22-10-2014، 11:56
ترکیب پافشاری بر مواضع اصولی توسط دولت آینده ایران، شکست پروژه ایرانهراسی در محیط بینالمللی و دیپلماسی احتمالاً پیچیدهتر، بنیامین نتانیاهو را در تنگنایی قرار داده که در نتیجه آن باید هم عصبی باشد.
به گزارش جهان به نقل از فارس، این روزها نخستوزیر اسرائیل عصبی و مشوش بهنظر میرسد. کماندوی سابق یکی از مخوفترین سازمانهای نظامی رژیم صهیونیستی کم مانده پس از انتخابات ریاستجمهوری ایران در ملاءعام یقه پیراهن خود را بدرد تا نشان دهد که ایران تمام جهان را تهدید میکند!
«بیبی» [مخفف نام نتانیاهو] که با کمک امثال «بیبیسی» مخوفترین پروژه تبلیغاتی را با عنوان «ایرانهراسی» کلید زده و خوب هم پیش برده بود اکنون ماحصل سالها تلاش را با یک روز حضور ایرانیان پای صندوقهای رای برباد رفته میبیند.
در منطقهای که بحران هویت در آن بیداد میکند، ایرانیان در ۲۴ خرداد ۹۲ در پیش چشم جهانیان مشروعیت را بهنمایش گذاردند. رقم خوردن «حماسه سیاسی» یکی از پایههای مهم پروژه ایرانهراسی را در هم کوبید. بالاخص پس از انتخابات ۸۸، یکی از پایههای تمام گزارشهای خبری و تحلیلی در خصوص ایران، اشاره به وقایع پس از انتخابات و زیر سوال بردن مشروعیت نظام اسلامی بود. تصویری از ایران ارائه میشد که گویا حکومتی برنیامده از مردم، در حال تلاش برای دستیابی به سلاح اتمی با هدف تحکیم قدرت خود است اما انتخابات خرداد ۹۲، آبی بر این آتش ریخت و هرآنچه نتانیاهو و دوستان رسانهایش در نظام جهانی سرمایهداری رشته بودند را یکسره پنبه کرد.
نتانیاهو سخت عصبانی است تا آنجا که ادبیات دیپلماتیک را هم کنار گذاشته است و با وقاحت، رئیسجمهور منتخب مردم ایران را که امروز رئیسجمهور همه ایرانیان است، مورد تاخت و تاز قرار میدهد. در منطقهای که برخی متفکران آن را «ناتمام» (Unfinished) میخوانند و بحران در ارتباط بین دولت، سرزمین و مردم تقریبا در همهجا بهچشم میخورد – نمونه اخیر آن در مصر را همه دیدند – ایرانیان هویت ملی – دینی خود را به رخ همگان کشیدهاند. این کم مصیبتی برای دشمنان این سرزمین نیست.
بهراستی که نتانیاهو در یک تنگنا است. از یکسو اجماعی را که با کمک رسانههای جریان غالب برساخته بود در خطر میبیند و از سوی دیگر میداند که دولت حسن روحانی با توجه به سوابق دیپلماتیک شخص وی، احتمالا از روشهای پیچیدهتری برای پیشبرد اهداف صلحآمیز هستهای ایران و به رسمیت شناخته شدن حقوق هستهای ملت ایران بهره خواهد گرفت و این در حالی است که دولت او نیز بر اساس یک خواست ملی، بر مواضع اصولی جمهوری اسلامی ایران در مساله هستهای پای خواهد فشرد.
ترکیب پافشاری بر مواضع اصولی توسط دولت جدید ایران، شکست پروژه ایرانهراسی در محیط بینالمللی و دیپلماسی احتمالا پیچیدهتر، باید هم بنیامین نتانیاهو را عصبی کند. نتانیاهو از نظر محیط روانی همواره تندخو و آتشینمزاج است حتی اگر شرایط عادی باشد، چه رسد به الآن که ظاهرا همه چیز به هم ریخته است.
نگارنده این سطور مطلع نیست که آیا در خیابانهای تلآویو و در کنار فروشگاههای مکدونالد که حتی آنها هم حاضر نشدهاند در مناطق شهرکنشین اشغالی ایجاد شعبه کنند، «عطاری» یافت میشود یا خیر؟ اما اگر پیدا میشود، شاید «گلگاوزبان» برای حال این روزهای «بیبی» بد نباشد. هرچند که بسیاری از مردم منطقه تمایل دارند که نتانیاهو بهجای گلگاوزبان، زهرمار نوشیده و مستقیما بهجوار «تئودور هرتزل» در اسفلالسافلین بشتابد.
به گزارش جهان به نقل از فارس، این روزها نخستوزیر اسرائیل عصبی و مشوش بهنظر میرسد. کماندوی سابق یکی از مخوفترین سازمانهای نظامی رژیم صهیونیستی کم مانده پس از انتخابات ریاستجمهوری ایران در ملاءعام یقه پیراهن خود را بدرد تا نشان دهد که ایران تمام جهان را تهدید میکند!
«بیبی» [مخفف نام نتانیاهو] که با کمک امثال «بیبیسی» مخوفترین پروژه تبلیغاتی را با عنوان «ایرانهراسی» کلید زده و خوب هم پیش برده بود اکنون ماحصل سالها تلاش را با یک روز حضور ایرانیان پای صندوقهای رای برباد رفته میبیند.
در منطقهای که بحران هویت در آن بیداد میکند، ایرانیان در ۲۴ خرداد ۹۲ در پیش چشم جهانیان مشروعیت را بهنمایش گذاردند. رقم خوردن «حماسه سیاسی» یکی از پایههای مهم پروژه ایرانهراسی را در هم کوبید. بالاخص پس از انتخابات ۸۸، یکی از پایههای تمام گزارشهای خبری و تحلیلی در خصوص ایران، اشاره به وقایع پس از انتخابات و زیر سوال بردن مشروعیت نظام اسلامی بود. تصویری از ایران ارائه میشد که گویا حکومتی برنیامده از مردم، در حال تلاش برای دستیابی به سلاح اتمی با هدف تحکیم قدرت خود است اما انتخابات خرداد ۹۲، آبی بر این آتش ریخت و هرآنچه نتانیاهو و دوستان رسانهایش در نظام جهانی سرمایهداری رشته بودند را یکسره پنبه کرد.
نتانیاهو سخت عصبانی است تا آنجا که ادبیات دیپلماتیک را هم کنار گذاشته است و با وقاحت، رئیسجمهور منتخب مردم ایران را که امروز رئیسجمهور همه ایرانیان است، مورد تاخت و تاز قرار میدهد. در منطقهای که برخی متفکران آن را «ناتمام» (Unfinished) میخوانند و بحران در ارتباط بین دولت، سرزمین و مردم تقریبا در همهجا بهچشم میخورد – نمونه اخیر آن در مصر را همه دیدند – ایرانیان هویت ملی – دینی خود را به رخ همگان کشیدهاند. این کم مصیبتی برای دشمنان این سرزمین نیست.
بهراستی که نتانیاهو در یک تنگنا است. از یکسو اجماعی را که با کمک رسانههای جریان غالب برساخته بود در خطر میبیند و از سوی دیگر میداند که دولت حسن روحانی با توجه به سوابق دیپلماتیک شخص وی، احتمالا از روشهای پیچیدهتری برای پیشبرد اهداف صلحآمیز هستهای ایران و به رسمیت شناخته شدن حقوق هستهای ملت ایران بهره خواهد گرفت و این در حالی است که دولت او نیز بر اساس یک خواست ملی، بر مواضع اصولی جمهوری اسلامی ایران در مساله هستهای پای خواهد فشرد.
ترکیب پافشاری بر مواضع اصولی توسط دولت جدید ایران، شکست پروژه ایرانهراسی در محیط بینالمللی و دیپلماسی احتمالا پیچیدهتر، باید هم بنیامین نتانیاهو را عصبی کند. نتانیاهو از نظر محیط روانی همواره تندخو و آتشینمزاج است حتی اگر شرایط عادی باشد، چه رسد به الآن که ظاهرا همه چیز به هم ریخته است.
نگارنده این سطور مطلع نیست که آیا در خیابانهای تلآویو و در کنار فروشگاههای مکدونالد که حتی آنها هم حاضر نشدهاند در مناطق شهرکنشین اشغالی ایجاد شعبه کنند، «عطاری» یافت میشود یا خیر؟ اما اگر پیدا میشود، شاید «گلگاوزبان» برای حال این روزهای «بیبی» بد نباشد. هرچند که بسیاری از مردم منطقه تمایل دارند که نتانیاهو بهجای گلگاوزبان، زهرمار نوشیده و مستقیما بهجوار «تئودور هرتزل» در اسفلالسافلین بشتابد.