13-12-2014، 17:30
بیست و نهم آذر ۱۳۷۰ پیکر شهید مهندس محمدجواد تندگویان، وزیر نفت کابینه شهید رجایی توسط دولت وقت عراق به ایران تحویل داده شد و به این ترتیب ، چشم انتظاری یازده ساله خانواده این شهید گرانقدر، بعد از امیدواریهای فراوانی که مبنی بر زنده بودن وی می رفت ، یکبار دیگر او را دیدند و با او وداع کردند.
محمّدجواد تندگویان در ۲۶ خرداد ۱۳۲۹ در خانی آباد تهران به دنیا آمد. پدرش، حاج جعفر، در میدان بهارستان مغازة کفاشی داشت. تندگویان علوم مقدماتی قرآنی را نزد پدرش فراگرفت و با حضور در مسجد بینایی و هیاتهای بنی فاطمه و فاطمیون خانی آباد با تعالیم دینی آشناتر شد. پس از گذراندن دوره ابتدایی، دوره متوسطه را در ۱۳۴۲ ش در دبیرستان جعفری اسلامی آغاز کرد.
سال ۱۳۴۶ دورة متوسطه را با موفقیت به پایان رساند. از نیمة اول سال تحصیلی ۱۳۴۷ـ ۱۳۴۸ تحصیلات خود را در دانشکدة نفت آبادان آغاز نمود و بلافاصله با انجمن اسلامی دانشجویان همکاری کرد و در مدتی کوتاه، عضوی فعال و مؤثر شد. او و دوستانش شخصیتهایی چون دکتر علی شریعتی و محمدتقی جعفری را برای ایراد سخنرانی به دانشکده نفت آوردند.
تندگویان در ۱۳۵۱، دورة کارشناسی مهندسی پتروشیمی را به پایان رساند و در پالایشگاه نفت تهران به کار مشغول شد. در شهریور ۱۳۵۲، حدود یک سال پس از فارغ التحصیلی ازدواج کرد. پس از آن در آبان ۱۳۵۲ به آبادان رفت تا فعالیت های انجمن اسلامی دانشکدة نفت آبادان را گسترش دهد اما با اعمالِ فشار ساواک از پالایشگاه تهران اخراج شد. تندگویان در ۱۳ آبان ۱۳۵۲ در پالایشگاه تهران دستگیر شد و حدود هفت ماه در زندان انفرادی بود. سپس دادگاه او را با احتساب مدت بازداشت به یک سال زندان محکوم کرد.
در آبان ۱۳۵۳ آزاد شد و به عنوان سرباز صفر به شیراز اعزام گردید و پس از اتمام این دوره، در شرکت بوتان گاز مشغول به کار شد اما در ۶ تیر ۱۳۵۴، با اِعمال فشار ساواک و به بهانة نقص پرونده، مجبور به استعفا گردید. سپس، به منظور دورماندن از نظارت ساواک، پیشنهاد کار در شرکت پارس توشیبا (پارس خزر فعلی) را در رشت پذیرفت و از ۱۳۵۴ تا ۱۳۵۶ مدیر تولید آن شرکت بود.او در ۱۳۵۶ ش، در رشتة مدیریت صنعتی در مدرسة عالی مدیریت وابسته به دانشگاه هاروارد پذیرفته شد و در ۱۳۵۷ ش موفق به دریافت مدرک کارشناسی ارشد مدیریت بازرگانی گردید و به شرکت پارس توشیبا بازگشت.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ مدیر شرکت پارس توشیبا شد و تا آذر ۱۳۵۸ این سمت را به عهده داشت. سپس معین فر، وزیر نفت وقت جمهوری اسلامی ایران، وی را به کار دعوت کرد و او نمایندة قائم مقامِ وزیر نفت در آبادان و عضو اصلی کمیسیون پاکسازی در ادارة نفت آبادان گردید. در تیر ۱۳۵۹، سرپرستی مناطق نفت خیز به وی واگذار گردید و او تا مهر ۱۳۵۹ در این سمت بود.
در نتیجة عملکرد موفقیت آمیز او در دورة سرپرستی مناطق نفت خیز در اول مهر ۱۳۵۹ برای تصدی وزارت نفت به مجلس شورای اسلامی معرفی شد و رأی اعتماد نمایندگان مجلس شورای اسلامی را برای تصدی این مقام به دست آورد. او در مدت کوتاهی، کارکنان وزارت نفت را برای حفاظت از تأسیسات نفتی خوزستان سازماندهی کرد. در طول چهل روز وزارت، به منظور نظارت مستقیم بر این عملیات سه بار به آبادان رفت اما در چهارمین سفرش به آبادان، در ۹ آبان ۱۳۵۹ نیروهای عراقی که صبح آن روز جادة فرعی ماهشهر ـ آبادان را در اختیار گرفته بودند ــ وی را به همراه دو معاونش و دو تن از محافظانش به اسارت گرفتند. دولت ایران با استناد به قوانین و مقررات بین المللی از مجامع جهانی، بویژه صلیب سرخ، برای آزادی وی استمداد کرد، اما عراق تندگویان را اسیر جنگی دانست.
در ۱۱ سالی که از اسارت تا بازگشت پیکر شهید تندگویان به میهن گذشت بسیاری از مقامات از جمله شهیدان رجایی و چمران، از راه های مختلف تلاش کردند خبری از وضعیت وی بگیرند یا برای نجات جان وی تلاش کنند، تلاش هایی که البته بی سرانجام ماند. با نزدیک شدن زمان برگزاری اجلاس وزیران نفت اوپک در بالی اندونزی در ۲۴ آذر ۱۳۵۹/ ۱۵ دسامبر ۱۹۸۰، دولت ایران درخواست کرد که موضوع حمله عراق به ایران و اسیر شدن وزیر نفت در دستور کار اجلاس قرار گیرد اما با تلاش عراق و چند کشور حامی آن، این موضوع از دستور کار اجلاس حذف شد و به هیات ایرانی فقط اجازه داده شد در این خصوص بیانیه ای صادر کند.
تا یک سال بعداز اسارت او و تا زمانی که دولت شهید رجایی بر سر کار بود، تمامی نامه های وزارت نفت به نام محمدجواد تندگویان صادر می شد. به گفته برخی اسیران، وی تا مدت ها زنده بوده و حتی از شکست حصر آبادان (مهر ۱۳۶۰) و آزادسازی خرمشهر (خرداد ۱۳۶۱) آگاهی یافته بود. اسارت وزیر نفت جمهوری اسلامی ایران سر و صدای بسیاری به پا کرد اما تا ۱۱ سال بعد هیچ کس از سرنوشت دقیق تندگویان باخبر نبود تا اینکه در جریان مبادله اسرا و کشته شدگان ایرانی و عراقی اعلام شد پیکر شهید تندگویان به ایران باز می گردد.
محمّدجواد تندگویان در ۲۶ خرداد ۱۳۲۹ در خانی آباد تهران به دنیا آمد. پدرش، حاج جعفر، در میدان بهارستان مغازة کفاشی داشت. تندگویان علوم مقدماتی قرآنی را نزد پدرش فراگرفت و با حضور در مسجد بینایی و هیاتهای بنی فاطمه و فاطمیون خانی آباد با تعالیم دینی آشناتر شد. پس از گذراندن دوره ابتدایی، دوره متوسطه را در ۱۳۴۲ ش در دبیرستان جعفری اسلامی آغاز کرد.
سال ۱۳۴۶ دورة متوسطه را با موفقیت به پایان رساند. از نیمة اول سال تحصیلی ۱۳۴۷ـ ۱۳۴۸ تحصیلات خود را در دانشکدة نفت آبادان آغاز نمود و بلافاصله با انجمن اسلامی دانشجویان همکاری کرد و در مدتی کوتاه، عضوی فعال و مؤثر شد. او و دوستانش شخصیتهایی چون دکتر علی شریعتی و محمدتقی جعفری را برای ایراد سخنرانی به دانشکده نفت آوردند.
تندگویان در ۱۳۵۱، دورة کارشناسی مهندسی پتروشیمی را به پایان رساند و در پالایشگاه نفت تهران به کار مشغول شد. در شهریور ۱۳۵۲، حدود یک سال پس از فارغ التحصیلی ازدواج کرد. پس از آن در آبان ۱۳۵۲ به آبادان رفت تا فعالیت های انجمن اسلامی دانشکدة نفت آبادان را گسترش دهد اما با اعمالِ فشار ساواک از پالایشگاه تهران اخراج شد. تندگویان در ۱۳ آبان ۱۳۵۲ در پالایشگاه تهران دستگیر شد و حدود هفت ماه در زندان انفرادی بود. سپس دادگاه او را با احتساب مدت بازداشت به یک سال زندان محکوم کرد.
در آبان ۱۳۵۳ آزاد شد و به عنوان سرباز صفر به شیراز اعزام گردید و پس از اتمام این دوره، در شرکت بوتان گاز مشغول به کار شد اما در ۶ تیر ۱۳۵۴، با اِعمال فشار ساواک و به بهانة نقص پرونده، مجبور به استعفا گردید. سپس، به منظور دورماندن از نظارت ساواک، پیشنهاد کار در شرکت پارس توشیبا (پارس خزر فعلی) را در رشت پذیرفت و از ۱۳۵۴ تا ۱۳۵۶ مدیر تولید آن شرکت بود.او در ۱۳۵۶ ش، در رشتة مدیریت صنعتی در مدرسة عالی مدیریت وابسته به دانشگاه هاروارد پذیرفته شد و در ۱۳۵۷ ش موفق به دریافت مدرک کارشناسی ارشد مدیریت بازرگانی گردید و به شرکت پارس توشیبا بازگشت.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ مدیر شرکت پارس توشیبا شد و تا آذر ۱۳۵۸ این سمت را به عهده داشت. سپس معین فر، وزیر نفت وقت جمهوری اسلامی ایران، وی را به کار دعوت کرد و او نمایندة قائم مقامِ وزیر نفت در آبادان و عضو اصلی کمیسیون پاکسازی در ادارة نفت آبادان گردید. در تیر ۱۳۵۹، سرپرستی مناطق نفت خیز به وی واگذار گردید و او تا مهر ۱۳۵۹ در این سمت بود.
در نتیجة عملکرد موفقیت آمیز او در دورة سرپرستی مناطق نفت خیز در اول مهر ۱۳۵۹ برای تصدی وزارت نفت به مجلس شورای اسلامی معرفی شد و رأی اعتماد نمایندگان مجلس شورای اسلامی را برای تصدی این مقام به دست آورد. او در مدت کوتاهی، کارکنان وزارت نفت را برای حفاظت از تأسیسات نفتی خوزستان سازماندهی کرد. در طول چهل روز وزارت، به منظور نظارت مستقیم بر این عملیات سه بار به آبادان رفت اما در چهارمین سفرش به آبادان، در ۹ آبان ۱۳۵۹ نیروهای عراقی که صبح آن روز جادة فرعی ماهشهر ـ آبادان را در اختیار گرفته بودند ــ وی را به همراه دو معاونش و دو تن از محافظانش به اسارت گرفتند. دولت ایران با استناد به قوانین و مقررات بین المللی از مجامع جهانی، بویژه صلیب سرخ، برای آزادی وی استمداد کرد، اما عراق تندگویان را اسیر جنگی دانست.
در ۱۱ سالی که از اسارت تا بازگشت پیکر شهید تندگویان به میهن گذشت بسیاری از مقامات از جمله شهیدان رجایی و چمران، از راه های مختلف تلاش کردند خبری از وضعیت وی بگیرند یا برای نجات جان وی تلاش کنند، تلاش هایی که البته بی سرانجام ماند. با نزدیک شدن زمان برگزاری اجلاس وزیران نفت اوپک در بالی اندونزی در ۲۴ آذر ۱۳۵۹/ ۱۵ دسامبر ۱۹۸۰، دولت ایران درخواست کرد که موضوع حمله عراق به ایران و اسیر شدن وزیر نفت در دستور کار اجلاس قرار گیرد اما با تلاش عراق و چند کشور حامی آن، این موضوع از دستور کار اجلاس حذف شد و به هیات ایرانی فقط اجازه داده شد در این خصوص بیانیه ای صادر کند.
تا یک سال بعداز اسارت او و تا زمانی که دولت شهید رجایی بر سر کار بود، تمامی نامه های وزارت نفت به نام محمدجواد تندگویان صادر می شد. به گفته برخی اسیران، وی تا مدت ها زنده بوده و حتی از شکست حصر آبادان (مهر ۱۳۶۰) و آزادسازی خرمشهر (خرداد ۱۳۶۱) آگاهی یافته بود. اسارت وزیر نفت جمهوری اسلامی ایران سر و صدای بسیاری به پا کرد اما تا ۱۱ سال بعد هیچ کس از سرنوشت دقیق تندگویان باخبر نبود تا اینکه در جریان مبادله اسرا و کشته شدگان ایرانی و عراقی اعلام شد پیکر شهید تندگویان به ایران باز می گردد.