10-12-2014، 17:31
این مطلب ادامه درسگفتاری است که با عنوان «علل عقب ماندگی مسلمانان» در تاریخ ۲۴/۱۱/۱۹۷۰ ارائه شده است. در بخش عمده یی از این جلسه امام صدر به پرسش های حاضران پاسخ گفته است. مهم ترین این پرسش ها درباره نقش مهدی در پیشرفت یا عقب ماندگی مسلمانان است. این مطلب از سوی موسسه امام موسی صدر در اختیار روزنامه اعتماد قرار گرفته است.
بشارت دهنده این نظام، همان مهدی است. عقیده مهدویت مبتنی بر این بشارت دهنده نظام آرمانی است که نیازهای جامعه تشنه را برآورده می کند. مهدی چنین شخصیتی است. عقیده مهدویت از اینجاست و نه از ستم ها و سرکوب هایی که عقیده رهایی بخش را در میان مسیحیان یا شیعه یا اهل سنت یا گروه های دیگر پدید آورده است
مهدویت بخشی از عقیده ما است. ما همان گونه که به امام علی(ع) و پیامبر خدا (ص) ایمان داریم، به مهدی ( عج) نیز ایمان داریم. روایاتی که از پیامبر اسلام درباره مهدی وارد شده است، نزد دیگر فرقه های اسلامی هم متواتر است. من در کتاب های فراوانی از مذاهب دیگر و در گفت وگو با عالمان مذاهب دیگر به این مطلب رسیده ام. در سفر اخیری که به مصر داشته ام با شیخ حافظان مصر، شیخ حافظ تیجانی، دیدار کردم و نظرشان را درباره روایاتی که درباره مهدی وارد شده، پرسیدم. وی گفت: ما به این حقیقت ایمان داریم و بسیاری از برادران ما غیر از شیعیان نیز به مهدی ایمان دارند. منشا این عقیده اصلا فشار نیست، بلکه عقیده یی ناب است اما این عقیده اگر درست فهمیده شود، تاثیراتی در وضعیت اجتماعی دارد. عقیده مهدویت و باور به حضرت مهدی چیست؟ عقیده یی عملی و روشن و مقبول از سوی همگان است. ما معتقدیم که انسان در تکامل دائمی است. آیا چنین نیست؟ انسان همواره با حیات و هستی تعامل دارد تا تجربه یی جدید بیندوزد و تجربه یی تازه بر تجارب خویش بیفزاید و گامی دیگر به سوی کمال بردارد. انسان دائما در حرکت به سمت تکامل است. انحطاط هایی در تمدن انسانی رخ داده که آنها را تجارب می شماریم. اگر به مسیر کلی تمدن انسانی بنگریم، نقطه آغاز آن را نقطه صفر می بینیم که پس از آن در حال بالا رفتن است و هر چند، گاه این نمودار نشان دهنده نوسان ها و بالا و پایین رفتن هاست. دوران انحطاط شاید ۱۰۰ یا ۲۰۰ یا حتی ۵۰۰ سال باشد دوران هایی که محدود است و مجموعه حرکت تمدن انسانی به سوی تعالی و تکامل است.
اگر به فعالیت بشری در ابعاد مختلف، یعنی در زمینه علم و اخلاق و مذهب و کشاورزی و فناوری و فلسفه و هر زمینه دیگری بنگریم، درخواهیم یافت که سیر انسان همواره به سوی کمال و آفریدن برترین هاست. این رویکرد به سوی کمال، هدف و عنایت و آرمانی دارد. آرمان گرایی کامل در هر چیزی، همان اکتشاف حقایق است. انسان در زمینه اجتماعی صاحب تجاربی است: در دوره یی استبداد را تجربه کرد و در دوره یی فئودالیسم را و دورانی طولانی سرمایه داری را آزمود. اکنون نیز سوسیالیسم را می آزماید. استبداد و پادشاهی و جمهوری و دموکراسی را به شکل های مختلف آزموده است و به این ترتیب ، در حالت تجربه دائمی است.
بهترین نظام های محقق شدنی و آرمانی که همگان خواهان آن اند، نظامی است که انسان در سایه آن فرصت رشد همه توانایی هایش را در خود ببیند. در چنین نظامی فرصت تحصیل و کار و برآوردن خواست ها منحصر به گروه خاصی نیست. جامعه آرمانی جامعه یی است که در آن ستم روا نمی شود. برای تحقق چنین جامعه آرمانی که انسان در پی آن است، باید دو شرط تحقق یابد.
شرط اول، آمادگی پذیرش از سوی مردم است. مردم چگونه آماده می شوند؟ یا خسته و هلاک می شوند، یعنی از شکست خسته می شوند، یا کمال می یابند و به کمال می رسند و در وجودشان آمادگی پذیرش هر طرحی را پیدا می کنند که نیازهایشان را برآورده کند.
شرط دوم، رهبر است یا شخص رهبر یا گروه رهبرانی که زبان گویای مردم اند. انقلاب های موفق در جهان چگونه موفق می شوند؟ رهبر یا رهبران انقلاب شعاری را طرح می کنند. این شعار نیازها و احساسات مردم را پاسخ می گوید و در نتیجه، مردم پیرامون این انقلاب گرد هم می آیند و انقلاب شان پیروز می شود. پیامبران هم به همین سبب موفق می شوند. پیامبر رسالتی الهی را به مردم عرضه می کند. این رسالت الهی نیازهای انسان را در ابعاد مختلف پاسخ می دهد و از این روست که پیامبر پشتیبان پیدا می کند و پیروز می شود.
افراد یا مجموعه اندک مردم اگر پاسخ نیازهای خود را نبینند یا احساس نکنند که این رسالت به احساسات شان پاسخ می دهد، هیچ تلاش و انقلاب و دیانتی پیروز نمی شود. حتی قرآن کریم تصریح می کند که دین فطری است. یعنی وقتی که پیامبر به مردم مژده و بشارت دین را می دهد، در درون مردم پاسخ آن را می یابد. فطرت انسان دعوت پیامبر را اجابت می کند. بنابراین، هر حرکت موفق و هر نظام موفقی برای موفقیت خود به دو شرط نیاز دارد: شرط اول، آمادگی درونی مردم است، و شرط دوم، رهبر یا گروه رهبری است. شرط اول در نتیجه تجارب تحقق می یابد. جامعه آرمانی زمانی است که مردم آمادگی دائمی می یابند یا به تعبیر حدیث شریف، زمانی که جهان پر از ستم و جور می شود و مردم تمایل دارند عدل و قسط را بپذیرند، آن جامعه آرمانی تحقق می یابد.
بشارت دهنده این نظام، همان مهدی است. عقیده مهدویت مبتنی بر این بشارت دهنده نظام آرمانی است که نیازهای جامعه تشنه را برآورده می کند. مهدی(عج) چنین شخصیتی است. عقیده مهدویت از اینجاست و نه از ستم ها و سرکوب هایی که عقیده رهایی بخش را در میان مسیحیان یا شیعه یا اهل سنت یا گروه های دیگر پدید آورده است. حتی انسانی که سرکوب نشده است، به کمال رغبت دارد و این رغبت آمادگی پذیرش دعوت بشارت دهنده را در او پدید می آورد. بنابراین، مهدی مصداق رهبری است که بشارت دهنده نظام آرمانی است و زمانی که آمادگی فراهم شود و انسان ها آماده پذیرش این دعوت باشند، موفق خواهد شد. آن مهدی ای که شیعه منتظر اوست، کیست؟ می گویند یکی از نوادگان پیامبر خداست و همنام و هم کنیه ایشان. شیعیان درباره عمر و ولادت او عقیده خاصی دارند. این بحثی کلامی است که اگر بخواهید در جایی دیگر آن را طرح خواهیم کرد.
بحث دیگر تاثیر عقیده مهدویت در میان مسلمانان است. عقیده مهدویت دو خدمت بزرگ به جامعه اسلامی کرد. خدمت نخست، امید مستمر است، زیرا در زمان های گذشته و چه بسا، اکنون نیز کار به جایی رسیده که مسلمانان همه درهای جهان را به روی خود بسته دیده اند و اهل حق سرکوب شده، آواره و مطرود بوده اند. در این دوره های سخت و دشوار و پرفشار، اگر امید به مهدی وجود نداشت، پیروان حق تسلیم و در جامعه طاغوتی ذوب می شدند یا در مقابل سلطان ستمگر یا استعمارگران مسلط اگر امیدی به منجی نباشد، پیروان حق تسلیم می شوند. چه چیزی در درون مردم امید را زنده نگه داشته است؟ عقیده به مهدی. یعنی هر ظلم و سرکوب و دشواری و مشکلی که دامنگیر ما می شد ما احساس می کردیم که قطعا روزی خداوند کسی را برخواهد انگیخت و رهایی بخش ما خواهد آمد. همین امر امید ما را حفظ کرد. این نتیجه و دستاورد نخست عقیده مهدویت است.
نتیجه دوم این است که عقیده مهدویت، مو منان را واداشته است تا همواره در آمادگی کامل به سر برند. ما به انتظار ایمان داریم. انتظار چیست؟ انتظار به معنای آمادگی است. اگر اکنون شما با کسی قراری داشته باشید و موعد شما ساعت ۹ صبح باشد و به خانه اش بروید و ببینید که وی هنوز روی تختش دراز کشیده و برنخاسته است و لباسش را نپوشیده و آماده بیرون رفتن نشده است، آیا چنین شخصی می تواند بگوید که من منتظر شما بودم؟ این انتظار نیست. انتظار یعنی اینکه شخص در لحظه مشخص آماده باشد و نه اینکه شما در را بزنید تا او آماده شود. این مفهوم درست انتظار است. در ادعیه یی که درباره مهدی وارد شده و از جمله در دعای عهد این امر واضح و روشن است، چندان که گویی وی شمشیرش را کشیده است. شخص منتظر باید آماده خروج باشد. به یاد می آورم که در زمان کودکی ام در شهر مشهد خراسان ساکن بودیم. پدرم که از علمای بزرگ بود، شمشیری بلند داشت که در صندوق نگهداری می کرد. در آن زمان کلاشینکوف وجود نداشت. اکنون باید کلاشینکوف داشته باشیم. کسی که آن صندوق مخصوص نگهداری شمشیر را به پدرم اهدا کرد، عالمی زاهد و تقواپیشه بود. مو منان همواره آماده قیام بوده اند. مفهوم انتظار همین است، نه آنکه ما کاری نکنیم و منتظر بمانیم تا امام زمان(عج) بیاید و همه چیز را اصلاح کند. این انتظار نیست. چنین فهمی از انتظار همانند تحریفی است که در مفاهیم اسلامی دیگر رخ داده است. عقیده مهدویت مبتنی بر امید و آمادگی است. عقیده درست مهدویت این است و شک نیست که این عقیده خدمت فراوانی کرده و امروز هم اگر ما مفهوم مهدویت را در درون خود تصحیح کنیم، خدمات فراوانی خواهد کرد.
بشارت دهنده این نظام، همان مهدی است. عقیده مهدویت مبتنی بر این بشارت دهنده نظام آرمانی است که نیازهای جامعه تشنه را برآورده می کند. مهدی چنین شخصیتی است. عقیده مهدویت از اینجاست و نه از ستم ها و سرکوب هایی که عقیده رهایی بخش را در میان مسیحیان یا شیعه یا اهل سنت یا گروه های دیگر پدید آورده است
مهدویت بخشی از عقیده ما است. ما همان گونه که به امام علی(ع) و پیامبر خدا (ص) ایمان داریم، به مهدی ( عج) نیز ایمان داریم. روایاتی که از پیامبر اسلام درباره مهدی وارد شده است، نزد دیگر فرقه های اسلامی هم متواتر است. من در کتاب های فراوانی از مذاهب دیگر و در گفت وگو با عالمان مذاهب دیگر به این مطلب رسیده ام. در سفر اخیری که به مصر داشته ام با شیخ حافظان مصر، شیخ حافظ تیجانی، دیدار کردم و نظرشان را درباره روایاتی که درباره مهدی وارد شده، پرسیدم. وی گفت: ما به این حقیقت ایمان داریم و بسیاری از برادران ما غیر از شیعیان نیز به مهدی ایمان دارند. منشا این عقیده اصلا فشار نیست، بلکه عقیده یی ناب است اما این عقیده اگر درست فهمیده شود، تاثیراتی در وضعیت اجتماعی دارد. عقیده مهدویت و باور به حضرت مهدی چیست؟ عقیده یی عملی و روشن و مقبول از سوی همگان است. ما معتقدیم که انسان در تکامل دائمی است. آیا چنین نیست؟ انسان همواره با حیات و هستی تعامل دارد تا تجربه یی جدید بیندوزد و تجربه یی تازه بر تجارب خویش بیفزاید و گامی دیگر به سوی کمال بردارد. انسان دائما در حرکت به سمت تکامل است. انحطاط هایی در تمدن انسانی رخ داده که آنها را تجارب می شماریم. اگر به مسیر کلی تمدن انسانی بنگریم، نقطه آغاز آن را نقطه صفر می بینیم که پس از آن در حال بالا رفتن است و هر چند، گاه این نمودار نشان دهنده نوسان ها و بالا و پایین رفتن هاست. دوران انحطاط شاید ۱۰۰ یا ۲۰۰ یا حتی ۵۰۰ سال باشد دوران هایی که محدود است و مجموعه حرکت تمدن انسانی به سوی تعالی و تکامل است.
اگر به فعالیت بشری در ابعاد مختلف، یعنی در زمینه علم و اخلاق و مذهب و کشاورزی و فناوری و فلسفه و هر زمینه دیگری بنگریم، درخواهیم یافت که سیر انسان همواره به سوی کمال و آفریدن برترین هاست. این رویکرد به سوی کمال، هدف و عنایت و آرمانی دارد. آرمان گرایی کامل در هر چیزی، همان اکتشاف حقایق است. انسان در زمینه اجتماعی صاحب تجاربی است: در دوره یی استبداد را تجربه کرد و در دوره یی فئودالیسم را و دورانی طولانی سرمایه داری را آزمود. اکنون نیز سوسیالیسم را می آزماید. استبداد و پادشاهی و جمهوری و دموکراسی را به شکل های مختلف آزموده است و به این ترتیب ، در حالت تجربه دائمی است.
بهترین نظام های محقق شدنی و آرمانی که همگان خواهان آن اند، نظامی است که انسان در سایه آن فرصت رشد همه توانایی هایش را در خود ببیند. در چنین نظامی فرصت تحصیل و کار و برآوردن خواست ها منحصر به گروه خاصی نیست. جامعه آرمانی جامعه یی است که در آن ستم روا نمی شود. برای تحقق چنین جامعه آرمانی که انسان در پی آن است، باید دو شرط تحقق یابد.
شرط اول، آمادگی پذیرش از سوی مردم است. مردم چگونه آماده می شوند؟ یا خسته و هلاک می شوند، یعنی از شکست خسته می شوند، یا کمال می یابند و به کمال می رسند و در وجودشان آمادگی پذیرش هر طرحی را پیدا می کنند که نیازهایشان را برآورده کند.
شرط دوم، رهبر است یا شخص رهبر یا گروه رهبرانی که زبان گویای مردم اند. انقلاب های موفق در جهان چگونه موفق می شوند؟ رهبر یا رهبران انقلاب شعاری را طرح می کنند. این شعار نیازها و احساسات مردم را پاسخ می گوید و در نتیجه، مردم پیرامون این انقلاب گرد هم می آیند و انقلاب شان پیروز می شود. پیامبران هم به همین سبب موفق می شوند. پیامبر رسالتی الهی را به مردم عرضه می کند. این رسالت الهی نیازهای انسان را در ابعاد مختلف پاسخ می دهد و از این روست که پیامبر پشتیبان پیدا می کند و پیروز می شود.
افراد یا مجموعه اندک مردم اگر پاسخ نیازهای خود را نبینند یا احساس نکنند که این رسالت به احساسات شان پاسخ می دهد، هیچ تلاش و انقلاب و دیانتی پیروز نمی شود. حتی قرآن کریم تصریح می کند که دین فطری است. یعنی وقتی که پیامبر به مردم مژده و بشارت دین را می دهد، در درون مردم پاسخ آن را می یابد. فطرت انسان دعوت پیامبر را اجابت می کند. بنابراین، هر حرکت موفق و هر نظام موفقی برای موفقیت خود به دو شرط نیاز دارد: شرط اول، آمادگی درونی مردم است، و شرط دوم، رهبر یا گروه رهبری است. شرط اول در نتیجه تجارب تحقق می یابد. جامعه آرمانی زمانی است که مردم آمادگی دائمی می یابند یا به تعبیر حدیث شریف، زمانی که جهان پر از ستم و جور می شود و مردم تمایل دارند عدل و قسط را بپذیرند، آن جامعه آرمانی تحقق می یابد.
بشارت دهنده این نظام، همان مهدی است. عقیده مهدویت مبتنی بر این بشارت دهنده نظام آرمانی است که نیازهای جامعه تشنه را برآورده می کند. مهدی(عج) چنین شخصیتی است. عقیده مهدویت از اینجاست و نه از ستم ها و سرکوب هایی که عقیده رهایی بخش را در میان مسیحیان یا شیعه یا اهل سنت یا گروه های دیگر پدید آورده است. حتی انسانی که سرکوب نشده است، به کمال رغبت دارد و این رغبت آمادگی پذیرش دعوت بشارت دهنده را در او پدید می آورد. بنابراین، مهدی مصداق رهبری است که بشارت دهنده نظام آرمانی است و زمانی که آمادگی فراهم شود و انسان ها آماده پذیرش این دعوت باشند، موفق خواهد شد. آن مهدی ای که شیعه منتظر اوست، کیست؟ می گویند یکی از نوادگان پیامبر خداست و همنام و هم کنیه ایشان. شیعیان درباره عمر و ولادت او عقیده خاصی دارند. این بحثی کلامی است که اگر بخواهید در جایی دیگر آن را طرح خواهیم کرد.
بحث دیگر تاثیر عقیده مهدویت در میان مسلمانان است. عقیده مهدویت دو خدمت بزرگ به جامعه اسلامی کرد. خدمت نخست، امید مستمر است، زیرا در زمان های گذشته و چه بسا، اکنون نیز کار به جایی رسیده که مسلمانان همه درهای جهان را به روی خود بسته دیده اند و اهل حق سرکوب شده، آواره و مطرود بوده اند. در این دوره های سخت و دشوار و پرفشار، اگر امید به مهدی وجود نداشت، پیروان حق تسلیم و در جامعه طاغوتی ذوب می شدند یا در مقابل سلطان ستمگر یا استعمارگران مسلط اگر امیدی به منجی نباشد، پیروان حق تسلیم می شوند. چه چیزی در درون مردم امید را زنده نگه داشته است؟ عقیده به مهدی. یعنی هر ظلم و سرکوب و دشواری و مشکلی که دامنگیر ما می شد ما احساس می کردیم که قطعا روزی خداوند کسی را برخواهد انگیخت و رهایی بخش ما خواهد آمد. همین امر امید ما را حفظ کرد. این نتیجه و دستاورد نخست عقیده مهدویت است.
نتیجه دوم این است که عقیده مهدویت، مو منان را واداشته است تا همواره در آمادگی کامل به سر برند. ما به انتظار ایمان داریم. انتظار چیست؟ انتظار به معنای آمادگی است. اگر اکنون شما با کسی قراری داشته باشید و موعد شما ساعت ۹ صبح باشد و به خانه اش بروید و ببینید که وی هنوز روی تختش دراز کشیده و برنخاسته است و لباسش را نپوشیده و آماده بیرون رفتن نشده است، آیا چنین شخصی می تواند بگوید که من منتظر شما بودم؟ این انتظار نیست. انتظار یعنی اینکه شخص در لحظه مشخص آماده باشد و نه اینکه شما در را بزنید تا او آماده شود. این مفهوم درست انتظار است. در ادعیه یی که درباره مهدی وارد شده و از جمله در دعای عهد این امر واضح و روشن است، چندان که گویی وی شمشیرش را کشیده است. شخص منتظر باید آماده خروج باشد. به یاد می آورم که در زمان کودکی ام در شهر مشهد خراسان ساکن بودیم. پدرم که از علمای بزرگ بود، شمشیری بلند داشت که در صندوق نگهداری می کرد. در آن زمان کلاشینکوف وجود نداشت. اکنون باید کلاشینکوف داشته باشیم. کسی که آن صندوق مخصوص نگهداری شمشیر را به پدرم اهدا کرد، عالمی زاهد و تقواپیشه بود. مو منان همواره آماده قیام بوده اند. مفهوم انتظار همین است، نه آنکه ما کاری نکنیم و منتظر بمانیم تا امام زمان(عج) بیاید و همه چیز را اصلاح کند. این انتظار نیست. چنین فهمی از انتظار همانند تحریفی است که در مفاهیم اسلامی دیگر رخ داده است. عقیده مهدویت مبتنی بر امید و آمادگی است. عقیده درست مهدویت این است و شک نیست که این عقیده خدمت فراوانی کرده و امروز هم اگر ما مفهوم مهدویت را در درون خود تصحیح کنیم، خدمات فراوانی خواهد کرد.