04-03-2012، 15:53
مرد روانپريشي كه در يك درگيري خياباني، جواني را به قتل رسانده است بعد از سه سال پاي ميز محاكمه رفت و درخواست كرد اوليايدم او را ببخشند.
به گزارش شرق ، نماينده دادستان در ابتداي جلسه محاكمه اين جوان در جايگاه حاضر شد و در توضيح كيفرخواست به قضات شعبه ۷۱ دادگاه كيفري استان تهران گفت: حميد سه سال قبل در يك نزاع خياباني جواني به نام سعيد را به قتل رساند و بعد متواري شد. بررسيهاي ما نشان داد اين درگيري به خاطر اختلافات قبلي رخ داده و چند روز قبل از اين حادثه حميد به خانه پدري سعيد حمله و پدر سعيد را مجروح كرده بود. نماينده دادستان تهران ادامه داد: در نهايت ماموران موفق شدند متهم را رديابي و بازداشت كنند. بنابراين به عنوان نماينده دادستان تهران درخواست صدور حكم قانوني را دارم. در ادامه اوليايدم سعيد در جايگاه حاضرشدند و درخواست قصاص كردند. پدر سعيد در مورد قتل پسرش گفت: سعيد و حميد مدتها بود كه باهم اختلاف داشتند اما سعيد سعي ميكرد درگير نشود و حميد مرتب به خانه ما حمله ميكرد.
چند روز قبل از حادثه به خانه من حمله كرد، او دنبال سعيد ميگشت و ميخواست پسرم را بزند، چون سعيد در خانه نبود من را زخمي كرد. من از او شكايت كردم. شكايتم در حال رسيدگي بود كه حميد، پسرم را كشت. او هميشه با پسران من درگيري داشت.
من درخواست قصاص او را دارم و گذشت هم نميكنم. سپس متهم در جايگاه حاضرشد. او اتهامش را قبول كرد و گفت: مدتها بود من و مقتول با هم اختلاف داشتيم. برادر سعيد فوتباليست بود و در محل بروبيايي داشت. سعيد هم از اين موضوع استفاده و همه را به خودش جلب ميكرد اما من هيچوقت نتوانستم اختلافم را با او كنار بگذارم. تا اينكه چند روز قبل از حادثه با سعيد درگير شدم و او با چاقو صورتم را زخمي كرد. من نتوانستم تلافي كنم و اين موضوع به شدت من را آزار ميداد.
چند ساعت بعد از اين ماجرا بود كه به خانه پدر سعيد رفتم. البته نه براي اينكه مرد بيچاره را اذيت كنم ميخواستم كاري را كه سعيد كرده است، تلافي كنم. سعيد را پيدا نكردم و با پدرش درگير شدم و او زخمي شد و از من شكايت كرد. چند روز بعد سعيد را در حاليكه سوار موتور بود، ديدم.
متهم ادامه داد: ترافيك شديد بود و سعيد نميتوانست سريع حركت كند. من از اين موضوع استفاده كردم و به سراغش رفتم. او را از روي موتور به پايين كشيدم و زدمش. آنقدر از دستش عصباني بودم كه نتوانستم خودم را كنترل كنم. چاقو را از جيبم بيرون آوردم و به سينهاش زدم. بعد هم فرار كردم. او در مورد اينكه چرا فرار كرد، گفت: از ترسم فرار كردم اما بعد ميخواستم خودم را تسليم كنم. حتي با پدر سعيد هم تماس گرفتم و گفتم ميخواهم خودم را تسليم كنم اما قبلش بايد به كربلا بروم و توبه كنم. در اين مدت خيلي تلاش كردم به كربلا بروم چون فراري بودم و ممكن بود دستگير شوم، نتوانستم به خواستهام برسم. من خيلي از كارم پشيمان هستم. سپس وكيل مدافع متهم در جايگاه حاضر شد. او گفت: موكل من به خاطر بيماري روانپريشي از سربازي معاف شده است.
اين نشان ميدهد او دچار بيماري است و درخواست دارم پزشكي قانوني سلامت او را مورد بررسي قرار دهد.
در پايان متهم دوباره در جايگاه حاضر شد و گفت: من در سلامت عقل دست به اين كار زدم، آن زمان هيجانزده بودم ولي رواني نيستم. درخواست دارم پدر سعيد من را ببخشد حتي اگر نظرش بر اين است كه قصاصم كند، درخواست دارم حلالم كند. من از كردهام پشيمان هستم. بنابر اين گزارش در پايان هيات قضات براي صدور راي دادگاه وارد شورشدند.
به گزارش شرق ، نماينده دادستان در ابتداي جلسه محاكمه اين جوان در جايگاه حاضر شد و در توضيح كيفرخواست به قضات شعبه ۷۱ دادگاه كيفري استان تهران گفت: حميد سه سال قبل در يك نزاع خياباني جواني به نام سعيد را به قتل رساند و بعد متواري شد. بررسيهاي ما نشان داد اين درگيري به خاطر اختلافات قبلي رخ داده و چند روز قبل از اين حادثه حميد به خانه پدري سعيد حمله و پدر سعيد را مجروح كرده بود. نماينده دادستان تهران ادامه داد: در نهايت ماموران موفق شدند متهم را رديابي و بازداشت كنند. بنابراين به عنوان نماينده دادستان تهران درخواست صدور حكم قانوني را دارم. در ادامه اوليايدم سعيد در جايگاه حاضرشدند و درخواست قصاص كردند. پدر سعيد در مورد قتل پسرش گفت: سعيد و حميد مدتها بود كه باهم اختلاف داشتند اما سعيد سعي ميكرد درگير نشود و حميد مرتب به خانه ما حمله ميكرد.
چند روز قبل از حادثه به خانه من حمله كرد، او دنبال سعيد ميگشت و ميخواست پسرم را بزند، چون سعيد در خانه نبود من را زخمي كرد. من از او شكايت كردم. شكايتم در حال رسيدگي بود كه حميد، پسرم را كشت. او هميشه با پسران من درگيري داشت.
من درخواست قصاص او را دارم و گذشت هم نميكنم. سپس متهم در جايگاه حاضرشد. او اتهامش را قبول كرد و گفت: مدتها بود من و مقتول با هم اختلاف داشتيم. برادر سعيد فوتباليست بود و در محل بروبيايي داشت. سعيد هم از اين موضوع استفاده و همه را به خودش جلب ميكرد اما من هيچوقت نتوانستم اختلافم را با او كنار بگذارم. تا اينكه چند روز قبل از حادثه با سعيد درگير شدم و او با چاقو صورتم را زخمي كرد. من نتوانستم تلافي كنم و اين موضوع به شدت من را آزار ميداد.
چند ساعت بعد از اين ماجرا بود كه به خانه پدر سعيد رفتم. البته نه براي اينكه مرد بيچاره را اذيت كنم ميخواستم كاري را كه سعيد كرده است، تلافي كنم. سعيد را پيدا نكردم و با پدرش درگير شدم و او زخمي شد و از من شكايت كرد. چند روز بعد سعيد را در حاليكه سوار موتور بود، ديدم.
متهم ادامه داد: ترافيك شديد بود و سعيد نميتوانست سريع حركت كند. من از اين موضوع استفاده كردم و به سراغش رفتم. او را از روي موتور به پايين كشيدم و زدمش. آنقدر از دستش عصباني بودم كه نتوانستم خودم را كنترل كنم. چاقو را از جيبم بيرون آوردم و به سينهاش زدم. بعد هم فرار كردم. او در مورد اينكه چرا فرار كرد، گفت: از ترسم فرار كردم اما بعد ميخواستم خودم را تسليم كنم. حتي با پدر سعيد هم تماس گرفتم و گفتم ميخواهم خودم را تسليم كنم اما قبلش بايد به كربلا بروم و توبه كنم. در اين مدت خيلي تلاش كردم به كربلا بروم چون فراري بودم و ممكن بود دستگير شوم، نتوانستم به خواستهام برسم. من خيلي از كارم پشيمان هستم. سپس وكيل مدافع متهم در جايگاه حاضر شد. او گفت: موكل من به خاطر بيماري روانپريشي از سربازي معاف شده است.
اين نشان ميدهد او دچار بيماري است و درخواست دارم پزشكي قانوني سلامت او را مورد بررسي قرار دهد.
در پايان متهم دوباره در جايگاه حاضر شد و گفت: من در سلامت عقل دست به اين كار زدم، آن زمان هيجانزده بودم ولي رواني نيستم. درخواست دارم پدر سعيد من را ببخشد حتي اگر نظرش بر اين است كه قصاصم كند، درخواست دارم حلالم كند. من از كردهام پشيمان هستم. بنابر اين گزارش در پايان هيات قضات براي صدور راي دادگاه وارد شورشدند.