میدونی چی بده؟؟

[._NeGiX_.]

میدونی چی بده؟؟؟؟
این که به قول علی عبدالمالکی
دلم از کسی گرفته که میخوام براش بمیرم
دلِ دیگه بعضی اوقات دلش میخواد بگیره
اصلا به نظر من یکی از وظایف دل اینِ که هر از چند گاهی هم بگیره
تا چشا خیس بشه
تا گونه ها خیس بشه
تا بغض ها شکسته بشه
اَه
بغض هـــــــــــا
این لعنتی ها
عجیب راه نفس که هیچ راه زندگی را هم میبندن
میدونی چی بده ؟؟؟
این که با پاهای پیاده
اون قدر روی شن های داغ بخاطر کسی قدم برداری
که فقط به فکر خودشه
میدونی
تو واسش این همه قدم های سخت سخت برداشتی
اما اون اصلا به چشش نیست و دو قدمی که بخاطرت خرج کرده رو عجیب میکوبونه تو سرت
و تو هیچی نمیتونی بگی چون اون عزیزه دلتِ
آره
قدم ها واسه تویی که کفش خوب پاته
واسه تو که تو کولت پر آب معدنیه
تو که رو سرت نقاب داری تا آفتاب نسوزونتت
تو که هر از چند گاهی یه الاغی مثل من بغلت هست که سوارش بشی و بقیه راه رو بری
سخت نیست
اما واسه منی که پیاده بودم
واسه منی که پا برهنه بودم
واسه منی که دست خودم بالای سرم نقاب بود
واسه منی که سواری گرفتن از ادمای اطرافم رو بلد نیستم
واسه منی که سواری دادم اما تو مرامم سواری گرفتن نبود
سخته
درده
بفهم اینو که من دوستت داشتم
بفهم اینو که منت نذاری رو سر آدمی که دوستت داره