11-12-2013، 16:40
من
این روز ها من ،دیگر من نیستم
این روز ها من ،دیگر خودم نیستم؛رفتارم کارهایم لبخندم وحتی کار هایم!
من ، من را گم کرده ام!
باید روزی بروم و پیدایش کنم دست من را بگیرم و باخودم ببرمش
ببرمش گوشۀ گوشۀ زمین جایی که هیچ کس نباشد یکی بزنم توی سرش وبر سرش فریاد بزنم:
دیوانه کجا رفتی؟
من را گم کرده ام...
منِ خوبی بود یادش بخیر!
چه دورانی باهم داشتیم!!
خدا بیامرزدش!!!
باهم چه روزگاری را گذرانده بودیم...
من که رفت تو باید بیای پیش من وبگویی:
غصه نخور!
پیدایش میشود
باید بیایی و دلداریم بدهی
بگویی:اگر رفت میاید...
نیامد خودمان دنبالش میگردیم...
وبا حرفایت قطره های اشک قلبم را پاک کنی واورا خندان...آه
من...من...من...
صدایش میزنم:
من؟...کجــــــایی من؟کجـــــا رفتی بدون من؟مگر جایی را داری؟
من! بیا پیشِ پیشِ پیشِ خودمن بیا و معذرت خواهی کن!
بیا و بگو که تو هم ناراحتی...
آنوقت است که چشمهایم را بروی هرچه تو و او و شما و آنهاست می بندم و دروازه قلبم را بروی تو باز
قلبم را خالی میکنم...برای تو
بیا تا باهم بشویم ما
بشویم دنیا...بیا من
افسوس...
من را پیدا نکردم...
من را گم کرده ام
تو!بیا...تو!با او بیا...تو!با او و آنها بیا و من را پیدا کن!
من گم شده است...
هــــی شــــما! من را دیدی خبرم کن!
انوقت است که برای مژدگانی در قلبم را باز میکنم بروی تو و او و شما و آنها ...
یادت نرود شما! به تو و او و آنها هم بگو!!!
شما من را دیدی خبرم کن!!!
خودم نوشتمش مشکلی داشت بهم بگید لطفا
این روز ها من ،دیگر من نیستم
این روز ها من ،دیگر خودم نیستم؛رفتارم کارهایم لبخندم وحتی کار هایم!
من ، من را گم کرده ام!
باید روزی بروم و پیدایش کنم دست من را بگیرم و باخودم ببرمش
ببرمش گوشۀ گوشۀ زمین جایی که هیچ کس نباشد یکی بزنم توی سرش وبر سرش فریاد بزنم:
دیوانه کجا رفتی؟
من را گم کرده ام...
منِ خوبی بود یادش بخیر!
چه دورانی باهم داشتیم!!
خدا بیامرزدش!!!
باهم چه روزگاری را گذرانده بودیم...
من که رفت تو باید بیای پیش من وبگویی:
غصه نخور!
پیدایش میشود
باید بیایی و دلداریم بدهی
بگویی:اگر رفت میاید...
نیامد خودمان دنبالش میگردیم...
وبا حرفایت قطره های اشک قلبم را پاک کنی واورا خندان...آه
من...من...من...
صدایش میزنم:
من؟...کجــــــایی من؟کجـــــا رفتی بدون من؟مگر جایی را داری؟
من! بیا پیشِ پیشِ پیشِ خودمن بیا و معذرت خواهی کن!
بیا و بگو که تو هم ناراحتی...
آنوقت است که چشمهایم را بروی هرچه تو و او و شما و آنهاست می بندم و دروازه قلبم را بروی تو باز
قلبم را خالی میکنم...برای تو
بیا تا باهم بشویم ما
بشویم دنیا...بیا من
افسوس...
من را پیدا نکردم...
من را گم کرده ام
تو!بیا...تو!با او بیا...تو!با او و آنها بیا و من را پیدا کن!
من گم شده است...
هــــی شــــما! من را دیدی خبرم کن!
انوقت است که برای مژدگانی در قلبم را باز میکنم بروی تو و او و شما و آنها ...
یادت نرود شما! به تو و او و آنها هم بگو!!!
شما من را دیدی خبرم کن!!!
خودم نوشتمش مشکلی داشت بهم بگید لطفا