02-09-2012، 22:49
دارم میرم بای
سکوت سرشار از سخنان ناگفته است، از حرکات ناکرده... اعتراف به عشقهای نهان و شگفتیهای بر زبان نیامده
فردای من، خیلی وقته که گذشته ازش / آب شدُ ریخت روی گونههای من
مثل دونههای برف / مهم نیست چی میشه بعدش / این مهمه که هنوز زندم
من همونم که بعدِ مرگش / همه میگن که هنوز زندهست
من اَشکامُ بهتو دادم / دیدم چشما همه تو خوابن
قبر ساختم از اُتاقم / نفسم حبس شد / بدنم سر شد / ولی روحمُ گرم نگه داشتم رو اجاقمم
من همیشه بازنده بودم روی کاغذ / ولی همیشه جلو رفتم توی راهم
این دنیا با من بَد بود / تاسم عددش کم بود / هنوز نباختم این غمارُ نه نه
فردای من، خیلی وقته که گذشته ازش / آب شدُ ریخت روی گونههای من
مثل دونههای برف / مهم نیست چی میشه بعدش / این مهمه که هنوز زندم
من همونم که بعدِ مرگش / همه میگن که هنوز زندهست
من اَشکامُ بهتو دادم / دیدم چشما همه تو خوابن
قبر ساختم از اُتاقم / نفسم حبس شد / بدنم سر شد / ولی روحمُ گرم نگه داشتم رو اجاقمم
من همیشه بازنده بودم روی کاغذ / ولی همیشه جلو رفتم توی راهم
این دنیا با من بَد بود / تاسم عددش کم بود / هنوز نباختم این غمارُ نه نه