30-06-2014، 21:36
تاریخ ایرانی: دولت چین خوش ندارد دربارهٔ دورههای خاصی از گذشتهاش حرفی به میان آید و یکی از آنها نیز بدترین قحطی به پا شده توسط بشر است. این در حالی است که در کتابی به نام «سنگ قبر»، نوشتهٔ یانگ جیشنگ که در آلمان انتشار یافته به این موضوع پرداخته شده است.
کوشش ناکام مائوتسهتونگ برای صنعتی کردن چین در سالهای ۱۹۵۶ تا ۱۹۶۱ میلادی باعث مرگ ۳۰ تا ۴۰ میلیون نفر شد. یانگ جیشنگ سالهای سال راجع به این فاجعه تحقیق و یافتههایش را به صورت مستند ارایه کرده است. کتاب وی که نام کامل آن «سنگ قبر: قحطی بزرگ چین» است در کشور خودش در فهرست سیاه جای دارد و ترجمهٔ آن در ۲۱ ژوئن (۱ تیر) در آلمان منتشر شد.
یانگ جیشنگ خودش گرسنگیها و مرگ و میرهای دوران قحطی را به یاد دارد. در آن دوران که جوان بود و هوادار دو آتشهٔ مائو تسهتونگ، بنیانگذار جمهوری خلق چین، پدرش در اثر گرسنگی در سال ۱۹۵۹ جان باخت. پدر یانگ یکی از نخستین قربانیان جنبش موسوم به «جهش بزرگ به سوی جلو» بود که از اواخر دههٔ ۱۹۵۰ آغاز شد. حزب کمونیست چین برای صنعتی کردن سریع کشور دست به چنین تقلایی زده بود.
یانگ جیشنگ به یاد آن دوران میگوید: آن موقع مدرسه میرفتم و به یاد دارم داشتم روی تخته سیاه راجع به جنبش «جهش بزرگ به سوی جلو» چیزهایی مینوشتم که بچههای روستا خبر آوردند که پدرم دارد میمیرد.
یانگ نتوانست پدرش را نجات دهد و هرگز از یاد نمیبرد که در آن دوران چه روزگاری را گذراند. مردم هر چیزی را که به دستشان میرسید، میخوردند. گاهی جنازهٔ آدمها را نیز میخوردند. یانگ میگوید: «چارهٔ دیگری نبود. خوردن گوشت مردگان آخرین چاره بود. هیچ غذای دیگری در بساط نبود. مردم پوست درخت و ریشهٔ علف هم میخوردند. کشاورزان در کارخانههای فولاد کارگری میکردند. درون رودخانهها هم خبری از ماهی نبود. برخی حتی پهن گاو و خاک و گل را هم میخوردند.»
شوربختی روستایان
جنبش «جهش بزرگ به سوی جلو» بیش از هر چیز برای روستاییان فاجعهبار بود و به همین دلیل امروزه مشکل بتوان سندی به صورت عکس یا نوشته از آن یافت.
هدف مائو تسهتونگ تبدیل زمینهای زراعی به اراضی صنعتی و ایجاد آرمانشهر کمونیستی بود. کشاورزان را وادار به زندگی گروهی اشتراکی کردند که باعث شد تا تولید کشاورزی نابود شود. با این همه به رهبران حزب کمونیست گزارش میرسید که برداشت محصولات کشاورزی به حد نصابهای بیسابقهای رسیده است و قسمت اعظم اندک غذایی هم که تولید میشد به شهرها ارسال میکردند.
بلازدگان نای آن را نداشتند که علیه نظام صحبت کنند و تمام مخالفتها را به صورت بیرحمانهای سرکوب کرده بودند. دهها هزار کشاورز را برای کار به محل انواع پروژههای بیسر و ته انتقال دادند و کشاورزی در مزارع متوقف شد. دستور رسیده بود که تولید فولاد را با ذوب کردن نخالهجات فلزی در کورههای بدوی افزایش دهند. قابلمهها و لگنها و حتی ابزارها را ذوب کردند. یانگ میگوید این خبط بزرگ پیامدهای فاجعهباری داشت: «در آن زمان مائو نفر اول مملکت بود و تصمیمگیریها را انجام میداد. اما تمام تقصیرها را به گردن او انداختن سادهانگاری بیش از حد است. سایر بلندپایگان حزب هم دستکم تا حدی مقصر بودند. البته معضل اصلی خود نظام تمامیتخواه بود. هر وقت اشتباهی رخ میداد به دلیل وجود چنین نظامی رفع آن خیلی دشوار بود. جایی برای اقدامات اصلاحی نبود.»
یانگ جیشنگ سالها صرف تحقیق و گردآوری سند راجع به وحشتآفرینی و وحشیگری مقامات حزبی کرد. به خاطر آنکه خبرنگار بلندپایهٔ شینهوا، خبرگزاری رسمی چین بود به اسناد مهم بایگانیهای حزب کمونیست دسترسی داشت و میگوید در حال تحقیق راجع به توسعهٔ روستایی بود. همچنین با شاهدان بیشماری که از قحطی جان به در بردند گفتوگو کرد.
همسازی با گذشته
در روایت رسمی حزب کمونیست از تاریخ، حقیقت ماجرای جنبش «جهش بزرگ به سوی جلو» بیان نشده است. حزب کمونیست از انتقادهای بیش از حد پرهیز دارد که مبادا خدشهای به اقتدارش وارد آید. به همین دلیل در کتابهای تاریخ فقط به طور مختصر ذکری از قحطی به میان آمده است: «کشور ما هنوز یارای مواجهه با تاریخ خود را ندارد. به همین دلیل خطر کردم و این کتاب را نوشتم. فشار (سیاسی) هم نشانگر ضرورت گفتن حقیقت است.»
با این همه نشانهها حاکی از باز شدن تدریجی فضا در چین است. نسخهٔ چینی کتاب یانگ فقط در هنگکنگ اجازهٔ فروش پیدا کرد، ولی خودش هنوز به دردسر نیفتاده است. چندی پیش در اینترنت بحث عمومی جالبی راجع به شمار کشتگان آن قحطی ویرانگر در گرفت و کارگردان مستندسازی از پکن پروژهای را در این مورد آغاز کرده است. یانگ میگوید حفظ این رویداد در حافظهٔ جمعی از اهمیت حیاتی برخوردار است.
او در مورد انتخاب عنوان سنگ قبر (موبی) برای کتاب خودش میگوید: «سنگ قبری برای پدرم و ۳۵ میلیون نفری است که جان باختند. سنگ قبر نظام تمامیتخواه نیز هست.»
کوشش ناکام مائوتسهتونگ برای صنعتی کردن چین در سالهای ۱۹۵۶ تا ۱۹۶۱ میلادی باعث مرگ ۳۰ تا ۴۰ میلیون نفر شد. یانگ جیشنگ سالهای سال راجع به این فاجعه تحقیق و یافتههایش را به صورت مستند ارایه کرده است. کتاب وی که نام کامل آن «سنگ قبر: قحطی بزرگ چین» است در کشور خودش در فهرست سیاه جای دارد و ترجمهٔ آن در ۲۱ ژوئن (۱ تیر) در آلمان منتشر شد.
یانگ جیشنگ خودش گرسنگیها و مرگ و میرهای دوران قحطی را به یاد دارد. در آن دوران که جوان بود و هوادار دو آتشهٔ مائو تسهتونگ، بنیانگذار جمهوری خلق چین، پدرش در اثر گرسنگی در سال ۱۹۵۹ جان باخت. پدر یانگ یکی از نخستین قربانیان جنبش موسوم به «جهش بزرگ به سوی جلو» بود که از اواخر دههٔ ۱۹۵۰ آغاز شد. حزب کمونیست چین برای صنعتی کردن سریع کشور دست به چنین تقلایی زده بود.
یانگ جیشنگ به یاد آن دوران میگوید: آن موقع مدرسه میرفتم و به یاد دارم داشتم روی تخته سیاه راجع به جنبش «جهش بزرگ به سوی جلو» چیزهایی مینوشتم که بچههای روستا خبر آوردند که پدرم دارد میمیرد.
یانگ نتوانست پدرش را نجات دهد و هرگز از یاد نمیبرد که در آن دوران چه روزگاری را گذراند. مردم هر چیزی را که به دستشان میرسید، میخوردند. گاهی جنازهٔ آدمها را نیز میخوردند. یانگ میگوید: «چارهٔ دیگری نبود. خوردن گوشت مردگان آخرین چاره بود. هیچ غذای دیگری در بساط نبود. مردم پوست درخت و ریشهٔ علف هم میخوردند. کشاورزان در کارخانههای فولاد کارگری میکردند. درون رودخانهها هم خبری از ماهی نبود. برخی حتی پهن گاو و خاک و گل را هم میخوردند.»
شوربختی روستایان
جنبش «جهش بزرگ به سوی جلو» بیش از هر چیز برای روستاییان فاجعهبار بود و به همین دلیل امروزه مشکل بتوان سندی به صورت عکس یا نوشته از آن یافت.
هدف مائو تسهتونگ تبدیل زمینهای زراعی به اراضی صنعتی و ایجاد آرمانشهر کمونیستی بود. کشاورزان را وادار به زندگی گروهی اشتراکی کردند که باعث شد تا تولید کشاورزی نابود شود. با این همه به رهبران حزب کمونیست گزارش میرسید که برداشت محصولات کشاورزی به حد نصابهای بیسابقهای رسیده است و قسمت اعظم اندک غذایی هم که تولید میشد به شهرها ارسال میکردند.
بلازدگان نای آن را نداشتند که علیه نظام صحبت کنند و تمام مخالفتها را به صورت بیرحمانهای سرکوب کرده بودند. دهها هزار کشاورز را برای کار به محل انواع پروژههای بیسر و ته انتقال دادند و کشاورزی در مزارع متوقف شد. دستور رسیده بود که تولید فولاد را با ذوب کردن نخالهجات فلزی در کورههای بدوی افزایش دهند. قابلمهها و لگنها و حتی ابزارها را ذوب کردند. یانگ میگوید این خبط بزرگ پیامدهای فاجعهباری داشت: «در آن زمان مائو نفر اول مملکت بود و تصمیمگیریها را انجام میداد. اما تمام تقصیرها را به گردن او انداختن سادهانگاری بیش از حد است. سایر بلندپایگان حزب هم دستکم تا حدی مقصر بودند. البته معضل اصلی خود نظام تمامیتخواه بود. هر وقت اشتباهی رخ میداد به دلیل وجود چنین نظامی رفع آن خیلی دشوار بود. جایی برای اقدامات اصلاحی نبود.»
یانگ جیشنگ سالها صرف تحقیق و گردآوری سند راجع به وحشتآفرینی و وحشیگری مقامات حزبی کرد. به خاطر آنکه خبرنگار بلندپایهٔ شینهوا، خبرگزاری رسمی چین بود به اسناد مهم بایگانیهای حزب کمونیست دسترسی داشت و میگوید در حال تحقیق راجع به توسعهٔ روستایی بود. همچنین با شاهدان بیشماری که از قحطی جان به در بردند گفتوگو کرد.
همسازی با گذشته
در روایت رسمی حزب کمونیست از تاریخ، حقیقت ماجرای جنبش «جهش بزرگ به سوی جلو» بیان نشده است. حزب کمونیست از انتقادهای بیش از حد پرهیز دارد که مبادا خدشهای به اقتدارش وارد آید. به همین دلیل در کتابهای تاریخ فقط به طور مختصر ذکری از قحطی به میان آمده است: «کشور ما هنوز یارای مواجهه با تاریخ خود را ندارد. به همین دلیل خطر کردم و این کتاب را نوشتم. فشار (سیاسی) هم نشانگر ضرورت گفتن حقیقت است.»
با این همه نشانهها حاکی از باز شدن تدریجی فضا در چین است. نسخهٔ چینی کتاب یانگ فقط در هنگکنگ اجازهٔ فروش پیدا کرد، ولی خودش هنوز به دردسر نیفتاده است. چندی پیش در اینترنت بحث عمومی جالبی راجع به شمار کشتگان آن قحطی ویرانگر در گرفت و کارگردان مستندسازی از پکن پروژهای را در این مورد آغاز کرده است. یانگ میگوید حفظ این رویداد در حافظهٔ جمعی از اهمیت حیاتی برخوردار است.
او در مورد انتخاب عنوان سنگ قبر (موبی) برای کتاب خودش میگوید: «سنگ قبری برای پدرم و ۳۵ میلیون نفری است که جان باختند. سنگ قبر نظام تمامیتخواه نیز هست.»