13-11-2013، 22:04
خلاصه قسمت آخر سریال ترکیه ای مرحمت
نارین در یک خانواده روستایی و نسبتا فقیر متولد شده که از اول هم درسش خیلی خوب بوده، یه خواهر به نام شادیه و یه برادر بنام محمد داشته ، پدرش عیاش و بداخلاقه.
الان نارین بعد اینکه از دانشگاه قبول شده اومده استانبول دیگه هم سراغ خانوادشو نگرفته
روزی که وارد استانبول شده اتفاقی بادنیز دوست شده که هم پولداره و هم تنها
این دوتا تو رفاقت از خواهری هم گذشتن
خواهر دنیز بنام ایرماک که تو سوئد زندگی میکرده با دوست پسرش فرات که تو بانک کار میکنهو پست بالایی هم داره
رگشتن استانبول تا ازدواج کنن
ولی فرات عشق دوران روستایی نارین بوده
حالا ایرماک از سرد شدن فرات نسبت به خودش در عذابه یه کارآگاه خصوصی گرفته و گذشته نارین رو داره رو میکنه البته فعلا برای خودش
نارین هم دنبال خواهرش شادیه میگرده
چون مادروبرادرش مردن البته مشکوکه مرگشون
یه جورایی احتمالا شادیه مقصر باشه
شادیه هم تو استانبول فاحشه شده
نارین و هاتف باهم رل دوتا سوگیلی رو بازی میکنن تا فرات با ایرماک ازدواج کنه(البته برخلاف میل باطنی نارین)
پدر نارین هم به واسطه کارآگاهه از دور نارین رو دید که خانمی شده واسه خودش و گذشتش رو به خاطر آورد که چقدر زور گفته بوده بهشون
پسری بنام سرمد که از روستا عاشق نارین بوده الان ۱۵ ساله که نارین رو زیر نظر داره و هرکاری میکنه تا اونو به دست بیاره، اما نارین ازش بدش میاد چون عین کنه چسبیده بهش…
نارین در یک خانواده روستایی و نسبتا فقیر متولد شده که از اول هم درسش خیلی خوب بوده، یه خواهر به نام شادیه و یه برادر بنام محمد داشته ، پدرش عیاش و بداخلاقه.
الان نارین بعد اینکه از دانشگاه قبول شده اومده استانبول دیگه هم سراغ خانوادشو نگرفته
روزی که وارد استانبول شده اتفاقی بادنیز دوست شده که هم پولداره و هم تنها
این دوتا تو رفاقت از خواهری هم گذشتن
خواهر دنیز بنام ایرماک که تو سوئد زندگی میکرده با دوست پسرش فرات که تو بانک کار میکنهو پست بالایی هم داره
رگشتن استانبول تا ازدواج کنن
ولی فرات عشق دوران روستایی نارین بوده
حالا ایرماک از سرد شدن فرات نسبت به خودش در عذابه یه کارآگاه خصوصی گرفته و گذشته نارین رو داره رو میکنه البته فعلا برای خودش
نارین هم دنبال خواهرش شادیه میگرده
چون مادروبرادرش مردن البته مشکوکه مرگشون
یه جورایی احتمالا شادیه مقصر باشه
شادیه هم تو استانبول فاحشه شده
نارین و هاتف باهم رل دوتا سوگیلی رو بازی میکنن تا فرات با ایرماک ازدواج کنه(البته برخلاف میل باطنی نارین)
پدر نارین هم به واسطه کارآگاهه از دور نارین رو دید که خانمی شده واسه خودش و گذشتش رو به خاطر آورد که چقدر زور گفته بوده بهشون
پسری بنام سرمد که از روستا عاشق نارین بوده الان ۱۵ ساله که نارین رو زیر نظر داره و هرکاری میکنه تا اونو به دست بیاره، اما نارین ازش بدش میاد چون عین کنه چسبیده بهش…