04-09-2013، 22:40
بانوان شگفت انگیز سیرک ها
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
همشهری سرنخ: آنها با چهره و قیافه عجیب و غریب خود به هر کجا که سفر می کردند، مورد توجه مردم بودند و برای همین حاضر شدند که برای رسیدن به ثروت به سیرک ها بروند.
در زمان اوج نمایش های سیرک، زن هایی در سیرک های مشهور دنیا برنامه اجرا می کردند که شبیه آنها در هیچ جای دیگر دنیا پیدا نمی شد. این زنان همگی به خاطر چهره های عجیبی که داشتند منحصر به فرد بودند و تبدیل به شخصیت های مشهوری در سیرک ها شدند. شخصیت هایی که برای همیشه در تاریخ نمایش های سیرک ماندگار شدند.
خواهران ساترلند
هفت خواهر ساترلند از مشهورترین افراد دنیای سیرک بودند. مشهور بودن آنها به خاطر موهای بلندشان بود که طول موهای هر یک از آنها به 11 متر می رسید. گفته می شود مری ساترلند، مادر دخترها، روغن مخصوصی به موهای آنها می مالید تا رشد موی دخترهایش را افزایش دهد. روغنی که بوی بسیار بدی داشت و همکلاسی های خواهران ساترلند، همیشه از این بو شکایت داشتند.
سارا، ویکتوریا، ایزابلا، گریس، ناتومی، مری و دورا، خواهران ساترلند در موسیقی با استعداد بودند و همراه برادر خود، کنسرت های زیادی در نیویورک برپا می کردند.
سال 1881 آنها در نمایشگاه آتلانتا که در جورجیا برگزار شد، برنامه اجرا کردند و به شهرت رسیدند.
در سال اول فروش محلول در بطری های بسته بندی شده نود هزار دلار نصیب فلچر کرد. تا سال 1893 خواهران ساترلند به شهرت چشمگیری دست یافته بودند و ثروت زیادی از فروش محلول رشد مو و اجرای نمایش به دست آورده بودند.
آنها با ثروت خود عمارتی بزرگ با چهارده اتاق خواب، سرویس بهداشتی مرمری مجهز به آب گرم و سرد ساختند و در تزیین عمارت از گرانترین و بهترین شمعدان ها استفاد هکردند اما در 24 ژانویه همان سال، عمارت زیبای ساترلند آتش گرفت و با خاک یکسان شد. خواهران ساترلند در دوران فعالیت خود همچنان زندگی مرفهی را پشت سر گذاشتند.
جوزفین جوزف
جوزفین جوزف سال 1913 متولد شد. جوزفین جوزف اصالتا لهستانی - اتریشی بود. وی از عجیب ترین انسان هایی بود که در سیرک ها نمایش اجرا می کرد. صورت او نیمی مرد و نیمی زن بود و برای همین نام او هم تلفیقی از دو اسم زنانه و مردانه بود.
او یکی از با استعدادترین بازیگران نمایشی بود که هم می توانست نقش زن ها را به خوبی ایفا کند و هم مثل یک مرد واقعی رفتار کند. اگر کسی جوزفین جوزف را از سمت نیمرخ چپ او می دید خیال می کرد که وی زن است و اگر از نیمرخ راست می دید با یک مرد روبرو می شد.
سال 1932، از او به خاطر چهره عجیبی که داشت برای بازی در یک فیلم دعوت شد و وی با کمال میل پذیرفت. از زندگی جوزفین جوزف اطلاعات اندکی در دست است اما دهه 1930، اوج شهرت این شخصیت مشهور در سیرک های مطرح جهان بود.
زن 161 ساله
«جویس هت» یکی از زن هایی بود که در سیرک بارنوم نمایش اجرا می کرد. پی تی بارنوم اعلام کرده بود که این برده آفریقایی - آمریکایی 161 سال سن دارد و پرستار جورج واشنگتن،اولین رئیس جمهور آمریکا بوده. درباره زندگی جویس هت، اطلاعات اندکی در دست است. گفته می شودکه او سال 1835 برده مردی به نام «جان اس باولینگ» بود و در «لوئیزویل کنتاکی» نمایش اجرا می کرد.
در ژوئن همان سال، باولینگ برده اش را به لندسی و کالی بارترام، دلال های سیرک، می فروشد و آنها با تبلیغات بسیار به سیرک دارها اعلام می کنند که سن هت بیش از 100 سال است و پرستار جورج واشنگتن بوده.
اولین باری که هت در سیرک بارنوم به روی صحنه رفت دهم آگوست 1835 بود. کاملا مشخص بود که هت در سال های پایانی عمر خود بینایی اش را از دست داده و تقریبا فلج شده بود. فقط می توانست چند قدم راه برود و دست راست خود را تکان دهد، در طول هفت ماه سفر با سیرک بارنوم، هر بار که هت به روی صحنه می رفت،درباره کودکی جورج واشنگتن داستان هایی می گفت و شعر می خواند. در عرض یک هفته، هت پیر 1500 دلار درآمد داشت و تبدیل به موضوع داغ روزنامه ها شد.
از آنجا که درباره سن واقعی هت اختلاف نظر وجود داشت و بسیاری ادعا می کردند که هت 161 ساله نیست، بارنوم اعلام کرد که اجازه می دهد پس از مرگ هت، برای تشخیص سنش، وی را کالبدشکافی کنند.
حدود یک سال از ورود هت به سیرک بارنوم گذشته بود که از دنیا رفت. همانطور که بارنوم قول داده بود هت می بایست کالبدشکافی می شد. در 25 فوریه 1836، جراحی به نام «دیوید راجرز» در برابر صدها تماشاچی در سالن نیویورک، هت را کالبدشکافی کرد. او در نتیجه کالبدشکافی اعلام کرد که هت 80 سال بیشتر ندارد. وقتی بارنوم از نتیجه مطلع شد، در تور اروپایی که به راه انداخته بود اعلام کرد زنی که کالبدشکافی شده هت نبوده و پیرزن هنوز زنده است اما هت هیچ وقت دوباره روی صحنه حاضر نشد.
زن خرسی
«جولیا پاسترانا»، سال 1834 در مکزیک متولدش د. او با نوعی بیماری ژنتیکی متولد شد که باعث شده بود صورتش از موهای بلند و ضخیم پوشیده شود.
گوش ها و بینی او به طرز غیرعادی بزرگ بوده و دندان هایش هم نامنظم رشد کرده بود. پاسترانا به خاطر ظاهر عجیبی که داشت به عنوان نیمه انسان - نیمه حیوان همه جا معرفی می شد و خیلی ها او را به عنوان زن خرسی می شناختند.
از آنجا که بیماری پاسترانا در آن زمان ناشناخته بود، نظریه های مختلفی درباره وی ارائه می شد، بعضی از پزشکان می گفتند که خاستگاه او آفریقاست و برای اثبات این نظریه آزمایش های گوناگونی روی وی انجام دادند که همه بی نتیجه ماند. عده ای دیگر عقیده داشتند که او یک گونه منقرض شده است.
در بین همه این پزشکان، «فرانسیس باکلند» اعلام کرد که او فقط یک زن سرخپوست مکزیکی است که دچار نوعی بیماری خاص است و هیچ کدام از نظریه ها راجع به پاسترانا صحیح نیست. «تئودور لنت» یکی از سیرک دارهای مشهور قرن نوزدهم بود.
او پس از دیدن پاسترانا وی را از مادرش خریداری کرد و به سیرکش برد، لنت نحوه اجرای نمایش های گوناگون را به پاسترانا یاد داد و تورهای نمایشی به نام «زن خرسی» به راه انداخت. پاسترانا در طول این مدت یاد گرفت که به سه زبان زنده دنیا بخواند و بنویسد. مدتی گذشت و پاسترانا با صاحب سیرک ازدواج کرد. او باردار شد و در تور نمایشی که به مسکو داشتند زمان تولد نوزاد فرا رسید. نوزاد پسری که پاسترانا به دنیا آورد کاملاش بیه خودش بود اما سه روز بیشتر زنده نماند و پنج روز بعد، جولیا پاسترانا نیز جان خود را از دست داد.
پس از مرگ پاسترانا، همسر او از یک پزشک درخواست کرد تا جسد زن خرسی و پسرش را مومیایی کند. لنت پس از مومیایی کردن اجساد مادر و پسر، آنها را در یک جعبه شیشه ای به نمایش گذاشت اما پس از مرگ لنت، مومیایی ها نا پدید شدند تا اینکه سال 1921 در نروژ پیدا شدند و تا دهه 1970 دوباره به نمایش گذاشته شدند.
سال 1976 چند خرابکار به زور وارد مغازه ای که این دو مومیایی در آن نگهداری می شد شدند و مومیایی پسرک را نابود کردند اما این پایان ماجرا نبود، سال 1979 مومیای جولیا هم ربوده شد ولی با تلاش های پلیس، مومیایی از چنگال دزدان بیرون آورده شد و تا سال 1997 در دانشگاه اولسو در بخش آناتومی نگهداری شد.
در این سال مجلس سنای نروژ اعلام کرد که بهتر است مومیایی به خاک سپرده شود اما تصمیم بر آن شد تا مومیایی را برای انجام مطالعات علمی نگه دارند که البته برای دسترسی به آن اجازه رسمی لازم بود.
سال 2012 بالاخره بقایای مومیایی جولیا در مکزیک به خاک سپرده شد.
بانوی 265 کیلویی
«الا میلبور» به بانوی 265 کیلویی مشهور بود، او یکی از ستاره های مشهور سیرک های زمان خود از جمله سیرک ریلینگ به شمار می رفت. الا سال 1956 نمایش در سیرک را آغاز کرد و یک سال بیشتر طول نکشید که تبدیل به یکی از چهره های محبوب نمایشی شد. سال هایی که الا در سیرک مشغول به کار بود، او و باب، همسرش، در یک خانه سیار زندگی می کردند تا بتوانند همراه تور به راحتی به همه جاس فر کنند. او همیشه خودش رانندگی می کرد و برای اینکه بتواند پشت فرمان بنشیند صندلی را تا جایی که می توانست عقب می برد، اتومبیل الا مخصوص او ساخته شده بود. جای پدال گاز و ترمز طوری تنظیم شده بود که پاهای این زن 265 کیلویی به آنها برسد.
به گفته اطرافیان الا، هر وقت او سوار ماشین می شد و می خواست سوئیچ را درآورد یا جا بزندن، هیکل بزرگش با بوق ماشین برخورد می کرد و همه می فهمیدند که الا سوار اتومبیل شده است.
او سال های زیادی را برای سیرک برادران «ریلینگ» برنامه اجرا کرد، تا اینکه آنها چادرهای نمایش خود را جمع کردند. پس از آن، الا با سیرک های دیگری همکاری کرد و سال 1961، زن 265 کیلویی بالاخره در سن 62 سالگی بازنشسته شد و سه سال بعد در خانه سیارش از دنیا رفت.
همه همسایه ها برای حرکت دادن جسد این زن باخبر شدند. تابوت مخصوصی برای او ساخته شد، تخته های چندلا از هر طرف به تابوت اضافه شد و به جای شش نعش کش، 12 نفر زیر تابوت را گرفته بودند تا جسد را به سمت محل خاکسپاری ببرند. برای اینکه نعش کش ها خسته نشوند، کشیش خیلی زود دعا را خواند و مراسم سوگواری را به پایان رساند. پس از مرگ الا، همه وسایل او به موزه دنیای سیرک بارابو در ویسکانسین اهدا شد.
ماری صورت بزرگ
«ماری آن بیوان» سال 1874 در لندن متولد شد. او یکی از هشت فرزند خانواده بود. ماری سال های اولیه عمرش را به عنوان پرستار کار می کرد، در سال 1903 با توماس بیوان ازدواج کرد و صاحب چهار فرزند شدند. ماری 32 ساله بود که نشانه های بیماری «آکرومگالی» که در آن بخش هایی مثل بینی، فک و انگشتان به طرز غیرعادی بزرگ می شوند نمایان شد بیماری آنی موجب شده بود که سردردهای شدیدی بگیرد و بینایی اش تار شود.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
همشهری سرنخ: آنها با چهره و قیافه عجیب و غریب خود به هر کجا که سفر می کردند، مورد توجه مردم بودند و برای همین حاضر شدند که برای رسیدن به ثروت به سیرک ها بروند.
در زمان اوج نمایش های سیرک، زن هایی در سیرک های مشهور دنیا برنامه اجرا می کردند که شبیه آنها در هیچ جای دیگر دنیا پیدا نمی شد. این زنان همگی به خاطر چهره های عجیبی که داشتند منحصر به فرد بودند و تبدیل به شخصیت های مشهوری در سیرک ها شدند. شخصیت هایی که برای همیشه در تاریخ نمایش های سیرک ماندگار شدند.
خواهران ساترلند
هفت خواهر ساترلند از مشهورترین افراد دنیای سیرک بودند. مشهور بودن آنها به خاطر موهای بلندشان بود که طول موهای هر یک از آنها به 11 متر می رسید. گفته می شود مری ساترلند، مادر دخترها، روغن مخصوصی به موهای آنها می مالید تا رشد موی دخترهایش را افزایش دهد. روغنی که بوی بسیار بدی داشت و همکلاسی های خواهران ساترلند، همیشه از این بو شکایت داشتند.
سارا، ویکتوریا، ایزابلا، گریس، ناتومی، مری و دورا، خواهران ساترلند در موسیقی با استعداد بودند و همراه برادر خود، کنسرت های زیادی در نیویورک برپا می کردند.
سال 1881 آنها در نمایشگاه آتلانتا که در جورجیا برگزار شد، برنامه اجرا کردند و به شهرت رسیدند.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
سه سال بعد، سیرک بارنوم و بیلی، از خواهران ساترلند برای همکاری دعوت به عمل آورد و فلچر ساترلند، پدر دخترها، خیلی زود متوجه شد که مردم بیشتر ازت اینکه دلشان بخواهد به موسیقی دخترها گوش کنند دوست دارند موهای عجیب آنها را از نزدیک ببینند. فلچر، فرصت را غنیمت شمرد، محلولی درست کرد و آن را به عنوان رشد دهنده موی هفت خواهران ساترلند معرفی کرد تا با فروش آن سود بسیاری نصیبش شود.در سال اول فروش محلول در بطری های بسته بندی شده نود هزار دلار نصیب فلچر کرد. تا سال 1893 خواهران ساترلند به شهرت چشمگیری دست یافته بودند و ثروت زیادی از فروش محلول رشد مو و اجرای نمایش به دست آورده بودند.
آنها با ثروت خود عمارتی بزرگ با چهارده اتاق خواب، سرویس بهداشتی مرمری مجهز به آب گرم و سرد ساختند و در تزیین عمارت از گرانترین و بهترین شمعدان ها استفاد هکردند اما در 24 ژانویه همان سال، عمارت زیبای ساترلند آتش گرفت و با خاک یکسان شد. خواهران ساترلند در دوران فعالیت خود همچنان زندگی مرفهی را پشت سر گذاشتند.
جوزفین جوزف
جوزفین جوزف سال 1913 متولد شد. جوزفین جوزف اصالتا لهستانی - اتریشی بود. وی از عجیب ترین انسان هایی بود که در سیرک ها نمایش اجرا می کرد. صورت او نیمی مرد و نیمی زن بود و برای همین نام او هم تلفیقی از دو اسم زنانه و مردانه بود.
او یکی از با استعدادترین بازیگران نمایشی بود که هم می توانست نقش زن ها را به خوبی ایفا کند و هم مثل یک مرد واقعی رفتار کند. اگر کسی جوزفین جوزف را از سمت نیمرخ چپ او می دید خیال می کرد که وی زن است و اگر از نیمرخ راست می دید با یک مرد روبرو می شد.
سال 1932، از او به خاطر چهره عجیبی که داشت برای بازی در یک فیلم دعوت شد و وی با کمال میل پذیرفت. از زندگی جوزفین جوزف اطلاعات اندکی در دست است اما دهه 1930، اوج شهرت این شخصیت مشهور در سیرک های مطرح جهان بود.
زن 161 ساله
«جویس هت» یکی از زن هایی بود که در سیرک بارنوم نمایش اجرا می کرد. پی تی بارنوم اعلام کرده بود که این برده آفریقایی - آمریکایی 161 سال سن دارد و پرستار جورج واشنگتن،اولین رئیس جمهور آمریکا بوده. درباره زندگی جویس هت، اطلاعات اندکی در دست است. گفته می شودکه او سال 1835 برده مردی به نام «جان اس باولینگ» بود و در «لوئیزویل کنتاکی» نمایش اجرا می کرد.
در ژوئن همان سال، باولینگ برده اش را به لندسی و کالی بارترام، دلال های سیرک، می فروشد و آنها با تبلیغات بسیار به سیرک دارها اعلام می کنند که سن هت بیش از 100 سال است و پرستار جورج واشنگتن بوده.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
سن بسیار زیاد پیرزون، توجه سیرک داران اندکی را به خود جلب می کند که از جمله آنها پی تی بارنوم بود. بارنوم هت را می خرد تا یک انسان عجیب دیگر به مجموعه سیرکش اضافه شود. پس از خرید هت، نوبت این بود که درباره او تبلیغ کنند. روی پوسترهای تبلیغاتی او اینطور می نوشتند که «جویس هت یکی از جالب ترین و شگفت انگیزترین عجایب روی زمین است. او برده خانواده واشنگتن بود و اولین نفری بود که به تن جورج واشنگتن نوزاد، لباس پوشاند. هت سال 1674 متولد شده و اکنون در نهایت ناباوری 161 سال دارد.»اولین باری که هت در سیرک بارنوم به روی صحنه رفت دهم آگوست 1835 بود. کاملا مشخص بود که هت در سال های پایانی عمر خود بینایی اش را از دست داده و تقریبا فلج شده بود. فقط می توانست چند قدم راه برود و دست راست خود را تکان دهد، در طول هفت ماه سفر با سیرک بارنوم، هر بار که هت به روی صحنه می رفت،درباره کودکی جورج واشنگتن داستان هایی می گفت و شعر می خواند. در عرض یک هفته، هت پیر 1500 دلار درآمد داشت و تبدیل به موضوع داغ روزنامه ها شد.
از آنجا که درباره سن واقعی هت اختلاف نظر وجود داشت و بسیاری ادعا می کردند که هت 161 ساله نیست، بارنوم اعلام کرد که اجازه می دهد پس از مرگ هت، برای تشخیص سنش، وی را کالبدشکافی کنند.
حدود یک سال از ورود هت به سیرک بارنوم گذشته بود که از دنیا رفت. همانطور که بارنوم قول داده بود هت می بایست کالبدشکافی می شد. در 25 فوریه 1836، جراحی به نام «دیوید راجرز» در برابر صدها تماشاچی در سالن نیویورک، هت را کالبدشکافی کرد. او در نتیجه کالبدشکافی اعلام کرد که هت 80 سال بیشتر ندارد. وقتی بارنوم از نتیجه مطلع شد، در تور اروپایی که به راه انداخته بود اعلام کرد زنی که کالبدشکافی شده هت نبوده و پیرزن هنوز زنده است اما هت هیچ وقت دوباره روی صحنه حاضر نشد.
زن خرسی
«جولیا پاسترانا»، سال 1834 در مکزیک متولدش د. او با نوعی بیماری ژنتیکی متولد شد که باعث شده بود صورتش از موهای بلند و ضخیم پوشیده شود.
گوش ها و بینی او به طرز غیرعادی بزرگ بوده و دندان هایش هم نامنظم رشد کرده بود. پاسترانا به خاطر ظاهر عجیبی که داشت به عنوان نیمه انسان - نیمه حیوان همه جا معرفی می شد و خیلی ها او را به عنوان زن خرسی می شناختند.
از آنجا که بیماری پاسترانا در آن زمان ناشناخته بود، نظریه های مختلفی درباره وی ارائه می شد، بعضی از پزشکان می گفتند که خاستگاه او آفریقاست و برای اثبات این نظریه آزمایش های گوناگونی روی وی انجام دادند که همه بی نتیجه ماند. عده ای دیگر عقیده داشتند که او یک گونه منقرض شده است.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
در بین همه این پزشکان، «فرانسیس باکلند» اعلام کرد که او فقط یک زن سرخپوست مکزیکی است که دچار نوعی بیماری خاص است و هیچ کدام از نظریه ها راجع به پاسترانا صحیح نیست. «تئودور لنت» یکی از سیرک دارهای مشهور قرن نوزدهم بود.
او پس از دیدن پاسترانا وی را از مادرش خریداری کرد و به سیرکش برد، لنت نحوه اجرای نمایش های گوناگون را به پاسترانا یاد داد و تورهای نمایشی به نام «زن خرسی» به راه انداخت. پاسترانا در طول این مدت یاد گرفت که به سه زبان زنده دنیا بخواند و بنویسد. مدتی گذشت و پاسترانا با صاحب سیرک ازدواج کرد. او باردار شد و در تور نمایشی که به مسکو داشتند زمان تولد نوزاد فرا رسید. نوزاد پسری که پاسترانا به دنیا آورد کاملاش بیه خودش بود اما سه روز بیشتر زنده نماند و پنج روز بعد، جولیا پاسترانا نیز جان خود را از دست داد.
پس از مرگ پاسترانا، همسر او از یک پزشک درخواست کرد تا جسد زن خرسی و پسرش را مومیایی کند. لنت پس از مومیایی کردن اجساد مادر و پسر، آنها را در یک جعبه شیشه ای به نمایش گذاشت اما پس از مرگ لنت، مومیایی ها نا پدید شدند تا اینکه سال 1921 در نروژ پیدا شدند و تا دهه 1970 دوباره به نمایش گذاشته شدند.
سال 1976 چند خرابکار به زور وارد مغازه ای که این دو مومیایی در آن نگهداری می شد شدند و مومیایی پسرک را نابود کردند اما این پایان ماجرا نبود، سال 1979 مومیای جولیا هم ربوده شد ولی با تلاش های پلیس، مومیایی از چنگال دزدان بیرون آورده شد و تا سال 1997 در دانشگاه اولسو در بخش آناتومی نگهداری شد.
در این سال مجلس سنای نروژ اعلام کرد که بهتر است مومیایی به خاک سپرده شود اما تصمیم بر آن شد تا مومیایی را برای انجام مطالعات علمی نگه دارند که البته برای دسترسی به آن اجازه رسمی لازم بود.
سال 2012 بالاخره بقایای مومیایی جولیا در مکزیک به خاک سپرده شد.
بانوی 265 کیلویی
«الا میلبور» به بانوی 265 کیلویی مشهور بود، او یکی از ستاره های مشهور سیرک های زمان خود از جمله سیرک ریلینگ به شمار می رفت. الا سال 1956 نمایش در سیرک را آغاز کرد و یک سال بیشتر طول نکشید که تبدیل به یکی از چهره های محبوب نمایشی شد. سال هایی که الا در سیرک مشغول به کار بود، او و باب، همسرش، در یک خانه سیار زندگی می کردند تا بتوانند همراه تور به راحتی به همه جاس فر کنند. او همیشه خودش رانندگی می کرد و برای اینکه بتواند پشت فرمان بنشیند صندلی را تا جایی که می توانست عقب می برد، اتومبیل الا مخصوص او ساخته شده بود. جای پدال گاز و ترمز طوری تنظیم شده بود که پاهای این زن 265 کیلویی به آنها برسد.
به گفته اطرافیان الا، هر وقت او سوار ماشین می شد و می خواست سوئیچ را درآورد یا جا بزندن، هیکل بزرگش با بوق ماشین برخورد می کرد و همه می فهمیدند که الا سوار اتومبیل شده است.
او سال های زیادی را برای سیرک برادران «ریلینگ» برنامه اجرا کرد، تا اینکه آنها چادرهای نمایش خود را جمع کردند. پس از آن، الا با سیرک های دیگری همکاری کرد و سال 1961، زن 265 کیلویی بالاخره در سن 62 سالگی بازنشسته شد و سه سال بعد در خانه سیارش از دنیا رفت.
همه همسایه ها برای حرکت دادن جسد این زن باخبر شدند. تابوت مخصوصی برای او ساخته شد، تخته های چندلا از هر طرف به تابوت اضافه شد و به جای شش نعش کش، 12 نفر زیر تابوت را گرفته بودند تا جسد را به سمت محل خاکسپاری ببرند. برای اینکه نعش کش ها خسته نشوند، کشیش خیلی زود دعا را خواند و مراسم سوگواری را به پایان رساند. پس از مرگ الا، همه وسایل او به موزه دنیای سیرک بارابو در ویسکانسین اهدا شد.
ماری صورت بزرگ
«ماری آن بیوان» سال 1874 در لندن متولد شد. او یکی از هشت فرزند خانواده بود. ماری سال های اولیه عمرش را به عنوان پرستار کار می کرد، در سال 1903 با توماس بیوان ازدواج کرد و صاحب چهار فرزند شدند. ماری 32 ساله بود که نشانه های بیماری «آکرومگالی» که در آن بخش هایی مثل بینی، فک و انگشتان به طرز غیرعادی بزرگ می شوند نمایان شد بیماری آنی موجب شده بود که سردردهای شدیدی بگیرد و بینایی اش تار شود.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
همسر آنی سال 1914 از دنیا رفت و او هیچ منبع درآمدی نداشت، در این زمان وی برای گذراندن مخارج زندگی اش کارهای مختلفی انجام داد تا اینکه سال 1920، «سم گمپرتز» از او برای اجرای نمایش دعوت کرد و ماری هم با کمال میل پذیرفت. او پس از مدتی در سیرک برادران ریلینگ ظاهر شد و تا زمان مرگش یعنی سال 1933 در آنجا نمایش اجرا می کرد.