احـتـراґ گـُذآشـتـن بـہ بـعـضـیـآ....
مـِــــثـلــہ تــکــפּטּ בآבنـہ پــآرچــــہ قـرمـز جـلـפּء گـآפּه....
نـتـیـجـش פּحـشـے شـבَنــہ....

چـــقــבر ســخــتـــہ زن بــاشــے פּ بــخـــפּاے بـــہ یـــہ مــرב مــرבפּنــگے یـــاב بــבے

پــــسـرا:مـن فـقـط از تــפּ خـפּشـم مـیـاد عـزیــزم
از تــפּ→ تــפּ↑ تــפּ ↗ تــפּ↓ פּ تـפּ ↘

من یـــه دختــرم. . .دخترانه نــازمیکنم ودخترانه حسادت میکنم!منم لیلای عشـــق...
دخترانــه میخندم پس اگر مرا خندان دیدی برچسب هرزگی برپیشانی ام نزن...
آری مـــن همان دختــریم که عشوه هایم برباد میدهد غرور مردانه اتـــــ را....

من يك دخترم,نگاه به بدن ظريفم نكن,اراده كنم تمام هويت مردانه ات را به اتش ميكشم.
من نه عاشق هستم و نه محتاج نگاهي كه بلغزد برمن.....من خودم هستم و يك حس غريب كه به صد ناز و هوس ميارزد.اموخته ام ناله ام سكوت باشد,گريه ام لبخند و تنها همدمم خدا.....و اولين و اخرين پسري كه جلويش زانو خواهم زد پسرم خواهد بود,ان هم براي بستن بند كفش هايش!!
گيرم كه باخته ام,اما كسي جرات ندارد به من دسن بزند يا از صفحه ي بازي بيرون بيندازدم.شوخي نيست,من شاه شطرنجم!!تخريب ميكنم انچه را كه نمي تونم باب ميلم بسازم.....
ارزو طلب نميكنم,ارزو مي سازم.لزومي ندارد من هماني باشم كه تو فكر ميكني,من هماني ام كه حتي فكرش را هم نمي تواني بكني!!
لبخند ميزنم و او فكر ميكند بازي را برده,هرگز نمي فهمد با هركسي رقابت نميكنم.....
زانو نميزنم,حتي اگر سقف اسمان كوتاه تر از قد من باشد!زانو نميزنم,حتي اگر تمام مردم دنيا روي زانوهايشان راه بروند!من زانو نميزنم.....درگير من مشو.....من مسئول حرف ها و رفتار هايم هستم,اما مسئول برداشت شما از انها نيستم..........................!!!

بـﮧ بَعضیـآمـ بـاس گُـف :
عَزیـزَمـ ،
פֿـُوבِتُ بـﮧ مـآ نَچَسبـوטּ
مـآ فَقـط בو بـآر بـآ هَمـ פֿـَنـבیـבیم
مـِــــثـلــہ تــکــפּטּ בآבنـہ پــآرچــــہ قـرمـز جـلـפּء گـآפּه....
نـتـیـجـش פּحـشـے شـבَنــہ....

چـــقــבر ســخــتـــہ زن بــاشــے פּ بــخـــפּاے بـــہ یـــہ مــرב مــرבפּنــگے یـــاב بــבے
پــــسـرا:مـن فـقـط از تــפּ خـפּشـم مـیـاد عـزیــزم
از تــפּ→ تــפּ↑ تــפּ ↗ تــפּ↓ פּ تـפּ ↘

من یـــه دختــرم. . .دخترانه نــازمیکنم ودخترانه حسادت میکنم!منم لیلای عشـــق...
دخترانــه میخندم پس اگر مرا خندان دیدی برچسب هرزگی برپیشانی ام نزن...
آری مـــن همان دختــریم که عشوه هایم برباد میدهد غرور مردانه اتـــــ را....

من يك دخترم,نگاه به بدن ظريفم نكن,اراده كنم تمام هويت مردانه ات را به اتش ميكشم.
من نه عاشق هستم و نه محتاج نگاهي كه بلغزد برمن.....من خودم هستم و يك حس غريب كه به صد ناز و هوس ميارزد.اموخته ام ناله ام سكوت باشد,گريه ام لبخند و تنها همدمم خدا.....و اولين و اخرين پسري كه جلويش زانو خواهم زد پسرم خواهد بود,ان هم براي بستن بند كفش هايش!!
گيرم كه باخته ام,اما كسي جرات ندارد به من دسن بزند يا از صفحه ي بازي بيرون بيندازدم.شوخي نيست,من شاه شطرنجم!!تخريب ميكنم انچه را كه نمي تونم باب ميلم بسازم.....
ارزو طلب نميكنم,ارزو مي سازم.لزومي ندارد من هماني باشم كه تو فكر ميكني,من هماني ام كه حتي فكرش را هم نمي تواني بكني!!
لبخند ميزنم و او فكر ميكند بازي را برده,هرگز نمي فهمد با هركسي رقابت نميكنم.....
زانو نميزنم,حتي اگر سقف اسمان كوتاه تر از قد من باشد!زانو نميزنم,حتي اگر تمام مردم دنيا روي زانوهايشان راه بروند!من زانو نميزنم.....درگير من مشو.....من مسئول حرف ها و رفتار هايم هستم,اما مسئول برداشت شما از انها نيستم..........................!!!

بـﮧ بَعضیـآمـ بـاس گُـف :
عَزیـزَمـ ،
פֿـُوבِتُ بـﮧ مـآ نَچَسبـوטּ
مـآ فَقـط בو بـآر بـآ هَمـ פֿـَنـבیـבیم
