03-07-2014، 13:18
شکست عهد من و گفت: هرچه بود گذشت
بگریه گفتمش: آری، ولی چه زود گذشت
بهار بود و تو بودی و عشق بود و امید
بهار رفت و تو رفتی و هرچه بود گذشت
شبی بعمر گرم خوش گذشت آنشب بود
که در کنار تو با نغمه و سرود گذشت
چه خاطرات خوشی در دلم بجای گذاشت
شبی که با تو مرا در کنار رود گذشت
گشوده بس گره آنشب ز کار بسته ی ما
صبا چواز بر آن زلف مشکسود گذشت
غمین مباش و میندیش از این سفر که ترا
اگرکه بر دل نازک غمی فزود،گذشت
بگریه گفتمش: آری، ولی چه زود گذشت
بهار بود و تو بودی و عشق بود و امید
بهار رفت و تو رفتی و هرچه بود گذشت
شبی بعمر گرم خوش گذشت آنشب بود
که در کنار تو با نغمه و سرود گذشت
چه خاطرات خوشی در دلم بجای گذاشت
شبی که با تو مرا در کنار رود گذشت
گشوده بس گره آنشب ز کار بسته ی ما
صبا چواز بر آن زلف مشکسود گذشت
غمین مباش و میندیش از این سفر که ترا
اگرکه بر دل نازک غمی فزود،گذشت