09-02-2014، 13:07
نیک دانستم که در این جستار اندکی از این مرد بزرگ سخن گوییم، مردی که با نبوغ نظامی و درایت کشورداری خود نه تنها حکومتی برای پایه ناسیونالیسم بنا نهاد، بلکه عثمانیان و روس ها را نیز تا پشت مرزهای ایران عقب راند و چنان بیم خود را در دل آنها افکند که تا واپسین لحظات عمرش این دشمنان از بیمش بر خود می لرزیدند. فتوحات گسترده او را همگان دانند و از آن جمله باید به تسخیر هند اشاره داشت که پس از آن نیز با جوانمردی خاص خود تاج پادشاهی را به سلطان هند بازپس داده و همچنان او را شاه هند گردانید.
دلاوران ایران زمین در سپاه این بزرگ مرد جانفشانی های بسیاری کردند و دلاوری های آنها زبانزد جهانیان گشت. در کتاب "نادر پسر شمشیر" در جایی گفته شده:
« یکی از بهترین سواران نادر شاه در جنگهای کرنال هندوستان در میدان جنگ شاهکاریهای بسیار کرده و چندین تن از سواران هندی را با شمشیر سر و دست بریده کف بر لب آورده، تنش از خون دشمنان رنگین و مانند گرگی که در گله گوسفندی افتاده باشد کشتار می نمود. نادرشاه که این همه پهلوانیهای او را می دید، به سویش اسب تاخته و پرسید:
از کدام هنگی؟ نامت چیست؟ پس کیستی؟
سرباز بی آنکه پریشان و بینماک شود گفت:
شاهنشاها... از هنگ یکم گارد شاهی،نامم شیر افکن، فرزند سهراب
نادر که در اندام دیومانند او خیره مانده بود با آهنگ سخت و سنگین دوباره پرسید:
پس تو در آشوب افغان کجا بودی؟
سرباز که مردی کوهستانی و ساده بود گفت:
شاهنشاها من بودم تو نبودی.
دلاوران ایران زمین در سپاه این بزرگ مرد جانفشانی های بسیاری کردند و دلاوری های آنها زبانزد جهانیان گشت. در کتاب "نادر پسر شمشیر" در جایی گفته شده:
« یکی از بهترین سواران نادر شاه در جنگهای کرنال هندوستان در میدان جنگ شاهکاریهای بسیار کرده و چندین تن از سواران هندی را با شمشیر سر و دست بریده کف بر لب آورده، تنش از خون دشمنان رنگین و مانند گرگی که در گله گوسفندی افتاده باشد کشتار می نمود. نادرشاه که این همه پهلوانیهای او را می دید، به سویش اسب تاخته و پرسید:
از کدام هنگی؟ نامت چیست؟ پس کیستی؟
سرباز بی آنکه پریشان و بینماک شود گفت:
شاهنشاها... از هنگ یکم گارد شاهی،نامم شیر افکن، فرزند سهراب
نادر که در اندام دیومانند او خیره مانده بود با آهنگ سخت و سنگین دوباره پرسید:
پس تو در آشوب افغان کجا بودی؟
سرباز که مردی کوهستانی و ساده بود گفت:
شاهنشاها من بودم تو نبودی.