ارسالها: 961
موضوعها: 191
تاریخ عضویت: Jun 2012
سپاس ها 605
سپاس شده 2979 بار در 1503 ارسال
حالت من: هیچ کدام
ی بار وقت من 12 سال بود با سیستم بابام داشتم بازی میکردم بعد خسته شدم از اینکه باید برم تو اکانت بابام یه اکانت ساختم بعدش می خواستم برم توش ی کاری رو انجام ندادم یاد رفت دسگاه از ماد برد سوخت .
ی بار هم وقتی 5 سالم بود فک کنم تو عقد بودیم داشتیم با برادرم قایم موشک بازی میکردیم من اول رفتم پشت پرده نیم سات تول کشید تا دیگران منو پیدا کردن حتی عروس دفعه ی 2وم من رفتم زیر استخر هواسم نبود رفته بوم جایی که باید ابپش پر میشد بعدش طرف شیرو کشید با زکردن به پر شدن منم نفسمو گرفتم بعد از 5 ثانیه دیدم ی دست اومد منو گرفتم اورد بالا دیدم بابام از ترسم خودمو زدم بع بیهوشی بعدش هم کلی دعوام کردن
ارسالها: 119
موضوعها: 17
تاریخ عضویت: May 2016
سپاس ها 265
سپاس شده 176 بار در 104 ارسال
حالت من:
با پاترول رفتم تو در خونه دایی بابام کنده شد
تلویزیون خونه داییمو سوزوندم
انگار رفتم تو کما
می بینم
راه میرم
می شنوم
ولی هیچ حسی ندارم
ارسالها: 85
موضوعها: 9
تاریخ عضویت: Mar 2017
سپاس ها 450
سپاس شده 195 بار در 101 ارسال
حالت من:
وای من اینو خیلی انجام دادم
یه بار تو برنج خواهرم سوسک پلاستیکی گذاشتم
یه بارم ماستو ریختم رو سر دختر عمم
یه بارم یه تشت اب سردو ریختم رو پسر عمم یعنی حال کردم
Evil demons in the body of a beautiful angel