06-06-2014، 13:51
2AFM حالا دیگر یکی از ستارههای سرشناس موسیقی زیرزمینی ایران است. چهرهای که حالا دیگر میخواهد از زیرزمین بیرون بیاید و به صورت رسمی و با مجوز کارهایش را منتشر کند. این اولین گفتوگوی مطبوعانی آرمین است. هفتهنامه تماشاگران امروز: چند روز پیش که برای اولین بار با او تماس گرفته بودیم، مدتی را زمان خواست تا فکرهایش را بکند. بعد از یکی دو روز تماس گرفت و پرسید: «من اگر مصاحبه کنم، واقعاً شما میتوانید چاپش کنید؟» بعد از آن مکالمه باز هم وقت خواست. با چند نفری مشورت کرد و بالاخره جواب نهایی را داد. به دفترمان آمد، گرم و صمیمی حرف زد. البته نگران بود. ابتدای مصاحبه با هر سر و صدایی که بیرون از فضای دفتر به گوش میرسید، نگرانتر میشد. اما هر چه گذشت، آرامتر شد.
میانه مصاحبه دیگر آنقدر ریلکس شد که یک سیب سرخ پوست کند و خورد.آرمان زارعی متولد 65 است. تمام زندگیاش را به پای موسیقی گذاشته ولی کسی او را به نام واقعیاش نمیشناسد.
2AFM حالا دیگر یکی از ستارههای سرشناس موسیقی زیرزمینی ایران است. چهرهای که حالا دیگر میخواهد از زیرزمین بیرون بیاید و به صورت رسمی و با مجوز کارهایش را منتشر کند. این اولین گفتوگوی مطبوعانی آرمین است.
خواننده معروف زیرزمینی از صحت و سقم شایعاتی که در مورد او وجود دارد و علاقهاش به مجوز گرفتن میگویدمضای تعهدنامه یا تغییر سبک؛ برای مجوز گرفتن هر کاری میکنم
آرمین زارعی، بچه شرق تهران؛ وبلاگها درباره تو اینطوری نوشتهاند. تکذیب که نمیکنی؟
(میخندد) برخی از اطلاعات درست است اما فقط یکسری. متولد قلب تهران هستم.
چند سال است که به صورت جدی خوانندگی میکنی؟
هطور جدی برمیگردد به 10 سال پیش؛ دورهای که در دبیرستان درس میخواندم.
چه شد که اصلاً گفتی دور هم جمع شویم و بخوانیم؟
آن زمان با 4 تا از دوستان دبیرستانم در استودیو خانگی کار میکردیم، البته همه چیزش خانگی بود!
در چه حدی تجهیزات داشتید؟
معمولی بود، شاید هم به نوعی زیرخط فقر، در خانه کار میکردیم و دور هم جمع میشدیم و مینوشتیم و میخواندیم؛ چه روزهایی بود!
یعنی با این امکانات زیر خط فقر، آهنگسازی هم میکردید؟
نهزیاد. آنروزها ما فقط کارهای خارجی را برمیداشتیم و روی آن ترانههای ایرانی مینوشتیم و میخواندیم. روی همان بیتها و آهنگهایی که میشنیدم را میخواندیم، نه چیزی بیشتر و نه کمتر، حرفهای کار نمیکردیم.
با «رضایا» در همان دوره آشنا شدی؟
بعد از دوره خانگی خواندن، گفتیم برویم استودیو و کار ضبط کنیم. پیش از آن من و رضا یکدیگر را در خزرشهر دیده بودیم. بعد هم به صورت کاملاً اتفاقی همدیگر را در یک استودیو دیدیم. همهچیز برایمان جنبه سرگرمی داشت. در آن سالها فکر خیلی چیزها را نمیکردیم. اینکه بخواهیم تیم شویم و بخوانیم یا اصلاً شبیه چه کسی بخوانیم. فقط خیلی شر و شور بودیم و هیجان و خوانندگی را دوست داشتیم. رضایا آهنگ «نازگل» را برایم گذاشت و گفت بیا روی این آهنگ بخوان، آهنگ را شنیدم و دوست داشتم و گفتم میخوانم.
همه رپخوانها همین را میگویند :«همدیگر را اتفاقی در خزرشهر دیدیم و شروع به کار با هم کردیم». چرا اینقدر رپخوانها، همدیگر را در خزرشهر میبینند؟!
نه، آن روزها فقط یک استودیو بود که همه رپخوانها آنجا میرفتند و کار میساختند. اصلاً مگر چند رپخوان داشتیم؟ به اندازه انگشتهای دست نمیشدند. استودیویی در محله یوسفآباد تهران بود که بیشتر کسانی که میخواستند کاری ضبط کنند، به آنجا میرفتند. ما هم همدیگر را آنجا دیدیم.
آن آهنگ باعث شد نام تو سرزبانها بیفتد.
دقیقاً هر دو نفر ما از زمانی ناممان سر زبانها افتاد که با هم کار کردیم. همکاری ما ادامه داشت تا به جایی رسیدیم که کارمان به حاشیه کشیده شد؛ رضا گفت که میخواهم بروم، بیا برویم از ایران، من گفتم نمیروم، دوست نداشتم از ایران بروم؛ همین شد که از هم جدا شدیم.
آن روزها هنوز به 2AFM شهرت پیدا نکرده بودی؟
ببینید 2AFM مخفف چهار اسم از دوستان دبیرستانی من بود که سالها پیش با هم کار میکردیم.
پس از جدایی از آن جمع 4نفره دبیرستانی چرا نامت را تغییر ندادی؟ از دوره دبیرستان کلی گذشته و دیگر هیچکدام از آن4 نفر کنارت نیستند.
اسمم را عوض کنم چه بگذارم؟
آرمین زارعی.
زارعی را دوست نداشتم؛ هنری نبود. بعد از آهنگ «نازگل» که با رضایا خواندیم همه من را با این نام میشناختند؛ تغییر نام برایم سخت بود.
اصلا این چه فضایی است که همه رپخوانها یک پسوند عجیبوغریب دارند؟ سروش هیچکس، شاهین فلاکت، تو هم که آرمین 2AFM
درباره بقیه خودشان باید نظر بدهند. اما درباره خودم میگویم. شاید 7 نفر به نام آرمین وارد کار خوانندگی رپ شوند. من دوست دارم زمانی که میگویند آرمین و منظورشان من هستم همه بدانند حرف چه کسی است. به همین خاطر ترجیح دادم آرمین2AFM بمانم.
آن سالهایی که تو رپخوانی را شروع کردی، کسی برای رپ فارسی آیندهای نمیدید. چه شد که سراغ خوانندگی پاپ نرفتی؟
همهچیز در یک دوره اتفاق افتاد. من به شدت رپ خارجی گوش میدادم و طرفدار این سبک بودم.
میانه مصاحبه دیگر آنقدر ریلکس شد که یک سیب سرخ پوست کند و خورد.آرمان زارعی متولد 65 است. تمام زندگیاش را به پای موسیقی گذاشته ولی کسی او را به نام واقعیاش نمیشناسد.
2AFM حالا دیگر یکی از ستارههای سرشناس موسیقی زیرزمینی ایران است. چهرهای که حالا دیگر میخواهد از زیرزمین بیرون بیاید و به صورت رسمی و با مجوز کارهایش را منتشر کند. این اولین گفتوگوی مطبوعانی آرمین است.
خواننده معروف زیرزمینی از صحت و سقم شایعاتی که در مورد او وجود دارد و علاقهاش به مجوز گرفتن میگویدمضای تعهدنامه یا تغییر سبک؛ برای مجوز گرفتن هر کاری میکنم
آرمین زارعی، بچه شرق تهران؛ وبلاگها درباره تو اینطوری نوشتهاند. تکذیب که نمیکنی؟
(میخندد) برخی از اطلاعات درست است اما فقط یکسری. متولد قلب تهران هستم.
چند سال است که به صورت جدی خوانندگی میکنی؟
هطور جدی برمیگردد به 10 سال پیش؛ دورهای که در دبیرستان درس میخواندم.
چه شد که اصلاً گفتی دور هم جمع شویم و بخوانیم؟
آن زمان با 4 تا از دوستان دبیرستانم در استودیو خانگی کار میکردیم، البته همه چیزش خانگی بود!
در چه حدی تجهیزات داشتید؟
معمولی بود، شاید هم به نوعی زیرخط فقر، در خانه کار میکردیم و دور هم جمع میشدیم و مینوشتیم و میخواندیم؛ چه روزهایی بود!
یعنی با این امکانات زیر خط فقر، آهنگسازی هم میکردید؟
نهزیاد. آنروزها ما فقط کارهای خارجی را برمیداشتیم و روی آن ترانههای ایرانی مینوشتیم و میخواندیم. روی همان بیتها و آهنگهایی که میشنیدم را میخواندیم، نه چیزی بیشتر و نه کمتر، حرفهای کار نمیکردیم.
با «رضایا» در همان دوره آشنا شدی؟
بعد از دوره خانگی خواندن، گفتیم برویم استودیو و کار ضبط کنیم. پیش از آن من و رضا یکدیگر را در خزرشهر دیده بودیم. بعد هم به صورت کاملاً اتفاقی همدیگر را در یک استودیو دیدیم. همهچیز برایمان جنبه سرگرمی داشت. در آن سالها فکر خیلی چیزها را نمیکردیم. اینکه بخواهیم تیم شویم و بخوانیم یا اصلاً شبیه چه کسی بخوانیم. فقط خیلی شر و شور بودیم و هیجان و خوانندگی را دوست داشتیم. رضایا آهنگ «نازگل» را برایم گذاشت و گفت بیا روی این آهنگ بخوان، آهنگ را شنیدم و دوست داشتم و گفتم میخوانم.
همه رپخوانها همین را میگویند :«همدیگر را اتفاقی در خزرشهر دیدیم و شروع به کار با هم کردیم». چرا اینقدر رپخوانها، همدیگر را در خزرشهر میبینند؟!
نه، آن روزها فقط یک استودیو بود که همه رپخوانها آنجا میرفتند و کار میساختند. اصلاً مگر چند رپخوان داشتیم؟ به اندازه انگشتهای دست نمیشدند. استودیویی در محله یوسفآباد تهران بود که بیشتر کسانی که میخواستند کاری ضبط کنند، به آنجا میرفتند. ما هم همدیگر را آنجا دیدیم.
آن آهنگ باعث شد نام تو سرزبانها بیفتد.
دقیقاً هر دو نفر ما از زمانی ناممان سر زبانها افتاد که با هم کار کردیم. همکاری ما ادامه داشت تا به جایی رسیدیم که کارمان به حاشیه کشیده شد؛ رضا گفت که میخواهم بروم، بیا برویم از ایران، من گفتم نمیروم، دوست نداشتم از ایران بروم؛ همین شد که از هم جدا شدیم.
آن روزها هنوز به 2AFM شهرت پیدا نکرده بودی؟
ببینید 2AFM مخفف چهار اسم از دوستان دبیرستانی من بود که سالها پیش با هم کار میکردیم.
پس از جدایی از آن جمع 4نفره دبیرستانی چرا نامت را تغییر ندادی؟ از دوره دبیرستان کلی گذشته و دیگر هیچکدام از آن4 نفر کنارت نیستند.
اسمم را عوض کنم چه بگذارم؟
آرمین زارعی.
زارعی را دوست نداشتم؛ هنری نبود. بعد از آهنگ «نازگل» که با رضایا خواندیم همه من را با این نام میشناختند؛ تغییر نام برایم سخت بود.
اصلا این چه فضایی است که همه رپخوانها یک پسوند عجیبوغریب دارند؟ سروش هیچکس، شاهین فلاکت، تو هم که آرمین 2AFM
درباره بقیه خودشان باید نظر بدهند. اما درباره خودم میگویم. شاید 7 نفر به نام آرمین وارد کار خوانندگی رپ شوند. من دوست دارم زمانی که میگویند آرمین و منظورشان من هستم همه بدانند حرف چه کسی است. به همین خاطر ترجیح دادم آرمین2AFM بمانم.
آن سالهایی که تو رپخوانی را شروع کردی، کسی برای رپ فارسی آیندهای نمیدید. چه شد که سراغ خوانندگی پاپ نرفتی؟
همهچیز در یک دوره اتفاق افتاد. من به شدت رپ خارجی گوش میدادم و طرفدار این سبک بودم.