
حق الناس همیشه پول نیست
گاهى دل است،
دلى که باید میدادى و ندادى
.
.
.
چیزی نیست که مرا سر شوق بیاورد
جز تــــو…
تو هم که نیستی!
.
.
.
گلایه عیبی ندارد ؛ کنایه ویران می کند !
.
.
.
دلواپسی من از نیامدنت نیست!
می ترسم
در پس این دل دل زدن ها
بیایی و دلخواه تو
نباشم …
.
.
.
کمی مهربانتر باش لطفا …
برای شانه ام سنگین است این سرسنگینی ها …
.
.
.
یه وقتایی دلت میسوزه
یه وقتایی دلت میشکنه
یه وقتایی دلت میگیره
اما خدا نکنه سه تاش با هم اتفاق بیفته !
.
.
.
از من فاصله بگیر ؛ هربار که به من نزدیک می شوی باور می کنم
هنوز می شود زندگی را دوست داشت !
از من فاصله بگیر ؛ خسته ام از این امیدهای کوتاه و واهی …
.
.
.
دیــــوار اتاقــــــم پــــر از عکسهـــــای دو نفـــــــره ایست…
که قـــــــرار است بعـــــــــدا بیندازیم … !
همان بعـــــــدا که نیســــــت شد در تقویــــــم بودنمــــــان … !
.
.
.
ﭘﻴﺸﺎﻧﻰ ﺍﻡ ، ﭼﺴﺒﻴﺪﻥ به ﺳﻴﻨﻪ ﺍﻯ ﺭﺍ ﻣﻴﺨﻮﺍﻫﺪ
ﻭ ﭼﺸﻤﺎﻧﻢ ، ﺧﻴﺲ ﮐﺮﺩﻥ ﭘﻴﺮﺍﻫﻨﻰ ﺭﺍ …
ﻋﺠﺐ ﺩﻝ ﭘﺮ ﺗﻮﻗﻌﻰ ﺩﺍﺭﻡ ﻣﻦ !
.
.
.
پی کلام مگرد!
آنچه می خواستی نگاهت گفت!
.
.
.
وقـتــی بـهـ نبودنت فـکـر مـیـکـنـمـــ …
بی اخـتـیـآر لـبـخـنـد مـیـزنـمــ
نـمـیـدآنــی کـهـ ایـن لـبخـنـد ؛
تـلـخ تـریـن لـحـظـهـ ـی ِ زنـدگــی امــ رآ بـهـ تـصـویـر مـیـکـشـد !
.
.
.
وقتی کسی در کنارت هست ، خوب نگاهش کن :
به تمام جزئیاتش
به لبخند بین حرف هایش
به سبک ادای کلماتش
به شیوه ی راه رفتنش ، نشستنش
به چشم هاش خیره شو
دستهایش را به حافظه ات بسپار
گاهی آدم ها آنقدر سریع میروند که حسرت یک نگاه سرسری را هم به دلت میگذارند …
.
.
.
در انتظارت ،
ثانیه های تاریک فراق را
برسپیدی چشم هایم دوختم
امّا چه بی رحمانه !
تیک تاک ساعت ؛
بر سرم پُتک می کوبید …
قلبم از ضربان ایستاد ؛
وقتی عقربه های ساعت ؛
بر من دهن کجی کردند و
از رفتن نماندند!
و چه زود،
دیر شد آمدنت!
.
.
.
نبود … پیدا شد … آشنا شد … دوست شد … مهر شد … گرم شد
عشق شد … یار شد … تار شد … بد شد … رد شد … سرد شد
غم شد … بغض شد … اشک شد … آه شد … دور شد … گم شد
تمام شد