03-10-2013، 21:35
نقل قول: به نام هستی بخش جانها
خدایی توی شهری مثل تهران، داشتن یه حیاط كوچولو كه با یكی دو تا همسایه شریك بودنش هم كم لطف نیست، این روزها خیلی نادره. به قول مورخین، یاد چند دهه قبل و تهرون سبزو با صفا بخیر. تهرونی كه تو جوی آب كوچههاش میشد آبتنی كرد.حالا به جاش تو هر محله استخرهایی مجهز هست ولی تو جوی آبش آشغال و.... بگذریم.
تابستان بود و روزهای طولانی، حوالی آخر هفته و بروبچهها هم مثل تیر تركش، آماده برای هدف گیری. یكی میگفت: آخر این هفته شمال میچسبه ولی بنزین چطور؟ و دیگری میگفت: بریم دماوند باغ آقاجون ولی ما كه ماشین نداریم. دیگری میگفت بریم دربند ولی سربالایی زیاد داره و همسر گرامیهم تو نخ سریالهای فارسی وان و تو عالم خودش. اینجانب كه از بد روزگار مواجب سر برج رو پیش پیش بدهكار بودم، خودم رو مشغول گلهای باغچه كردم و برای كسب آرامش، دل به طبیعت سپردم. خلاصه بروبچههای حلال زاده من با كمیرعایت انصاف و مروت به حیاط كوچیك ولی دلباز خودمون قناعت كردن و قرارشد كه با چندتا از دوستاشون یه دوره همیكوچیك و كم خرج سنتی راه بندازن كه یهو با استفاده از كلید واژه "قلیان" یا همون "غلیان" توسط محمد اولاد ارشد این حقیر، همه چیز به هم ریخت.
همسرگرامی كه تا اون لحظه سخت مسحور ماجراجوییهای سالوادر و اسكار این پهلوان پنبههای فارسی وان، راكب قمرهای مصنوعی زمانه قرار داشت به یكباره از جا پرید و درست در وسط ماجراهای خانوادگی پیاده شد. به قول فردوسی پاك نهاد:
نخستین چنین گفت كای بخردان جهاندیده و كار كرده روان
همه كار بر داد و آئین كنید كزین پس همه خشت بالین كنید
كسی كو زپیمان من بگذرد نه پیچد ز آئین و راه خرد
به خواری تنش را بر آرم بدار ز دهقان تازی و رومیسوار (پادشاهی چهار ماهه آزرم دخت - شاهنامه)
تكلیف كاملا واضح و مبرهن بود، با این خطابه همه به یادشون اومد كه چه قولی دادن و استفاده از قلیان یا همون غلیان، برابر است با از دست دادن سلامتی و از این دست نصایح همیشگی و ....هر پك قلیان برابر است با 70 نخ سیگار، عامل اصلی سرطان هنجره و....... ادامه دادن همان و گفتن قصه دوباره شاردن....
خوبه كه شما هم بشنوید، شاردن، سیاح دوران صفوی، در سفرنامه خودش نوشت، شاه عباس خیلی تلاش كرد تا از استعمال قلیان یا همون غلیان در بین مردم جلوگیری کنه. برای این کار، روزی در مجلسی رسمیدستور داد که به جای تنباکو، قلیان مهمانان را با پهن چاق کنند، و سپس در حالیکه آنان مشغول کشیدن قلیان خود بودند گفت که، این تنباکو را وزیر همدان برای من فرستادهاست و ادعا میکند که بهترین تنباکوی دنیاست، به نظر شما چگونه است؟ آنان همگی از این تنباکو تعریف کردند. آنگاه شاه خطاب به آنان گفت «مرده شوی چیزی را ببرد که نمیتوان آن را از پهن تشخیص داد». سرانجام کار مخالفت شاه عباس با تنباکو به تحریم آن کشید، و هنگامیکه در گرجستان متوجه شد، سربازان او پول خود را صرف کشیدن تنباکو و توتون میکنند آن را ممنوع ساخت، و تجاری را که توتون و تنباکو به اردوی او آورده بودند با تنباکوی خود یک جا سوزاند، و سربازانی که مرتکب کشیدن توتون و تنباکو میشدند بینی و لبانشان را میبرید.
حالا خوب حالیتون شد؟ چپقتون چاق شد؟
اینها آخرین اتمام حجت همسر گرامی با اولادان بود وبه این ترتیب غائله پذیرایی سنتی در حیاط دلباز و كشمكش دلكش "قلیان" یا همون "غلیان"، ختم به خیر گردید! راستش اولین بار كه ابوالفتح گیلانی (متوفی ۱۵۸۸) پزشک ایرانی دربار اكبراول، سلطان مغول هند، که دود تنباکو را از یک ظرف آب عبور داد تا اون رو مثالا خالصتر و سرد كنه و از این طریق قلیان رو که در شبه قاره به حقّه معروف شد رو ابداع نمود، فكرش رو هم نمیكرد كه برای چندین و چند سال، خلق خدا رو دچار مصیبت بكشم، نكشم خواهد كرد.
حالا من فقط تو این فكرم، از اونجایی كه هر پدیده نویی تو این سرزمین خیلی سریع به سنت تبدیل میشه، 1588 سال آینده نه، 588 سال آینده هم نه، 88 سال آینده هم نه، بلكه 8 سال آینده تكلیف ما با این فارسی وانهای رنگارنگ چه خواهد شد؟ این پدیدههای ارتباطات كه كنترلشون از قلیان دوره صفوی هم مشكل تر و پیچیده تره؟ طعم و مزه فرهنگی كه واقعا تشخیصش خیلی هم سخت نیست اما تحلیل روند رشدش پیچیده تر از واقعیت وجودیش شده.
قلیان ز لب تو بهره ور میگردد نی در دهن تو نیشکر میگردد
بر گرد رخ تو دود تنباکو نیست ابریست که بر گرد قمر میگردد (البته از نوع یوتل ست، فركانس..... )