14-10-2014، 14:25
با توجه به ضعفهایی که دولت اوکراین از خود نشان داده است، حضور نسبتاً گستردهی مخالفان در خیابانها و حمایتهای بیحدوحصر غرب از مخالفان، کرملین نتواند انقلاب بهکمارفتهی نارنجی را همچنان در کما نگه دارد.
به گزارش جهان به نقل از برهان، روسیه به شدت از به فعلیت رسیدن ظرفیت موجود در اوکراین برای همگرایی با اتحادیهی اروپا نگران است و در مقابل، بروکسل نیز خواهان پیوستن کیف به اتحادیهی گمرکی تحت سیطرهی روسیه نیست. اما این کارزار سیاسی روی دیگری هم دارد که بیشتر شبیه به یک «انتقام» یا «تصفیه حساب سیاسی» است که ریشههای آن به سقوط انقلاب نارنجی بازمیگردد.
تحولات سیاسی و ناآرامیهایی که از ۳۰ آبانماه سال جاری (۲۱ نوامبر ۲۰۱۳) کیف را به مرکز توجه جهانیان مبدل ساخته، ظاهراً به دلیل امضا نشدن توافقنامهی تجاری بین کیف و بروکسل است. اما نگاهی به سیر این تحولات، نشان میدهد اوکراین امروز درگیر «ادامه»ی همان مسیری است که در فوریهی ۲۰۱۰ این کشور را به کانون توجهات مبدل ساخت، یعنی سقوط انقلاب نارنجی؛ هرچند صورت این تحولات به شکل کارزار یا به تعبیر بهتر سوء استفاده ی مسکو و بروکسل از اوضاع حاکم بر این کشور مهم اروپایی نمود یافته باشد.
به عبارت دیگر، ظاهر مسئله که دور از حقیقت هم نیست، به اوضاع بحرانی اقتصادی اوکراین بازمیگردد. این شرایط باعث شده کیف، هم به دنبال نزدیک شدن به اتحادیهی اروپا باشد و هم نگاهی به منافع اقتصادی و سیاسی حاصل از نزدیکی به روسیه داشته باشد.
روسیه به شدت از به فعلیت رسیدن ظرفیت موجود در اوکراین برای همگرایی با اتحادیهی اروپا نگران است و در مقابل، بروکسل نیز خواهان پیوستن کیف به اتحادیهی گمرکی تحت حاکمیت روسیه نیست.اما این کارزار سیاسی روی دیگری هم دارد که بیشتر شبیه به یک انتقام یا تصفیه حساب سیاسی است که ریشههای آن به سقوط انقلاب نارنجی بازمیگردد.
مخالفان دولت میکولا آزاروف، نخستوزیر اوکراین، در نخستین روزهای آغاز اعتراضها، یعنی اواخر آبانماه سال جاری، هدف از تجمعات خود را صرفاً « مجاب » ساختن دولت به امضای توافقنامهی تجاری با اتحادیهی اروپا اعلام کردند و در واکنش به امضا نشدن این توافقنامه، نفوذ روسیه را مؤثر میدانستند. آنها دولتمردان خود را به خیانت علیه کشور و « فروش وطن » به دشمن ( بخوانید روسیه ) متهم میکردند.
به اعتقاد آنها، دولت به جای نزدیکی به غرب و رسیدن به پیشرفت، قصد عضویت در « اتحادیهی گمرکی » با محوریت روسیه و دو عضو بلاروس و قزاقستان را دارد. اما ویکتور یانوکوویچ، رئیسجمهور اوکراین و کسی که حاضر به امضای این توافقنامه نشد، اعلام میکند که لحاظ شدن شروط سیاسی در این توافقنامهی اقتصادی از سوی بروکسل، مانع از امضای آن شده است و در صورت برداشته شدن این شروط، حاضر به امضای این توافقنامه خواهد بود.
اروپاییها ذیل این توافقنامه، خواستار آزادی یولیا تیموشنکو، آخرین رهبر نارنجیهای اوکراین از زندان شدهاند. آنها همچنین خواستار اعزام رهبر اپوزیسیون اوکراین به آلمان برای مداوا هستند.
به عبارت دیگر، تقریباً همهی کسانی که اکنون در میدان استقلال کیف تجمع کرده و روزهاست که ساختمانهای دولتی را در محاصرهی خود دارند، همان طرفداران انقلاب رنگی ( نارنجی ) هستند که بین سالهای ۲۰۰۴ و ۲۰۰۵، با حمایت قاطع، آشکار و رسمی مقامات و رسانههای آمریکا و اروپا متولد شد، اما در فوریهی ۲۰۱۰ با پیروزی آزاروف و یانوکوویچ به کما رفت.
موضعگیریهای رسمی مقامات آمریکا و اروپا دربارهی آنچه امروز در این کشور میگذرد نیز مؤید تحلیل ماست. هم رئیسجمهور، هم وزیر دفاع و هم وزیر خارجهی آمریکا از مخالفان حمایت کرده و دولت اوکراین را به « سرکوب » معترضان و جلوگیری از نزدیک شدن آنها به خواستهی خود، یعنی «غرب»، متهم کردهاند. ایالات متحده حتی از سوی تنی چند از سناتورهای کنگره، به تهدید و تحریم کیف رو آورده است.
در این بین، حتی گیدو وستروله، وزیر خارجهی وقت آلمان و سناتور مک کین، جمهوریخواه پرنفوذ آمریکایی، شخصاً به کیف رفتهاند و در میان تظاهرکنندگانی که خواستار سرنگونی دولت اوکراین هستند، حضور یافته و از آنها علناً حمایت کردهاند.
جالب اینکه به محض مشاهدهی این حمایت ها، که خیلی زود از سوی رهبران اکثر کشورهای اروپایی مثل وزرای خارجهی آلمان و انگلیس نیز ادامه یافت، خواسته های معترضان نیز تغییر کرد. مخالفان اوکراین مدتی است میگویند به کمتر از «سرنگونی» دولت فعلی، رضایت نمیدهند!
در این بین، روسیه نیز تمام تلاش خود را به کار گرفته تا مجدداً شکستهایی مثل شکست به غرب در ماجرای لیبی را تجربه نکند و به اصطلاح این بار قافیه را به غربی ها نبازد.
فروش گاز بسیار ارزان و یک کمک مالی ۱۵ میلیارد دلاری، جزء اقداماتی است که دیروز مسکو برای حفظ متحد مهم اروپایی خود و مجاب کردن مخالفان این کشور به اینکه «مسکو زیاد هم متحد بدی نیست»، انجام داد. دیروز صدها هزار نفر از مخالفان دولت اوکراین، در حالی که در خیابان ها و میادین این شهر چادر زده بودند، منتظر نتایج دیدار یانوکوویچ و پوتین در کاخ کرملین بودند.
غربی ها نیز منتظر نتایج این دیدار مهم و حساس بودند. البته احتمالاً خروجی این دیدار ( فروش گاز ارزانقیمت و کمک ۱۵ میلیاردی ) به مذاق غربیها خوش نخواهد آمد؛ چرا که این حاتم بخشی اگر فقط یک نتیجه داشته باشد، این است که کیف را به راهی که انتخاب کرده دلگرم خواهد کرد.
اپوزیسیون و غرب امیدوار بودند روسیه روی دولت متزلزل اوکراین، که در طی کمتر از یک ماه امتیازات ویژهای به مخالفان داده است، قمار نکند. رهبران کیف در این مدت، یک بار با رهبران اپوزیسیون دیدار کرده، تمام زندانیان سیاسی را آزاد کرده، شهردار کیف و معاون دبیر شورای امنیت ملی و دفاعی کشور را برکنار کرده، وعدهی ترمیم گستردهی کابینه را داده و از همه مهمتر، در دیداری که با خانم اشتون در کیف داشته، به وی قول امضای توافقنامهی تجاری با اروپاییها را دادهاند. با این عقبنشینیهای پیدرپی، غرب امیدوار بود روسیه دست از حمایتهای خود از این دولت بردارد، اما چنین نشد.
پیشبینی میشود با توجه به ضعفهایی که دولت اوکراین از خود نشان داده است ( عقبنشینیهای پیدرپی )، حضور نسبتاً گستردهی مخالفان در خیابانها، حمایتهای بیحدوحصر غرب از مخالفان، تهدید و تطمیع رهبران اوکراین از سوی غرب و شرایط نامساعد اقتصادی این کشور، کرملین نتواند انقلاب بهکمارفتهی نارنجی را همچنان در کما نگه دارد، مگر اینکه با استفاده از نفوذ و امکانات خود، همچنان به حمایتهایش از این کشور ادامه دهد.
به گزارش جهان به نقل از برهان، روسیه به شدت از به فعلیت رسیدن ظرفیت موجود در اوکراین برای همگرایی با اتحادیهی اروپا نگران است و در مقابل، بروکسل نیز خواهان پیوستن کیف به اتحادیهی گمرکی تحت سیطرهی روسیه نیست. اما این کارزار سیاسی روی دیگری هم دارد که بیشتر شبیه به یک «انتقام» یا «تصفیه حساب سیاسی» است که ریشههای آن به سقوط انقلاب نارنجی بازمیگردد.
تحولات سیاسی و ناآرامیهایی که از ۳۰ آبانماه سال جاری (۲۱ نوامبر ۲۰۱۳) کیف را به مرکز توجه جهانیان مبدل ساخته، ظاهراً به دلیل امضا نشدن توافقنامهی تجاری بین کیف و بروکسل است. اما نگاهی به سیر این تحولات، نشان میدهد اوکراین امروز درگیر «ادامه»ی همان مسیری است که در فوریهی ۲۰۱۰ این کشور را به کانون توجهات مبدل ساخت، یعنی سقوط انقلاب نارنجی؛ هرچند صورت این تحولات به شکل کارزار یا به تعبیر بهتر سوء استفاده ی مسکو و بروکسل از اوضاع حاکم بر این کشور مهم اروپایی نمود یافته باشد.
به عبارت دیگر، ظاهر مسئله که دور از حقیقت هم نیست، به اوضاع بحرانی اقتصادی اوکراین بازمیگردد. این شرایط باعث شده کیف، هم به دنبال نزدیک شدن به اتحادیهی اروپا باشد و هم نگاهی به منافع اقتصادی و سیاسی حاصل از نزدیکی به روسیه داشته باشد.
روسیه به شدت از به فعلیت رسیدن ظرفیت موجود در اوکراین برای همگرایی با اتحادیهی اروپا نگران است و در مقابل، بروکسل نیز خواهان پیوستن کیف به اتحادیهی گمرکی تحت حاکمیت روسیه نیست.اما این کارزار سیاسی روی دیگری هم دارد که بیشتر شبیه به یک انتقام یا تصفیه حساب سیاسی است که ریشههای آن به سقوط انقلاب نارنجی بازمیگردد.
مخالفان دولت میکولا آزاروف، نخستوزیر اوکراین، در نخستین روزهای آغاز اعتراضها، یعنی اواخر آبانماه سال جاری، هدف از تجمعات خود را صرفاً « مجاب » ساختن دولت به امضای توافقنامهی تجاری با اتحادیهی اروپا اعلام کردند و در واکنش به امضا نشدن این توافقنامه، نفوذ روسیه را مؤثر میدانستند. آنها دولتمردان خود را به خیانت علیه کشور و « فروش وطن » به دشمن ( بخوانید روسیه ) متهم میکردند.
به اعتقاد آنها، دولت به جای نزدیکی به غرب و رسیدن به پیشرفت، قصد عضویت در « اتحادیهی گمرکی » با محوریت روسیه و دو عضو بلاروس و قزاقستان را دارد. اما ویکتور یانوکوویچ، رئیسجمهور اوکراین و کسی که حاضر به امضای این توافقنامه نشد، اعلام میکند که لحاظ شدن شروط سیاسی در این توافقنامهی اقتصادی از سوی بروکسل، مانع از امضای آن شده است و در صورت برداشته شدن این شروط، حاضر به امضای این توافقنامه خواهد بود.
اروپاییها ذیل این توافقنامه، خواستار آزادی یولیا تیموشنکو، آخرین رهبر نارنجیهای اوکراین از زندان شدهاند. آنها همچنین خواستار اعزام رهبر اپوزیسیون اوکراین به آلمان برای مداوا هستند.
به عبارت دیگر، تقریباً همهی کسانی که اکنون در میدان استقلال کیف تجمع کرده و روزهاست که ساختمانهای دولتی را در محاصرهی خود دارند، همان طرفداران انقلاب رنگی ( نارنجی ) هستند که بین سالهای ۲۰۰۴ و ۲۰۰۵، با حمایت قاطع، آشکار و رسمی مقامات و رسانههای آمریکا و اروپا متولد شد، اما در فوریهی ۲۰۱۰ با پیروزی آزاروف و یانوکوویچ به کما رفت.
موضعگیریهای رسمی مقامات آمریکا و اروپا دربارهی آنچه امروز در این کشور میگذرد نیز مؤید تحلیل ماست. هم رئیسجمهور، هم وزیر دفاع و هم وزیر خارجهی آمریکا از مخالفان حمایت کرده و دولت اوکراین را به « سرکوب » معترضان و جلوگیری از نزدیک شدن آنها به خواستهی خود، یعنی «غرب»، متهم کردهاند. ایالات متحده حتی از سوی تنی چند از سناتورهای کنگره، به تهدید و تحریم کیف رو آورده است.
در این بین، حتی گیدو وستروله، وزیر خارجهی وقت آلمان و سناتور مک کین، جمهوریخواه پرنفوذ آمریکایی، شخصاً به کیف رفتهاند و در میان تظاهرکنندگانی که خواستار سرنگونی دولت اوکراین هستند، حضور یافته و از آنها علناً حمایت کردهاند.
جالب اینکه به محض مشاهدهی این حمایت ها، که خیلی زود از سوی رهبران اکثر کشورهای اروپایی مثل وزرای خارجهی آلمان و انگلیس نیز ادامه یافت، خواسته های معترضان نیز تغییر کرد. مخالفان اوکراین مدتی است میگویند به کمتر از «سرنگونی» دولت فعلی، رضایت نمیدهند!
در این بین، روسیه نیز تمام تلاش خود را به کار گرفته تا مجدداً شکستهایی مثل شکست به غرب در ماجرای لیبی را تجربه نکند و به اصطلاح این بار قافیه را به غربی ها نبازد.
فروش گاز بسیار ارزان و یک کمک مالی ۱۵ میلیارد دلاری، جزء اقداماتی است که دیروز مسکو برای حفظ متحد مهم اروپایی خود و مجاب کردن مخالفان این کشور به اینکه «مسکو زیاد هم متحد بدی نیست»، انجام داد. دیروز صدها هزار نفر از مخالفان دولت اوکراین، در حالی که در خیابان ها و میادین این شهر چادر زده بودند، منتظر نتایج دیدار یانوکوویچ و پوتین در کاخ کرملین بودند.
غربی ها نیز منتظر نتایج این دیدار مهم و حساس بودند. البته احتمالاً خروجی این دیدار ( فروش گاز ارزانقیمت و کمک ۱۵ میلیاردی ) به مذاق غربیها خوش نخواهد آمد؛ چرا که این حاتم بخشی اگر فقط یک نتیجه داشته باشد، این است که کیف را به راهی که انتخاب کرده دلگرم خواهد کرد.
اپوزیسیون و غرب امیدوار بودند روسیه روی دولت متزلزل اوکراین، که در طی کمتر از یک ماه امتیازات ویژهای به مخالفان داده است، قمار نکند. رهبران کیف در این مدت، یک بار با رهبران اپوزیسیون دیدار کرده، تمام زندانیان سیاسی را آزاد کرده، شهردار کیف و معاون دبیر شورای امنیت ملی و دفاعی کشور را برکنار کرده، وعدهی ترمیم گستردهی کابینه را داده و از همه مهمتر، در دیداری که با خانم اشتون در کیف داشته، به وی قول امضای توافقنامهی تجاری با اروپاییها را دادهاند. با این عقبنشینیهای پیدرپی، غرب امیدوار بود روسیه دست از حمایتهای خود از این دولت بردارد، اما چنین نشد.
پیشبینی میشود با توجه به ضعفهایی که دولت اوکراین از خود نشان داده است ( عقبنشینیهای پیدرپی )، حضور نسبتاً گستردهی مخالفان در خیابانها، حمایتهای بیحدوحصر غرب از مخالفان، تهدید و تطمیع رهبران اوکراین از سوی غرب و شرایط نامساعد اقتصادی این کشور، کرملین نتواند انقلاب بهکمارفتهی نارنجی را همچنان در کما نگه دارد، مگر اینکه با استفاده از نفوذ و امکانات خود، همچنان به حمایتهایش از این کشور ادامه دهد.