10-05-2014، 15:53
مدارس با دیر حاضر شدن بچه ها در مدرسه برخورد خواهند کرد و این دغدغه ای است که بسیاری از خانواده ها دچار آن می شوند.
این صدای فریاد بسیاری از والدین می باشد که در مورد دیر رسیدن فرزندانشان به مدرسه دائما نگران هستند و هر روز در مورد این مسئله که چرا فرزندانشان به موقع در مدرسه حاضر نمی شوند مشکل دارند.
امروزه به دفعات در مدارس مشاهده شده است که با دیر رسیدن بچه ها و به موقع نرسیدن آنها در مدرسه برخورد جدی می شود و مقامات آموزش و پرورش این دیر رسیدن را یک غیبت تلقی می کنند، این بدان معنی است که مدارس با دیر حاضر شدن بچه ها در مدرسه برخورد خواهند کرد و این دغدغه ای است که بسیاری از خانواده ها دچار آن می شوند.
این در حالی که جوان ترها ممکن است با این مشکل بیشتر مواجه شوند چرا که آنها در مورد لباس پوشیدن و ست کردن لباسشان حساس تر می باشند و مثلا برای اینکه تصمیم بگیرند که کدام شلوار جین و تی شرت را با یکدیگر بپوشند بسیار سخت می باشند . ما می توانیم معمولا در این مواقع به آنها یاد بدهیم که 15 دقیقه زودتر از خواب بیدار شوند تا به موقع به کارشان برسند.
با این حال ما بزرگترها چگونه باید رفتار کنیم تا نه تنها در طول دوران مدرسه در مورد زمان حاضر شدن فرزندانمان خونسرد باشیم، بلکه خیالمان هم راحت باشد که آنها به تنهایی از عهده ی این کار برخواهند آمد ؟ در اینجا داستانی به نقل قول از یک مادررا با یکدیگر می خوانیم...
من خیلی دیر به نتیجه ای که باید زودتر از اینها به آن می رسیدم رسیدم .روزی شرمنده شدم که فکر می کنم کمی دیر شده بود.همه چیز از روزی آغاز شد که من نامه ی فرزندم را در اتاقش پیدا کردم که در آن نوشته بود : من تا به امروز 32 بار دیر به مدرسه رسیده ام چرا که مادرم هر روز با صداری فریاد و داد مرا بیدار می کرد و من با استرس تمام شروع به آماده شدن می کنم و نه تنها بیشتر مواقع از روی عجله دیرم می شد بلکه همیشه با استرس خانه را ترک می کردم.
روز بعد از خواندن نامه ، من پسرم را ساعت 8 با ناراحتی و عصبانیت تمام از خانه بیرون کردم و بدون آنکه اجازه دهم آماده شود او را بیرون انداختم و کفش ها و کیف مدرسه اش را هم پشت سرش پرتاب کردم اما او التماس می کرد که اجازه بدهید من بیایم داخل و موهایم را درست کنم چرا که او در مدل موها و لباس هایش بسیار حساس بود و وسواس داشت. به هرحال او با گریه به مدرسه رفت و بعد هم معلمش به من زنگ زد و در این رابطه با من صجبت کرد.
برخی از توصیه های طلایی معلمش به من :
والدین باید مسئولیت مدیریت زمانبندی فرزندان را به خودشان بسپارند تا بتوانند یاد بگیرند که چگونه زمان را مدیریت کنند و با مدریت درست زمان به تمام کارهای خود به موقع برسند و روزانه گزارش کار خود را در مورد زمان رسیدن به مدرسه به آنها تحویل دهند.
من هم تصمیم گرفتم که این نصیحت ها را روی پسرم پیاده سازی کنم و این کار را کردم و دیدم که آزاد گذاشتن فرزندان برای آنکه خودشان زمان را مدیریت کنند شاید در ابتدا کمی سخت باشد اما به مرور می فهمند که کجا را اشتباه کرده اند و من دقیقا کاری می کردم که جواب معکوس روی او می گذاشت و بدتر باعث می شد او استرس پیدا کند و نتواند به موقع به مدرسه برسد.
اما بعد از این دیگر او تونست صبح ها طوری از خواب بیدار شود که هم به خوردن صبحانه اش برسد و هم به خوبی آماده شود و در نهایت به موقع به مدرسه برسد. من مدیریت زمان را به خود او سپردم تا خودش به اندازه ی نیاز زمانی که برای آماده شدن و رفتن به مدرسه دارد از خواب بیدار شود .
این درس بزرگی است که من آن را بدست آورده ام و فکر می کنم برای شما والدین گرامی هم مفید باشد.
این صدای فریاد بسیاری از والدین می باشد که در مورد دیر رسیدن فرزندانشان به مدرسه دائما نگران هستند و هر روز در مورد این مسئله که چرا فرزندانشان به موقع در مدرسه حاضر نمی شوند مشکل دارند.
امروزه به دفعات در مدارس مشاهده شده است که با دیر رسیدن بچه ها و به موقع نرسیدن آنها در مدرسه برخورد جدی می شود و مقامات آموزش و پرورش این دیر رسیدن را یک غیبت تلقی می کنند، این بدان معنی است که مدارس با دیر حاضر شدن بچه ها در مدرسه برخورد خواهند کرد و این دغدغه ای است که بسیاری از خانواده ها دچار آن می شوند.
این در حالی که جوان ترها ممکن است با این مشکل بیشتر مواجه شوند چرا که آنها در مورد لباس پوشیدن و ست کردن لباسشان حساس تر می باشند و مثلا برای اینکه تصمیم بگیرند که کدام شلوار جین و تی شرت را با یکدیگر بپوشند بسیار سخت می باشند . ما می توانیم معمولا در این مواقع به آنها یاد بدهیم که 15 دقیقه زودتر از خواب بیدار شوند تا به موقع به کارشان برسند.
با این حال ما بزرگترها چگونه باید رفتار کنیم تا نه تنها در طول دوران مدرسه در مورد زمان حاضر شدن فرزندانمان خونسرد باشیم، بلکه خیالمان هم راحت باشد که آنها به تنهایی از عهده ی این کار برخواهند آمد ؟ در اینجا داستانی به نقل قول از یک مادررا با یکدیگر می خوانیم...
من خیلی دیر به نتیجه ای که باید زودتر از اینها به آن می رسیدم رسیدم .روزی شرمنده شدم که فکر می کنم کمی دیر شده بود.همه چیز از روزی آغاز شد که من نامه ی فرزندم را در اتاقش پیدا کردم که در آن نوشته بود : من تا به امروز 32 بار دیر به مدرسه رسیده ام چرا که مادرم هر روز با صداری فریاد و داد مرا بیدار می کرد و من با استرس تمام شروع به آماده شدن می کنم و نه تنها بیشتر مواقع از روی عجله دیرم می شد بلکه همیشه با استرس خانه را ترک می کردم.
روز بعد از خواندن نامه ، من پسرم را ساعت 8 با ناراحتی و عصبانیت تمام از خانه بیرون کردم و بدون آنکه اجازه دهم آماده شود او را بیرون انداختم و کفش ها و کیف مدرسه اش را هم پشت سرش پرتاب کردم اما او التماس می کرد که اجازه بدهید من بیایم داخل و موهایم را درست کنم چرا که او در مدل موها و لباس هایش بسیار حساس بود و وسواس داشت. به هرحال او با گریه به مدرسه رفت و بعد هم معلمش به من زنگ زد و در این رابطه با من صجبت کرد.
برخی از توصیه های طلایی معلمش به من :
والدین باید مسئولیت مدیریت زمانبندی فرزندان را به خودشان بسپارند تا بتوانند یاد بگیرند که چگونه زمان را مدیریت کنند و با مدریت درست زمان به تمام کارهای خود به موقع برسند و روزانه گزارش کار خود را در مورد زمان رسیدن به مدرسه به آنها تحویل دهند.
من هم تصمیم گرفتم که این نصیحت ها را روی پسرم پیاده سازی کنم و این کار را کردم و دیدم که آزاد گذاشتن فرزندان برای آنکه خودشان زمان را مدیریت کنند شاید در ابتدا کمی سخت باشد اما به مرور می فهمند که کجا را اشتباه کرده اند و من دقیقا کاری می کردم که جواب معکوس روی او می گذاشت و بدتر باعث می شد او استرس پیدا کند و نتواند به موقع به مدرسه برسد.
اما بعد از این دیگر او تونست صبح ها طوری از خواب بیدار شود که هم به خوردن صبحانه اش برسد و هم به خوبی آماده شود و در نهایت به موقع به مدرسه برسد. من مدیریت زمان را به خود او سپردم تا خودش به اندازه ی نیاز زمانی که برای آماده شدن و رفتن به مدرسه دارد از خواب بیدار شود .
این درس بزرگی است که من آن را بدست آورده ام و فکر می کنم برای شما والدین گرامی هم مفید باشد.