10-10-2013، 16:55
عبدالله اوجالان (زاده ۴ آوریل ۱۹۴۸ میلادی، استان شانلیاورفه کردستان ترکیه) که در میان پیروانش به نام سَروک آپو (Serok Apo) نیز مشهور است رهبر و بنیانگدار حزب کارگران کردستان، که یک گروه چپگرا و مسلح در ترکیه است.این حزب در برابر سرکوب کردهای ترکیه علیه دولت ترکیه تاسیس شد.
وی این حزب را در پاییز ۱۹۷۸ در روستای فیسِ شهرستان لیجه در استان دیار بکر تاسیس کرد .این سازمان به مبارزه مسلحانه با دولت ترکیه میپردازد . دولت ترکیه مدعی است سی هزار نفر در جریان درگیری نیروهای این حزب با ارتش ترکیه کشته شدهاند.این حزب در واکنش به تحولات جهانی در سال ۲۰۰۲ هشتمین کنگره خود را برگزار کرد و ضمن اعلام انحلال حزب کارگران کردستان ترکیه ، «کنگرهٔ آزادی و دمکراسی کردستان» را تاسیس کرد و اوجالان را همچنان بعنوان رهبر معرفی کرد.[۱]
زندگی
عبدالله اوجالان در عُمَرلی، یکی از روستاهای ناحیه هالفَتی در استان اورفه ترکیه از به دنیا آمد. پس از اتمام دبیرستان و ترک روستا به تحصیل در رشته علوم سیاسی در دانشگاه آنکارا پرداخت.
وی پس از پایان دانشگاه به عنوان کارمند در دیاربکر واقع در جنوب شرقی ترکیه مشغول به کار شد. اوجالان هم اکنون در زندانی در جزیره امرالی در نزدیکی استانبول دوران محکومیت حبس ابد خود را میگذراند.
دستگیری
راهپیمایی هواداران اوجالان در لندن ۲۰۰۳
اوجالان ۲۶ اسفند ۱۳۷۷ دستگیر شد. خبری دستگیری وی را بلند اجویت نخست وزیر وقت ترکیه اعلام کرد. وی گفت که جزئیات دستگیری وی هیچگاه افشا نخواهد شد. به گفته او اوجالان در عملیاتی که توسط سازمان اطلاعات ارتش ترکیه و سازمان اطلاعات ترکیه (میت) طی ده روز انجام دادند انجام شد. وی محل دستگیری اوجالان را اعلام نکرد. درباره جزئیات دستگیری وی و همکاری کشورهای مختلف در آن مطالب مختلفی در رسانهها منتشر گردید.
دولت ترکیه با استقرار نیروهای نظامی خود در مرز سوریه این کشور را تهدید به حمله نظامی در صورت عدم اخراج اوجالان از آن کشور کرد. اوجالان در پی این تهدید سوریه را به مقصد روسیه ترک کرد. وی در ماههای بعد به برخی کشورهای دیگر از جمله ایتالیا و یونان رفت و در محل اقامت سفیر یونان (یونان بر سر اختلاف ارضی و اختلاف ترکها و یونانیها در قبرس دارای روابطی وخیمی در نیم قرن اخیر بودهاند) مستقر شد. اوجالان سفارت یونان را به همراه وکیلان خود و چند مقام کنیایی به قصد فرودگاه نایروبی جهت سفر به یک کشور آفریقایی دیگر ترک میکند اما اتومبیل وی در مسیر ناپدید میشود. یک روز بعد اجویت نخست وزیر ترکیه خبر دستگیری و انتقال وی به ترکیه را منتشر ساخت و تلویزیون ترکیه تصاویری از وی با دست و پای بسته در کنار دو نیروی امنیتی دیگر نشان داد.
دولت یونان هر گونه همکاری با دولت ترکیه برای دستگیری وی را تکذیب کرد در بیانیه سفارت یونان در واشنگتن آمده بود که وی اجازه یافت در سفارت آن کشور در نایروبی بماند تا راه حلی برای مشکل وی بر اساس استاندارهای اتحادیه اروپا یافت شود. یا این حال افکار عمومی و مطبوعات یونان به شدت بر علیه پانگراس وزیر خارجه، بر انگیخته شده و انتقادات تندی علیه وی ابراز شد. کردها نیز سفارت خانههای یونان را مورد حمله قرار دادند.وکیل اوجالان نیز گفت بود مقامات یونانی موکلش را فریب دادهاند.[۲]
واکنش کشورها
بسیاری از رهبران کشورهای اروپایی از دولت ترکیه خواستند که وی را عادلانه محاکمه کرده و از اعدام او خودداری کند.ایگور ایوانف وزیر امور خارجه روسیه خواستار محاکمه عادلانه وی همراه با حضور ناظران بینالمللی شد.دولت هلند نیز خواستار محاکمه وی بر اساس معیارهایی اروپایی شد.بازرسی ویژه سازمان ملل در امور شکنجه نیز خواستار آن شد تا دولت ترکیه به ناظران اجازه بازدید از نحوه رفتار با وی را بدهد.گرهارد شرودر صدر اعظم آلمان نیز خواستار محاکمه وی در دادگاه مستقل و عادلانه شد.دولت اسپانیا نیز نسبت به اعدام وی هشدار داد با این حال دولت ترکیه مانع از ورود وکلای آلمانی وی به ترکیه شد.
واکنش کردها
در پی انتشار خبر دستگیری وی، کردهای هوادار اوجالان به سفارت خانههای کشورهای یونان، کنیا، اسرائیل و ترکیه حمله کرده و سفارت خانههای این کشورها را در اغلب کشورهای اروپایی تصرف کردند و برخی دیپلماتها را گروگان گرفتند. حزب کارگران از هوادارن خود خواست که به اشغال سفارتخانهها خاتمه دهند. کنیا، یونان و اسرائیل سفارتخانههای خود را در برخی کشورها تعطیل کردند.
اعتراضات، تظاهراتها و گروگانگیری تا چند روز در ترکیه، ارمنستان، لبنان، و اغلب کشورهای اروپایی دنبال شد که در جریان آن چند نفر کشته و صدها نفر زخمی شدند. در داخل ترکیه مردم از دستگیری وی ابراز شادمانی کردند، گرچه همزمان کردها در چندین شهر تظاهرات کردند.
شایعه همکاری سازمان اطلاعات اسرائیل موساد در دستگیری وی منجر شد تا سفارتخانههای اسرائیل نیز مورد حمله قرار گیرد و در جریان آن ۳ نفر کشته شوند.[۳]
همکاری آمریکا
همکاری آمریکا در جریان بازداشت اوجالان توسط برخی مقامات اطلاعاتی آن کشور مطرح شد. به گفته آنان سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) و سازمان اطلاعات ملی آمریکا (ان اس ای) شاخهٔ وزارت دفاع آن کشور که متخصص در استراق سمع الکترونیکی است، از سه ماه قبل که اوجالان سوریه را ترک کرده بود، همواره وی را زیر نظر داشتهاست.
دولت آمریکا نهایتا پس از استقرار اوجالان در سفارت یونان در نایروبی ابتدا از دولت یونان درخواست میکند که وی را به ترکیه تحویل دهد و پس از امتناع یونان اطلاعات مروبط به محل اقامت اوجالان را در اختیار دولت ترکیه قرار میدهد.
سخنگوی وزارت امور خارجه در برابر سوالات مربوط به دست داشتن آمریکا در عملیات دستگیری اوجالان آن را تکذیب کرد.
بسیاری از رسانهها معتقد بودند که دستگیری اوجالان عملیات مشترک توسط ماموران ترکیه و آمریکا انجام شدهاست.[۴]
همکاری اسرائیل
شایعه همکاری اطلاعاتی موساد در این پروژه پس از دستگیری وی مطرح شد و منجر به حمله گسترده کردها به سفارتخانههای اسرائیل در اروپا شد. رسانههای برخی کشورها نظیر ایران به شدت بر روی آن مانور دادند.
اما یک دهه بعد گوردون توماس، از عناصر اطلاعاتی سیا که رابطه نزدیکی با موساد دارد در کتاب خود[۵] مدعی شد که اساسا دستگیری اوجالان نه توسط نیروهای امنیتی آمریکا و ترکیه، بلکه مستقلا توسط سازمان موساد اجرا شد و آنان پس ار ربودن وی او را به ترکیه تحویل دادند. اسرائیل پیش از آن نیز چند مورد عملیات ربودن افراد را اجرا کرده بود.[۶] عبدالله اوجالان نیز در سال ۱۳۸۷ مدعی شد که وی در عملیات مشترک سازمانهای اطلاعاتی آمریکا، اسرائیل و ترکیه ربوده و به زندان ایمرالی منتقل شد.[۷]
واکنشها در ایران
دولت ایران تلاش کرد که موضع خاصی در برابر دستگیری وی نداشته باشد. در عین حال در مناطق کرد نشین ایران نیز اعتراضات و درگیریهایی روی داد.
با این حال کردها در تهران توانستند با مجوز وزارت کشور و با تاخیری چند روزه در مقابل سفارت ترکیه و دفتر سازمان ملل تجمع کنند.[۸]
محاکمه
وی پس از دستگیری به اتهام جنگ مسلحانه و قتل هزاران نفر، محاکمه و به اعدام محکوم شد، اما ترکیه بدلیل انتقادات گسترده و تلاشهایی که برای عضویت در اتحادیه اروپایی دارد از اعدام وی خودداری کرد. وی هم اکنون دوران حبس ابد خود را در زندان جزیره ایمرالی میگذراند.
در عین حال دادگاه حقوق بشر اروپا در سال ۱۳۸۴ و پس از شکایت وکلای اوجالان، محاکمه وی را دارای ایرادات مختلف و غیر منصفانه اعلام کرد.
وجود قاضی ارتشی در دادگاه، عدم دسترسی وی به پرونده خود، حبس قبل از محاکمه و صدور حکم اعدام را از موارد غیر منصفانه بودن دادگاه دانست.[۹]
محاکمه در یونان
انتشار خبری در رسانههای یونان مبنی بر اینکه اوجالان پس از خروج از سوریه و سفر به کشورهای روسیه و ایتالیا بطور غیر قانونی وارد خاک یونان شده و دو روز در یونان مخفی بودهاست منجر به برکناری سه وزیر در کابینه یونان شد. از سویی دولت یونان از سوی ترکیه متهم به ارائه گذرنامه یونانی به اوجالان شدهاست.
پنج سال پس از دستگیری وی، دادگاهی در یونان برای محاکمه غیابی اوجالان به اتهام ورود غیر قانونی به ان کشور برگزار گردید.تعدادی از اتباع یونانی نیز به همراه وی به اتهام دست داشتن در انتقال او به یونان محاکمه شدند
ژوزف استالینИосиф Сталин
یوسیف ویسارینویچ جوگاشویلی (به گرجی: იოსებ ბესარიონის ძე სტალინი) مشهور به ژوزف استالین (به روسی: Иосиф Сталин) (زاده ۱۸ دسامبر ۱۸۷۸-درگذشته ۵ مارس ۱۹۵۳) رهبر و سیاستمدار کمونیست شوروی بود که از اواسط دهه ۲۰ تا مرگش در ۱۹۵۳ رهبر عملی حزب کمونیست اتحاد شوروی و در نتیجه رهبر دو فاکتوی کل این کشور بود.
او در شهر گوری در گرجستان که آن زمان بخشی از امپراتوری روسیه بود به دنیا آمد و در ۱۹۲۲ به مقام دبیر کل حزب کمونیست اتحاد شوروی رسید. پس از مرگ ولادیمیر لنین، استالین موفق شد در مبارزه قدرت در دهه ۲۰ بر لئون تروتسکی پیروز شود و رهبری حزب را در دست گیرد. در دهه ۱۹۳۰ استالین تصفیه کبیر را آغاز کرد که به کمپینی از سرکوب سیاسی، دستگیری و قتل مخالفان معروف است که در ۱۹۳۷ به اوج رسید.
حکومت استالین آثار ماندگار بسیاری داشت که تا پایان دولت شوروی در آن باقی ماندند گرچه مائوئیستها، خوجه ئیستها، آنتی رویزیونیستها و بسیاری دیگر او را آخرین رهبر سوسیالیست واقعی در تاریخ اتحاد شوروی میدانند و عروج خروشچف و استالین زدایی پس از استالین را «رویزیونیسم» میخوانند. استالین مدعی بود که سیاستهایش بر مارکسیسم-لنینیسم بنا شدهاند اما اکنون نظام اقتصادی و سیاسی او را بیشتر استالینیسم میخوانند. (گرچه بعضی از طرفداران استالین با این عنوان مخالفند).
استالین در ۱۹۲۸ سیاست نپ (NEP) (سیاست جدید اقتصادی[۱]) که در دهه ۲۰ جریان داشت را با «برنامههای پنج ساله» و «کشاورزی کلکتیو» تعویض کرد. با این سیاستها و تحت رهبری استالین، اتحاد شوروی تا پایان دهه ۳۰ از کشوری با جمعیت غالب دهقانی به یکی از قدرتهای صنعتی جهان بدل شد.[۲]
مصادره گندم و غذاهای دیگر توسط مقامات شوروی به دستور استالین از عوامل قحطی بین سالهای ۱۹۳۲ تا ۱۹۳۴ بود (بخصوص در اکراین، قزاقستان و قفقاز شمالی). بسیاری از دهقانانی که با مصادره و کلکتیویزاسیون مخالفت میکردند با برچسب «کولاک» سرکوب و دستگیر میشدند. .قحطی مصنوعی که توسط استالین در اوکراین ایجاد شد و به هولودومور مشهور است، باعث مرگ تا 10 میلیون اوکراینی شد.[۲] استالین رهبر اتحاد شوروی در زمان جنگ جهانی دوم بود و تحت رهبری او این کشور نقشی حیاتی در شکست آلمان نازی در آن جنگ داشت (این جنگ در شوروی با نام جنگ کبیر میهنی شناخته میشود). پس از جنگ، استالین اتحاد شوروی را به عنوان یکی از دو ابر قدرت جهانی مطرح کرد و تقریباً چهار دهه پس از مرگ او در ۱۹۵۳ این موقعیت همچنان برجا بود.
حکومت استالین را بسیاری به «کیش شخصیت پرستی» و شیوههای مخفی حذف مخالفین محکوم میکنند. نیکیتا خروشچف، جانشین استالین، حکومت و کیش شخصیت استالین را در کنگره معروف حزب کمونیست شوروی در ۱۹۵۶ محکوم کرد و پروسه استالین زدایی را آغاز کرد که بعدها به جدایی چین و شوروی انجامید. بسیاری استالین را مسئول مرگ مخالفان حکومت او میدانند و قتل لئون تروتسکی دوست انقلابی لنین و از رهبران انقلاب روسیه و جنبش ضد استالینی نیز توسط یکی از عاملان حکومت او انجام شد.[۳]
کودکی و ایام آغازین
استالین جوان در ۱۸۹۴
منابع قابل اعتماد راجع به جوانی و کودکی استالین زیاد نیستند. بعضیها نوشتههای دختر استالین، اسوتلانا آلیلویوا را معتبرترین منابع میدانند.
او با نام ژوزف ویسارینویچ جوگاشویلی در گوری، گرجستان، امپراتوری روسیه به دنیا آمد. پدر و مادرش به ترتیب ویساریون جوگاشویلی و اکاترینا گلادزه نام داشتند. مادر او هنگام تولد، یک سرف بود . در کودکی او را «سوسو» میخواندند که نام مستعاری گرجی برای «جوزف» است. در ۱۹۱۳ او نام «استالین» (در روسی: مرد پولادین) را برگزید. سه خواهر و برادر استالین در سنین پایین از دنیا رفتند و جوزف عملا تک فرزند بود. پدرش، ویساریون، خیاط بود و مغازه خود را باز کرد که با ورشکستگی سریع آن مجبور شد به کار کردن در یک کارخانه کفاشی در تفلیس روی آورد.
پدر استالین کمتر به خانواده توجه داشت، مدام مست میکرد و همسرش و پسر کوچکش را کتک میزد. یکی از دوستان کودکی استالین مینویسد: «آن کتک زدنهای بیهوده و ترسناک پسر را به سختی و بی قلبی پدر ساختند.» همین دوست مینویسد که هرگز گریه استالین را ندیدهاست.
اکاترینا، مادر استالین، در خانه مردم کار میکرد و لباس میشست و یکی از مشتریانش یکی از یهودیان گوری به نام دیوید پاپسیمدوف بود . پاپسیمدوف به جوزف (که به همراه مادرش به کمک میرفت) پول و کتاب میداد و مشوق او بود.(دههها بعد پاپسیمدوف به کرملین رفت تا ببیند «سوسو»ی کوچولو به کجا رسیدهاست . استالین نه تنها به گرمی از او استقبال کرد که با لبخند در اماکن عمومی به گفتگو با او میپرداخت.)
عکس استالین جوان و انقلابی که تمام پلیس امپراتوری در تعقیب او هستند در پرونده پلیسی او در ۱۹۰۸ (میلادی)
در ۱۸۸۸ پدر استالین به تفلیس مهاجرت کرد و خانواده را بدون حمایت رها کرد . شایعاتی هست که میگویند او در دعوایی بین مستها کشته شدهاست و بعضیها میگویند تا ۱۹۳۱ هنوز در گرجستان دیده شدهاست.
جوزف در هشت سالگی و در مدرسه کلیسای گوری تحصیلاتش را آغاز کرد. مثل بقیه کودکان گرجی که مجبور بودند در امپراتوری روسیه آن زمان به مدرسه روسی بروند، او نیز به خاطر لهجه گرجی و ملیتش مورد تمسخر قرار میگرفت.می گویند استالین در این دوره جذب مبارزان کوهستانی گرجستانی که برای استقلال گرجستان میجنگیدند بودهاست. یکی از قهرمانان محبوب او کوهنوردی افسانهای به نام کوبا بود و همین اولین نام انقلابی شد که جوزف بر خود نهاد.
جوزف در کلاس خود، شاگرد اول شد و در ۱۴ سالگی بورسیهٔ مدرسه علوم دینی تفلیس را دریافت کرد و از ۱۸۹۴ مشغول تحصیل در آن جا شد. (یکی از همکلاسیهایش در این دوره، کریکور بدروس آغاجاریان بود). گرچه مادرش همیشه (حتی پس از رسیدن او به رهبری شوروی) میخواست که او کشیش شود ولی علت رفتن او به مدرسه دینی تنها نبود دانشگاه مناسب بود. استالین در این دوره هم کمک تحصیلی دریافت میکرد و هم بابت خواندن در گروه کر، مزد میگرفت.
استالین در همین سالها و در همان مدرسه علوم دینی فعالیتهای چپ خود را آغاز کرد . او به یکی از سازمانهای سوسیال دموکرات گرجستان پیوست و به تبلیغ مارکسیسم پرداخت . نتیجتا در ۱۸۹۹ از مدرسه دینی اخراج شد. او سپس یک دهه با سازمانهای زیرزمینی سیاسی در قفقاز کار میکرد و از ۱۹۰۲ تا انقلاب روسیه (۱۹۱۷) بارها دستگیر و تبعید (به سیبری) شد.
استالین در دعواهای حزب سوسیال دموکرات کارگری روسیه طرفدار بحثهای لنین بود و در کنگره پنجم این حزب در ۱۹۰۷ در لندن شرکت کرد.
در دوره پس از انقلاب ۱۹۰۵ استالین سردسته گروههایی بود که برای تامین مالی حزب بلشویک، بانکها را سرقت میکردند. همین کارهای عملی بود که او را در حزب مطرح کرد و در ژانویه ۱۹۱۲ به کمیته مرکزی انتخاب شد.
تنها اثر تئوریک قابل ذکر او در این دوره مطلب بسیار مهمی بود که در زمان تبعیدش در وین نوشت . این مطلب «مارکسیسم و مسئله ملی» نام دارد و تا امروز به عنوان اثر مهمی در مورد مساله ملی و برخورد مارکسیسم به آن مطرح است و موافقها و مخالفان زیادی دارد . این جزوه احتمالاً از دلایلی بود که پس از انقلاب او را به عنوان کمیسر خلق برای امور ملیتها گماشتند.
استالین در این دوره شعر هم میگفت (غالبا به زبان گرجی). بعضی اشعار او در موزه استالین در گوری موجود است.
ازدواجها و خانواده
همسر اول استالین، اکاترینا سوانیدزه، در ۱۹۰۷ تنها چهار سال پس از ازدواج درگذشت. معروف است که استالین در تشیع جنازه او گفته که با مرگ او دیگر هیچ احساسات گرمی برای مردم نخواهد داشت زیرا تنها او میتوانسته «قلب سنگی» استالین را آب کند. میگویند استالین اکاترینا را بسیار دوست داشت و در زندگی تنها مایه خوشنودی اش بود. آنها با هم فرزندی به نام یاکوف جوگاشویلی به دنیا آوردند که بعدها رابطه خوبی با استالین پیدا نکرد.
میگویند سختیهای استالین نسبت به فرزندش تا حدی بود که او به خودکشی روی آورد و به خودش شلیک کرد اما جان سالم به در برد. استالین در مورد این واقعه گفت:«حتی نمیتواند مستقیم شلیک کند.» یاکوف بعدها در ارتش سرخ خدمت کرد و به دست آلمانها افتاد. آلمانها پیشنهاد دادند که او را با یک ژنرال آلمانی مبادله کنند اما استالین این پیشنهاد را رد کرد. بعضی میگویند او در جواب به این پیشنهاد گفتهاست: «یک ستوان به اندازه یک ژنرال نمیارزد» و بعضی میگویند گفته «من پسر ندارم.» به هرحال یاکوف در اردوی آلمانها کشته شد. میگویند در حال تلاش برای فرار در سیمهای برقی گیر کرد و مرد. با این حال این بر طبق «گزارش رسمی» است و مرگ یاکوف هنوز در هالهای از ابهام است. بعضیها میگویند او دوباره خودکشی کردهاست.
زن دوم او، نادژدا آلیلویوا بود که در ۱۹۳۲ درگذشت. طبق گزارشهای رسمی او بر اثر مریضی درگذشت اما بعضی میگویند پس از دعوایی با استالین، خودکشی کردهاست و یادداشتی خودکشی به جا گذاشته که به روایت دخترشان «نیمی شخصی، نیمی سیاسی» بودهاست. او از استالین دو فرزند داشت. پسری به نام واسیلی و دختری به نام سوتلانا. سوتلانا در سن ۴۱ سالگی در سال ۱۹۶۷ و اوج جنگ سرد به سفارت آمریکا در دهلی پناهنده شد.[۴]
هیچ چیز در دنیا برای استالین به اندازه دخترش استولانا عزیز نبود.
واسیلی تا مقامات بالای نیروی هوایی شوروی ترقی کرد و در جنگ جهانی دوم از نیروهای زبده هوایی بود. طبق گزارش رسمی در ۱۹۶۲ بر اثر الکلیسم مرد اما این هم مورد سوال و تردید قرار گرفتهاست. سوتلانا در ۱۹۶۷ به ایالات متحده مهاجرت کرد.
استوارت کاهان، ژورنالیست آمریکایی، در کتاب خود ، «گرگ کرملین»، مدعی شدهاست که استالین مخفیانه زن سومی به نام روسا کاگنویچ هم داشتهاست. روزا خواهر لازار کاگنوویچ، سیاست مدار شوروی بود . با این حال این ادعا ثابت نشده و بسیاری آن را تکذیب کردهاند . خانواده کاگنوویچ حتی هرگونه ملاقات استالین و رزا را تکذیب کردهاند.
مادر استالین در ۱۹۳۷ درگذشت. استالین حتی در تشیع جنازه شرکت نکرد و به فرستادن گلی بسنده کرد.
در مارس ۲۰۰۱، یکی از شبکههای تلویزیونی روسیه از کشف یکی از نوههای ناشناخته استالین خبر داد که در نووکوزنتسک زندگی میکرد. او یوری دایدوف نام داشت و مدعی شد که پدرش به او در مورد پدربزرگ واقعی اش خبر داده اما به علت کمپین علیه کیش شخصیت استالین، ماجرا مسکوت ماندهاست. الکساندر سولژنیتسن قبلا مدعی شده بود که استالین با زنی به نام لیدا بودهاست و در ۱۹۱۸ در تبعید در شمال سیبری با او صاحب پسری شدهاست.
وی این حزب را در پاییز ۱۹۷۸ در روستای فیسِ شهرستان لیجه در استان دیار بکر تاسیس کرد .این سازمان به مبارزه مسلحانه با دولت ترکیه میپردازد . دولت ترکیه مدعی است سی هزار نفر در جریان درگیری نیروهای این حزب با ارتش ترکیه کشته شدهاند.این حزب در واکنش به تحولات جهانی در سال ۲۰۰۲ هشتمین کنگره خود را برگزار کرد و ضمن اعلام انحلال حزب کارگران کردستان ترکیه ، «کنگرهٔ آزادی و دمکراسی کردستان» را تاسیس کرد و اوجالان را همچنان بعنوان رهبر معرفی کرد.[۱]
زندگی
عبدالله اوجالان در عُمَرلی، یکی از روستاهای ناحیه هالفَتی در استان اورفه ترکیه از به دنیا آمد. پس از اتمام دبیرستان و ترک روستا به تحصیل در رشته علوم سیاسی در دانشگاه آنکارا پرداخت.
وی پس از پایان دانشگاه به عنوان کارمند در دیاربکر واقع در جنوب شرقی ترکیه مشغول به کار شد. اوجالان هم اکنون در زندانی در جزیره امرالی در نزدیکی استانبول دوران محکومیت حبس ابد خود را میگذراند.
دستگیری
راهپیمایی هواداران اوجالان در لندن ۲۰۰۳
اوجالان ۲۶ اسفند ۱۳۷۷ دستگیر شد. خبری دستگیری وی را بلند اجویت نخست وزیر وقت ترکیه اعلام کرد. وی گفت که جزئیات دستگیری وی هیچگاه افشا نخواهد شد. به گفته او اوجالان در عملیاتی که توسط سازمان اطلاعات ارتش ترکیه و سازمان اطلاعات ترکیه (میت) طی ده روز انجام دادند انجام شد. وی محل دستگیری اوجالان را اعلام نکرد. درباره جزئیات دستگیری وی و همکاری کشورهای مختلف در آن مطالب مختلفی در رسانهها منتشر گردید.
دولت ترکیه با استقرار نیروهای نظامی خود در مرز سوریه این کشور را تهدید به حمله نظامی در صورت عدم اخراج اوجالان از آن کشور کرد. اوجالان در پی این تهدید سوریه را به مقصد روسیه ترک کرد. وی در ماههای بعد به برخی کشورهای دیگر از جمله ایتالیا و یونان رفت و در محل اقامت سفیر یونان (یونان بر سر اختلاف ارضی و اختلاف ترکها و یونانیها در قبرس دارای روابطی وخیمی در نیم قرن اخیر بودهاند) مستقر شد. اوجالان سفارت یونان را به همراه وکیلان خود و چند مقام کنیایی به قصد فرودگاه نایروبی جهت سفر به یک کشور آفریقایی دیگر ترک میکند اما اتومبیل وی در مسیر ناپدید میشود. یک روز بعد اجویت نخست وزیر ترکیه خبر دستگیری و انتقال وی به ترکیه را منتشر ساخت و تلویزیون ترکیه تصاویری از وی با دست و پای بسته در کنار دو نیروی امنیتی دیگر نشان داد.
دولت یونان هر گونه همکاری با دولت ترکیه برای دستگیری وی را تکذیب کرد در بیانیه سفارت یونان در واشنگتن آمده بود که وی اجازه یافت در سفارت آن کشور در نایروبی بماند تا راه حلی برای مشکل وی بر اساس استاندارهای اتحادیه اروپا یافت شود. یا این حال افکار عمومی و مطبوعات یونان به شدت بر علیه پانگراس وزیر خارجه، بر انگیخته شده و انتقادات تندی علیه وی ابراز شد. کردها نیز سفارت خانههای یونان را مورد حمله قرار دادند.وکیل اوجالان نیز گفت بود مقامات یونانی موکلش را فریب دادهاند.[۲]
واکنش کشورها
بسیاری از رهبران کشورهای اروپایی از دولت ترکیه خواستند که وی را عادلانه محاکمه کرده و از اعدام او خودداری کند.ایگور ایوانف وزیر امور خارجه روسیه خواستار محاکمه عادلانه وی همراه با حضور ناظران بینالمللی شد.دولت هلند نیز خواستار محاکمه وی بر اساس معیارهایی اروپایی شد.بازرسی ویژه سازمان ملل در امور شکنجه نیز خواستار آن شد تا دولت ترکیه به ناظران اجازه بازدید از نحوه رفتار با وی را بدهد.گرهارد شرودر صدر اعظم آلمان نیز خواستار محاکمه وی در دادگاه مستقل و عادلانه شد.دولت اسپانیا نیز نسبت به اعدام وی هشدار داد با این حال دولت ترکیه مانع از ورود وکلای آلمانی وی به ترکیه شد.
واکنش کردها
در پی انتشار خبر دستگیری وی، کردهای هوادار اوجالان به سفارت خانههای کشورهای یونان، کنیا، اسرائیل و ترکیه حمله کرده و سفارت خانههای این کشورها را در اغلب کشورهای اروپایی تصرف کردند و برخی دیپلماتها را گروگان گرفتند. حزب کارگران از هوادارن خود خواست که به اشغال سفارتخانهها خاتمه دهند. کنیا، یونان و اسرائیل سفارتخانههای خود را در برخی کشورها تعطیل کردند.
اعتراضات، تظاهراتها و گروگانگیری تا چند روز در ترکیه، ارمنستان، لبنان، و اغلب کشورهای اروپایی دنبال شد که در جریان آن چند نفر کشته و صدها نفر زخمی شدند. در داخل ترکیه مردم از دستگیری وی ابراز شادمانی کردند، گرچه همزمان کردها در چندین شهر تظاهرات کردند.
شایعه همکاری سازمان اطلاعات اسرائیل موساد در دستگیری وی منجر شد تا سفارتخانههای اسرائیل نیز مورد حمله قرار گیرد و در جریان آن ۳ نفر کشته شوند.[۳]
همکاری آمریکا
همکاری آمریکا در جریان بازداشت اوجالان توسط برخی مقامات اطلاعاتی آن کشور مطرح شد. به گفته آنان سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) و سازمان اطلاعات ملی آمریکا (ان اس ای) شاخهٔ وزارت دفاع آن کشور که متخصص در استراق سمع الکترونیکی است، از سه ماه قبل که اوجالان سوریه را ترک کرده بود، همواره وی را زیر نظر داشتهاست.
دولت آمریکا نهایتا پس از استقرار اوجالان در سفارت یونان در نایروبی ابتدا از دولت یونان درخواست میکند که وی را به ترکیه تحویل دهد و پس از امتناع یونان اطلاعات مروبط به محل اقامت اوجالان را در اختیار دولت ترکیه قرار میدهد.
سخنگوی وزارت امور خارجه در برابر سوالات مربوط به دست داشتن آمریکا در عملیات دستگیری اوجالان آن را تکذیب کرد.
بسیاری از رسانهها معتقد بودند که دستگیری اوجالان عملیات مشترک توسط ماموران ترکیه و آمریکا انجام شدهاست.[۴]
همکاری اسرائیل
شایعه همکاری اطلاعاتی موساد در این پروژه پس از دستگیری وی مطرح شد و منجر به حمله گسترده کردها به سفارتخانههای اسرائیل در اروپا شد. رسانههای برخی کشورها نظیر ایران به شدت بر روی آن مانور دادند.
اما یک دهه بعد گوردون توماس، از عناصر اطلاعاتی سیا که رابطه نزدیکی با موساد دارد در کتاب خود[۵] مدعی شد که اساسا دستگیری اوجالان نه توسط نیروهای امنیتی آمریکا و ترکیه، بلکه مستقلا توسط سازمان موساد اجرا شد و آنان پس ار ربودن وی او را به ترکیه تحویل دادند. اسرائیل پیش از آن نیز چند مورد عملیات ربودن افراد را اجرا کرده بود.[۶] عبدالله اوجالان نیز در سال ۱۳۸۷ مدعی شد که وی در عملیات مشترک سازمانهای اطلاعاتی آمریکا، اسرائیل و ترکیه ربوده و به زندان ایمرالی منتقل شد.[۷]
واکنشها در ایران
دولت ایران تلاش کرد که موضع خاصی در برابر دستگیری وی نداشته باشد. در عین حال در مناطق کرد نشین ایران نیز اعتراضات و درگیریهایی روی داد.
با این حال کردها در تهران توانستند با مجوز وزارت کشور و با تاخیری چند روزه در مقابل سفارت ترکیه و دفتر سازمان ملل تجمع کنند.[۸]
محاکمه
وی پس از دستگیری به اتهام جنگ مسلحانه و قتل هزاران نفر، محاکمه و به اعدام محکوم شد، اما ترکیه بدلیل انتقادات گسترده و تلاشهایی که برای عضویت در اتحادیه اروپایی دارد از اعدام وی خودداری کرد. وی هم اکنون دوران حبس ابد خود را در زندان جزیره ایمرالی میگذراند.
در عین حال دادگاه حقوق بشر اروپا در سال ۱۳۸۴ و پس از شکایت وکلای اوجالان، محاکمه وی را دارای ایرادات مختلف و غیر منصفانه اعلام کرد.
وجود قاضی ارتشی در دادگاه، عدم دسترسی وی به پرونده خود، حبس قبل از محاکمه و صدور حکم اعدام را از موارد غیر منصفانه بودن دادگاه دانست.[۹]
محاکمه در یونان
انتشار خبری در رسانههای یونان مبنی بر اینکه اوجالان پس از خروج از سوریه و سفر به کشورهای روسیه و ایتالیا بطور غیر قانونی وارد خاک یونان شده و دو روز در یونان مخفی بودهاست منجر به برکناری سه وزیر در کابینه یونان شد. از سویی دولت یونان از سوی ترکیه متهم به ارائه گذرنامه یونانی به اوجالان شدهاست.
پنج سال پس از دستگیری وی، دادگاهی در یونان برای محاکمه غیابی اوجالان به اتهام ورود غیر قانونی به ان کشور برگزار گردید.تعدادی از اتباع یونانی نیز به همراه وی به اتهام دست داشتن در انتقال او به یونان محاکمه شدند
ژوزف استالینИосиф Сталин
یوسیف ویسارینویچ جوگاشویلی (به گرجی: იოსებ ბესარიონის ძე სტალინი) مشهور به ژوزف استالین (به روسی: Иосиф Сталин) (زاده ۱۸ دسامبر ۱۸۷۸-درگذشته ۵ مارس ۱۹۵۳) رهبر و سیاستمدار کمونیست شوروی بود که از اواسط دهه ۲۰ تا مرگش در ۱۹۵۳ رهبر عملی حزب کمونیست اتحاد شوروی و در نتیجه رهبر دو فاکتوی کل این کشور بود.
او در شهر گوری در گرجستان که آن زمان بخشی از امپراتوری روسیه بود به دنیا آمد و در ۱۹۲۲ به مقام دبیر کل حزب کمونیست اتحاد شوروی رسید. پس از مرگ ولادیمیر لنین، استالین موفق شد در مبارزه قدرت در دهه ۲۰ بر لئون تروتسکی پیروز شود و رهبری حزب را در دست گیرد. در دهه ۱۹۳۰ استالین تصفیه کبیر را آغاز کرد که به کمپینی از سرکوب سیاسی، دستگیری و قتل مخالفان معروف است که در ۱۹۳۷ به اوج رسید.
حکومت استالین آثار ماندگار بسیاری داشت که تا پایان دولت شوروی در آن باقی ماندند گرچه مائوئیستها، خوجه ئیستها، آنتی رویزیونیستها و بسیاری دیگر او را آخرین رهبر سوسیالیست واقعی در تاریخ اتحاد شوروی میدانند و عروج خروشچف و استالین زدایی پس از استالین را «رویزیونیسم» میخوانند. استالین مدعی بود که سیاستهایش بر مارکسیسم-لنینیسم بنا شدهاند اما اکنون نظام اقتصادی و سیاسی او را بیشتر استالینیسم میخوانند. (گرچه بعضی از طرفداران استالین با این عنوان مخالفند).
استالین در ۱۹۲۸ سیاست نپ (NEP) (سیاست جدید اقتصادی[۱]) که در دهه ۲۰ جریان داشت را با «برنامههای پنج ساله» و «کشاورزی کلکتیو» تعویض کرد. با این سیاستها و تحت رهبری استالین، اتحاد شوروی تا پایان دهه ۳۰ از کشوری با جمعیت غالب دهقانی به یکی از قدرتهای صنعتی جهان بدل شد.[۲]
مصادره گندم و غذاهای دیگر توسط مقامات شوروی به دستور استالین از عوامل قحطی بین سالهای ۱۹۳۲ تا ۱۹۳۴ بود (بخصوص در اکراین، قزاقستان و قفقاز شمالی). بسیاری از دهقانانی که با مصادره و کلکتیویزاسیون مخالفت میکردند با برچسب «کولاک» سرکوب و دستگیر میشدند. .قحطی مصنوعی که توسط استالین در اوکراین ایجاد شد و به هولودومور مشهور است، باعث مرگ تا 10 میلیون اوکراینی شد.[۲] استالین رهبر اتحاد شوروی در زمان جنگ جهانی دوم بود و تحت رهبری او این کشور نقشی حیاتی در شکست آلمان نازی در آن جنگ داشت (این جنگ در شوروی با نام جنگ کبیر میهنی شناخته میشود). پس از جنگ، استالین اتحاد شوروی را به عنوان یکی از دو ابر قدرت جهانی مطرح کرد و تقریباً چهار دهه پس از مرگ او در ۱۹۵۳ این موقعیت همچنان برجا بود.
حکومت استالین را بسیاری به «کیش شخصیت پرستی» و شیوههای مخفی حذف مخالفین محکوم میکنند. نیکیتا خروشچف، جانشین استالین، حکومت و کیش شخصیت استالین را در کنگره معروف حزب کمونیست شوروی در ۱۹۵۶ محکوم کرد و پروسه استالین زدایی را آغاز کرد که بعدها به جدایی چین و شوروی انجامید. بسیاری استالین را مسئول مرگ مخالفان حکومت او میدانند و قتل لئون تروتسکی دوست انقلابی لنین و از رهبران انقلاب روسیه و جنبش ضد استالینی نیز توسط یکی از عاملان حکومت او انجام شد.[۳]
کودکی و ایام آغازین
استالین جوان در ۱۸۹۴
منابع قابل اعتماد راجع به جوانی و کودکی استالین زیاد نیستند. بعضیها نوشتههای دختر استالین، اسوتلانا آلیلویوا را معتبرترین منابع میدانند.
او با نام ژوزف ویسارینویچ جوگاشویلی در گوری، گرجستان، امپراتوری روسیه به دنیا آمد. پدر و مادرش به ترتیب ویساریون جوگاشویلی و اکاترینا گلادزه نام داشتند. مادر او هنگام تولد، یک سرف بود . در کودکی او را «سوسو» میخواندند که نام مستعاری گرجی برای «جوزف» است. در ۱۹۱۳ او نام «استالین» (در روسی: مرد پولادین) را برگزید. سه خواهر و برادر استالین در سنین پایین از دنیا رفتند و جوزف عملا تک فرزند بود. پدرش، ویساریون، خیاط بود و مغازه خود را باز کرد که با ورشکستگی سریع آن مجبور شد به کار کردن در یک کارخانه کفاشی در تفلیس روی آورد.
پدر استالین کمتر به خانواده توجه داشت، مدام مست میکرد و همسرش و پسر کوچکش را کتک میزد. یکی از دوستان کودکی استالین مینویسد: «آن کتک زدنهای بیهوده و ترسناک پسر را به سختی و بی قلبی پدر ساختند.» همین دوست مینویسد که هرگز گریه استالین را ندیدهاست.
اکاترینا، مادر استالین، در خانه مردم کار میکرد و لباس میشست و یکی از مشتریانش یکی از یهودیان گوری به نام دیوید پاپسیمدوف بود . پاپسیمدوف به جوزف (که به همراه مادرش به کمک میرفت) پول و کتاب میداد و مشوق او بود.(دههها بعد پاپسیمدوف به کرملین رفت تا ببیند «سوسو»ی کوچولو به کجا رسیدهاست . استالین نه تنها به گرمی از او استقبال کرد که با لبخند در اماکن عمومی به گفتگو با او میپرداخت.)
عکس استالین جوان و انقلابی که تمام پلیس امپراتوری در تعقیب او هستند در پرونده پلیسی او در ۱۹۰۸ (میلادی)
در ۱۸۸۸ پدر استالین به تفلیس مهاجرت کرد و خانواده را بدون حمایت رها کرد . شایعاتی هست که میگویند او در دعوایی بین مستها کشته شدهاست و بعضیها میگویند تا ۱۹۳۱ هنوز در گرجستان دیده شدهاست.
جوزف در هشت سالگی و در مدرسه کلیسای گوری تحصیلاتش را آغاز کرد. مثل بقیه کودکان گرجی که مجبور بودند در امپراتوری روسیه آن زمان به مدرسه روسی بروند، او نیز به خاطر لهجه گرجی و ملیتش مورد تمسخر قرار میگرفت.می گویند استالین در این دوره جذب مبارزان کوهستانی گرجستانی که برای استقلال گرجستان میجنگیدند بودهاست. یکی از قهرمانان محبوب او کوهنوردی افسانهای به نام کوبا بود و همین اولین نام انقلابی شد که جوزف بر خود نهاد.
جوزف در کلاس خود، شاگرد اول شد و در ۱۴ سالگی بورسیهٔ مدرسه علوم دینی تفلیس را دریافت کرد و از ۱۸۹۴ مشغول تحصیل در آن جا شد. (یکی از همکلاسیهایش در این دوره، کریکور بدروس آغاجاریان بود). گرچه مادرش همیشه (حتی پس از رسیدن او به رهبری شوروی) میخواست که او کشیش شود ولی علت رفتن او به مدرسه دینی تنها نبود دانشگاه مناسب بود. استالین در این دوره هم کمک تحصیلی دریافت میکرد و هم بابت خواندن در گروه کر، مزد میگرفت.
استالین در همین سالها و در همان مدرسه علوم دینی فعالیتهای چپ خود را آغاز کرد . او به یکی از سازمانهای سوسیال دموکرات گرجستان پیوست و به تبلیغ مارکسیسم پرداخت . نتیجتا در ۱۸۹۹ از مدرسه دینی اخراج شد. او سپس یک دهه با سازمانهای زیرزمینی سیاسی در قفقاز کار میکرد و از ۱۹۰۲ تا انقلاب روسیه (۱۹۱۷) بارها دستگیر و تبعید (به سیبری) شد.
استالین در دعواهای حزب سوسیال دموکرات کارگری روسیه طرفدار بحثهای لنین بود و در کنگره پنجم این حزب در ۱۹۰۷ در لندن شرکت کرد.
در دوره پس از انقلاب ۱۹۰۵ استالین سردسته گروههایی بود که برای تامین مالی حزب بلشویک، بانکها را سرقت میکردند. همین کارهای عملی بود که او را در حزب مطرح کرد و در ژانویه ۱۹۱۲ به کمیته مرکزی انتخاب شد.
تنها اثر تئوریک قابل ذکر او در این دوره مطلب بسیار مهمی بود که در زمان تبعیدش در وین نوشت . این مطلب «مارکسیسم و مسئله ملی» نام دارد و تا امروز به عنوان اثر مهمی در مورد مساله ملی و برخورد مارکسیسم به آن مطرح است و موافقها و مخالفان زیادی دارد . این جزوه احتمالاً از دلایلی بود که پس از انقلاب او را به عنوان کمیسر خلق برای امور ملیتها گماشتند.
استالین در این دوره شعر هم میگفت (غالبا به زبان گرجی). بعضی اشعار او در موزه استالین در گوری موجود است.
ازدواجها و خانواده
همسر اول استالین، اکاترینا سوانیدزه، در ۱۹۰۷ تنها چهار سال پس از ازدواج درگذشت. معروف است که استالین در تشیع جنازه او گفته که با مرگ او دیگر هیچ احساسات گرمی برای مردم نخواهد داشت زیرا تنها او میتوانسته «قلب سنگی» استالین را آب کند. میگویند استالین اکاترینا را بسیار دوست داشت و در زندگی تنها مایه خوشنودی اش بود. آنها با هم فرزندی به نام یاکوف جوگاشویلی به دنیا آوردند که بعدها رابطه خوبی با استالین پیدا نکرد.
میگویند سختیهای استالین نسبت به فرزندش تا حدی بود که او به خودکشی روی آورد و به خودش شلیک کرد اما جان سالم به در برد. استالین در مورد این واقعه گفت:«حتی نمیتواند مستقیم شلیک کند.» یاکوف بعدها در ارتش سرخ خدمت کرد و به دست آلمانها افتاد. آلمانها پیشنهاد دادند که او را با یک ژنرال آلمانی مبادله کنند اما استالین این پیشنهاد را رد کرد. بعضی میگویند او در جواب به این پیشنهاد گفتهاست: «یک ستوان به اندازه یک ژنرال نمیارزد» و بعضی میگویند گفته «من پسر ندارم.» به هرحال یاکوف در اردوی آلمانها کشته شد. میگویند در حال تلاش برای فرار در سیمهای برقی گیر کرد و مرد. با این حال این بر طبق «گزارش رسمی» است و مرگ یاکوف هنوز در هالهای از ابهام است. بعضیها میگویند او دوباره خودکشی کردهاست.
زن دوم او، نادژدا آلیلویوا بود که در ۱۹۳۲ درگذشت. طبق گزارشهای رسمی او بر اثر مریضی درگذشت اما بعضی میگویند پس از دعوایی با استالین، خودکشی کردهاست و یادداشتی خودکشی به جا گذاشته که به روایت دخترشان «نیمی شخصی، نیمی سیاسی» بودهاست. او از استالین دو فرزند داشت. پسری به نام واسیلی و دختری به نام سوتلانا. سوتلانا در سن ۴۱ سالگی در سال ۱۹۶۷ و اوج جنگ سرد به سفارت آمریکا در دهلی پناهنده شد.[۴]
هیچ چیز در دنیا برای استالین به اندازه دخترش استولانا عزیز نبود.
واسیلی تا مقامات بالای نیروی هوایی شوروی ترقی کرد و در جنگ جهانی دوم از نیروهای زبده هوایی بود. طبق گزارش رسمی در ۱۹۶۲ بر اثر الکلیسم مرد اما این هم مورد سوال و تردید قرار گرفتهاست. سوتلانا در ۱۹۶۷ به ایالات متحده مهاجرت کرد.
استوارت کاهان، ژورنالیست آمریکایی، در کتاب خود ، «گرگ کرملین»، مدعی شدهاست که استالین مخفیانه زن سومی به نام روسا کاگنویچ هم داشتهاست. روزا خواهر لازار کاگنوویچ، سیاست مدار شوروی بود . با این حال این ادعا ثابت نشده و بسیاری آن را تکذیب کردهاند . خانواده کاگنوویچ حتی هرگونه ملاقات استالین و رزا را تکذیب کردهاند.
مادر استالین در ۱۹۳۷ درگذشت. استالین حتی در تشیع جنازه شرکت نکرد و به فرستادن گلی بسنده کرد.
در مارس ۲۰۰۱، یکی از شبکههای تلویزیونی روسیه از کشف یکی از نوههای ناشناخته استالین خبر داد که در نووکوزنتسک زندگی میکرد. او یوری دایدوف نام داشت و مدعی شد که پدرش به او در مورد پدربزرگ واقعی اش خبر داده اما به علت کمپین علیه کیش شخصیت استالین، ماجرا مسکوت ماندهاست. الکساندر سولژنیتسن قبلا مدعی شده بود که استالین با زنی به نام لیدا بودهاست و در ۱۹۱۸ در تبعید در شمال سیبری با او صاحب پسری شدهاست.