14-03-2014، 20:56
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
[align=center]فاصله خط عابر پیاده ندارد ، دست مرا بگیر و از آن رد کن ، قرار دیدار ما هر نیمه شب ، خیالت که نمی گذارد بخوابم . . . !
.
.
.
می خواستم تصویر با تو بودن را نقاشی کنم ، دیدم فاصله بینمان در ورق جا نمی شود !
کمی نزدیک تر بیا ، می خواهم با تو بودن را حس کنم . . .
.
.
.
وقتی چشمانم را روی هم میگذارم ، خواب مرا نمیبرد ، تو را می آورد ، از میان فرسنگها فاصله . . . !
.
.
.
گرچه از فاصله ی ماه ز من دورتری / ولی انگاه همین جا و همین دور و بری
ماه می تابد و انگار تویی می خندی / باد می آید و انگار تویی می گذری
.
.
.
هیچ پلی مرا با این همه فاصله به چشمان تو پیوند نمی زند !
می دانم هر چه من بیشتر جلو می آیم ، رانش چشم های تو فاصله را بیشتر می کند . . .
.
.
.
از خدا خواهم نبخشاید تو را / این چه رسم دوستی باید تو را
تو که می دانی در قلب منی / این همه دوری و بی مهری چرا ؟
.
.
.
درست زمانی که سرت جای دیگری گرم است ؛ دل من همینجا یخ میزند !
چه فاصله زیادی است از سر تو تا دل من . . .
.
.
.
نزدیکی در فاصله نیست ، در اندیشه است و تو اکنون مهمان اندیشه ی منی . . .
.
.
.
خدایا دستت را از روی Space بردار !
بس نیست این همه فاصله ؟
.
.
.
فاصله ای است میان ما
نه تو مى آیى
نه من مى توانم بى روم
این جاده براى نرسیدن بود . . .
.
.
.
با اشکی که از دوریت بر چهره دارم / تو را تا صبح محشر دوست دارم
.
.
.
پیوند عشق حقیقی ، حتی با مرگ هم گسیخته نمیشود چه برسد با دوری !
.
.
.
نگاهت هر قدر هم که دور باشد آرامم میکند و آوایی آمدنت را در گوشم زمزمه . . .
چقدر رسیدنت را دوست دارم . . .
آغوشم در ازدحامِ سرمای تنهایی تنها برای ” تو ” هنوز گرم است . . .
.
.
.
نزدیک ترین آدم به تو اون کسی است که از دورترین فاصله همیشه به فکرته . . .
.
.
.
وقتی حس میکنم جایی در این کرِه ی خاکی تو نفس می کشی و من از همان نفس هایت ، نفس میکشم . . .
تو باش !
هوایت ! بویت ! برای زِنده ماندنم کافی است . . .
.
.
.
میدونم که دلت مثل آیینه صافه / این فاصله هاست که بی انصافه . . .
.
.
.
مهربونیات زیاده که هنوز خوب و صبوری / مثل یک حس قشنگی حتی وقتی خیلی دوری . . .
.
.
.
دور بودن از عزیزان مشکل است / امتحان با وفائی ، در جدائی حاصل است
گرچه من دورم ز پیشت ای رفیق/ دوریت دریا و یادت صاحل است . . .
.
.
.
هرجا تو باشی دل من همون جاست / حتی اگه فاصلمون یه دنیاست . . .
.
.
.
همیشه ، دور بودن به معنای فراموش کردن نیست ، گاهی فرصتی است برای دلتنگ شدن . . .
.
.
.
فکر کردم آسمان را می توان تسخیر کرد
آب اقیانوس را با آه خود تبخیر کرد
فکر کردم رفتنت را می توان از یاد برد
هیچ دانستی ؟ دلم را رفتن تو پیر کرد
.
.
.
همیشه فکر می کردم غم انگیزترین غروب ، غروب زندگیست
ولی تازه فهمیدم هیچ غروبی غم انگیزتر از دوری تو نیست . . .
.
.
.
عشق تک یعنی چشمه ای از جنس نور / نور یعنی یک سلام از راه دور
.
.
.
خودت نیستی صدات مونده
صدات چشمامو گریونده
دلم روی زمین مونده
فقط از تو همین مونده
.
.
.
گرچه از فاصله ی ماه ز من دورتری
ولی انگاه همین جا و همین دور و بری
ماه می تابد و انگار تویی می خندی
باد می آید و انگار تویی می گذری
.
.
.
شنیدی میگن خیلی دور ، خیلی نزدیک ؟
اولی دستامونه ، دومی دلامونه . . .
.
.
.
نگران خودمم که چجوری بی تو بمونم ؟
دوری و ندیدن تو کاره من نیست ، نمی تونم . . .
.
.
.
بعضی وقتها چشمم به قلبم حسودیشون میشه ، میدونی چرا ؟
چون تو همیشه تو قلبمی ، ولی از چشم دوری !
.
.
.
گرمی سلامم آتش خاطره هاست ، پذیرا باش اگرچه میان ما فاصله هاست !
.
.
.
تو و فاصله با هم یکی شدید
من و پاهام به رسیدن ناامید
کاش میشد می رسیدم تا می دیدم
تو و فاصله به هم چیا میگید ؟!
.
.
.
به تو عادت دارم . . .
مثل پروانه به آتش ، مثل عابد به عبادت . . .
و تو هر لحظه که از من دوری ، من به ویرانگری فاصله می اندیشم . . .
در کتاب احساس ، واژه فاصله یک فاجعه معنا شده است . . .
تو توانایی آنرا داری که به این فاجعه پایان بخشی . . .
.
.
.
میخوام یه چیز بگم ، گرچه دوریم ز هم / نمیذارم توی دلم جا بگیره غصه و غم . . .
.
.
.
چشماتو ببند ! بستی ؟
حالا باز کن ! باز کردی ؟
چقدر طول کشید ؟
همین قدر هم نمی تونم دوریتو تحمل کنم !
.
.
.
دوری پایان دوستی نیست . . .
گاهی لطیف ترین غم دنیاست . . .

[align=center]فاصله خط عابر پیاده ندارد ، دست مرا بگیر و از آن رد کن ، قرار دیدار ما هر نیمه شب ، خیالت که نمی گذارد بخوابم . . . !
.
.
.
می خواستم تصویر با تو بودن را نقاشی کنم ، دیدم فاصله بینمان در ورق جا نمی شود !
کمی نزدیک تر بیا ، می خواهم با تو بودن را حس کنم . . .
.
.
.
وقتی چشمانم را روی هم میگذارم ، خواب مرا نمیبرد ، تو را می آورد ، از میان فرسنگها فاصله . . . !
.
.
.
گرچه از فاصله ی ماه ز من دورتری / ولی انگاه همین جا و همین دور و بری
ماه می تابد و انگار تویی می خندی / باد می آید و انگار تویی می گذری
.
.
.
هیچ پلی مرا با این همه فاصله به چشمان تو پیوند نمی زند !
می دانم هر چه من بیشتر جلو می آیم ، رانش چشم های تو فاصله را بیشتر می کند . . .
.
.
.
از خدا خواهم نبخشاید تو را / این چه رسم دوستی باید تو را
تو که می دانی در قلب منی / این همه دوری و بی مهری چرا ؟
.
.
.
درست زمانی که سرت جای دیگری گرم است ؛ دل من همینجا یخ میزند !
چه فاصله زیادی است از سر تو تا دل من . . .
.
.
.
نزدیکی در فاصله نیست ، در اندیشه است و تو اکنون مهمان اندیشه ی منی . . .
.
.
.
خدایا دستت را از روی Space بردار !
بس نیست این همه فاصله ؟
.
.
.
فاصله ای است میان ما
نه تو مى آیى
نه من مى توانم بى روم
این جاده براى نرسیدن بود . . .
.
.
.
با اشکی که از دوریت بر چهره دارم / تو را تا صبح محشر دوست دارم
.
.
.
پیوند عشق حقیقی ، حتی با مرگ هم گسیخته نمیشود چه برسد با دوری !
.
.
.
نگاهت هر قدر هم که دور باشد آرامم میکند و آوایی آمدنت را در گوشم زمزمه . . .
چقدر رسیدنت را دوست دارم . . .
آغوشم در ازدحامِ سرمای تنهایی تنها برای ” تو ” هنوز گرم است . . .
.
.
.
نزدیک ترین آدم به تو اون کسی است که از دورترین فاصله همیشه به فکرته . . .
.
.
.
وقتی حس میکنم جایی در این کرِه ی خاکی تو نفس می کشی و من از همان نفس هایت ، نفس میکشم . . .
تو باش !
هوایت ! بویت ! برای زِنده ماندنم کافی است . . .
.
.
.
میدونم که دلت مثل آیینه صافه / این فاصله هاست که بی انصافه . . .
.
.
.
مهربونیات زیاده که هنوز خوب و صبوری / مثل یک حس قشنگی حتی وقتی خیلی دوری . . .
.
.
.
دور بودن از عزیزان مشکل است / امتحان با وفائی ، در جدائی حاصل است
گرچه من دورم ز پیشت ای رفیق/ دوریت دریا و یادت صاحل است . . .
.
.
.
هرجا تو باشی دل من همون جاست / حتی اگه فاصلمون یه دنیاست . . .
.
.
.
همیشه ، دور بودن به معنای فراموش کردن نیست ، گاهی فرصتی است برای دلتنگ شدن . . .
.
.
.
فکر کردم آسمان را می توان تسخیر کرد
آب اقیانوس را با آه خود تبخیر کرد
فکر کردم رفتنت را می توان از یاد برد
هیچ دانستی ؟ دلم را رفتن تو پیر کرد
.
.
.
همیشه فکر می کردم غم انگیزترین غروب ، غروب زندگیست
ولی تازه فهمیدم هیچ غروبی غم انگیزتر از دوری تو نیست . . .
.
.
.
عشق تک یعنی چشمه ای از جنس نور / نور یعنی یک سلام از راه دور
.
.
.
خودت نیستی صدات مونده
صدات چشمامو گریونده
دلم روی زمین مونده
فقط از تو همین مونده
.
.
.
گرچه از فاصله ی ماه ز من دورتری
ولی انگاه همین جا و همین دور و بری
ماه می تابد و انگار تویی می خندی
باد می آید و انگار تویی می گذری
.
.
.
شنیدی میگن خیلی دور ، خیلی نزدیک ؟
اولی دستامونه ، دومی دلامونه . . .
.
.
.
نگران خودمم که چجوری بی تو بمونم ؟
دوری و ندیدن تو کاره من نیست ، نمی تونم . . .
.
.
.
بعضی وقتها چشمم به قلبم حسودیشون میشه ، میدونی چرا ؟
چون تو همیشه تو قلبمی ، ولی از چشم دوری !
.
.
.
گرمی سلامم آتش خاطره هاست ، پذیرا باش اگرچه میان ما فاصله هاست !
.
.
.
تو و فاصله با هم یکی شدید
من و پاهام به رسیدن ناامید
کاش میشد می رسیدم تا می دیدم
تو و فاصله به هم چیا میگید ؟!
.
.
.
به تو عادت دارم . . .
مثل پروانه به آتش ، مثل عابد به عبادت . . .
و تو هر لحظه که از من دوری ، من به ویرانگری فاصله می اندیشم . . .
در کتاب احساس ، واژه فاصله یک فاجعه معنا شده است . . .
تو توانایی آنرا داری که به این فاجعه پایان بخشی . . .
.
.
.
میخوام یه چیز بگم ، گرچه دوریم ز هم / نمیذارم توی دلم جا بگیره غصه و غم . . .
.
.
.
چشماتو ببند ! بستی ؟
حالا باز کن ! باز کردی ؟
چقدر طول کشید ؟
همین قدر هم نمی تونم دوریتو تحمل کنم !
.
.
.
دوری پایان دوستی نیست . . .
گاهی لطیف ترین غم دنیاست . . .