روزهای گذشته خبر رسیدن پوتینهای داعش به خاک بغداد در رسانههای خبری و شبکههای مجازی آنچنان سریع و با تبلیغات قوی پخش شد که برای همگان باور پذیر مینمود.حال آنکه در همان زمان داعشیها با فاصله ۱۴ مایلی در شهر هیت استان الانبار به سر میبردند.
به گزارش جهان به نقل از کیهان؛ موج خبر پراکنیها بیشتر از امواج هرسلاحی به نفع داعشیها عمل کرد. دراين جنگ رسانهاي هيلاري كلينتون، چاك هگل و بسياري ديگر از مقامات آمريكايي مشاركت داشتند از جمله اوباما كه همين اواخر از نبردي طولاني مدت با داعش سخن گفت، اما اوج داستان زماني رخ داد كه ژنرال دمپسي رئيس ستاد مشترك ارتش آمريكا ادعا كرد بالگردهاي جنگي اين كشور يك حمله در حوالي فرودگاه بغداد را دفع كردهاند و هم اكنون نبرد در اطراف فرودگاه بينالمللي بغداد جريان دارد! شايد بتوان گفت خبر ساندي تلگراف انگليس، به نقل از يك منبع امنيتي عراقي، تاثير سنگيني بر فضا داشت، بهطوري كه خبر داد، داعش به دروازههاي بغداد رسيده است.
هر چند هم اکنون مشخص شده که این اخبار شایعهای بیش نبوده تا هم آمریکاییها بتوانند با جلب نظر مجامع بینالمللی مجوز دخالت و ورود به سوریه و بغداد را بدست آورند وهم از داعش چهرهای قدر ساخته و ایجاد رعب و وحشت کنند؛اما شایعات در دقایق اول انتشارشان تاثیرات روانی مورد انتظار خود را بر اذهان عمومی برجا خواهند گذاشت.
برای کشیدن خط بطلان بر هر شایعهای باید چشمان بینا و احساس تعهد رسانهای را به کار گرفت. برای مثال اگر در همان دقایق اولیه انتشار شایعه رسیدن داعش به بغداد عدهای خبرنگار متعهد در صحنه حاضر میشدند و با تهیه اخبار مستند و تصویری و نیز انتشار به موقع آن شایعه را تکذیب میکردند،شاید داعش و هوادارانش نمیتوانستند دست کم یک هفته شایعه پراکنی شبکهای و رسانهای را دنبال کرده و تا این حد ماهی بگیرند!برای کشیدن خط بطلان بر شایعه باید به همان نسبت سرعت شایعه پراکنیها سریع عمل کرد و جهادگرایانه حقیقت خبر را استخراج و انتشار داد.گفته میشود داعشیها به دلیل کمبود نیرو(۱۵ هزار نفر) چارهای جز به راه انداختن جنگ روانی از طریق شایعه پراکنی(بویژه شایعه پراکنی شبکهای در فضای مجازی)و نیز ایجاد رعب و وحشت برای خالی از سکنه شدن شهرهای بزرگ و فراهم آمدن زمینه قتل و غارت در شهرهای خالی از سکنه شده ندارند.
حضور در منطقه خبر ساز و مخابره سریع مستندات ضد شایعه
دکترسعدالله زارعی، یک کارشناس مسائل سیاسی و رسانه در توضیح تاثیر شایعه پراکنیهای خبری در گفت و گو با گزارشگر کیهان میگوید:«امروزه در عرصه رسانه،خبر و شایعه به تعبیری خبر و شبه خبر آنقدر در هم آمیخته و در هم تنیدهاند که به سختی میشود بین خبر و شبه خبر تفاوت قائل شد.معمولا شبه خبر در جایی منتشر میشود که اصلا چنان اخباری وجود ندارد. شبه خبر ساخته میشود تا درآن منطقه پارهای ازاهداف سازندگان شایعه تامین شود. برای مثال در منطقه خاورمیانه ۹۰ درصد دید مردم(مسلمانان)نسبت به آمریکا و حضورش منفی است. آمریکا همواره کوشیده تا بدیلهایی را به صحنه در آورد و با تمرکز روی بدیلها حقایق اصلی را مخفی کرده و تحت پوشش قرار دهد.برای مثال آمریکا دراخبار مربوط به جهان اسلام بر روی عملکرد قشری از خشونت طلبان مسلمان زوم کرده است.اولا این گروهها مدعی اسلام حقیقی نیستند و ثانیاً در حال حاضر و دردنیای امروز کدام مذهب را میتوان یافت که در دل خود قشرهای نفوذی تند رو و خشونت طلب را نداشته باشد؟بنابراین آمریکاییها همواره سعی کردهاند از طریق شایعه پراکنی شبکهای در فضای مجازی و یا شایعه پراکنی رسانهای اخبار غلو شده خود را بویژه در مورد مسلمانان و جهان اسلام پیش روی مخاطبین جهانی قرار دهند.»
این کارشناس مسائل سیاسی و رسانهای در ادامه میکوشد شاخصههایی برای تشخیص سره از ناسره خبری ارائه دهد.وی میگوید:«معمولا شبه خبرها در جایی پراکنده میشوند که در دنیای واقعی در آن منطقه چنین اخباری وجود ندارد.چنانچه این امکان وجود داشته باشد که افرادی نزدیک به محل خبر ساز شده (ادعا میشود در آن محل فلان واقعه رخ داده)حضور یابند و اقدام به تهیه مستندات خبری و انتشار آنها کنند،دیگر شایعهای پا نمیگیرد.برای مثال در شایعه رسیدن داعش به بغداد اگر افرادی در محل حاضر میشدند و فاصله چند مایلی نیروهای داعش تا بغداد را با مستندات (عکس و فیلم )گزارش میدادند،دیگر شایعات تا یک هفته در رسانهها دوام نمییافت.هدف آمریکاییها در همراهی با داعش در شایعه پراکنی خبری این است که نظر مجامع بینالمللی را جلب کرده و مجوز دخالت و ورود به خاک سوریه و عراق را به دست آورد.پس یکی از راههای کشف حقیقت داشتن چشم بینا و مخابره و انتشار سریع حقایق ضد شایعه از طریق حضور در منطقه هدف سازندگان شایعه است.»
راه دوم تشخیص اخبار دروغین که توسط این کارشناس مطرح میگردد این است که «اگر چند روز متوالی و پشت سر هم خبری در رسانهها مکررا پخش میشود اما هیچگونه تصویر مستندی از آن ارائه نمیگردد،اینجاست که باید در حقیقت چنین اخباری شک کرد. چرا که هر خبر حقیقی بالطبع مستنداتی دارد. بویژه امروزه که هر فردی با گوشی تلفن همراه دوربین دارش میتواند یک خبرنگار باشد.»
واما دکتر زارعی در باب راه سوم تشخیص سره از ناسره خبری برایمان میگوید:«باید در مواجهه با هر خبری ببینیم این خبر منافع چه کسانی را تامین میکند. آیا مضمون اخبار مطابق منافع دستهایی که پشت بنگاههای خبری قرار دارند،نیست؟اگر چنین است و مطابقتی وجود دارد باید در حقیقت خبر شک کرد.»
اتفاق نامبارک تغییر ذائقه مخاطب به سمت شایعات
محمد ذوقی، یک فعال رسانهای و دانشجوی دکترای علوم رسانهای در پاسخ به این سوال که چه عواملی به بسط شایعات خبری دامن میزنند؟به گزارشگر کیهان میگوید:«متاسفانه یک موضوعی رایج شده که شاید ناخودآگاه مخاطبین خبری هم در فضای رسانهای به آن سمت میروند،جذابیت حرفهای یواشکی است. بعضا دیده میشود که در تحلیلهای خبری نیز از این حرفهای جذاب و در عین حال غیرمستند در گوشی-تحلیل گران و کارشناسان خبری- استفاده میکنند.به تعبیری هم مخاطبین و هم خبرنگاران به این قبیل حرفهای در گوشی خیلی علاقمند شدهاند. و این میتواند تغییر ذائقه نامبارکی باشد.کم کم این تصور غلط ایجاد میشود که خبرنگار باید خبرهای داغ منتشر نشده و عجیب را منتشر کند. خبرهایی که درست بودنشان زیاد مهم نیست.»
وی ادامه میدهد:«درفضای حرفهای خبری از اینگونه اخبار تعبیر به خبر زرد و مطالب زرد میشود.مطالبی که ریشه اش در قوای رذیله انسان است.به جز اینکه حس کنجکاوی مقطعی مخاطب را تامین کند هیچ نفعی به حال او نخواهد داشت.برای مثال اینکه فلان بازیگر با فلان هنرمند یا فلان فوتبالیست ازدواج کرده چه سودی به سطح درک مخاطب خواهد رساند؟»
این فعال رسانهای در پاسخ به سوال دیگری مبنی بر اینکه در جایگاه مخاطب چطور سره از ناسره خبری را تشخیص دهیم، میگوید:«مخاطبین در شرایط فعلی رسانهای و در مواجهه اولیه به هیچ یک از اخبار صددرصد اطمینان نکنند.یکی از شیوههایی که کمک میکند سره را از ناسره تشخیص دهیم در کنار هم قرار دادن اخبار و شنیده هاست هر چند منتسب به جریانات سیاسی و فکری مختلف در کشور باشد. باید توجه داشت که هر رسانهای خط فکری و سیاسیاش به کجا وابسته است؟طبیعتا با این روش میتوانید تشخیص دهید که چه کسانی چه کارهایی میکنند؟»
ذوقی معتقد است که در دین مبین اسلام نیز گزارههایی برای تشخیص سره از ناسره اخبار، آموزش و پیشنهاد داده شده است.برای مثال از طریق همین گزارهها میتوان اخبار و احادیث حقیقی را از دروغین تشخیص داد.
وی توضیح میدهد:«در فضای رسانهای ما خلأ وجود دارد مبنی بر اینکه آن دسته از فقهایی که سواد رسانهای نیز دارند،هیچ وقت به این تلاش در نیفتادهاند که گزارههای اینچنینی پیشنهاد دین مبین را استخراج کرده و برای تشخیص سره از ناسره پیش روی مطبوعاتیها، اهل رسانه و مخاطبین خبری قرار دهند.»
پیشنهاد این فعال رسانهای به مخاطبین خبری این است که «هر خبر شبهه ناکی را نپذیرفته و از اهالی رسانه اخبار مستند را طلب کنند. اینگونه در صورت بیتوجهی به شبهات، کمکم تلاش خبرنگاران و روزنامه نگاران معطوف به این میشود که خبرهای مستند و متکی به حقیقت ناب را نشر دهند نه اینکه بالا و پایین کردن سلیقهای خبر و نیز انتشار اخبار عجیب وبدون منبع را هنر تلقی کنند.»
مخاطبین منابع خبری مختلف را رصد کنند
محمد اسماعیل کوثری، نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی شیوههای شایعهسازی را به سه دسته تقسیم بندی کرده و در گفتوگو با گزارشگر کیهان توضیح میدهد:«گاه یک فرد،جمعی چند نفره ویا گروهی میکوشند با شایعهسازی وعملیات جنگ روانی به اهداف پنهان خود دست یابند. اینها معمولا آنقدر شایعه را از طریق انواع مختلف رسانهها تکرار میکنند که حتی مخاطبینی که به متن خبر باور نداشتهاند، اندک اندک شک و شبهه شان کنار گذاشته شده و شایعه به کرات منتشر شده را به عنوان یک خبر حقیقی میپذیرند.حالت دوم این است که چیزکی اتفاق افتاده و باید به چیزها تبدیل شود تا توجهات بیشتری را جلب کند.اگر خبر به همان اندازهای که اتفاق افتاده منتشر شود دیگر به آن میزان که لازم است توجهات را جلب نخواهد کرد.لذا در اینجا غلو اتفاق میافتد.حالت سوم این است راست و دروغ را در هم آمیخته و مورد کذبی را در قالب رخدادی راست به مخاطب قالب میکنند.»
کوثری در پاسخ به این سوال که مخاطبین چطور راست و دروغ اخبار را تمیز دهند؟ میگوید:«اگر دسترسی به منابع خبری دارند که باید به آنها رجوع کنند. اخبار را از منابع مختلف کنار هم گذاشته و از روی مشابهتها دریابند که کدام بخش خبر صحت دارد و کدام بخش کذب است؟اگر از چند منبع پیگیری کردند و دیدند به صورت پراکنده صحبت شده همین نشانه وجود شک و شبهه و شایعهسازی است.»
خطر غلوسازی خبری در کمین است
شایعه از مراحل اولیه شکلگیری تا تبدیل آن به گزارش نسبتا ثابت، با سه روند اصلی زیر ارتباط دارد:
تسطیح یعنی حذف برخی جزئیات که به نظر ناقلان شایعه، غیرمهم و کم اهمیت تلقی میشود. به بیان دیگر هر قدر شایعه بیشتر نشر یابد رفته رفته کوتاهتر و فشردهتر و مختصرتر میگردد.
برجستگی بدین معنا که برخی جزئیات در طی جریان انتقال شایعه پایداری قابل ملاحظه دارد.
همانندسازی بدین معنا که ناقلان شایعه براساس منافع خویش موضوع شایعه را مفهوم و متناسب میکنند.
ایجاد بدبینی نسبت به نظام و مسئولان یک جامعه،افزایشاضطراب،ترورشخصیت،ایجاد فضای ناسالم اجتماعی،ایجاد تقابل و صف بندی میان قشرهای مختلف مردم،ایجاد وجاهت اجتماعی برای شایعه سازونیزاطمینان آفرینی و حمایت عاطفی برای او،فرافکنی وپرخاشگری و...همگی از پیامدهای شایعه پراکنیهای خبری است که به اهداف پنهان شایعه سازان کمک میکنند.
در باب اینکه چطور میتوان از دام شایعات خبری رهید کارشناسان نظرات متفاوت و فراوانی ارائه دادهاند اما آنچه که مهم به نظر میرسد این است که خود مخاطبین هم اگر نسبت به درستی و منبع خبر بیخیال باشند این بیخیالی به بدنه رسانهها سرایت کرده و بیم آن میرود که اصحاب رسانه در مسیر تهیه خبر رسالت خطیرشان را قربانی و به غلوسازی خبری رو بیاورند.
به گزارش جهان به نقل از کیهان؛ موج خبر پراکنیها بیشتر از امواج هرسلاحی به نفع داعشیها عمل کرد. دراين جنگ رسانهاي هيلاري كلينتون، چاك هگل و بسياري ديگر از مقامات آمريكايي مشاركت داشتند از جمله اوباما كه همين اواخر از نبردي طولاني مدت با داعش سخن گفت، اما اوج داستان زماني رخ داد كه ژنرال دمپسي رئيس ستاد مشترك ارتش آمريكا ادعا كرد بالگردهاي جنگي اين كشور يك حمله در حوالي فرودگاه بغداد را دفع كردهاند و هم اكنون نبرد در اطراف فرودگاه بينالمللي بغداد جريان دارد! شايد بتوان گفت خبر ساندي تلگراف انگليس، به نقل از يك منبع امنيتي عراقي، تاثير سنگيني بر فضا داشت، بهطوري كه خبر داد، داعش به دروازههاي بغداد رسيده است.
هر چند هم اکنون مشخص شده که این اخبار شایعهای بیش نبوده تا هم آمریکاییها بتوانند با جلب نظر مجامع بینالمللی مجوز دخالت و ورود به سوریه و بغداد را بدست آورند وهم از داعش چهرهای قدر ساخته و ایجاد رعب و وحشت کنند؛اما شایعات در دقایق اول انتشارشان تاثیرات روانی مورد انتظار خود را بر اذهان عمومی برجا خواهند گذاشت.
برای کشیدن خط بطلان بر هر شایعهای باید چشمان بینا و احساس تعهد رسانهای را به کار گرفت. برای مثال اگر در همان دقایق اولیه انتشار شایعه رسیدن داعش به بغداد عدهای خبرنگار متعهد در صحنه حاضر میشدند و با تهیه اخبار مستند و تصویری و نیز انتشار به موقع آن شایعه را تکذیب میکردند،شاید داعش و هوادارانش نمیتوانستند دست کم یک هفته شایعه پراکنی شبکهای و رسانهای را دنبال کرده و تا این حد ماهی بگیرند!برای کشیدن خط بطلان بر شایعه باید به همان نسبت سرعت شایعه پراکنیها سریع عمل کرد و جهادگرایانه حقیقت خبر را استخراج و انتشار داد.گفته میشود داعشیها به دلیل کمبود نیرو(۱۵ هزار نفر) چارهای جز به راه انداختن جنگ روانی از طریق شایعه پراکنی(بویژه شایعه پراکنی شبکهای در فضای مجازی)و نیز ایجاد رعب و وحشت برای خالی از سکنه شدن شهرهای بزرگ و فراهم آمدن زمینه قتل و غارت در شهرهای خالی از سکنه شده ندارند.
حضور در منطقه خبر ساز و مخابره سریع مستندات ضد شایعه
دکترسعدالله زارعی، یک کارشناس مسائل سیاسی و رسانه در توضیح تاثیر شایعه پراکنیهای خبری در گفت و گو با گزارشگر کیهان میگوید:«امروزه در عرصه رسانه،خبر و شایعه به تعبیری خبر و شبه خبر آنقدر در هم آمیخته و در هم تنیدهاند که به سختی میشود بین خبر و شبه خبر تفاوت قائل شد.معمولا شبه خبر در جایی منتشر میشود که اصلا چنان اخباری وجود ندارد. شبه خبر ساخته میشود تا درآن منطقه پارهای ازاهداف سازندگان شایعه تامین شود. برای مثال در منطقه خاورمیانه ۹۰ درصد دید مردم(مسلمانان)نسبت به آمریکا و حضورش منفی است. آمریکا همواره کوشیده تا بدیلهایی را به صحنه در آورد و با تمرکز روی بدیلها حقایق اصلی را مخفی کرده و تحت پوشش قرار دهد.برای مثال آمریکا دراخبار مربوط به جهان اسلام بر روی عملکرد قشری از خشونت طلبان مسلمان زوم کرده است.اولا این گروهها مدعی اسلام حقیقی نیستند و ثانیاً در حال حاضر و دردنیای امروز کدام مذهب را میتوان یافت که در دل خود قشرهای نفوذی تند رو و خشونت طلب را نداشته باشد؟بنابراین آمریکاییها همواره سعی کردهاند از طریق شایعه پراکنی شبکهای در فضای مجازی و یا شایعه پراکنی رسانهای اخبار غلو شده خود را بویژه در مورد مسلمانان و جهان اسلام پیش روی مخاطبین جهانی قرار دهند.»
این کارشناس مسائل سیاسی و رسانهای در ادامه میکوشد شاخصههایی برای تشخیص سره از ناسره خبری ارائه دهد.وی میگوید:«معمولا شبه خبرها در جایی پراکنده میشوند که در دنیای واقعی در آن منطقه چنین اخباری وجود ندارد.چنانچه این امکان وجود داشته باشد که افرادی نزدیک به محل خبر ساز شده (ادعا میشود در آن محل فلان واقعه رخ داده)حضور یابند و اقدام به تهیه مستندات خبری و انتشار آنها کنند،دیگر شایعهای پا نمیگیرد.برای مثال در شایعه رسیدن داعش به بغداد اگر افرادی در محل حاضر میشدند و فاصله چند مایلی نیروهای داعش تا بغداد را با مستندات (عکس و فیلم )گزارش میدادند،دیگر شایعات تا یک هفته در رسانهها دوام نمییافت.هدف آمریکاییها در همراهی با داعش در شایعه پراکنی خبری این است که نظر مجامع بینالمللی را جلب کرده و مجوز دخالت و ورود به خاک سوریه و عراق را به دست آورد.پس یکی از راههای کشف حقیقت داشتن چشم بینا و مخابره و انتشار سریع حقایق ضد شایعه از طریق حضور در منطقه هدف سازندگان شایعه است.»
راه دوم تشخیص اخبار دروغین که توسط این کارشناس مطرح میگردد این است که «اگر چند روز متوالی و پشت سر هم خبری در رسانهها مکررا پخش میشود اما هیچگونه تصویر مستندی از آن ارائه نمیگردد،اینجاست که باید در حقیقت چنین اخباری شک کرد. چرا که هر خبر حقیقی بالطبع مستنداتی دارد. بویژه امروزه که هر فردی با گوشی تلفن همراه دوربین دارش میتواند یک خبرنگار باشد.»
واما دکتر زارعی در باب راه سوم تشخیص سره از ناسره خبری برایمان میگوید:«باید در مواجهه با هر خبری ببینیم این خبر منافع چه کسانی را تامین میکند. آیا مضمون اخبار مطابق منافع دستهایی که پشت بنگاههای خبری قرار دارند،نیست؟اگر چنین است و مطابقتی وجود دارد باید در حقیقت خبر شک کرد.»
اتفاق نامبارک تغییر ذائقه مخاطب به سمت شایعات
محمد ذوقی، یک فعال رسانهای و دانشجوی دکترای علوم رسانهای در پاسخ به این سوال که چه عواملی به بسط شایعات خبری دامن میزنند؟به گزارشگر کیهان میگوید:«متاسفانه یک موضوعی رایج شده که شاید ناخودآگاه مخاطبین خبری هم در فضای رسانهای به آن سمت میروند،جذابیت حرفهای یواشکی است. بعضا دیده میشود که در تحلیلهای خبری نیز از این حرفهای جذاب و در عین حال غیرمستند در گوشی-تحلیل گران و کارشناسان خبری- استفاده میکنند.به تعبیری هم مخاطبین و هم خبرنگاران به این قبیل حرفهای در گوشی خیلی علاقمند شدهاند. و این میتواند تغییر ذائقه نامبارکی باشد.کم کم این تصور غلط ایجاد میشود که خبرنگار باید خبرهای داغ منتشر نشده و عجیب را منتشر کند. خبرهایی که درست بودنشان زیاد مهم نیست.»
وی ادامه میدهد:«درفضای حرفهای خبری از اینگونه اخبار تعبیر به خبر زرد و مطالب زرد میشود.مطالبی که ریشه اش در قوای رذیله انسان است.به جز اینکه حس کنجکاوی مقطعی مخاطب را تامین کند هیچ نفعی به حال او نخواهد داشت.برای مثال اینکه فلان بازیگر با فلان هنرمند یا فلان فوتبالیست ازدواج کرده چه سودی به سطح درک مخاطب خواهد رساند؟»
این فعال رسانهای در پاسخ به سوال دیگری مبنی بر اینکه در جایگاه مخاطب چطور سره از ناسره خبری را تشخیص دهیم، میگوید:«مخاطبین در شرایط فعلی رسانهای و در مواجهه اولیه به هیچ یک از اخبار صددرصد اطمینان نکنند.یکی از شیوههایی که کمک میکند سره را از ناسره تشخیص دهیم در کنار هم قرار دادن اخبار و شنیده هاست هر چند منتسب به جریانات سیاسی و فکری مختلف در کشور باشد. باید توجه داشت که هر رسانهای خط فکری و سیاسیاش به کجا وابسته است؟طبیعتا با این روش میتوانید تشخیص دهید که چه کسانی چه کارهایی میکنند؟»
ذوقی معتقد است که در دین مبین اسلام نیز گزارههایی برای تشخیص سره از ناسره اخبار، آموزش و پیشنهاد داده شده است.برای مثال از طریق همین گزارهها میتوان اخبار و احادیث حقیقی را از دروغین تشخیص داد.
وی توضیح میدهد:«در فضای رسانهای ما خلأ وجود دارد مبنی بر اینکه آن دسته از فقهایی که سواد رسانهای نیز دارند،هیچ وقت به این تلاش در نیفتادهاند که گزارههای اینچنینی پیشنهاد دین مبین را استخراج کرده و برای تشخیص سره از ناسره پیش روی مطبوعاتیها، اهل رسانه و مخاطبین خبری قرار دهند.»
پیشنهاد این فعال رسانهای به مخاطبین خبری این است که «هر خبر شبهه ناکی را نپذیرفته و از اهالی رسانه اخبار مستند را طلب کنند. اینگونه در صورت بیتوجهی به شبهات، کمکم تلاش خبرنگاران و روزنامه نگاران معطوف به این میشود که خبرهای مستند و متکی به حقیقت ناب را نشر دهند نه اینکه بالا و پایین کردن سلیقهای خبر و نیز انتشار اخبار عجیب وبدون منبع را هنر تلقی کنند.»
مخاطبین منابع خبری مختلف را رصد کنند
محمد اسماعیل کوثری، نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی شیوههای شایعهسازی را به سه دسته تقسیم بندی کرده و در گفتوگو با گزارشگر کیهان توضیح میدهد:«گاه یک فرد،جمعی چند نفره ویا گروهی میکوشند با شایعهسازی وعملیات جنگ روانی به اهداف پنهان خود دست یابند. اینها معمولا آنقدر شایعه را از طریق انواع مختلف رسانهها تکرار میکنند که حتی مخاطبینی که به متن خبر باور نداشتهاند، اندک اندک شک و شبهه شان کنار گذاشته شده و شایعه به کرات منتشر شده را به عنوان یک خبر حقیقی میپذیرند.حالت دوم این است که چیزکی اتفاق افتاده و باید به چیزها تبدیل شود تا توجهات بیشتری را جلب کند.اگر خبر به همان اندازهای که اتفاق افتاده منتشر شود دیگر به آن میزان که لازم است توجهات را جلب نخواهد کرد.لذا در اینجا غلو اتفاق میافتد.حالت سوم این است راست و دروغ را در هم آمیخته و مورد کذبی را در قالب رخدادی راست به مخاطب قالب میکنند.»
کوثری در پاسخ به این سوال که مخاطبین چطور راست و دروغ اخبار را تمیز دهند؟ میگوید:«اگر دسترسی به منابع خبری دارند که باید به آنها رجوع کنند. اخبار را از منابع مختلف کنار هم گذاشته و از روی مشابهتها دریابند که کدام بخش خبر صحت دارد و کدام بخش کذب است؟اگر از چند منبع پیگیری کردند و دیدند به صورت پراکنده صحبت شده همین نشانه وجود شک و شبهه و شایعهسازی است.»
خطر غلوسازی خبری در کمین است
شایعه از مراحل اولیه شکلگیری تا تبدیل آن به گزارش نسبتا ثابت، با سه روند اصلی زیر ارتباط دارد:
تسطیح یعنی حذف برخی جزئیات که به نظر ناقلان شایعه، غیرمهم و کم اهمیت تلقی میشود. به بیان دیگر هر قدر شایعه بیشتر نشر یابد رفته رفته کوتاهتر و فشردهتر و مختصرتر میگردد.
برجستگی بدین معنا که برخی جزئیات در طی جریان انتقال شایعه پایداری قابل ملاحظه دارد.
همانندسازی بدین معنا که ناقلان شایعه براساس منافع خویش موضوع شایعه را مفهوم و متناسب میکنند.
ایجاد بدبینی نسبت به نظام و مسئولان یک جامعه،افزایشاضطراب،ترورشخصیت،ایجاد فضای ناسالم اجتماعی،ایجاد تقابل و صف بندی میان قشرهای مختلف مردم،ایجاد وجاهت اجتماعی برای شایعه سازونیزاطمینان آفرینی و حمایت عاطفی برای او،فرافکنی وپرخاشگری و...همگی از پیامدهای شایعه پراکنیهای خبری است که به اهداف پنهان شایعه سازان کمک میکنند.
در باب اینکه چطور میتوان از دام شایعات خبری رهید کارشناسان نظرات متفاوت و فراوانی ارائه دادهاند اما آنچه که مهم به نظر میرسد این است که خود مخاطبین هم اگر نسبت به درستی و منبع خبر بیخیال باشند این بیخیالی به بدنه رسانهها سرایت کرده و بیم آن میرود که اصحاب رسانه در مسیر تهیه خبر رسالت خطیرشان را قربانی و به غلوسازی خبری رو بیاورند.