24-07-2014، 20:07
بعد یه فانتزی دیگه دارم: یه جا که خیلی شلوغه گوشیم زنگ بخوره بگم:
آره، آره، حواستون باشه؛ “زنده می خوامش”.
یکی از فانتزی هام اینه که ادمین پست بذاره ماها تایید کنیم
تا الان یکی از فانتزیام این بود که یه بار،فقط یه بار امتحان دیفرانسیلو خوب بدم
معلممونم این قده(...)بود که نمیشد تقلب کرد
خلاصه دوستان امروز فانتزیم به حقیقت پیوست و تونستم امتحانو در حد چی خوب بدم
البته از زحمات دبیرزبانمون که زحمت مراقبت از بچه های قحطی زده کلاسمونو کشیدن نهایت تشکرو دارم
فقط از یه چی میترسم
دبیر قبول نکنه این برگه امتحان بنده ست
یکی از فانتزیام اینه که یه روزی علم به جایی برسه که بشه غیب بشیم بعد من برم خونه آقای فلانی ببینم پسر/دختر آقای فلانی از صبح تا شب چه غلطی میکنه که بابام این همه دوسش داره و از تعریف میکنه.....!
کی از فانتزیای من اینه که سیگارمو با فندک زیپو روشن کنم بعد فندک رو پرت کنم پشت سرم پمپ بنزین منفجر بشه منم خونسرد بیام طرف دوربین از کادر خارج بشم …
یکی از فانتزیام اینه که یه زنبور اهلی داشته باشم ، هر کیو خواستم واسم نیش بزنه....!!!!!!در این حد خبیسم من!!!!!!
فانتزی من اینه: بعد اینکه صبح تا شب تو دانشگاه بودیو منتظر تاکسی هستی بری خوابگاهو 6 تا کتاب 3 کیلویی زیر بغلته ، به هو یه خانم سانتال مانتال که مخاطب خاصیه که چند سالیه ندیدیش با یه بنز جلوت ترمز بزنه و بگه بپر بالا .......!!!!!!! در این حد رویا پردازم من
فانتزی به حقیقت پیوسته*ــ*ــ*ــ*ــ*ــ*
یکی از فانتزیای اصلی زندگیم شده بود که یه پستم تایید بشه
و فراتر از فانتزیم (در حد توهم) این بود که اسمم بیاد صفحه ی اصلی حالا من دارم میترکم آخ مگه میشه نه جون گیتاااااااار مییییییییشه یکییییییییی منوووووو بگییییییره توووو افقققققق محوووووو نشمممممممممم
یکی از فانتزیام اینه که هروقت برامون مهمون میاد مجبور نشیم هرچی تو حال پذیراییمونه به صورت کوه بغل کنیمو پرت کنیم تو اتاق........
من عضو جدید هستم. لطفا با لایک هاتون بهم خوش آمد بگید.
!سلام! یکی از فانتزی های من اینه که تو قرعه کشی بانک برنده یه پراید بشم(نه اصلا هم غیر ممکن نیست)بعد برم تو اتوبان تو اوج خوشحالی یه دفعه سباستین فتل قهرمان فرمول یک (میدونستم میدونستید ) رو ببینم بعد یهو جوء بگیره باهاش مسابقه بدم بعد سر یه پیج خطرناک من دستیو بکشم و فرمول بشکونم بعد ببینم اون رفته قاطی باقالی ها من هم خرکیف بشم بعد تا سرم برگردوندم ببینم رفتم تو رده بعد روحم شاد بشه ، شما دوستان هم برای شادی روح من بکوبید اون لایک رو!!!!!!!!!!
دوست دارم یه رشته ی خوب وپردرآمد قبول بشم وانقدی پول دربیارم که بتونم پدرو مادرم رو هم بفرستم مکه و هم کربلا و بعد اونارو بیارم پیش خودم ودیگه نذارم دست به سیاه وسفید بزنن و خودم نوکریشونو بکنم دستای کارکرده بابام رو ببوسم وبهش بگم هرچی سختی کشیدی بسه فقط دستور بده تا به خاطرت دنیارو به هم بریزم.صورت شکسته ی مادرم رو ببوسم و بهش بگم هرچی دلواپس و نگران من بودی بسه حالا من باید جوش شمارو بزنم...
یکی از فانتزیای عیدم این بود که مراسم عید دیدنی مثه مراسم خواستگاری بشه وسط مراسم یکی بلند بگه : خب دیگه بریم سر اصل مطلب ؛ بعد همه عیدیاشون رو بدن ما انقدر معطل نشیم ...!
مهمترین فانتزی من اینه اونایی که پست طولانی ارسال می کنند را از کمربند شلوارشون به پنکه سقفی آویزون کنم.
یکی از فانتزیام اینه ک بتونم تو کنکور تمامه سوالای ریاضی و فیزیکو جواب بدم
فانتزیه بعضی از دانشجوها اینه كه یه روز دكتر بشن فقط به عشق این كه همه بهشون بگن اقای دكتر! یا خانم دكتر! واقعا هدف والای این دسته از دوستان منو كشته!!!(حالا نیست خودم دوست ندارم دكتر شم!!!)
یکی از فانتزیام اینه که از بانک زنگ بزنن بگن شمابرنده شدید ! منم با لبخندی تلخ بگم حتما خونه برنده شدم یا ویلا یا شایدم صد میلیارد پول نقد یا … هیییییییی ! بدید به فقرا …
بعد بگن نه دیوونه تو پراید برنده شدی !!!!!
بعد دیگه از شدت خوشحالیسکته کنم و به رحمت ایزدی بپیوندم …
یکی دیگه ﺍﺯ ﻓﺎﻧﺘﺰﯾﺎﻡ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ :
یه ماشینه لامبورگینی داشته باشم . بعد یه روز که میرم بانک واسه چک کردن حـسابم ، همون موقع یه سرقت خفن انجام بشه !
بعد یکی از اون دزدا اسلحه شو بگیره سمت یه مشتری دختر
بعد من برم به دزده بگم : دِ عاخه لا مـروّت ، چرا سمت ضعیفه اسلحه میکشی ؟
شــَــق بخوابونم زیره گوشش اونم عصبانی بشه یه گلوله حرومم کنه . . .
بعد وختی که دارم جون میدم دخـدره بیاد سرمو بزاره رو پاش بعد با گریه بگه چــرا !
ما میتونستیم با هم خوش بخت بشیم ، چـرررررا !
بعد من یه لبخند نَـــرم بزنم و بگم
اونجا رو نگا کن اون نوره سفیدُ چه قشنگه . . .
اونم سرشو برگردونه بگه کو ؟ کجا ؟
بعد تا سرشو برگردونه من دیگه تموم کرده باشم !
سوال شده که اون ماشین لامبورگینی چیه ؟!
هیچی گول خوردین ماشین لامبورگینی نکته انحرافی بود
یکی از فانتزی هام اینه که ...
دخترا نیان هی بهم بگن بیا با من دوست شو ...
من درس دارم , بخدا میخام ادامه تحصیل بدم
یکی از فانتزیام اینه شب عروسیم توی مراسم عروسی یه دفعه پاشم میکروفن رو از خواننده بگیرم شروع کنم به خوندن !
عروس و نیگاه کن چشای آبی شو ، اون مال من شد به پسر عالی شد )
بعد عروس از خجالت بره تو افق محو شه ، منم برم هر چی بگردم پیداش نکنم
بعد از خدا تشکر کنم که دوباره بهم یه فرصت دیگه داد تا به زندگی برگردم و اسیر اشتباه نشدم
یکی از فانتزیام اینه که :
برم یه تحقیقاتی بکنم بفهمم مسی یه رگش ایرانیه(مثلا اقاش اینا).
بعد اونم کلی حال کنه… بعد یواشکی بگه فارسی هم بلده و اینا…
بعد بع عنوان نماینده ملت و کیروش راضی کنمش بیاد تیم ملی ایران بازی کنه برامون ( چه حالی میده)…
بعد بیاد و بازی کنه ولی بازم نریم جام جهانیو از بارسا هم بندازنش بیرون
بعد با دلال بازی بیارمش پرسپولیس کنار غلامو هادی نوروزی فوتبالشو فراموش کنه…..
دنیا شاکی بشن که چرا لذت دیدن بازیشو تو جام گرفتیم ازشون
و خلاصه همه بیفتن دنبال اینکه کی این کارو کرده منم افقی نباشه که حتی توش گم و گور شم…
آره، آره، حواستون باشه؛ “زنده می خوامش”.
یکی از فانتزی هام اینه که ادمین پست بذاره ماها تایید کنیم
تا الان یکی از فانتزیام این بود که یه بار،فقط یه بار امتحان دیفرانسیلو خوب بدم
معلممونم این قده(...)بود که نمیشد تقلب کرد
خلاصه دوستان امروز فانتزیم به حقیقت پیوست و تونستم امتحانو در حد چی خوب بدم
البته از زحمات دبیرزبانمون که زحمت مراقبت از بچه های قحطی زده کلاسمونو کشیدن نهایت تشکرو دارم
فقط از یه چی میترسم
دبیر قبول نکنه این برگه امتحان بنده ست
یکی از فانتزیام اینه که یه روزی علم به جایی برسه که بشه غیب بشیم بعد من برم خونه آقای فلانی ببینم پسر/دختر آقای فلانی از صبح تا شب چه غلطی میکنه که بابام این همه دوسش داره و از تعریف میکنه.....!
کی از فانتزیای من اینه که سیگارمو با فندک زیپو روشن کنم بعد فندک رو پرت کنم پشت سرم پمپ بنزین منفجر بشه منم خونسرد بیام طرف دوربین از کادر خارج بشم …
یکی از فانتزیام اینه که یه زنبور اهلی داشته باشم ، هر کیو خواستم واسم نیش بزنه....!!!!!!در این حد خبیسم من!!!!!!
فانتزی من اینه: بعد اینکه صبح تا شب تو دانشگاه بودیو منتظر تاکسی هستی بری خوابگاهو 6 تا کتاب 3 کیلویی زیر بغلته ، به هو یه خانم سانتال مانتال که مخاطب خاصیه که چند سالیه ندیدیش با یه بنز جلوت ترمز بزنه و بگه بپر بالا .......!!!!!!! در این حد رویا پردازم من
فانتزی به حقیقت پیوسته*ــ*ــ*ــ*ــ*ــ*
یکی از فانتزیای اصلی زندگیم شده بود که یه پستم تایید بشه
و فراتر از فانتزیم (در حد توهم) این بود که اسمم بیاد صفحه ی اصلی حالا من دارم میترکم آخ مگه میشه نه جون گیتاااااااار مییییییییشه یکییییییییی منوووووو بگییییییره توووو افقققققق محوووووو نشمممممممممم
یکی از فانتزیام اینه که هروقت برامون مهمون میاد مجبور نشیم هرچی تو حال پذیراییمونه به صورت کوه بغل کنیمو پرت کنیم تو اتاق........
من عضو جدید هستم. لطفا با لایک هاتون بهم خوش آمد بگید.
!سلام! یکی از فانتزی های من اینه که تو قرعه کشی بانک برنده یه پراید بشم(نه اصلا هم غیر ممکن نیست)بعد برم تو اتوبان تو اوج خوشحالی یه دفعه سباستین فتل قهرمان فرمول یک (میدونستم میدونستید ) رو ببینم بعد یهو جوء بگیره باهاش مسابقه بدم بعد سر یه پیج خطرناک من دستیو بکشم و فرمول بشکونم بعد ببینم اون رفته قاطی باقالی ها من هم خرکیف بشم بعد تا سرم برگردوندم ببینم رفتم تو رده بعد روحم شاد بشه ، شما دوستان هم برای شادی روح من بکوبید اون لایک رو!!!!!!!!!!
دوست دارم یه رشته ی خوب وپردرآمد قبول بشم وانقدی پول دربیارم که بتونم پدرو مادرم رو هم بفرستم مکه و هم کربلا و بعد اونارو بیارم پیش خودم ودیگه نذارم دست به سیاه وسفید بزنن و خودم نوکریشونو بکنم دستای کارکرده بابام رو ببوسم وبهش بگم هرچی سختی کشیدی بسه فقط دستور بده تا به خاطرت دنیارو به هم بریزم.صورت شکسته ی مادرم رو ببوسم و بهش بگم هرچی دلواپس و نگران من بودی بسه حالا من باید جوش شمارو بزنم...
یکی از فانتزیای عیدم این بود که مراسم عید دیدنی مثه مراسم خواستگاری بشه وسط مراسم یکی بلند بگه : خب دیگه بریم سر اصل مطلب ؛ بعد همه عیدیاشون رو بدن ما انقدر معطل نشیم ...!
مهمترین فانتزی من اینه اونایی که پست طولانی ارسال می کنند را از کمربند شلوارشون به پنکه سقفی آویزون کنم.
یکی از فانتزیام اینه ک بتونم تو کنکور تمامه سوالای ریاضی و فیزیکو جواب بدم
فانتزیه بعضی از دانشجوها اینه كه یه روز دكتر بشن فقط به عشق این كه همه بهشون بگن اقای دكتر! یا خانم دكتر! واقعا هدف والای این دسته از دوستان منو كشته!!!(حالا نیست خودم دوست ندارم دكتر شم!!!)
یکی از فانتزیام اینه که از بانک زنگ بزنن بگن شمابرنده شدید ! منم با لبخندی تلخ بگم حتما خونه برنده شدم یا ویلا یا شایدم صد میلیارد پول نقد یا … هیییییییی ! بدید به فقرا …
بعد بگن نه دیوونه تو پراید برنده شدی !!!!!
بعد دیگه از شدت خوشحالیسکته کنم و به رحمت ایزدی بپیوندم …
یکی دیگه ﺍﺯ ﻓﺎﻧﺘﺰﯾﺎﻡ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ :
یه ماشینه لامبورگینی داشته باشم . بعد یه روز که میرم بانک واسه چک کردن حـسابم ، همون موقع یه سرقت خفن انجام بشه !
بعد یکی از اون دزدا اسلحه شو بگیره سمت یه مشتری دختر
بعد من برم به دزده بگم : دِ عاخه لا مـروّت ، چرا سمت ضعیفه اسلحه میکشی ؟
شــَــق بخوابونم زیره گوشش اونم عصبانی بشه یه گلوله حرومم کنه . . .
بعد وختی که دارم جون میدم دخـدره بیاد سرمو بزاره رو پاش بعد با گریه بگه چــرا !
ما میتونستیم با هم خوش بخت بشیم ، چـرررررا !
بعد من یه لبخند نَـــرم بزنم و بگم
اونجا رو نگا کن اون نوره سفیدُ چه قشنگه . . .
اونم سرشو برگردونه بگه کو ؟ کجا ؟
بعد تا سرشو برگردونه من دیگه تموم کرده باشم !
سوال شده که اون ماشین لامبورگینی چیه ؟!
هیچی گول خوردین ماشین لامبورگینی نکته انحرافی بود
یکی از فانتزی هام اینه که ...
دخترا نیان هی بهم بگن بیا با من دوست شو ...
من درس دارم , بخدا میخام ادامه تحصیل بدم
یکی از فانتزیام اینه شب عروسیم توی مراسم عروسی یه دفعه پاشم میکروفن رو از خواننده بگیرم شروع کنم به خوندن !
عروس و نیگاه کن چشای آبی شو ، اون مال من شد به پسر عالی شد )
بعد عروس از خجالت بره تو افق محو شه ، منم برم هر چی بگردم پیداش نکنم
بعد از خدا تشکر کنم که دوباره بهم یه فرصت دیگه داد تا به زندگی برگردم و اسیر اشتباه نشدم
یکی از فانتزیام اینه که :
برم یه تحقیقاتی بکنم بفهمم مسی یه رگش ایرانیه(مثلا اقاش اینا).
بعد اونم کلی حال کنه… بعد یواشکی بگه فارسی هم بلده و اینا…
بعد بع عنوان نماینده ملت و کیروش راضی کنمش بیاد تیم ملی ایران بازی کنه برامون ( چه حالی میده)…
بعد بیاد و بازی کنه ولی بازم نریم جام جهانیو از بارسا هم بندازنش بیرون
بعد با دلال بازی بیارمش پرسپولیس کنار غلامو هادی نوروزی فوتبالشو فراموش کنه…..
دنیا شاکی بشن که چرا لذت دیدن بازیشو تو جام گرفتیم ازشون
و خلاصه همه بیفتن دنبال اینکه کی این کارو کرده منم افقی نباشه که حتی توش گم و گور شم…