[rtl]ایرانشناسی و زبان و ادبیات فارسی
در دانشگاههای آمریکا
در دههی سوم قرن بیستم بود كهطرح توسعه، تحقیق و تدریس در رشتهی علوم انسانی در ایالات متحده امریكا ریخته شد و تا پایان جنگ دوم, امریكا در این زمینه پیشرفتهای زیادی كرد.
بهطورمشخصتر و در زمینهی ایرانشناسی و مطالعات مربوط به ایران باید گفت كه این برنامهها در ایالات متحده امریكا قبل از جنگ دوم جهانی منحصر به چند دانشگاه بود و بهطوركلی به مطالعات مذهبی بستگی داشت. بعد از جنگ علاقه بیشتری به این برنامهها بهویژه به زبان فارسی و تمدن ایران نشان داده شد.
لایحهیكنگره در سال ۱۹۸۵ مربوط به تعلیم و تربیت عمومی, با دراختیارگذاشتن اعتبارات مالی در وزارت آموزش و پرورش مشوق توسعهی ایرانشناسی و دیگر مطالعات مربوط به كشورهای خاورمیانه و نزدیك شد و در نتیجه, این برنامهها بهسرعت در سراسر امریكا گسترش یافت. چندی بعد بنیاد فورد با پرداخت كمكهای بلاعوض به استادان و دانشجویان علاقهمند به این مطالعات, از این برنامه پشتیبانی كرد. از سال ۱۹۸۵ تا كنون كمكهای مالی وزارت آموزش و پرورش امریكا برای نگهداری و ادارهی مراكز تدریس و تحقیق در زمینهی این مطالعات, پرداخت حقوق كادر آموزشی این برنامهها, هزینههای تحصیلی دانشجویان, تشكیل كلاسهای تابستانی, مسافرتها و خرید لوازم آموزشی مربوط به مصرف رسیده است.
درسال ۱۹۶۷ پیشرفت زیاد دیگری در اجرای این برنامهها مشاهده شد. بدین طریق كه از یك طرف كادر متخصص جدید در این برنامهها كه با كمك مالی وزارت آموزش و پرورش امریكا تربیت شده بود به گروه استادان موجود در این برنامهها پیوست و از طرف دیگر تعداد دانشجویان در برنامههای لیسانس و فوق لیسانس كه بهطور مستقیم و غیرمستقیم به مطالعه در زمینهی ایرانشناسی اشتغال داشتند بهسرعت رو به افزایش گذاشت و تا پایان سال ۱۹۷۰ به حد اعلای خود رسید.
بهدنبالمهاجرت گروه كثیری از پژوهشگران و استادان خارجی به امریكا, عدهای از متخصصان در رشتهی شرقشناسی نیز از ممالك مختلف به این سرزمین روی آوردند و به جمع مهاجرین قبلی پیوستند.
براینمونه می توان از
:
M.Drrresden Richard, Ettinghausen, Hamilton Gibb, O.Grabar, G.E.
Von Grunebaum, Hoening, G.Lenczowski, J.Schacht
ودر این اواخر ازBernard Lewis نام برد. نمایندگان ایران را در این مجمعافرادی مانند امین بنایی, حافظ فرمانفرمایان, علی جزایری, خسرو مستوفی, روحالله رمضانی و احسان یار شاطر تشكیل میدهند.
وجودپژوهشگران ایرانی در ایالات متحده امریكا و شركت آنها در برنامههای تحقیقی و آموزشی شرقشناسی نهتنها سبب توسعه و پیشرفت مطالعات مربوط به ایران شده، بلكه روش تحقیق و تدریس قدیمی اروپاییان را در مطالعات مذكور تغییر داده است. این تغییرات در رشتههای مردمشناسی, زبانشناسی, موسیقی محلی, ادبیات تطبیقی و علوم سیاسی بسیار آشكار است.
رشدسریع مطالعات مربوط به خاورمیانه بهویژه در ایالات متحده امریكا, نسل جدید و تربیت شدهای از محققان رشتههای شرقشناسی را جانشین ایرانشناسان قدیمی كرده و با پیشرفتهای كنونی در این زمینهها صرفن نتیجهی كاوشهای مداوم علمی است امریكا به مركز مهم مطالعات مربوط به ایران تبدیل شده است.
البتهدر ۱۵ سال گذشته این مطالعات و تحقیقات در امریكا سیر نزولی داشته است بهویژه به دلیل روابط خاص سیاسی میان دو كشور ایران و امریكا و نیز این نكته كه امریكاییها معمولن می خواهند به آنچه یاد می گیرند عمل كنند. بهعلاوه در این زمینه مشكلاتی وجود داشته است. مثلن اینكه اتباع امریكا به سادگی نمی توانند به ایران سفر كنند و در آنجا كار یا تحقیق كنند. سال ۱۹۷۶ در سفری كه به ایران داشتم در خیابانی در تهران, یكی از دانشجویانم را دیدم و ایشان مرا به شام دعوت كردند. وقتی وارد خانهشان شدم چهار دانشجوی دیگرم را هم در خانه دیدم. این مثال را زدم كه نشان دهم درصورت وجود شرایط مناسب, بسیاری با علاقه از فرصت سفر به ایران استفاده خواهند كرد.
درسالهای اخیر به دلیل مشكلات سیاسی و اقتصادی و تأثیرات آن روی آموزش و پرورش, پیشرفت زیاد مطالعات و آیندهی آن به خطر افتاده است. وزارت آموزش و پرورش امریكا در این سالها بهتدریج در حال كاهش دادن پشتیبانی مالی خود از این برنامهها بوده است و متأسفانه چنین وضعی مصادف با بالارفتن سریع مخارج تحصیل در دانشگاههای امریكا و بهطوركلی بالارفتن سطح زندگی در كشور در این اواخر است. درحالحاضر شهریهی یك سال تحصیلی در دانشگاههای امریكا بهطور متوسط ۲۵۰۰۰دلار است و جای تأسف است كه كمكهای مالی زیادی به دانشجویان نمی شود تا باری از روی دوش آنها برداشته شود. تعداد دانشجویان در برنامههای مربوط به مطالعات ایران رو به كاهش گذاشته است و در این اواخر عدهی كثیری از استادان متخصص و علاقهمند به این رشتهها برای حفظ سمت استادی خود, خود را برای تدریس در رشتههایی كه ربطی به مطالعات در زمینهی ایران ندارد آماده می كنند.
قبلاز پرداختن به پیشنهادها و راههایی كه شاید بتواند بعضی از این مسایل را حل كند، باید توضیح مختصری دربارهی ساختمان و تشكیلات مربوط به ایرانشناسی در ایالات متحده امریكا بدهم.
دراینجا تفكیك بین دو عبارت یعنی ایرانشناسی و مطالعات مربوط به ایران از هم, لازم و مهم است. هستهی مركزی ایرانشناسی در امریكا عبارت است از:
۱) زبان
فارسی
۲) ادبیات
فارسی
۳) تمدنو فرهنگ ایرانی و....
۴) مطالعات
اسلامی
اینبرنامهها در تعدادی از دانشگاههای ایالات متحده امریكا تدریس می شود و مراكزی كه آنها را به دانشجویان ارائه میدهد معمولن به نامهای زیر خوانده میشود:
دپارتمانزبانها و ادبیات خاور نزدیك
دپارتمانزبانها و ادبیات خاورمیانه
دپارتمان زبانها, ادبیات و تمدنهای خاورمیانه و نزدیك
دراین مراكز علاوه بر زبان فارسی, زبانهای عربی, تركی و عبری نیز تدریس می شود. در دانشگاههایی كه دپارتمان یا مركز مطالعات خاورمیانه وجود نداشته باشد، زبان فارسی بهندرت تدریس میشود.
مطالعاتمربوط به ایران شامل رشتههای زیر است:
جغرافیو زمینشناسی
علوم
كتابداری
باستانشناسی
هنرو معماری
جامعهشناسی
علوم
سیاسی
مردمشناسی
زبانشناسی
اقتصاد
تاریخ
حقوق
فلسفهو مذهب
این رشتهها را استادان متخصص در دپارتمانهایمربوطه دانشگاهها تدریس میكنند و هماهنگكردن دروسی كه مربوط به خاورمیانه و نزدیك است، زیر نظر مراكز شرقشناسی دانشگاههاست. بهاینترتیب هم دانشجویانی كه در ایران مشغول مطالعه هستند، میتوانند از رشتهی مطالعات مربوط به ایران استفاده كنند و هم دانشجویان علاقهمند به مطالعات مربوط به ایران فرصت خواهند داشت كه در برنامههای ایرانشناسی شركت كنند. علاوه بر رشتههای مذكور, دانشجویان و استادان رشتههای حقوق, اقتصاد, كشاورزی, شهرسازی, تعلیم و تربیت, روزنامهنگاری و بهداشت عمومی كه علاقهی حرفهای آنها را متوجهی ایران و دیگر كشورهای خاورمیانه و نزدیك كرده است, در فعالیتهای این مراكز شركت می كنند.
اینمراكز اداری و آموزشی مراكز مطالعات خاورمیانه و نزدیك هستند. مسئولیت آنها در توسعهدادن و هماهنگكردن امور تحقیقاتی, برنامههای آموزشی و معرفی و ارایه آنها به دانشجویان و محققین در داخل و در خارج از محیط دانشگاههاست.
مراكزمطالعات خاورمیانه در ایالات متحده امریكا به دو كنسرسیوم شرقی و غربی تقسیم شده, بدین وسیله با هم ارتباط دارند. یكی از این كنسرسیومها دانشگاههای شرق و دیگری دانشگاههای غرب را زیر پوشش دارد. این كنسرسیومها عبارت است از:
كنسرسیوم شرقی:
دانشگاه
هاروارد
دانشگاه
نیویورك
دانشگاه
پرینستون
دانشگاهایالتی میشیگان
دانشگاهایالتی پنسیلوانیا
دانشگاهجورج تاون
دانشگاه
بوستون
كنسرسیوم غربی:
دانشگاهپورتلند در ایالت اورگان
دانشگاهكالیفرنیا در بركلی
دانشگاهكالیفرنیا در لس آنجلس
دانشگاهایالتی شیكاگو
دانشگاهایالتی تگزاس در شهر آوستین
دانشگاهایالتی یوتا در شهر سالت لیك سیتی
دانشگاهایالتی واشنگتن در شهر سیاتل
دانشگاهایالتی آریزونا
فعالیت دانشگاههای عضو این كنسرسیوم تا كنوندر تشكیل كلاسهای تابستانی بوده است. این كلاسها در طی سالهای گذشته با حفظ نوبت، هرسال در محلی تشكیل شده و مسئولیت تدریس جامع و فشرده زبانهای خاورمیانه و نزدیك را بهعهده داشته است. نتیجهی این كلاسها تشریك مساعی بیشتر استادان, استفادهی دانشجویان از منابع آموزشی و ازدیاد روزافزون دانشجویان بوده است. اما بهطوركلی و همانطور كه گفتیم، وضع تحقیقات و مطالعات مربوط به ایران و زبان فارسی در ۱۵ سال گذشته سیر نزولی داشته است. راههایی كه میتواند جلو این سیر نزولی را بگیرد و تضمینكنندهی پیشرفت و توسعهی ایرانشناسی در ایالات متحده امریكا باشد، عبارت است از:
۱) اهدایكرسیهای استادی به تعدادی از دانشگاههای منتخب كشور:
اینكرسیها در دانشگاهها نهتنها كیفیت, توسعه و ادامهی ایرانشناسی را تضمین میكند بلكه میتواند:
الف)به كلیهی دروس و برنامههای مطالعات مربوط به ایران قدیم و معاصر مركزیت دهد و حجم و كیفیت آنهارا بالا ببرد؛
ب)مقام و ارزش ایرانشناسی را هم در دانشگاهها و هم بین مردم امریكا زیادتر كند و
ج)به دانشگاهها در نقشی كه برای بهوجودآوردن محیط تفاهم بین ایالات متحده امریكا و كشور ایران به عهده دارند, با افزایش روابط بین این دو كشور از طریق همایش و انتشار مطالب تحقیقی و غیره كمك كند. ازآنجاكه دانشگاههای ملی بیش از دانشگاههای دولتی آزادی عمل دارند, بهتر است كه این كرسیها به دانشگاههای گروه اول اهدا شود.
۲) دادنبورسهایی به محققان و دانشجویان: لازم است به این نكته اشاره كنم كه تقریبن تمام كسانی كه عربی, تركی و عبری میخوانند و این زبانها را تدریس میكنند، از امكانات بورسی فراوانی برخوردار هستند كه با استفاده از آنها میتوانند به كشورهای مربوط سفر كنند و به تحقیق و تحصیل بپردازند.
۳) بالابردن سطح معلومات امریكاییها دربارهی ایران با پشتیبانی از اجرای برنامه های رادیویی, تلویزیونی, سخنرانی و تشكیل نمایشگاه
۴) تشكیلكلاسهای تابستانی در ایران برای دانشجویان امریكا: این كلاسها ضمن كمك به دانشجویان امریكایی در فراگرفتن زبان فارسی, آنها را با رسوم و عقاید ایرانیها آشنا میكند.
۵) اجرایبرنامههای دید و بازدید محققان و دانشجویان: تشكیل و اجرای این برنامهها اجازه میدهد كه استادان ایرانی در ادبیات, زبان, تاریخ, فلسفه و غیره, چند ماهی را در دانشگاههای ایالات متحده امریكا گذرانده, فرصتی برای تدریس و تحقیق و تبادلنظر با همكاران امریكایی خود بهدست آورند. در نتیجهی این دیدارها, برنامهی دیدار متقابل بهوجود آمده و فرصتی به محققان امریكایی متخصص در مطالعات مربوط به ایران خواهد داد كه برای مدتی در دانشگاههای ایران به تدریس بپردازند و به تحقیقات علمی خود ادامه دهند.
٦) اصلاحو توسعه وسایل كمك آموزشی: برنامه ردوبدل كردن مطالب درسی مانند نوارهای زبان, اسلاید, فیلم و مهمتر از همه نرمافزارهای رایانهای و دیگر وسایل سمعی و بصری بین دو كشور ایالات متحده امریكا و ایران میتواند كمك بزرگی به بهبود وضع تدریس استادان دو كشور بكند. برای این كار میتوان وجوه معینی برای خرید و ایجاد وسایل فنی و جدید آموزشی در نظر گرفت.[/rtl]
در دانشگاههای آمریکا
در دههی سوم قرن بیستم بود كهطرح توسعه، تحقیق و تدریس در رشتهی علوم انسانی در ایالات متحده امریكا ریخته شد و تا پایان جنگ دوم, امریكا در این زمینه پیشرفتهای زیادی كرد.
بهطورمشخصتر و در زمینهی ایرانشناسی و مطالعات مربوط به ایران باید گفت كه این برنامهها در ایالات متحده امریكا قبل از جنگ دوم جهانی منحصر به چند دانشگاه بود و بهطوركلی به مطالعات مذهبی بستگی داشت. بعد از جنگ علاقه بیشتری به این برنامهها بهویژه به زبان فارسی و تمدن ایران نشان داده شد.
لایحهیكنگره در سال ۱۹۸۵ مربوط به تعلیم و تربیت عمومی, با دراختیارگذاشتن اعتبارات مالی در وزارت آموزش و پرورش مشوق توسعهی ایرانشناسی و دیگر مطالعات مربوط به كشورهای خاورمیانه و نزدیك شد و در نتیجه, این برنامهها بهسرعت در سراسر امریكا گسترش یافت. چندی بعد بنیاد فورد با پرداخت كمكهای بلاعوض به استادان و دانشجویان علاقهمند به این مطالعات, از این برنامه پشتیبانی كرد. از سال ۱۹۸۵ تا كنون كمكهای مالی وزارت آموزش و پرورش امریكا برای نگهداری و ادارهی مراكز تدریس و تحقیق در زمینهی این مطالعات, پرداخت حقوق كادر آموزشی این برنامهها, هزینههای تحصیلی دانشجویان, تشكیل كلاسهای تابستانی, مسافرتها و خرید لوازم آموزشی مربوط به مصرف رسیده است.
درسال ۱۹۶۷ پیشرفت زیاد دیگری در اجرای این برنامهها مشاهده شد. بدین طریق كه از یك طرف كادر متخصص جدید در این برنامهها كه با كمك مالی وزارت آموزش و پرورش امریكا تربیت شده بود به گروه استادان موجود در این برنامهها پیوست و از طرف دیگر تعداد دانشجویان در برنامههای لیسانس و فوق لیسانس كه بهطور مستقیم و غیرمستقیم به مطالعه در زمینهی ایرانشناسی اشتغال داشتند بهسرعت رو به افزایش گذاشت و تا پایان سال ۱۹۷۰ به حد اعلای خود رسید.
بهدنبالمهاجرت گروه كثیری از پژوهشگران و استادان خارجی به امریكا, عدهای از متخصصان در رشتهی شرقشناسی نیز از ممالك مختلف به این سرزمین روی آوردند و به جمع مهاجرین قبلی پیوستند.
براینمونه می توان از
:
M.Drrresden Richard, Ettinghausen, Hamilton Gibb, O.Grabar, G.E.
Von Grunebaum, Hoening, G.Lenczowski, J.Schacht
ودر این اواخر ازBernard Lewis نام برد. نمایندگان ایران را در این مجمعافرادی مانند امین بنایی, حافظ فرمانفرمایان, علی جزایری, خسرو مستوفی, روحالله رمضانی و احسان یار شاطر تشكیل میدهند.
وجودپژوهشگران ایرانی در ایالات متحده امریكا و شركت آنها در برنامههای تحقیقی و آموزشی شرقشناسی نهتنها سبب توسعه و پیشرفت مطالعات مربوط به ایران شده، بلكه روش تحقیق و تدریس قدیمی اروپاییان را در مطالعات مذكور تغییر داده است. این تغییرات در رشتههای مردمشناسی, زبانشناسی, موسیقی محلی, ادبیات تطبیقی و علوم سیاسی بسیار آشكار است.
رشدسریع مطالعات مربوط به خاورمیانه بهویژه در ایالات متحده امریكا, نسل جدید و تربیت شدهای از محققان رشتههای شرقشناسی را جانشین ایرانشناسان قدیمی كرده و با پیشرفتهای كنونی در این زمینهها صرفن نتیجهی كاوشهای مداوم علمی است امریكا به مركز مهم مطالعات مربوط به ایران تبدیل شده است.
البتهدر ۱۵ سال گذشته این مطالعات و تحقیقات در امریكا سیر نزولی داشته است بهویژه به دلیل روابط خاص سیاسی میان دو كشور ایران و امریكا و نیز این نكته كه امریكاییها معمولن می خواهند به آنچه یاد می گیرند عمل كنند. بهعلاوه در این زمینه مشكلاتی وجود داشته است. مثلن اینكه اتباع امریكا به سادگی نمی توانند به ایران سفر كنند و در آنجا كار یا تحقیق كنند. سال ۱۹۷۶ در سفری كه به ایران داشتم در خیابانی در تهران, یكی از دانشجویانم را دیدم و ایشان مرا به شام دعوت كردند. وقتی وارد خانهشان شدم چهار دانشجوی دیگرم را هم در خانه دیدم. این مثال را زدم كه نشان دهم درصورت وجود شرایط مناسب, بسیاری با علاقه از فرصت سفر به ایران استفاده خواهند كرد.
درسالهای اخیر به دلیل مشكلات سیاسی و اقتصادی و تأثیرات آن روی آموزش و پرورش, پیشرفت زیاد مطالعات و آیندهی آن به خطر افتاده است. وزارت آموزش و پرورش امریكا در این سالها بهتدریج در حال كاهش دادن پشتیبانی مالی خود از این برنامهها بوده است و متأسفانه چنین وضعی مصادف با بالارفتن سریع مخارج تحصیل در دانشگاههای امریكا و بهطوركلی بالارفتن سطح زندگی در كشور در این اواخر است. درحالحاضر شهریهی یك سال تحصیلی در دانشگاههای امریكا بهطور متوسط ۲۵۰۰۰دلار است و جای تأسف است كه كمكهای مالی زیادی به دانشجویان نمی شود تا باری از روی دوش آنها برداشته شود. تعداد دانشجویان در برنامههای مربوط به مطالعات ایران رو به كاهش گذاشته است و در این اواخر عدهی كثیری از استادان متخصص و علاقهمند به این رشتهها برای حفظ سمت استادی خود, خود را برای تدریس در رشتههایی كه ربطی به مطالعات در زمینهی ایران ندارد آماده می كنند.
قبلاز پرداختن به پیشنهادها و راههایی كه شاید بتواند بعضی از این مسایل را حل كند، باید توضیح مختصری دربارهی ساختمان و تشكیلات مربوط به ایرانشناسی در ایالات متحده امریكا بدهم.
دراینجا تفكیك بین دو عبارت یعنی ایرانشناسی و مطالعات مربوط به ایران از هم, لازم و مهم است. هستهی مركزی ایرانشناسی در امریكا عبارت است از:
۱) زبان
فارسی
۲) ادبیات
فارسی
۳) تمدنو فرهنگ ایرانی و....
۴) مطالعات
اسلامی
اینبرنامهها در تعدادی از دانشگاههای ایالات متحده امریكا تدریس می شود و مراكزی كه آنها را به دانشجویان ارائه میدهد معمولن به نامهای زیر خوانده میشود:
دپارتمانزبانها و ادبیات خاور نزدیك
دپارتمانزبانها و ادبیات خاورمیانه
دپارتمان زبانها, ادبیات و تمدنهای خاورمیانه و نزدیك
دراین مراكز علاوه بر زبان فارسی, زبانهای عربی, تركی و عبری نیز تدریس می شود. در دانشگاههایی كه دپارتمان یا مركز مطالعات خاورمیانه وجود نداشته باشد، زبان فارسی بهندرت تدریس میشود.
مطالعاتمربوط به ایران شامل رشتههای زیر است:
جغرافیو زمینشناسی
علوم
كتابداری
باستانشناسی
هنرو معماری
جامعهشناسی
علوم
سیاسی
مردمشناسی
زبانشناسی
اقتصاد
تاریخ
حقوق
فلسفهو مذهب
این رشتهها را استادان متخصص در دپارتمانهایمربوطه دانشگاهها تدریس میكنند و هماهنگكردن دروسی كه مربوط به خاورمیانه و نزدیك است، زیر نظر مراكز شرقشناسی دانشگاههاست. بهاینترتیب هم دانشجویانی كه در ایران مشغول مطالعه هستند، میتوانند از رشتهی مطالعات مربوط به ایران استفاده كنند و هم دانشجویان علاقهمند به مطالعات مربوط به ایران فرصت خواهند داشت كه در برنامههای ایرانشناسی شركت كنند. علاوه بر رشتههای مذكور, دانشجویان و استادان رشتههای حقوق, اقتصاد, كشاورزی, شهرسازی, تعلیم و تربیت, روزنامهنگاری و بهداشت عمومی كه علاقهی حرفهای آنها را متوجهی ایران و دیگر كشورهای خاورمیانه و نزدیك كرده است, در فعالیتهای این مراكز شركت می كنند.
اینمراكز اداری و آموزشی مراكز مطالعات خاورمیانه و نزدیك هستند. مسئولیت آنها در توسعهدادن و هماهنگكردن امور تحقیقاتی, برنامههای آموزشی و معرفی و ارایه آنها به دانشجویان و محققین در داخل و در خارج از محیط دانشگاههاست.
مراكزمطالعات خاورمیانه در ایالات متحده امریكا به دو كنسرسیوم شرقی و غربی تقسیم شده, بدین وسیله با هم ارتباط دارند. یكی از این كنسرسیومها دانشگاههای شرق و دیگری دانشگاههای غرب را زیر پوشش دارد. این كنسرسیومها عبارت است از:
كنسرسیوم شرقی:
دانشگاه
هاروارد
دانشگاه
نیویورك
دانشگاه
پرینستون
دانشگاهایالتی میشیگان
دانشگاهایالتی پنسیلوانیا
دانشگاهجورج تاون
دانشگاه
بوستون
كنسرسیوم غربی:
دانشگاهپورتلند در ایالت اورگان
دانشگاهكالیفرنیا در بركلی
دانشگاهكالیفرنیا در لس آنجلس
دانشگاهایالتی شیكاگو
دانشگاهایالتی تگزاس در شهر آوستین
دانشگاهایالتی یوتا در شهر سالت لیك سیتی
دانشگاهایالتی واشنگتن در شهر سیاتل
دانشگاهایالتی آریزونا
فعالیت دانشگاههای عضو این كنسرسیوم تا كنوندر تشكیل كلاسهای تابستانی بوده است. این كلاسها در طی سالهای گذشته با حفظ نوبت، هرسال در محلی تشكیل شده و مسئولیت تدریس جامع و فشرده زبانهای خاورمیانه و نزدیك را بهعهده داشته است. نتیجهی این كلاسها تشریك مساعی بیشتر استادان, استفادهی دانشجویان از منابع آموزشی و ازدیاد روزافزون دانشجویان بوده است. اما بهطوركلی و همانطور كه گفتیم، وضع تحقیقات و مطالعات مربوط به ایران و زبان فارسی در ۱۵ سال گذشته سیر نزولی داشته است. راههایی كه میتواند جلو این سیر نزولی را بگیرد و تضمینكنندهی پیشرفت و توسعهی ایرانشناسی در ایالات متحده امریكا باشد، عبارت است از:
۱) اهدایكرسیهای استادی به تعدادی از دانشگاههای منتخب كشور:
اینكرسیها در دانشگاهها نهتنها كیفیت, توسعه و ادامهی ایرانشناسی را تضمین میكند بلكه میتواند:
الف)به كلیهی دروس و برنامههای مطالعات مربوط به ایران قدیم و معاصر مركزیت دهد و حجم و كیفیت آنهارا بالا ببرد؛
ب)مقام و ارزش ایرانشناسی را هم در دانشگاهها و هم بین مردم امریكا زیادتر كند و
ج)به دانشگاهها در نقشی كه برای بهوجودآوردن محیط تفاهم بین ایالات متحده امریكا و كشور ایران به عهده دارند, با افزایش روابط بین این دو كشور از طریق همایش و انتشار مطالب تحقیقی و غیره كمك كند. ازآنجاكه دانشگاههای ملی بیش از دانشگاههای دولتی آزادی عمل دارند, بهتر است كه این كرسیها به دانشگاههای گروه اول اهدا شود.
۲) دادنبورسهایی به محققان و دانشجویان: لازم است به این نكته اشاره كنم كه تقریبن تمام كسانی كه عربی, تركی و عبری میخوانند و این زبانها را تدریس میكنند، از امكانات بورسی فراوانی برخوردار هستند كه با استفاده از آنها میتوانند به كشورهای مربوط سفر كنند و به تحقیق و تحصیل بپردازند.
۳) بالابردن سطح معلومات امریكاییها دربارهی ایران با پشتیبانی از اجرای برنامه های رادیویی, تلویزیونی, سخنرانی و تشكیل نمایشگاه
۴) تشكیلكلاسهای تابستانی در ایران برای دانشجویان امریكا: این كلاسها ضمن كمك به دانشجویان امریكایی در فراگرفتن زبان فارسی, آنها را با رسوم و عقاید ایرانیها آشنا میكند.
۵) اجرایبرنامههای دید و بازدید محققان و دانشجویان: تشكیل و اجرای این برنامهها اجازه میدهد كه استادان ایرانی در ادبیات, زبان, تاریخ, فلسفه و غیره, چند ماهی را در دانشگاههای ایالات متحده امریكا گذرانده, فرصتی برای تدریس و تحقیق و تبادلنظر با همكاران امریكایی خود بهدست آورند. در نتیجهی این دیدارها, برنامهی دیدار متقابل بهوجود آمده و فرصتی به محققان امریكایی متخصص در مطالعات مربوط به ایران خواهد داد كه برای مدتی در دانشگاههای ایران به تدریس بپردازند و به تحقیقات علمی خود ادامه دهند.
٦) اصلاحو توسعه وسایل كمك آموزشی: برنامه ردوبدل كردن مطالب درسی مانند نوارهای زبان, اسلاید, فیلم و مهمتر از همه نرمافزارهای رایانهای و دیگر وسایل سمعی و بصری بین دو كشور ایالات متحده امریكا و ایران میتواند كمك بزرگی به بهبود وضع تدریس استادان دو كشور بكند. برای این كار میتوان وجوه معینی برای خرید و ایجاد وسایل فنی و جدید آموزشی در نظر گرفت.[/rtl]