11-03-2014، 12:47
[rtl]سرزمین مهر پرستی سرزمینی که دخترک اورامی برای درمان میخچه پایش با زمزمه اشعاری کهن از خورشید طلب استمداد میکند، شواهد نشان میدهد که...[/rtl]
روستای بزرگ و تاریخی اورامان تخت از توابع شهرستان سروآباد در استان کردستان میان سلسله کوههای تخت و شاهو و کوسالان قرار گرفته است که از جنوب به شهرستان پاوه از شمال به شهر مریوان از غرب به سلسله کوههای تخت و از شرق به شهر سروآباد منتهی میشود این روستا با 640 خانوار و 3000 هزار نفر جمعیت در فاصله 46 درجه و 14 دقیقه تا 46 درجه و 28 دقیقه طول جغرافیایی و 35 درجه و 16 دقیقه عرض جغرافیایی قرار دارد.
این روستای زیبا و کم نظیر در درهای با صفا و سرسبز با چشمهها و باغهای زیبا قرار گرفته است. دره اورامان در امتداد سلسله جبال تخت بین کوه تخت و قلعه معروف اورامان که نظاره گر خانه های پلکانی سنگی با پنجره های آبی رنگ ساخته شده، واقع است.
اما نگاهی گذرا به غارهای اطراف و نقوش های متعدد بر روی صخرهها و تخته سنگها، فرهنگ عامه، آیینهای سنتی، صنعتهای دستی، ادبیات عرفانی در مییابیم که ساکنان این روستا بازماندگان اجدادی هستند که غار نشینی، کوه نشینی و دوره شکار و گرداوری و روستا نشینی را تجربه کرده اند.
آری خودکفایی در پوشاک در ابزار در طب سنتی در خوراک در آداب و رسوم و جنبه های دیگر زندگی گواهی دیگر بر این مدعا است. چراکه همیشه اصالت و قدمت به مردم و قومیاست که کورکورانه تقلید نکرده باشند، بلکه هر آنچه در خانه در کوزه و بر سر سفره و هرآنچه که بر تن داشته باشند، حاصل توانایی کوشش، ذوق و سلیقه و مهارت افراد آن قوم یا جامعه باشد.
اورامیها با دانش بومی خود در بستر زمان از تمامی عناصر طبیعی منطقه سود جسته و از این طریق ضامن بقای خویش در برابر ناملایمات زمانه خود بوده اند. استفاده از غار به عنوان پناهگاه در مقابل حیوانات وحشی و درنده، استفاده از گیاهان وحشی برای غذا ودرمان بیماریهای مختلف، استفاده از چوب در ختان سخت، جهت ابزارسازی و صنایع دستی، استفاده از شکار جهت تغذیه و لباس و ظرف آب و غیره. همه و همه کانال همواری است که انسان امروزی را به گذشتههای بسیار دور رهنمون میسازد.
گذشته نزدیکتر را در اورامان با آیین های سنتی، فولکلور آن به نظاره مینشینیم. اورامان سرزمین بزرگترین آیین های باستانی دنیا است از جمله دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
[b]مراسم پیر شالیار [/b]که برگ زرین دیگر بر این مدعا است. سرزمین مهر پرستی سرزمینی که دخترک اورامی برای درمان میخچه پایش با زمزمه اشعاری کهن از خورشید طلب استمداد میکند (مانگ له تازه مانگ له تازه بیه مانگ له کونی چیش په نه که ردا)، شواهد نشان میدهد که ساکنان روستا فراوانی در نعمت را تجربه نکرده اند و همین هم رمز موفقیت و اصالت و دانش این مردمان بوده است. کمبود آب، زمین، راههای ارتباطی، صعب العبور بودن منطقه، باعث شده که ساکنان آرام ننشینند و از تفکر و قدرت خویش برای ادامه زندگی بهره جویند. کمبود آب و زمین است که ساکنان روستا را به روش های منحصر به فر د استفاده از این دو رهنمون شده است و صعب العبور بودن،و عدم ارتباط بوده که اورامیها را به مرز خودکفایی رسانده است و این خود به تنهای برای اثبات اصالت و نجابت کافی است.
اهالی روستا آب و زمین را مقدس میدانند و از این جهت کمر همت بر بسته اند تا قطره ای آب هدر نرود و اندک زمینی بایر نماند. سخت کو شیشان در باغات تراس بندی شده بر روی شیبهای تند و چشمه های جوشانی که از دل کوههای سخت خروشانند، نمایان است.
روستای اورامان تخت موزه زنده ای است که هنوز هم حیات اجتماعی و اقتصادی گذشته به همراه زندگی سنتی و بومیدر ارتباط با بستر طبیعی پیرامون دارد و بسیاری از تجربیات زندگی دیرین به صورت کم رنگ تر از گذشته و کاملا واضح به چشم میخورد تعامل انسان و طبیعت در این ارتباط کاملا به همان شیوه کهن حفظ شده است.
مردم این سرزمین به طبع کوهستان بلند و اهورایی که خلوتگاه دنج زمزمه های سبحانی است در مکتبهای تصوف و عرفان رازها آموخته اند و هنوز هم در عصر ماشین و غوغای مادیات در گوشههای خلوت این دیار هستند اهل دلی که خالصانه رو به درگاه حق نوا سر میدهند در این دیار تنها تصوف و عرفان نیست که از دل نوا سر دهند بلکه بوده اند ادیبانی که بر تارک قله ها با نور و روشنایی دمساز گشته اند و اکنون بر زبان و چشم نمیآیند شاعری چون محمد سلیمان مشهور به صیدی اورامی که بر دو زبان دیگر( فارسی و عربی) تسلط کامل داشته و با این دو زبان نیز شعر سروده است.
تنها صبر و استقامت، سخت کوشی، عرفان، تصوف و شعر و موسیقی نیست که مردم این دیار را منور میسازد، بلکه دلی دارند، چو دریا. اورامیها مردمی خونگرم، مهربان و نوع دوست هستند. همیاری و همکاری در میان آنان مثال زدنی است در مشکلات و مسایل زندگی در ازدواج و در زمان شادی غم و اندوه یار و یاور همدیگر بوده و هستند. شادی همسایه و همروستایی را شادی خود و غم آنان را غم خود میپندارد و این راز است که در عروسیها نیاز به دعوت و کارت پستال نیست و در سوگواریها همه اندوه به دل زانوی غم به دست میگیرند.. مردمی خونگرم، و مهمان نواز، خوش برخورد که با سلامیبه دلشان راه مییابی و با علیکی به درون خانه شان. در اعتقادشان چون کوه صبورند و مقاوم اما برای پیشرفت در زندگی چون موم نرم.
اورامیها اکنون خوش نشینند و خوش خوراک و شیک پوش و اگر از در و نمای خشکه چین بیرون خانهشان بگذری در درون با مبلمان و دکوراسیون شهری مواجه میشوی و بر روی فرش خانه سفرهای رنگین.
بگذریم از اصالت و دانش وغیره اش و به میان طبیعت افسونگرش آنجا که صدای دلنشین اهورایی سیاچمانه تمام دلها رابه سفری بی انتها فرا میخواند... و آنجا باز خوانی خاطرات خوشایند و نا خوایند زندگی پرفراز و نشیبی که لحظه لحظه آن با کوههای سر به فلک کشیده و طبیعت زیبای این دیار عجین شده است...
در میان درهای دلتنگش آنجا که صدای زنگ گله آدمی را خیره میکند راستی این چه وادی است که این گونه چون فریبا دلربا است اگر به میان کوههای سر به فلک کشیده اش پا بگذاری تنها آوای کبکان خوش خرام نیست که دل را میفریبد، بلکه گیاهان خوشبوی که نسیم دره هایش آنان را وزان کرده است با زبان بی زبانی آدمیان را به سوی خویش فرا میخوانند...