11-08-2014، 8:39
قبل از کربلای یک با تعدادی از بچه ها خدمت شیخ عباس رفتیم. برایمان در مورد عاقبت جنگ صحبت کرد .
گفت: بچه ها! بعد از جنگ، دشمنان آرام نمی نشینند. یکی از کارهایشان بی شک جدا کردن و دور نگهداشتن شما بسیجی ها از خط ولایت است. مبادا گول بخورید. با تمام توان از مقام ولایت فقیه حمایت کنید حتی اگر به قیمت جانتان تمام شود.
*قبل از عملیات کربلای 4 تقویم کوچکی از جیب درآوردم و به عباس آقا دادم که برایم یک جمله ای به عنوان یادگاری بنویسد. نوشت:عزیزم، در راه ائمه قدم بردار زیرا که راه آن ها نور است و هر کس در راه آن ها گام بردارد، در نور حرکت می کند .
- *یک روز عصر در گوشه ای نشسته بودم و به یاد بچه هایی که شهید شده بودند، خصوصاً شهید کیوان میرشکاری دو بیتی های باباطاهر را می خواندم و گریه می کردم. شیخ عباس آمد و گفت: خوب می خوانی ولی آیا بهتر نیست وقتی ناراحتی، قرآن تلاوت کنی و هنگام تلاوت به معنی آن توجه کنی؟صحبت های او خیلی در من اثر کرد .
*طلبه ی شهید عباس علیدادی سلیمانی متولد سال 45 از عشایر منطقه ی بافت که حوزه ی درس را به حوزه ی جهاد تبدیل کرد و در این وادی میوه ی شهادت را برچید و در تیر ماه سال 66 در غرب کشور در ماهوت عراق، به شهادت رسید.