05-04-2014، 16:37

آتش دوزخ باشد ...
شراب باشد ...
تو کنار من باشی
و شیطانی که گولمان بزند ...
شب که شد
از بام جهنم خودمان
بهشت دیگران را می بینیم ...

تو میتوانی نیایی .. !
ولی من
نمیتوانم منتظرت نباشم ...

شاید خدا هم روزی عاشق شود ...
دوست دارم به عشقش نرسد ...
حالش دیدن دارد ...

جادوگر زیبای من یک چیزی را میدانی؟
با سکوت زیرکانه منو فریاد زدی...
با چشات دوست دارم رو تو گوشم داد زدی...
با نگاه عاشقانه مست مستم کردی...
بی می و جام و سبو ،باده پرستم کردی!

مرد من که توباشی،زن بودن خوب است.

به آن سینه ی پهن مردانه ات نیازدارم!
به دست هایت حتی...!
نمیدانی چه لذتی دارد...
وقتی تو از خیابان ردم میکنی!!!
ازمیان تمام مذکرهای دنیا فقط کافیست پای تودرمیان باشد..
نمیدانی برای توخانم بودن چه کیفی دارد!!!!