امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

خاطرات

#1
باز در چهره خاموش خیال
خنده زد چشم گناه آموزت
باز من ماندم و در غربت دل
حسرت بوسه هستی سوزت
باز من ماندم و یک مشت هوس
باز من ماندم و یک مشت امید
یاد آن پرتو سوزنده عشق
که ز چشمت به دل من تابید
باز در خلوت من دست خیال
صورت شاد ترا نقش نمود
بر لبانت هوس مستی ریخت
در نگاهت عطش طوفان بود
یاد آن شب که ترا دیدم و گفت
دل من با دلت افسانه عشق
چشم من دید در آن چشم سیاه
نگهی تشنه و دیوانه عشق
یاد آن بوسه که هنگام وداع
بر لبم شعله حسرت افروخت
یاد آن خنده بیرنگ و خموش
که سراپای وجودم را سوخت
رفتی و در دل من ماند به جای
عشقی آلوده به نومیدی و درد
نگهی گمشده در پرده اشک
حسرتی یخ زده در خنده سرد
آه اگر باز بسویم آیی
دیگر از کف ندهم
آسانت
ترسم این شعله سوزنده عشق
آخر آتش فکند بر جانت

فروغ فرخزاد
..
پاسخ
 سپاس شده توسط -Edgar
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  جملات جالب برای نوشتن در دفتر خاطرات دوستان
Star کتاب خاطرات «‌الیور استون»‌ در راه است!
Star آغاز فروش کتاب خاطرات مقام معظم رهبری
Exclamation خاطرات نادیا مراد از داعش منتشر شد
Star خاطرات مقام معظم رهبری از زندان و تبعید
Heart نمی خواهم تو را به خاطرات دور پیوند دهم
  دفتــــ♥ـــــر خاطرات باهـــــ♫ـــی
  خاطرات مهم‌ترین عرصه برای ارتباط
  خاطرات‌صوفيا و لئو تولستوي
  چرا باید خاطرات فروغی را بخوانیم؟

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 2 مهمان