03-11-2014، 11:10
شورای روابط خارجی به بررسی اوضاع عراق و فعالیتهای گروه تروریستی داعش پرداخته و معتقد است دولت اوباما در تلاش است تا این مسئله را بهانهای کند برای امتیاز گرفتن از مالکی.
به گزارش جهان، تسنیم به نقل از اندیشکده شورای روابط خارجی نوشت، گرگوری گاس، در مصاحبه با کارشناس این اندیشکده معتقد است هرچند داعش پیشرویهایی در عراق داشته، اما این گروه برای رسیدن به پیروزی بهمعنای واقعی، یعنی تسلط بر بغداد و تشکیل دولت جدید، بسیار کوچک است. وی با توجه به احتمال بسیار اندک پیروزی داعش در این جنگ، مدعی است که لازم نیست آمریکا در این درگیری دخالت کند، هرچند دولت اوباما در تلاش است تا این مسئله را بهانهای کند برای امتیاز گرفتن از مالکی، که این اقدام منجر به اختلافات شدید فرقهای خواهد شد.
گروه تروریستی موسوم به داعش در حال حرکت بهسمت بغداد است و تاکنون کنترل بخش بزرگی از خاک سوریه را نیز به دست گرفته است. آیا میتوان مرزهای سیاسی فعلی عراق و سوریه را حفظ کرد؟
دولتهای عراق و سوریه، همانگونه که شاهد هستیم، کنترل تمام مناطق مربوط به خود را در برههای از زمان در دست نداشتهاند؛ دولت عراق از سال ۱۹۹۰ با چنین مشکلی دست به گریبان بوده است. اما در حال حاضر، بهنفع هیچیک از قدرتهای منطقهای و بینالمللی نیست که هرگونه تغییر رسمی در مرزها را به رسمیت بشناسد. حتی دولت منطقهای کردستان در شمال عراق، که عملاً بهمدت تقریباً ربع قرن از بغداد مستقل بوده، بهدنبال استقلال رسمی نبوده است.
بنابراین، آنچه ما در نظر خواهیم گرفت مرزهای رسمیای هستند که توسط سایر دولتها به رسمیت شناخته شده و یکشکل باقی میمانند، اما کنترل سیاسی مؤثر توسط بازیگران محلی، از جمله گروه تروریستی داعش، سایر شورشیان سوری و دولت منطقهای کردستان در مناطق مختلفی از هر دو کشور، به اجرا در میآید.
جنگ داخلی در سوریه چگونه به درگیری در عراق دامن میزند؟ آیا میتوان افراطگرایان را در عراق بدون رودررویی با گروههای مشابه آنها که در سوریه فعالیت میکنند، شکست داد؟
در حالی که کمپین داعش و سایر گروههای جهادی سنی در عراق میرفت که با شکست مواجه شود، جنگ داخلی سوریه انگیزه و میدان نبردی را در اختیار آنها قرار داد. پیروزیهای آنها در آنجا پایگاه و محرکی را برایشان ایجاد کرد، اما گروه موسوم به داعش، حتی در نقطه حضیض نیای خود ــ یعنی القاعده عراق ــ پس از حمله آمریکا در سال ۲۰۰۷ و واکنش شدید سنیهای عرب عراق علیه این گروه تروریستی، که به «نهضت» معروف شد، هرگز بهطور حقیقی صحنه عراق را ترک نکرد.
اپوزیسیون سلفی جهادی دولت بغداد همواره بخشی از پیچیدگی در عراق بوده است. در حالی که انقلاب در هر دو طرف مرز بهنفع داعش بوده است، درصورتی که دولت عراق سیاستهایی را پیگیری میکرد که عربهای سنی را در ساختار قدرت به کار گرفته و بهطور مؤثرتر گروههای مسلح را که بخشی از نهضت بودند در سرویسهای امنیتی عراق ادغام مینمود، قطعاً این امکان نیز وجود داشت که نفوذ داعش در عراق بسیار محدودتر شود.
بسیاری از سنیها در موصل اذعان داشتهاند که نگران واکنش دولت عراق هستند و نه جنگطلبانی که شهر را در اختیار گرفتهاند. چرا سنیها احساس میکنند که توسط دولت مالکی به حاشیه رانده شدهاند؟
مالکی قدرت را تا حد بسیار زیادی در دستان خود متمرکز نموده است. او هم بهعنوان وزیر دفاع خود و هم بهعنوان وزیر کشور خود ایفای نقش کرده است و مهمترین وزارتخانههای امنیتی را بهطور قاطعانه در اختیار خود گرفته است. او نهتنها سیاستمداران عرب سنی را، بلکه متحدان شیعی صوری خود را نیز منزوی کرده و به حاشیه رانده است؛ و به همین دلیل است که بسیاری از آنها علناً با دور سوم او بهعنوان نخست وزیر مخالفت کردند.
چشمانداز توافق سیاسی میان شیعیان و سنیها در بغداد، که میتواند نفوذ دولت عراق را در استان موصل، الانبار و سایر مناطق به حالت اول بازگرداند، چگونه است؟ مالکی چه امتیازاتی میتواند و باید واگذار کند؟
باید منتظر ماند و دید که آیا مالکی متقاعد میشود که بحران جاری تا حدی شدید و جدی است که مجبور شود روش خود را تغییر داده و تلاش کند دولتی جامعتر را شکل دهد. او در انتخابات پارلمان در آوریل ۲۰۱۴ با دستی قویتر بهلحاظ سیاسی ظاهر شد و الگوی گذشته او بهسمت جامعیت سوق پیدا نکرده است.
اما این تنها مربوط به شخص مالکی نیست. بیاعتمادی فراوانی میان گروههای نژادی و فرقهای عراق وجود دارد که به دوران حکمرانی صدام حسین بازمیگردد و در سراسر خشونت مخوفی که وجه مشخصه سیاستهای عراق پس از تجاوز آمریکا در سال ۲۰۰۳ بوده، ادامه داشته است. همچنین سوءظن عمیقی میان رهبری جوامع سنی و شیعه وجود دارد. طبقه سیاسی عراق کشور را ناکام گذاشته است. موقعیتهایی که در این بحران آنها میتوانند طی آن مخالفت و ناسازگاری متقابل خود را کنار گذاشته دولتی کارآمد را تشکیل دهند تا گروه تروریستی داعش را به چالش بکشند، مناسب و سودمند نیستند.
روحانیون برجسته عراقی، از جمله آیتالله علی سیستانی، شهروندان را ملزم به دفاع از کشور در مقابل افراط گرایان سنی نمودهاند، آیا این پایان طرح ایجاد ارتش ملی است؟
در کوتاهمدت خیر. علیرغم این واقعیت که نیروهای ارتش، که در شمال از داعش شکست خوردند، بهلحاظ تعداد و قدرت آتش نسبت به این گروه برتری داشتند، اما در مقابل آنها ناکام ماندند. داعش نمیتواند در این جنگ پیروز شود؛ اگر پیروزی بهمعنای تسلط بر بغداد و جنوب کشور، جایی که بیشترین میزان نفت کشور در آن قرار دارد، و تشکیل دولت باشد. این سازمان برای این کار بسیار کوچک است و اکثریت شیعیان عرب تاکنون علیه آنها بسیج شدهاند.
در برههای از زمان در آینده، در یک فضای سیاسی متفاوت، احتمالاً ارتش ملی میان اعراب عراقی تشکیل شود، اما این اتفاق بهزودی رخ نخواهد داد. محتملترین نتیجه این بحران شکاف بیشتر در قدرت حاکم، بهویژه در مناطق سنینشین کشور، است.
آمریکا برای حمایت از دولت عراق چهکاری باید انجام دهد؟
اگر درست باشد که احتمال پیروزی گروه تروریستی موسوم به داعش در این جنگ بسیار اندک است، دیگر نیازی نیست که آمریکا به ورود به عراق توسط روش نظامی مستقیم بیندیشد. ما میتوانیم اطلاعات را در اختیار دولت عراق بگذاریم، همانطور که تاکنون این کار را انجام دادهایم، و سلاحهایی را که احتمالاً سودمند هستند برای آن فراهم کنیم. ظاهراً دولت اوباما در تلاش است تا از این جو بحرانی استفاده و برخی امتیازات را در رابطه با ترکیب جامعتر و فراگیرتر در دولت بعدی عراق از مالکی دریافت کند. این حرکت بدی نیست، هرچند خطر تقویت فرقهگرایی را میان نخبگان عراقی در برههای از زمان که جبههای متحد مورد نیاز است، ایجاد میکند.
به گزارش جهان، تسنیم به نقل از اندیشکده شورای روابط خارجی نوشت، گرگوری گاس، در مصاحبه با کارشناس این اندیشکده معتقد است هرچند داعش پیشرویهایی در عراق داشته، اما این گروه برای رسیدن به پیروزی بهمعنای واقعی، یعنی تسلط بر بغداد و تشکیل دولت جدید، بسیار کوچک است. وی با توجه به احتمال بسیار اندک پیروزی داعش در این جنگ، مدعی است که لازم نیست آمریکا در این درگیری دخالت کند، هرچند دولت اوباما در تلاش است تا این مسئله را بهانهای کند برای امتیاز گرفتن از مالکی، که این اقدام منجر به اختلافات شدید فرقهای خواهد شد.
گروه تروریستی موسوم به داعش در حال حرکت بهسمت بغداد است و تاکنون کنترل بخش بزرگی از خاک سوریه را نیز به دست گرفته است. آیا میتوان مرزهای سیاسی فعلی عراق و سوریه را حفظ کرد؟
دولتهای عراق و سوریه، همانگونه که شاهد هستیم، کنترل تمام مناطق مربوط به خود را در برههای از زمان در دست نداشتهاند؛ دولت عراق از سال ۱۹۹۰ با چنین مشکلی دست به گریبان بوده است. اما در حال حاضر، بهنفع هیچیک از قدرتهای منطقهای و بینالمللی نیست که هرگونه تغییر رسمی در مرزها را به رسمیت بشناسد. حتی دولت منطقهای کردستان در شمال عراق، که عملاً بهمدت تقریباً ربع قرن از بغداد مستقل بوده، بهدنبال استقلال رسمی نبوده است.
بنابراین، آنچه ما در نظر خواهیم گرفت مرزهای رسمیای هستند که توسط سایر دولتها به رسمیت شناخته شده و یکشکل باقی میمانند، اما کنترل سیاسی مؤثر توسط بازیگران محلی، از جمله گروه تروریستی داعش، سایر شورشیان سوری و دولت منطقهای کردستان در مناطق مختلفی از هر دو کشور، به اجرا در میآید.
جنگ داخلی در سوریه چگونه به درگیری در عراق دامن میزند؟ آیا میتوان افراطگرایان را در عراق بدون رودررویی با گروههای مشابه آنها که در سوریه فعالیت میکنند، شکست داد؟
در حالی که کمپین داعش و سایر گروههای جهادی سنی در عراق میرفت که با شکست مواجه شود، جنگ داخلی سوریه انگیزه و میدان نبردی را در اختیار آنها قرار داد. پیروزیهای آنها در آنجا پایگاه و محرکی را برایشان ایجاد کرد، اما گروه موسوم به داعش، حتی در نقطه حضیض نیای خود ــ یعنی القاعده عراق ــ پس از حمله آمریکا در سال ۲۰۰۷ و واکنش شدید سنیهای عرب عراق علیه این گروه تروریستی، که به «نهضت» معروف شد، هرگز بهطور حقیقی صحنه عراق را ترک نکرد.
اپوزیسیون سلفی جهادی دولت بغداد همواره بخشی از پیچیدگی در عراق بوده است. در حالی که انقلاب در هر دو طرف مرز بهنفع داعش بوده است، درصورتی که دولت عراق سیاستهایی را پیگیری میکرد که عربهای سنی را در ساختار قدرت به کار گرفته و بهطور مؤثرتر گروههای مسلح را که بخشی از نهضت بودند در سرویسهای امنیتی عراق ادغام مینمود، قطعاً این امکان نیز وجود داشت که نفوذ داعش در عراق بسیار محدودتر شود.
بسیاری از سنیها در موصل اذعان داشتهاند که نگران واکنش دولت عراق هستند و نه جنگطلبانی که شهر را در اختیار گرفتهاند. چرا سنیها احساس میکنند که توسط دولت مالکی به حاشیه رانده شدهاند؟
مالکی قدرت را تا حد بسیار زیادی در دستان خود متمرکز نموده است. او هم بهعنوان وزیر دفاع خود و هم بهعنوان وزیر کشور خود ایفای نقش کرده است و مهمترین وزارتخانههای امنیتی را بهطور قاطعانه در اختیار خود گرفته است. او نهتنها سیاستمداران عرب سنی را، بلکه متحدان شیعی صوری خود را نیز منزوی کرده و به حاشیه رانده است؛ و به همین دلیل است که بسیاری از آنها علناً با دور سوم او بهعنوان نخست وزیر مخالفت کردند.
چشمانداز توافق سیاسی میان شیعیان و سنیها در بغداد، که میتواند نفوذ دولت عراق را در استان موصل، الانبار و سایر مناطق به حالت اول بازگرداند، چگونه است؟ مالکی چه امتیازاتی میتواند و باید واگذار کند؟
باید منتظر ماند و دید که آیا مالکی متقاعد میشود که بحران جاری تا حدی شدید و جدی است که مجبور شود روش خود را تغییر داده و تلاش کند دولتی جامعتر را شکل دهد. او در انتخابات پارلمان در آوریل ۲۰۱۴ با دستی قویتر بهلحاظ سیاسی ظاهر شد و الگوی گذشته او بهسمت جامعیت سوق پیدا نکرده است.
اما این تنها مربوط به شخص مالکی نیست. بیاعتمادی فراوانی میان گروههای نژادی و فرقهای عراق وجود دارد که به دوران حکمرانی صدام حسین بازمیگردد و در سراسر خشونت مخوفی که وجه مشخصه سیاستهای عراق پس از تجاوز آمریکا در سال ۲۰۰۳ بوده، ادامه داشته است. همچنین سوءظن عمیقی میان رهبری جوامع سنی و شیعه وجود دارد. طبقه سیاسی عراق کشور را ناکام گذاشته است. موقعیتهایی که در این بحران آنها میتوانند طی آن مخالفت و ناسازگاری متقابل خود را کنار گذاشته دولتی کارآمد را تشکیل دهند تا گروه تروریستی داعش را به چالش بکشند، مناسب و سودمند نیستند.
روحانیون برجسته عراقی، از جمله آیتالله علی سیستانی، شهروندان را ملزم به دفاع از کشور در مقابل افراط گرایان سنی نمودهاند، آیا این پایان طرح ایجاد ارتش ملی است؟
در کوتاهمدت خیر. علیرغم این واقعیت که نیروهای ارتش، که در شمال از داعش شکست خوردند، بهلحاظ تعداد و قدرت آتش نسبت به این گروه برتری داشتند، اما در مقابل آنها ناکام ماندند. داعش نمیتواند در این جنگ پیروز شود؛ اگر پیروزی بهمعنای تسلط بر بغداد و جنوب کشور، جایی که بیشترین میزان نفت کشور در آن قرار دارد، و تشکیل دولت باشد. این سازمان برای این کار بسیار کوچک است و اکثریت شیعیان عرب تاکنون علیه آنها بسیج شدهاند.
در برههای از زمان در آینده، در یک فضای سیاسی متفاوت، احتمالاً ارتش ملی میان اعراب عراقی تشکیل شود، اما این اتفاق بهزودی رخ نخواهد داد. محتملترین نتیجه این بحران شکاف بیشتر در قدرت حاکم، بهویژه در مناطق سنینشین کشور، است.
آمریکا برای حمایت از دولت عراق چهکاری باید انجام دهد؟
اگر درست باشد که احتمال پیروزی گروه تروریستی موسوم به داعش در این جنگ بسیار اندک است، دیگر نیازی نیست که آمریکا به ورود به عراق توسط روش نظامی مستقیم بیندیشد. ما میتوانیم اطلاعات را در اختیار دولت عراق بگذاریم، همانطور که تاکنون این کار را انجام دادهایم، و سلاحهایی را که احتمالاً سودمند هستند برای آن فراهم کنیم. ظاهراً دولت اوباما در تلاش است تا از این جو بحرانی استفاده و برخی امتیازات را در رابطه با ترکیب جامعتر و فراگیرتر در دولت بعدی عراق از مالکی دریافت کند. این حرکت بدی نیست، هرچند خطر تقویت فرقهگرایی را میان نخبگان عراقی در برههای از زمان که جبههای متحد مورد نیاز است، ایجاد میکند.