07-06-2014، 13:18
یه نکته هست که می خواهم قبل از تست برای شما روشن شود:
این تست را به چندین قاتل محکوم به اعدام دادند و همه آنها این تست را درست جواب دادند، در ضمن تا 98% احتمال میدهند که هر کس این تست را درست حدس بزند در آینده نه چندان دور یک قاتل زنجیره ای خواهد شد. پس آرزو دارم هیشکی نتواند جواب درست رو بگوید، خدارو شكرماكه نتونستيم
روزی روزگاری در خانواده ای دختر و مادری شاد و خوش بخت زندگی می کردند و بسیار به یکدیگر عشق می ورزیدند تا اینکه ناگهان در شبی سرد و تاریک و در میان صدای رعد و برق و بارش شدید باران، تلفن خانه به صدا درآمد…
دختر جوان شتابان به سوی تلفن رفت و آن را برداشت صدایی لرزان با حالتی غمگین در حال گریه بود دختر گفت: الو… بفرمایید… صدا به آهستگی گفت منم دایی دیوید و باز شروع کرد به گریه کردن. الیزابت که حالا حسابی ترسیده بود گفت: دایی جون، تو رو خدا حرف بزنید، چی شده؟
دایی دیوید ادامه داد: دخترم خودت رو خیلی ناراحت نکن ولی خاله کتی فوت کرده.
الیزابت شروع کرد به گریه و بعد از پرسیدن ساعت و محل خاکسپاری خداحافظی کرد و رفت تا خبر را به مادرش برساند.
فردا وقتی که الیزابت به همراه مادرش به مراسم خاکسپاری خاله کتی میرود یه اتفاقی میافتد که زندگی اش را تغییر میدهد. الیزابت آنجا با یک جوان خوش تیپ و پولدار به نام تئودور آشنا می شود و چند روز بعد همه اش راجع به تئودور با مادرش صحبت میکند تا جایی که هر روز به عشق تئودور از خواب بیدار میشود و با یاد تئودور می خوابد.
ولی چون در آن شرایط نتوانسته بود از تئودور آدرس یا شماره تلفن اش رو بگیرد به هیچ وجه نتوانست دیگه او را ببیند و هر روز هم بیشتر از روز قبل عاشق تئودور می شد و مدام می گفت که او مرد رویاهاش رو پیدا کرده است و عاشق شده و… تا اینکه بعد از شش ماه مادر الیزابت به طرز مشکوک و عجیبی می میرد.
وقتی پلیس برای بررسی علت مرگ مادر الیزابت به آنجا می آید می فهمد که مرگ مادر الیزابت به دلیل …
جواب: خب دختره بعد از 6 ماه عذاب کشیدن از دوری تئودور اومد پیش خودش فکر کرد، گفت اون برای خاکسپاری خاله کتی اومده بود پس اگه مادرم رو بکشم حتما برای خاکسپاری مادرم هم میاد و میتونم ازش شماره یا آدرسی بگیرم. اینطور شد که زد مادرش رو کشت تا بهونه ای بشه برای دیدن دوباره تئودور را ببینه.
سپاس نشه فراموش و بگيد تونستين جوابو بگيد يا نع