10-05-2014، 17:39
اهميت و ضرورت آزادي بيان
بدون شك، آزادي از بزرگترين نعمتهاي زندگي و از گرانبهاترين سرمايههاي سعادت مادي و معنوي انسان است. ميل به آزادي و حريت با سرشت بشر آميخته شده و از مطبوعترين و گواراترين تمايلات طبيعي آدمي است. در انديشه اسلامي، تكريم انسان كه آيات متعدد قرآن و روايات مأثوره، بيانگر آن است، مفهوم بسيار لطيف و در عين حال وسيع و گستردهاي دارد كه همه ارزشها و خوبيها و كمالات انساني، از جمله آزادي را در خود جاي داده و اصلي است محكم و متقن در معرفي و بيان مقام و منزلت انسان؛ از اين روي، حريت، نه تنها يكي از حقوق مسلّمه انسان بلكه از مشخصات و حدود و موجوديت او به شمار آمده است. آفريدگار جهان با همه سلطه و سيطرهاي كه بر همه موجودات دارد، انسان را در حدود و اختياراتي كه بدو بخشيده است، مطلقا، ملزم به عمل نساخته و فعاليت او را مانند حيوانات محدود به قواي طبيعي و غريزي ننموده، بلكه تنها به وسيله امر، نهي و ارشاد به عواقب امور، افعال و حركات او را تحت انضباط و انتظام در آورده و سرنوشت انسان را به اراده و اختيار او دانسته است.
در مكتب اسلام، بيدار ساختن انسانها و رهانيدن آنان از قيد و بندهاي گوناگون و بندگي انسانهايي همانند آنان، از عاليترين هدفهاي انبيا به شمار ميرود.
«و يضع عنهم إصرهم و الاغلال كانت عليهم»5
نيل به آزادي و نجات خويش از انواع بندگيهاي پنهان و آشكار، از مهمترين مقاصد هر مسلماني است كه ميبايست همواره در تشويق باشد تا مبادا لحظهاي در يكتاپرستي و توحيد، در تزلزل افتد و طوق بندگي و عبوديت غير خدا را بر گردن نهد و در نتيجه، گوهر ارزشمند آزادي را به رايگان از دست بدهد.
با چنين تلقي و نگرشي كه اسلام به منزلت انسان و مرتبت او دارد، نسبت به خصوص آزادي بيان و اظهار عقيده، كه از مهمترين مظاهر آزادي انساني است، ديدگاه اسلام بخوبي روشن ميگردد زيرا اسلام، آن را جزء حقوق مسلّم انساني شمرده و به انسان، از آن جهت كه انسان ميباشد اين آزادي را داده است.
در همين راستا، بيان و قلم كه جلوههاي اين نوع آزادي است مورد تقديس و تكريم قرار گرفته است6 و خداوند متعال، نعمت بيان را در رديف نعمت خلقت و آفرينش انسان برشمرده و به قلم و آنچه از آن ميطراود سوگند ياد نموده است.
امام صادق عليهالسلام محيطي را كه در آن، آزاديبيان عقيدهباشد، تبلور زندگي خوب و انساني ميشمارد. اسماعيل بصير ميگويد: امام صادق عليهالسلام فرمود:
آيا شما ميتوانيد در مكاني گرد آييد و با يكديگر به گفتگو بپردازيد و آنچه را كه ميخواهيد اظهار داريد و از هر كس انتقاد كنيد (بيزاري جوييد) و به هر كس ميخواهيد ابراز دوستي و محبت كنيد؟ گفتم: آري. فرمود: آيا زندگي و لذّت مفهومي جز اين دارد؟7
رمز ترقي انديشهها و بهرههاي ناشي از آن، در اظهار نظر و تضارب آرا نهفته است. ابتكار و خلاقيت، مرهون محيط آزاد اجتماعي ميباشد. آزادي گفتار، وحدت و همبستگي را در جامعه گسترش ميدهد و با كاهش حقد و كينهها، نقاط ضعف، سستي و نارساييهاي پنهان يك جامعه را آشكار ميكند و در نهايت، مانع از بروز استبداد، اختناق و طغيان اجتماعي ميگردد.
در مقابل، جلوگيري از بروز افكار و عقايد، موجب تنبلي مغزها و سلب قوه ابتكار ميگردد. افراد، قالبي بار ميآيند، جوانههاي استعداد ميخشكد، حركت و تحول افول ميكند. زمينه نفاق، اختلاف، پنهان كاري و نافرماني به وجود ميآيد و موجبات انحراف و بدعت نيز پديدار ميگردد.
گذشته از اين، جهات ديگري نيز در باره آزادي بيان مطرح است كه اهميت و حساسيت آن را آشكار ميسازد:
1ـ در طول تاريخ، حكّام جائر از دين استفادههاي ناروايي كردهاند و استبداد ديني را به خدمت مقاصد شوم خود در آوردهاند. در تاريخ مسيحيّت سردمداران كليسا به نام دفاع از ديانت چه بسيار زبانها را بريده و قلمها را شكستهاند و در تاريخ اسلام نيز، با آن همه توصيهها و سيره روشن پيشوايان صدر اسلام، به آزادي بيان، در زمان تسلط و نفوذ بني اميه و بني عباس، از ديانت سوء استفادههاي بي شمار كردند و به اسم دين، به قلع و قمع بسياري از زبانآوران و بزرگان دين پرداختند. اين حركت پليد، در دوران خفقان حكومتهاي مستبد، از جمله معاويه، بنيان نهاده شد. در تحليل تاريخ اسلام، فصلي را به «پايان آزادي ابراز عقيده» اختصاص دادهاند و معاويه را سردمدار اين جريان قلمداد كردهاند. در اين رابطه قضايايي را، همچون برخورد معاويه با حجر بن عدي و يارانش و مروان بن حكم با سود بن مخرمه و تهديد حجاج به قتل عبدالله بن عمر در پاسخ اعتراض وي به طولاني شدن خطبه نماز جمعه، اعتراض شخصي نسبت به طولاني شدن خطبه عقبة بن وليد و كشته شدن وي به خاطر اين اعتراض و نيز تهديد مردم مدينه توسط عبدالملك مروان به سبب سفارش وي به تقوا، نقل ميكنند.8
2ـ در مقابل، همواره استعمارگران از دموكراسي و آزادي عقيده و بيان سوء استفادههاي بسياري كردهاند. به نام آزادي بيان و عقيده شديدترين ضربهها بر آزادي وارد آوردهاند و در لواي آن، بويژه در كشورهاي جهان سوم و اسلامي، به ايجاد تفرقه و مسلك سازي پرداختهاند و ارزشهاي والاي ديني و انساني را به بازي گرفتهاند. جديدترين ترفند دشمنان آزادي را هم اينك در دفاع همه جانبه آنان از سلمان رشدي، مشاهده ميكنيم كه در لواي آزادي بيان و عقيده، به مقدسات ميليونها انسان توهين روا ميدارند و اين در حالي است كه به اسم دفاع از قانون، مانع آزاديهاي مشروع مسلمانان در انجام فرايض در بسياري از سرزمينهاي مدعي دموكراسي، ميشوند.
بدون شك، آزادي از بزرگترين نعمتهاي زندگي و از گرانبهاترين سرمايههاي سعادت مادي و معنوي انسان است. ميل به آزادي و حريت با سرشت بشر آميخته شده و از مطبوعترين و گواراترين تمايلات طبيعي آدمي است. در انديشه اسلامي، تكريم انسان كه آيات متعدد قرآن و روايات مأثوره، بيانگر آن است، مفهوم بسيار لطيف و در عين حال وسيع و گستردهاي دارد كه همه ارزشها و خوبيها و كمالات انساني، از جمله آزادي را در خود جاي داده و اصلي است محكم و متقن در معرفي و بيان مقام و منزلت انسان؛ از اين روي، حريت، نه تنها يكي از حقوق مسلّمه انسان بلكه از مشخصات و حدود و موجوديت او به شمار آمده است. آفريدگار جهان با همه سلطه و سيطرهاي كه بر همه موجودات دارد، انسان را در حدود و اختياراتي كه بدو بخشيده است، مطلقا، ملزم به عمل نساخته و فعاليت او را مانند حيوانات محدود به قواي طبيعي و غريزي ننموده، بلكه تنها به وسيله امر، نهي و ارشاد به عواقب امور، افعال و حركات او را تحت انضباط و انتظام در آورده و سرنوشت انسان را به اراده و اختيار او دانسته است.
در مكتب اسلام، بيدار ساختن انسانها و رهانيدن آنان از قيد و بندهاي گوناگون و بندگي انسانهايي همانند آنان، از عاليترين هدفهاي انبيا به شمار ميرود.
«و يضع عنهم إصرهم و الاغلال كانت عليهم»5
نيل به آزادي و نجات خويش از انواع بندگيهاي پنهان و آشكار، از مهمترين مقاصد هر مسلماني است كه ميبايست همواره در تشويق باشد تا مبادا لحظهاي در يكتاپرستي و توحيد، در تزلزل افتد و طوق بندگي و عبوديت غير خدا را بر گردن نهد و در نتيجه، گوهر ارزشمند آزادي را به رايگان از دست بدهد.
با چنين تلقي و نگرشي كه اسلام به منزلت انسان و مرتبت او دارد، نسبت به خصوص آزادي بيان و اظهار عقيده، كه از مهمترين مظاهر آزادي انساني است، ديدگاه اسلام بخوبي روشن ميگردد زيرا اسلام، آن را جزء حقوق مسلّم انساني شمرده و به انسان، از آن جهت كه انسان ميباشد اين آزادي را داده است.
در همين راستا، بيان و قلم كه جلوههاي اين نوع آزادي است مورد تقديس و تكريم قرار گرفته است6 و خداوند متعال، نعمت بيان را در رديف نعمت خلقت و آفرينش انسان برشمرده و به قلم و آنچه از آن ميطراود سوگند ياد نموده است.
امام صادق عليهالسلام محيطي را كه در آن، آزاديبيان عقيدهباشد، تبلور زندگي خوب و انساني ميشمارد. اسماعيل بصير ميگويد: امام صادق عليهالسلام فرمود:
آيا شما ميتوانيد در مكاني گرد آييد و با يكديگر به گفتگو بپردازيد و آنچه را كه ميخواهيد اظهار داريد و از هر كس انتقاد كنيد (بيزاري جوييد) و به هر كس ميخواهيد ابراز دوستي و محبت كنيد؟ گفتم: آري. فرمود: آيا زندگي و لذّت مفهومي جز اين دارد؟7
رمز ترقي انديشهها و بهرههاي ناشي از آن، در اظهار نظر و تضارب آرا نهفته است. ابتكار و خلاقيت، مرهون محيط آزاد اجتماعي ميباشد. آزادي گفتار، وحدت و همبستگي را در جامعه گسترش ميدهد و با كاهش حقد و كينهها، نقاط ضعف، سستي و نارساييهاي پنهان يك جامعه را آشكار ميكند و در نهايت، مانع از بروز استبداد، اختناق و طغيان اجتماعي ميگردد.
در مقابل، جلوگيري از بروز افكار و عقايد، موجب تنبلي مغزها و سلب قوه ابتكار ميگردد. افراد، قالبي بار ميآيند، جوانههاي استعداد ميخشكد، حركت و تحول افول ميكند. زمينه نفاق، اختلاف، پنهان كاري و نافرماني به وجود ميآيد و موجبات انحراف و بدعت نيز پديدار ميگردد.
گذشته از اين، جهات ديگري نيز در باره آزادي بيان مطرح است كه اهميت و حساسيت آن را آشكار ميسازد:
1ـ در طول تاريخ، حكّام جائر از دين استفادههاي ناروايي كردهاند و استبداد ديني را به خدمت مقاصد شوم خود در آوردهاند. در تاريخ مسيحيّت سردمداران كليسا به نام دفاع از ديانت چه بسيار زبانها را بريده و قلمها را شكستهاند و در تاريخ اسلام نيز، با آن همه توصيهها و سيره روشن پيشوايان صدر اسلام، به آزادي بيان، در زمان تسلط و نفوذ بني اميه و بني عباس، از ديانت سوء استفادههاي بي شمار كردند و به اسم دين، به قلع و قمع بسياري از زبانآوران و بزرگان دين پرداختند. اين حركت پليد، در دوران خفقان حكومتهاي مستبد، از جمله معاويه، بنيان نهاده شد. در تحليل تاريخ اسلام، فصلي را به «پايان آزادي ابراز عقيده» اختصاص دادهاند و معاويه را سردمدار اين جريان قلمداد كردهاند. در اين رابطه قضايايي را، همچون برخورد معاويه با حجر بن عدي و يارانش و مروان بن حكم با سود بن مخرمه و تهديد حجاج به قتل عبدالله بن عمر در پاسخ اعتراض وي به طولاني شدن خطبه نماز جمعه، اعتراض شخصي نسبت به طولاني شدن خطبه عقبة بن وليد و كشته شدن وي به خاطر اين اعتراض و نيز تهديد مردم مدينه توسط عبدالملك مروان به سبب سفارش وي به تقوا، نقل ميكنند.8
2ـ در مقابل، همواره استعمارگران از دموكراسي و آزادي عقيده و بيان سوء استفادههاي بسياري كردهاند. به نام آزادي بيان و عقيده شديدترين ضربهها بر آزادي وارد آوردهاند و در لواي آن، بويژه در كشورهاي جهان سوم و اسلامي، به ايجاد تفرقه و مسلك سازي پرداختهاند و ارزشهاي والاي ديني و انساني را به بازي گرفتهاند. جديدترين ترفند دشمنان آزادي را هم اينك در دفاع همه جانبه آنان از سلمان رشدي، مشاهده ميكنيم كه در لواي آزادي بيان و عقيده، به مقدسات ميليونها انسان توهين روا ميدارند و اين در حالي است كه به اسم دفاع از قانون، مانع آزاديهاي مشروع مسلمانان در انجام فرايض در بسياري از سرزمينهاي مدعي دموكراسي، ميشوند.