05-08-2014، 19:47
(آخرین ویرایش در این ارسال: 05-08-2014، 19:48، توسط Archangelg!le.)
روز ترس از جدايي يادته
دستمون تو دست هم بود يادته
غصه هامون كم كم بود يادته
چشم نازت مال من بود يادته
ديدن من قدغن بود يادته
روزگار قهر و آشتي يادته
هيچ كس و جز من نداشتي يادته
روياهاي آسموني يادته
قول دادي پيشم بموني يادته
روزاي بي غم و غصه يادته
ببينم اول قصه يادته
عصر ابراز علاقه يادته
خبر خوش كلاغه يادته
دست گرمت تو زمستون يادته
شونه من زير بارون يادته
واسه خنده اجازه يادته
اونا كه ميگفتي رازه يادته
شرطامون سر صداقت يادته
تو مجازات خيانت يادته
دستاتو ميخوام بگيرم يادته
راستي تو بي تو ميميرم يادته
واسه فال قهوه رو خوردن يادته
روزي صد بار بي تو مردن يادته
پيش هم بوديم نزاشتن يادته
اونا ما رو دوست نداشتن يادته
چيزي خواستيم از خدامون يادته
مستجاب نشد دعامون يادته
چشمون زدند حسودا يادته
چشامون شد مثل رودا يادته
گفتي ما بايد جدا شيم يادته
گفتي بايد بي وفا شيم يادته
يه دفعه ازم بريدي يادته
خط رو اسم من كشيدي يادته
گفتي عشق تو هوس بود يادته
گفتي خوب بود ولي بس بود يادته
چشم من به چشمت افتاد يادته
كاري كه دست دلم داد يادته
اما قول دادم به قلبم و خدا
ديگه دل ندم به عشق آدما
حيف شعري كه نوشتم يادته
شعر من بدم باشه زيادته