06-03-2014، 12:41
[rtl]تعجب در این است که یکی از خانمهای انگلیسی به نام «آنی بنت» که ضمناً مجذوب عقاید گاندی شده بود در سال 1916 به ریاست انجمن استقلال طلبان هند درآمد به طوری که...[/rtl]
سرزمین عجایب
پس از استیلای کامل بریتانیا بر شبه قاره هند حکمرانان انگلیسی مقیم هند مجبور شدند برای استفاده بیشتر از منابع خدادادی آن مملکت عده کثیری از متخصصان و خبرگان و جوانان انگلیسی را به هندوستان جلب کنند و چون انگلستان در آن زمان مستعمرات بسیاری داشت و اداره شبه قاره توسط متخصصان انگلیسی به تنهایی مشکل بود، لذا طبق قانونی به نام «قانون هند» و براساس تصمیم شورای اجرایی نایبالسلطنه هند تصمیم گرفت ضمن آنکه هندیها را در شورای قانونگذاری هند در دهلی و لندن به عضویت بپذیرد، اجازه دهد عدهیی از جوانان مستعد هندی برای تحصیل در رشتههای مختلف عازم لندن شوند. همین تحصیلکردهها و دانشگاه دیدههای هندی بودند که در بازگشت به هندوستان در27 دسامبر 1885 «کنگره ملی هند» را با هدف نائل شدن به استقلال شبه قاره هند تشکیل دادند. کنگره ملی هند که اعضای تشکیل دهنده آن از کلیه مذاهب از جمله هندو، برهمایی، مسلمان و زرتشتیان (پارسیان هند) و مسیحیان بودند، موفق شدند گامهای موثری در راه رسیدن به استقلال بردارند به طوری که در سال 1892 «قانون شوراهای هند» به اعضای هندی در شورای مقننه نایب السلطنه هند اختیارات بیشتری داد و آنها از حق استیضاح و انتقاد از وزرای ایالتی برخوردار شدند. اعضای هندی شورای هند تصمیم گرفتند عده بیشتری از جوانان را برای تحصیل به انگلستان اعزام کنند تا در اداره هند سهم بیشتری داشته باشند. همین جوانها بودند که در بازگشت موفق شدند در تهیه وسایل نقلیه و اصلاح بندرها و ایجاد مدارس و دانشگاهها موفقیتهایی کسب کنند. و عدهیی نیز توانستند میزان تولید گندم، کنف و نیشکر را افزایش دهند. از میان این فارغ التحصیلان میتوان افرادی چون گاندی و نهرو را نام برد که در استقلال هند نقش موثری داشتند.
نقش کنگره ملی هند در استقلال شبه قاره و ظهور گاندی
کنگره ملی هند که امروز به نام «حزب کنگره» در هند فعالیت دارد، اساسنامهیی برای استقلال کامل هند تهیه کرد ولی دولت انگلستان از قبول آن امتناع میکرد. از طرفی میان رهبران کنگره در این مورد اتفاق نظر وجود نداشت. برای مثال سید احمد خان موسس دانشگاه علیگره میخواست دولت انگلیس استقلال داخلی به هند بدهد در صورتی که بعضی دیگر مانند «بال تیلک» از علمای برهمن و بعد از او گاندی به طور کامل طرفدار استقلال کامل هند بودند. از این گذشته خصومت بین سران مسلمان و برهمن مانع اتحاد کامل هندیها بود. مثلاً «بال تیلک» که به سال 1920 وفات یافت، با مسلمانان همان اندازه دشمنی میورزید که با انگلیسیها. تعجب در این است که یکی از خانمهای انگلیسی به نام «آنی بنت» که ضمناً مجذوب عقاید گاندی شده بود در سال 1916 به ریاست انجمن استقلال طلبان هند درآمد به طوری که کنگره ملی هند در 1917 او را به ریاست خود برگزید درحالی که نایب السلطنه هند دستور داد او را زندانی کنند. پس از جنگ جهانی اول مبارزات استقلال طلبانه هندیان وارد مرحله تازهیی شد. مسلمین تحت ریاست محمدعلی جناح و دیگران تحت ریاست گاندی از نایب السلطنه هند خواستند به پاس شرکت سربازان هندی در جنگ جهانی اول در صف متفقین، روز بعد از اتمام جنگ به هندوستان استقلال دهد. البته گاندی و جناح ابراز تمایل کردند که استقلال خواهی به مذاهب بستگی ندارد و مورد درخواست همه اقوام هندی است. در پاسخ درخواست رهبران هندو و مسلمان شبه قاره، «مونتاکو» وزیر هندوستان در کابینه انگلیس که حامل وعدههای دولت انگلیس بود وارد هند شد و پارلمان انگلیس در سال 1919 قانونی گذراند که طبق آن حق اداره امور آموزشی، بهداشتی و کشاورزی در 9 ایالت هند به وزرای هندی واگذار شود. اما گاندی که یک حقوقدان فارغ التحصیل انگلستان بود که قبلاً در آفریقای جنوبی از حقوق اقلیت هندی مقیم آن کشور و سیاهپوستان دفاع میکرد و حقوق بشر را ذاتاً قبول داشت نه از روی مصالح شخصی و منافع خصوصی و اخیراً به ریاست کنگره ملی هند برگزیده شده بود به ملیون سفارش کرد این طرح را نپذیرند. گاندی دستور عدم تمکین از حکومت انگلیس را صادر کرد و همه مردم را به اعتصاب دعوت کرد. اعتصابی در کار کردن نبود بلکه در مصرف کالاهای انگلیسی و شرکتهای وابسته به انگلیس به تحریم متوسل شدند. گاندی گفت بهترین کارخانه نخ ریسی، دستگاه نخ ریسی دستی وطنی است. دوکهای نخ ریسی قدیم به مراتب از کارخانجات بافندگی جدید بمبئی که منافع آن نصیب بریتانیا میشود برای ملت هند کارسازتر است. باید برای خم کردن کمر استعمار انگلیس به روش اجدادی متوسل شد. به این ترتیب او «سوادشی» یا تحریم کالاهای انگلیسی را توصیه میکرد.
گاندی مبارزه ضداستعماری خود را با توسل به شیوه مقاومت منفی آغاز کرد. او عقیده داشت هرگز نباید ضربه را با ضربه پاسخ داد بلکه باید بی عدالتی را با ترحم، ظلم را با شفقت و نفرت را با محبت تلافی کرد. با این فلسفه همه گروهها و ادیان را، از برهمن، هند و سیک و مسلمان گرفته تا آنها را که نجس (پاریا) میگفتند، متحد ساخت و مبارزه خود را علیه استعمار ادامه داد. گاندی از سال 1921 از زمان «لردهالیفاکس» نایب السلطنه هند تا آخرین نایب السلطنه یعنی «لرد مونت باتن» در 1947، لحظهیی از مبارزه به آن شیوهیی که خود میخواست، دست برنداشت و بارها زندانی شد. او در برابر وعدههای دولت انگلیس برای اعطای خودگردانی داخلی شدیداً مقاومت کرد تا آنجا که توانست نه تنها نایب السلطنه هند را وادار سازد که عنوان خود را به «حکمران کل» تنزل دهد بلکه انگلستان را مجبور ساخت چند گام در برابر کنگره ملی هند عقب نشینی کند و با تشکیل مجلس قانونگذاری ایالتی که اعضای آن هندی باشند، موافقت کند. گاندی به تحریم کالاهایی که سود آن مستقیم یا غیرمستقیم عاید بریتانیا میشد دست زد و حتی نمک طعام را که انحصار آن در دست شرکت انگلیسی بود تحریم کرد و در دهه 1930 چندین بار به پیروان خود گفت برای تحصیل نمک به سمت دریاچههای آب شور راهپیمایی کنند و خود در این اقدام پیشگام بود. گاندی بار دیگر به اتفاق جواهر لعل نهرو که یک اشراف زاده الله آبادی و تحصیلکرده انگلستان بوده و به حزب کنگره پیوسته بوده در سال 1942 زندانی شد ولی آنها در سخن خود راسخ بودند که انگلستان باید هندوستان را ترک کند. دولت بریتانیا مجبور شد در مه 1944 در پی بالا گرفتن نهضت استقلال، نهرو و گاندی را آزاد کند. در این وقت گرچه تا کسب استقلال فاصلهیی نبود اما بین هندوها، مسلمانان و فرقه سیک اختلافات بالا گرفت و جنگ و زدوخورد به وجود آمد و مسلمانان خواستار ایجاد کشوری مستقل شدند. «لرد مونت باتن» حکمران کل هند اعلام کرد شبه قاره از 15 آگوست 1947 به استقلال خواهد رسید ولی به صورت دو کشور پاکستان و هندوستان تقسیم خواهد شد در حالی که بنگال شرقی هم که از پاکستان غربی فاصله زیاد دارد باید جزیی از پاکستان باشد. محمدعلی جناح، مولانا ابوالکلام آزاد، محمد اقبال لاهوری، دکتر ذاکر حسین، نهرو لعل بهادرشستری و راجند راپراساد همه متفقاً خواستار آزادی شبه قاره از قید استعمار شدند ولی استقلال این منطقه به دو جزء پاکستان و هندوستان در حالی که تکلیف منطقه کشمیر روشن نشده بود در طلیعه آزادی، هند و پاکستان را در سال 1948 در معرض اولین جنگ قرار داد.
علاوه بر آن اختلاف مذهبی بین هند و مسلمانان روح گاندی را آزار میداد. در ژانویه 1948 گاندی در اعتراض به آزار مسلمانان توسط هندوها روزه گرفت و هنگامیکه شنید هندوها از آزار مسلمانان دست برداشته اند، برای عبادت و شکرگزاری به محلی که همیشه میرفت، در حال حرکت بود که به دست یک هندوی متعصب در 30 ژانویه 1948 ترور شد و به قتل رسید.
هند از 1947 تاکنون
هندوستان پس از استقلال به رهبری گاندی مشغول سازندگی شد. گاندی رهبری معنوی کشور را بر عهده داشت. دولتمردان هند به فکر تدوین یک قانون اساسی افتادند که کشور به صورت فدرال اداره شود. که طبق آن نخست وزیر دارای همه گونه اختیارات حکومتی بوده و رئیس جمهور یک عضو تشریفاتی از حاکمیت باشد. در 26 ژانویه 1950 قانون اساسی هند به مرحله اجرا درآمد ولی مرحوم جواهر لعل نهرو از 1947 تا مه 1964 در مقام نخست وزیری بود. در این دوره حکومت در دست حزب کنگره و رئیس حکومت با اختیارات تام در دست جواهر لعل نهرو بود. اما راجند راپراساد رئیس جمهور تشریفاتی هند بود. در این دوره 17ساله نخست وزیری بیشترین ترقیات فرهنگی و اقتصادی مرهون زحمات جواهر لعل نهرو بود. از روز ابتدای استقلال هند، نهرو سیاست عدم تعهد را در پیش گرفت و میتوان ادعا کرد کنفرانس باندونگ که پایه و زیربنای تشکیل کشورهای غیرمتعهد شد به ابتکار نهرو تشکیل شد. هندوستان در 5 ژانویه 1952 طی قراردادی که با ایالات متحده امریکا منعقد کرد مشمول قانون اصل چهار ترومن شد و یک سال بعد یعنی در دوم دسامبر 1953 حکومت هند با اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی یک قرارداد پنج ساله اقتصادی امضا کرد. هند به رغم اختلاف مرزی که با چین کمونیست بر سر منطقه لاداخ در هیمالیا داشت با پیروزی از تز همزیستی مسالمت آمیز که در ملاقات بین نهرو و چوئن لای به امضا رسیده بود در 14 اکتبر 1954 یک موافقتنامه اقتصادی با جمهوری خلق چین به امضا رساند. به دنبال سفری که نهرو در 22 ژوئن 1955 به مسکو انجام داد و با بولگانین نخست وزیر شوروی و خروشچف دبیرکل حزب کمونیست آن کشور ملاقات کرد، قراردادی پیرامون خرید پارهیی از تکنولوژیهای پیشرفته و محصولات شوروی بین دوطرف به امضا رسید و در 18 نوامبر همان سال مارشال بولگانین و خروشچف در جواب سفر نهرو به اتحاد شوروی، وارد دهلی نو شدند و با دولتمردان هند ملاقات و مذاکره کردند.
در 11 دسامبر 1958 ژنرال دوایت آیزنهاور رئیس جمهور امریکا طی سفری که به آسیا و خاورمیانه انجام داد در دهلی نو با رهبران هند ملاقات و مذاکره کرد و قول کمکهای لازم را به رهبران هند داد. مرحوم نهرو با ژنرال دوگل رئیس جمهور فرانسه نیز روابط دوستانه داشت و ضمناً با دولتمردان غیرمتعهد مانند مارشال تیتو، جمال عبدالناصر، قوام نکرومه، دکتراحمد سوکارنو و احمدبن بلا در قالب کشورهای غیرمتعهد روابط دوستی داشت. در 27 مه 1964 جواهر لعل نهرو فوت کرد و دخترش خانم ایندیرا گاندی از حزب کنگره به نخست وزیری رسید ولی نخست وزیری او جهت پر کردن خلاء به وجود آمده از مرگ پدرش بود و بیش از یک ماه طول نکشید که در جریان انتخابات 1964 لعل بهادر شستری به نخست وزیری رسید که او نیز از حزب کنگره بود. در زمان نخست وزیری او بر سر مساله کشمیر در سال 1965 جنگ شدیدی بین هند و پاکستان روی داد که با میانجیگری کاسیگین نخست وزیر اتحاد شوروی در شهر تاشکند به آتش بس بین دو کشور منتهی شد و قرار بود در آخرین شب اقامت ژنرال ایوب خان رئیس جمهور پاکستان و لعل بهادر شستری مقاوله نامه صلحی بین دو کشور امضا شود که شستری در دهم ژانویه 1966به علت سکته قلبی درگذشت. از آن زمان تاکنون 14 نفر به نخست وزیری رسیده اند که از همه معروف تر خانم ایندیرا گاندی است که دومرتبه از فوریه 1966 تا مارس 1977 و مرتبه دیگر از ژانویه 1980 تا اکتبر 1984 نخست وزیر بود. در زمان نخست وزیری او کشور مسیر ترقی را به سرعت پیمود و در عرصه بین المللی بسیار درخشید. ترور او در 31 اکتبر 1984 به وسیله یک تروریست سیک به رویاهای او پایان داد و فرزندش راجیو گاندی که در فاصله 1984 تا 1989 نخست وزیر بود به وسیله سوءقصدی که از سوی طرفداران ببرهای تامیل انجام شد در 21 مه 1989 به قتل رسید. خانواده نهرو از قبیل خانم گاندی (دخترش) و نوه اش راجیو گاندی خدمات شایانی به هند کردند. از دهه 1950 به بعد در سایه سیاست غیرمتعهدانه نهرو نخست وزیر که کشورش به هیچ یک از بلوک بندیهای نظامیوابسته نبود، شرق و غرب در ارائه تکنولوژی هستهیی به هند بر یکدیگر سبقت میگرفتند به طوری که در سال 1974 در زمان نخست وزیری خانم ایندیرا گاندی دولت هند اولین آزمایش زیرزمینی هستهیی خود را انجام داد. پاکستان که رقیب هند است توانست در زمان ریاست جمهوری ژنرال ضیاءالحق به سلاح اتمی دست یابد. البته پاکستان و هند که از یک نژاد هستند و دست روزگار آنها را از یکدیگر جدا کرد و حتی بر سر موضوع تولد کشوری به نام بنگلادش در ابتدای دهه 1970 هندیها با پاکستانیها درگیر شدند ولی به علت صلح طلبی زمامداران وقت دو کشور یعنی ذوالفقار علی بوتو رئیس جمهور پاکستان و خانم ایندیرا گاندی دوطرف طی ملاقات سمیلا متعهد شدند که اولاً تا میتوانند سلاح اتمی بر ضد یکدیگر به کار نبرند ثانیاً دوطرف همزیستی مسالمت آمیز و گفت وگو را ابتدا در کلیه اختلافات بر جنگ مقدم دارند. «اتال بیهاری واجپایی» نخست وزیر هند که بعد از خانم گاندی به این سمت انتخاب شد طی ملاقات با نوازشریف نخست وزیر پاکستان در 21 فوریه 1999 طی بیانیهیی در لاهور متعهد شدند از درگیری هستهیی پرهیز کنند. بعد از واجپایی، اقتصاددانی چون «مانموهان سینگ» به نخست وزیری رسید که در حال حاضر نیز نخست وزیر هندوستان است. کشورهای فرانسه، آلمان، روسیه و بالاخره امریکا حاضر شدند ضمن در اختیار قرار دادن آخرین پیشرفتهای تکنولوژیک به هند با آن کشور بهترین مناسبات اقتصادی سیاسی را داشته باشند. از زمان نخست وزیری نهرو که جمعیت هندوستان بین 300 تا 400 میلیون نفر بود و به علت اعتقادات سنتی بعضی از مردم حاضر به اجرای تنظیم خانواده نیستند و جمعیت فعلی هند از یک میلیارد گذشته است و در بعضی از شهرها، کپرنشینی بسیار دیده میشود، اما با توجه به این معضلات، کشور هند یکی از چهار قدرت بزرگ اقتصادی جهان است و در زمینه تسخیر فضا با روسیه، امریکا، ژاپن و چین قادر به رقابت است و هم اکنون از پیشرفتهترین رآکتورهای اتمی استفاده میکند و در جریان کنفرانس 20 کشور پیشرفته اقتصادی جهان، جزء باشگاه آنها قرار گرفته است و در سازمان ملل متحد بحث بر سر این مساله است که هند، ژاپن و آلمان احتمالاً در آینده به عضویت دائم شورای امنیت سازمان ملل متحد درخواهند آمد. روسای جمهور هند را ما هیچ وقت نمیشناسیم زیرا طبق قانون اساسی آنها مقام تشریفاتی هستند و به عنوان سمبل وحدت ملی کشور نقش خود را ایفا میکنند. از زمان دکتر «راجند راپراساد» اولین رئیس جمهور که هم رزم گاندی در مبارزات ضداستعماری بود تاکنون 15 نفر به ریاست جمهوری هند رسیده اند که معروف ترین آنها دکتر رادها کریشنان و همچنین ذاکر حسین بودند. این نکته را نباید از نظر دور داشت که هم اکنون هندوستان در زمره بزرگترین دموکراسیهای جهان است.