24-07-2014، 20:00
یكى از فاتزییام اینه كه تو اسانسور با دو نفر دیگه گیر بیفتیم بعد پس از چن دیقه اكسیژن كم بیاد منم برم تو حس فداكاری بینیم رو با یه پارچه بگیرم !! حالا كناریم هى دستمو مى كشه میگه نه خانم تو رو خدا این كارو نكن منم بگم : اگه من نباشم شما یه دیقه بیشتر زنده میمونی ٠ بد دباره نفس نكشم یهو بیفتم زمین و بمیرم حالا هی دو نفر كناری میزنن تو سرشون گریه می كنند پس از سى ثانیه یه نفر صدای بقیه رو بشنوه و بیاد نجاتشون بده!! بعد ها. اون ها برا بچه هاشون بگن:اون ادمی بود كه زندگیشو بخاطره یه دیقه از زندگیما از دست داد.
یکی از فانتزیام اینه که بفهمم توی اون فانتزی داداش عباس(یکی از فانتزیای معکوسم اینه که توی ورزشگاه15000 نفری یادگاره ریچارد لندن...)،جیبش شلوار کردیش دقیقا چقدر بوده که توش"یه کارتون دوغ خانواده گاز دار،چندتا دسته گل و قفل فرمون"جا شده!!!!!!!!!!!
یکی از فانتزیام اینه که کشف کنم این جاستین بــــــــــــــــوق وسط فانتزیای داداش عباس چیکار میکنه مث قاشق نشسته هی میپره وسط!بابا این دوتا(سلنا و داش عباس)همو دوس دارن دیگ...پاتو از زندگیشون بکش بیرون برو گمشو لفتن!
با تشکر:-)
یکی از فانتزیام اینه که 3 صبح تو خونه تنها خوابیده باشم بعد حس کنم یکی در میزنه پاشم برم درو باز کنم ببینم عمو نوئل اومده بعد از احوال پرسی تبریک عید و اینچیزا بیارمش براش آجیل بریزم بخوره و بعد دست بکن تو کیسشو یک کادو واسم در بیاره و بده دستم بعد باز کنم کادورو ببینم پستستو بگم وایییییی عمو نوئل مرسی اونم بگه خواهش می کنم و بعد از خدافظی عمو نوئل سوار بر پرایدش تو افق محو شه ، بعد برم بخوابم و صبح پاشم ببینم رویایی پیش نبود ... خخخخخخ
اولین فانتزی که خودم نوشتم دیگه خوب بود که هیچی اگه بد بود به بزرگیتون ببخشید

یکی از فانتزیام اینه که منم بتونم یه روزی پراید داشته باشم
خخخخخخخخخخخ 

یکی از فانتزیام اینه که مردمان سرزمین من بدانند درست شارژژژژژژژژژژژر است نه شارجـــــــــــــــر !!!!!
والا با این تلفظاشون :دی
()
<،،>
_//_
یكی از فانتزی هام اینه كه یه روز "پدر ژپتو" (بابای پینوكیو) رو ببینم و ازش بپرسم اون مدتی كه تو شكم نهنگ زندگی میكرد به نهنگه اجاره خونه هم میداد؟
و عایا بوی بد دهن نهنگه تو شكمش هم می اومد یا نه؟
واقعا برام سؤال شده...
لایك= هه هه هه...نهنگ بخورتت اینقدر خوشمزه ای؛ اون وقت خودت جواب سؤالت رو میفهمی
فامیل دور .......... فانتزی من اینه که وقتی عید مهمون میاد خونمون شام نمونه!!!
ـ*ـ*ـ*ـ*ـ* یادش بخیر
پیتر! آجررو بنداز بالا!
پیتر: دارم این زیر رو سیمان میکنم ! برو خودت بَرِشدار!
من: پیتر ! اون کیه داره از دور میاد؟
پیتر: اوه اوه!! کوروشه! داره میاد نظارت!!
من: خاک بر سرت!! بهش بگو هنوز نساختیمش! فردا بیاد!
پیتر داد زد: ای یـــارو!!! هنوز نـمــــای جـــــلوش یکــــم کــار داره! فردا بیـــــــــا.......
ولی آخرش من و پیتر اون ساختونه رو ساختیم!
البته باز هم اسمش رو به نام یکی دیگه زدن!
اسمش رو گذاشتن تخت جمشید!!
این بود فانتزی من!!
فانتزی من اینه
یارو رو پیداش کنم دستاشوبگیرم وتوچشاش زول بزنم و بگم میدونی دوست داشتن وانتظار ینی چی ؟ یعنی همه صفحه ها و بخش هایه اس جوکو زیرو رو کنی تاببینی اونی که عاشق حرفاشی پست گذاشته یانه
فانتزی من اینه كه تو1بازی مثل واكاشیزوما(دروازبان كاكرواینادیگه) همه توپ هاروبگیرم بعداز40متری یك گل خفن بخورم بعدبرم تواعماق زمین محوبشم!!!!!
یكی از فانتزی هام اینه:
یه روز كه داریم تو كوچه با بچه های محلمون گل كوچیك بازی میكنیم؛ من یهو یه شوت چرخشی سوباسایی بزنم و توپ بخوره به تیر بالای دروازه و برگرده؛ منم بپرم تو هوا كه با یه برگردون توپ و بزنم تو گل و كار رو تموم كنم. همین جور كه من تو هوا هستم آقای گزارشگر (كه یكی از بچه های خودمونه كه به علت كارت قرمز از دو تا بازی محروم شده) شروع به گزارش كردن بكنه و حین گزارش از شركت بووق به عنوان اسپانسر برنامه اسم ببره؛ بعدش گلوش خشك بشه و بره برای خودش یه چایی دم كنه و بیاد و ادامه گرارش رو بگه (نكته: من هنوز تو هوا هستم). بعد من بلاخره به توپ ضربه بزنم و توپ به همراه دربازه بان و هافبك سمت راست تیم حریف وارد دربازه (گل كوچیك) بشه. بعدش داور (كه گویا از قبل توسط تیم حریف خریداری شده) بگه گل آفساید بود و من با داور دعوام بشه و بازی حاشیه دار بشه.بعدش یكشنبه شب تو برنامه نود نشونش بدن
فانتزی ـیم اینه بفمم چرا روند من معکـوسه کلا.
همه از 0 شروع میکنن میرسن به 1000 بعد من از 1000 شروع میکنم میرسم به 0
اولین جوکـام 600 و خورده ای لایک داشت؛ آخرین جـوکم 60 و خورده ای.
سیـــر نزولی تا چه حـــد آخه؟!
یکی از فانتزی های معکوس غیر معکوسم اینه ک ...
تو باشگاه دارم فوتبال بازی میکنم بعد خیلی ضعیف بازی میکنم یهو یه دختر بیاد تو سالن منم جو بگیره همرو دریبل بزنم دروازه بان هم دریبل بزنم برم تو دروازه محو شم
دختره هم به خاطر من بیاد تو دروازه محو شه بعد با هم تو دروازه اشنا شیم
بده اون نظرو از اس جوک نا امید نشم (تازه با اینجا آشنا شدم)
یکی از فانتزی های من اینه که...
.
.
..
.
مدیر سایت گوگل باشم و تو سایت های همکاری در فروش عضو بشم بعد تبلیغ کنم بعد ملیاردر بشم.
بزنه لایکو کسی که دوست داره جای مدیر گوگل باشه...
فانتزی من اینهـــ(:آذر)ــــ...
که ، صبح ها به ساعت جدید بریم مدرسه و به ساعت قدیم تعطیل کننـــــ...
یکی ازفانتزیهای احمقانه من اینه:
اونی که دلتنگی هامو واسش مینویسم یه روز بیاد اینجا و شاید اونم بنویسه که...
فانتزی من اینه که...
تو خیابون دارم راه میرم بعد یه لامبور بیاد بغل پام ترمز کنه بعد ببینم رانندش یه دخدره بهم بگه مخاطب خاص من میشی؟
بعد منم که با مخاطب خاص خودم قرار دارم بگم نه بعد به مخاطب خاصم بزنگم بگم کجایی عزیز دلم اونم بگه دارم میام بعد با یه پراید بیاد دنبالم منم سوارشم برم سمت عمود
اون دخدره هم هیچی دیگه بمونه تو خماری
یکی از فانتزی های قرینه ام (مگه فقط معکوس هست قرینه هم داریم من خودم کفشش کردم)اینه که وقتی با پراید بابام رفتم بیرون یهو یه زانتیا بیاد از کنارم رد شه منم یه زنگ بزنم به بچه های بالا بیان با موشک بمب بارونشون کنن بعد وقتی به جنازه هاشون میرسم ببینم مخاطب خاصم تو اون زانتیا بوده بعد همونجا دوباره زنگ بزنم بچه های بالا ادرس افق رو بگیرم با پراید برم توش محو بشم.....
اقا نخند الان داغدارم مگه نفهمیدی مخاطبم ... شده (البته خدا نکنه)
بزرگ ترین فانتزیم اینه كه من یه بار بیام پست بزارم ارسال جك بسته نباشه.