این سوال یکی از مهمترین سوال هاییست که ذهن هنر جو را به خود مشغول میکند.جواب این سوال هم ساده نیست و هر ورزشی هم اصول خود را برای این کار دارد.این نوشته هم سعی دارد اصول ابتدایی برای شروع مبارزه را بیان کند.هر مبارزه دارای دو وجه عمده میباشد.اول نوع مبارزه و دوم حریف.منظور از نوع مبارزه شناخت موارد زیر میباشد:
1-مبارزه ی تمرینی :که درون باشگاه انرا انجام میدهیم.به دلیل محدودیت اعضا و شناخت خوبی که اکثرا از همدیگر در محیط باشگاه داریم.شاید بسیاری از نکات و اصول مبارزه قبل از شروع مبارزه برای ما حل شده است.دیگر در این مبارزه نگرانی شناخت استیل مبارزه ی حریف را نداریم یا اینکه مبارزه را در کوتاهترین زمان و از راحت ترین حالت ان تمام کنیم.برای مثال در این مبارزه زدن به بیضه ی حریف یا نگرانی از اینکه حریف مارا غافلگیر کند نداریم.پس در این نوع اصولا نباید کاری به کار حریف داشت که خود او نیز در حال تمرین میباشد.باید تمام حواس به حرکات و تکنیک های خودمان معطوف شود.
در هر مبارزه ای یک تکنیک و یا تاکتیک را مد نظر بگیریم و تمام تلاشمان اجرای صحیح ان باشد .مهم نیست که حریف چکار میکند و یا چه کسی بیشتر ضربه میزند فکر کردن به این موضوعات نتیجه ی دوران کودکی و طرز تفکر ان موقع است .خوردن ضربه شاید اولین چیزی است که یک مبارز باید با آن کنار بیاید. که اگربه این روش جلو نرویم و شروع به یک مبارزه بدون فکرنماییم ،چیزی جز مصدومیت و در بلند مدت از دست دادن اعتماد به نفس به همراه نخواهد داشت
2-مبارزه ی مسابقه ای:زمانی که ضربات و زمان هر دو دارای محدودیت هستند و هدف ما کسب امتیاز است.این حالت به مبارزه ی واقعی ج ک د نزدیم تر است .دلیل ان هم روبرو شدن با حریفی است که انرا نمی شناسیم.پس قبل از انکه امتیازی رد و بدل شود سعی ما در شناخت حریف است.چون در ج ک د ما نیستیم که نوع زدن ضربه را مشخص میکنیم.بلکه این حریف است که نوع خوردن ضربه را مشخص میکند.شناختن حریف فقط در رینگ مسابقه نیست بلکه باید قبل از ان شروع شود و در سریع ترین زمان هم به یک قطعیت نسبی برسیم.اندام حریف نشان دهنده ی نوع مبارزه ی او هستند.قد حریف،وزنش،وضعیت ماهیچه هایش،چهار شانه اش،کبود ی هایی که احتمالا از مسابقه قبلی در بدن دارد.و تمام موارد دیگری که دیده میشود.مطمئنا کسی که پایی کبود دارد تمام سعی اش در استفاده کمتر از پا خواهد بود.پس اگر فاصله از او زیاد شود حریف درمانده خواهد شد.بعد از شروع مسابقه هم باید در اسرع وقت به نکات دیگر توجه کنیم.شاید اینجا روانشناسی بیشتر به کار اید.روحیه ،اعتماد به نفس،انگیزه،قدرت بدنی ،عکس العمل های ناخود اگاه و خود اگاهش،نوع گارد و هر چیز دیگری که قدرت تشخیص انرا داریم.بعد از اینکه حریفمان را شناختیم باید یک تاکتیک و یا استراتژی برای خودمان تعیین کنیم.شاید بخواهیم اول حریف را خسته کنیم و سپس حمله کنیم و یا هر کار دیگری.
3-مبارزه ی خیابانی بی اهمیت: کلمه ی بی اهمیت را بخاطر جدا کردن یک دعوای خیابانی که در ان مسئله مرگ و زندگی مطرح است و یا برای دفاع از ناموس ،دارایی و...است در مقابل دعوایی که بر سر مسائل بیخود و کم اهمیت اتفاق میافتد ، بکار میبریم .روش ج ک د و هر هنر و یا ورزش رزمی دیگری در این نوع مبارزات یکی است.اینکه با گفتن کلمات جادویی"ببخشید اشتباه از من بود"معرکه را به اتمام برسانیم.باز اگر طرف مقابل قبول نکرد مرحله ی بعدی را اجرا میکنیم که ان هم پشت کردن به طرف مقابل و فرار با اخرین توان است.یک فرار ساده ،اتفاقی است که در چند روز فراموش میشود اما یک دعوا ماه ها و سال ها بر زندگی انسان سایه میافکند.باز اگر طرف مقابل قبول نکرد و دنبال شما دوید.پس این دعوا از نوع چهارم است و نه سوم
4-مبارزه خیابانی:زمانی که واقعا این دعوا ان قدر مهم است که زندگی شما را به دو بخش قبل و بعد از خود تقسیم میکند .فقط این زمان است که یک رزمی کار وارد معرکه میشود.چون بر خلاف چیزی که عوام می اندیشند ورزش رزمی برای تقویت خشونت نیست بلکه برای کنترل ان است .پس یک رزمی کار هم با ان که دارای توان مبارزه است اما هیچگاه افسار خود را به دست خشم نمیدهد و وارد هر مبارزه ای نمیشود.فقط در این مورد است که واقعا میتوان کلمه ی مبارزه را بکار برد و فقط این جاست که میتوان قدرت و یا ضعف یک سبک را دید.سبک هایی که ده ها قوانین محدود کننده دارند در این مرحله چکار خواهند کرد؟ مانند مرحله ی دوم نیز باید شروع به تحلیل و شناختن حریف کنیم.و این شناخت باید بسیار عمیق تر شود.تا انجا که امکان دارد...پس از تعیین استراتژی حمله آغاز میشود.دیگر در اینجا مجال خسته کردن حریف نیست یا مجال بازی کردن با او.شاید او در جیبش چاقویی دارد که انرا برای وقتی که دعوا شدید تر شد نگه داشته.شاید دوستانش در راه باشند و یا احتمالا او هم دارد اکنون شما را تحلیل میکند.پس نباید وقت و انرژی را هدر داد . چیزی که در ج ک د توصیه میشود و اکثرا هم جواب میدهد.یک حمله ی انفجاری است.با تمام قدرت در یک لحظه با ضربات پا به حریف حمله میکنیم بعد از ان که گارد حریف به هم خورد با ضربات دست جلو تر میکنیم و در اخر نفوذمان را با ساب میشن کامل میکنیم.حریف را به زمین می زنیم ، قفل میکنیم و یا به نقاط ضعیف ترش ضربه میزنیم.و تمام این کار ها را در کمتر از سی ثانیه انجام میدهیم.هیچ وقت در دام یک مبارزه ی فرسایشی نیفتید.البته راه های دیگری هم هست که میتوانید از انها استفاده کنید و ان اینکه کمی با حریف بازی کنید و بعد به یک نقطه ی حساس بدنش ضربه بزنید.بر فرض اگر یک ضربه به بیضه بزنید مبارزه با برتری شما در کمتر از ده ثانیه تمام میشود اما اگر این کار را به خاطر خطراتش نکنید ده ها اتفاق بدتر ممکن است برای خودتان بیفتد.فرصت را از دست ندهید و زمانی که میتوانید از ان استفاده کنید.
مطالب مربوط به این بحث هم از زبان بروس لی در زیر آورده شده است:
♦انواع واکنش های حریف:قبل از انکه طرح خاصی برای اجرای حمله داشته باشید،بایستی خوب بدانید،مثلا آیا حریف دفاع میکند،ضربات را متوقف میکند،یا مرا میگیرد و به زمین میزند؟آیا او حملات دروغی را دفاع میکند یا منتظر حمله ی نهایی میماند؟آیا او بعد از هر حرکت دفاعی ،بصورت خودکار،یک ضربه ی تند متقابل میزند؟آیا ضربات بازدارنده اش خود به خود و بی اختیار است یا تعمدی و با نیت قبلی؟آیا از هر زاویه ای یا از هر وضعیت خاصی ،میتواند ضربه ی بازدارنده بزند؟
♦چند نکته از حریف که باید به آنها پی ببیریم:1-ضرب آهنگش 2-سرعت پا یا رقص پایش 3-برتری هایش
♦بررسی حملات:مراقب حریف باشید و حمله ی خود را مطابق با این موارد از حریف ،تنظیم کنید:1-واکنش ها 2-عادت ها 3-برتری ها
♦یک حمله ی ساده (با کمترین تحرک اولیه )همراه با داشتن آمادگی ساده ،بهترین چیزهایی هستند که با آن میتوان ریتم حریف را شکست.
♦در مبارزات نزدیک هر عملی که انجام دهید یا به هدف میرسید یا از آن دور میشوید،این عمل بایستی با بقیه ی اعمال جور باشد.
♦روی حریف و کنترل ابزار هایتان تمرکز داشته باشید.این پاها هستند که فاصله را تعیین میکنند.
♦استفاده از گامهای کوتاه ،فاصله ی بین شما و حریفتان را اصلاح میکند.اما ،مانند یک بوکسر خیالباف،بالا و پایین نپرید،او با حریفش همراه نیست،او فقط خودش را مشغول کرده است.همه ی این مطالب به هیچ حالت و زمانی محدود نمیشوند.
♦در جایی بایستید که که ایمن باشید-ولی حریف ایمن نباشد.
♦زمانی که حریف پیشروی میکند و یا فاصله اش را تغییر میدهد،حمله کنید.
♦مهم تر از همه ی اینها تا زمانیکه حریف حرکت نکرده،حرکت نکنید،مخصوصا در مورد کسی که قادر است از همه طرف حرکت کند.او کسی است که همیشه در حال فرار است.
♦کسی میتواند احساس درستی از فاصله داشته باشد که بتواند نرم و سرعتی ،حرکت کند.
1-مبارزه ی تمرینی :که درون باشگاه انرا انجام میدهیم.به دلیل محدودیت اعضا و شناخت خوبی که اکثرا از همدیگر در محیط باشگاه داریم.شاید بسیاری از نکات و اصول مبارزه قبل از شروع مبارزه برای ما حل شده است.دیگر در این مبارزه نگرانی شناخت استیل مبارزه ی حریف را نداریم یا اینکه مبارزه را در کوتاهترین زمان و از راحت ترین حالت ان تمام کنیم.برای مثال در این مبارزه زدن به بیضه ی حریف یا نگرانی از اینکه حریف مارا غافلگیر کند نداریم.پس در این نوع اصولا نباید کاری به کار حریف داشت که خود او نیز در حال تمرین میباشد.باید تمام حواس به حرکات و تکنیک های خودمان معطوف شود.
در هر مبارزه ای یک تکنیک و یا تاکتیک را مد نظر بگیریم و تمام تلاشمان اجرای صحیح ان باشد .مهم نیست که حریف چکار میکند و یا چه کسی بیشتر ضربه میزند فکر کردن به این موضوعات نتیجه ی دوران کودکی و طرز تفکر ان موقع است .خوردن ضربه شاید اولین چیزی است که یک مبارز باید با آن کنار بیاید. که اگربه این روش جلو نرویم و شروع به یک مبارزه بدون فکرنماییم ،چیزی جز مصدومیت و در بلند مدت از دست دادن اعتماد به نفس به همراه نخواهد داشت
2-مبارزه ی مسابقه ای:زمانی که ضربات و زمان هر دو دارای محدودیت هستند و هدف ما کسب امتیاز است.این حالت به مبارزه ی واقعی ج ک د نزدیم تر است .دلیل ان هم روبرو شدن با حریفی است که انرا نمی شناسیم.پس قبل از انکه امتیازی رد و بدل شود سعی ما در شناخت حریف است.چون در ج ک د ما نیستیم که نوع زدن ضربه را مشخص میکنیم.بلکه این حریف است که نوع خوردن ضربه را مشخص میکند.شناختن حریف فقط در رینگ مسابقه نیست بلکه باید قبل از ان شروع شود و در سریع ترین زمان هم به یک قطعیت نسبی برسیم.اندام حریف نشان دهنده ی نوع مبارزه ی او هستند.قد حریف،وزنش،وضعیت ماهیچه هایش،چهار شانه اش،کبود ی هایی که احتمالا از مسابقه قبلی در بدن دارد.و تمام موارد دیگری که دیده میشود.مطمئنا کسی که پایی کبود دارد تمام سعی اش در استفاده کمتر از پا خواهد بود.پس اگر فاصله از او زیاد شود حریف درمانده خواهد شد.بعد از شروع مسابقه هم باید در اسرع وقت به نکات دیگر توجه کنیم.شاید اینجا روانشناسی بیشتر به کار اید.روحیه ،اعتماد به نفس،انگیزه،قدرت بدنی ،عکس العمل های ناخود اگاه و خود اگاهش،نوع گارد و هر چیز دیگری که قدرت تشخیص انرا داریم.بعد از اینکه حریفمان را شناختیم باید یک تاکتیک و یا استراتژی برای خودمان تعیین کنیم.شاید بخواهیم اول حریف را خسته کنیم و سپس حمله کنیم و یا هر کار دیگری.
3-مبارزه ی خیابانی بی اهمیت: کلمه ی بی اهمیت را بخاطر جدا کردن یک دعوای خیابانی که در ان مسئله مرگ و زندگی مطرح است و یا برای دفاع از ناموس ،دارایی و...است در مقابل دعوایی که بر سر مسائل بیخود و کم اهمیت اتفاق میافتد ، بکار میبریم .روش ج ک د و هر هنر و یا ورزش رزمی دیگری در این نوع مبارزات یکی است.اینکه با گفتن کلمات جادویی"ببخشید اشتباه از من بود"معرکه را به اتمام برسانیم.باز اگر طرف مقابل قبول نکرد مرحله ی بعدی را اجرا میکنیم که ان هم پشت کردن به طرف مقابل و فرار با اخرین توان است.یک فرار ساده ،اتفاقی است که در چند روز فراموش میشود اما یک دعوا ماه ها و سال ها بر زندگی انسان سایه میافکند.باز اگر طرف مقابل قبول نکرد و دنبال شما دوید.پس این دعوا از نوع چهارم است و نه سوم
4-مبارزه خیابانی:زمانی که واقعا این دعوا ان قدر مهم است که زندگی شما را به دو بخش قبل و بعد از خود تقسیم میکند .فقط این زمان است که یک رزمی کار وارد معرکه میشود.چون بر خلاف چیزی که عوام می اندیشند ورزش رزمی برای تقویت خشونت نیست بلکه برای کنترل ان است .پس یک رزمی کار هم با ان که دارای توان مبارزه است اما هیچگاه افسار خود را به دست خشم نمیدهد و وارد هر مبارزه ای نمیشود.فقط در این مورد است که واقعا میتوان کلمه ی مبارزه را بکار برد و فقط این جاست که میتوان قدرت و یا ضعف یک سبک را دید.سبک هایی که ده ها قوانین محدود کننده دارند در این مرحله چکار خواهند کرد؟ مانند مرحله ی دوم نیز باید شروع به تحلیل و شناختن حریف کنیم.و این شناخت باید بسیار عمیق تر شود.تا انجا که امکان دارد...پس از تعیین استراتژی حمله آغاز میشود.دیگر در اینجا مجال خسته کردن حریف نیست یا مجال بازی کردن با او.شاید او در جیبش چاقویی دارد که انرا برای وقتی که دعوا شدید تر شد نگه داشته.شاید دوستانش در راه باشند و یا احتمالا او هم دارد اکنون شما را تحلیل میکند.پس نباید وقت و انرژی را هدر داد . چیزی که در ج ک د توصیه میشود و اکثرا هم جواب میدهد.یک حمله ی انفجاری است.با تمام قدرت در یک لحظه با ضربات پا به حریف حمله میکنیم بعد از ان که گارد حریف به هم خورد با ضربات دست جلو تر میکنیم و در اخر نفوذمان را با ساب میشن کامل میکنیم.حریف را به زمین می زنیم ، قفل میکنیم و یا به نقاط ضعیف ترش ضربه میزنیم.و تمام این کار ها را در کمتر از سی ثانیه انجام میدهیم.هیچ وقت در دام یک مبارزه ی فرسایشی نیفتید.البته راه های دیگری هم هست که میتوانید از انها استفاده کنید و ان اینکه کمی با حریف بازی کنید و بعد به یک نقطه ی حساس بدنش ضربه بزنید.بر فرض اگر یک ضربه به بیضه بزنید مبارزه با برتری شما در کمتر از ده ثانیه تمام میشود اما اگر این کار را به خاطر خطراتش نکنید ده ها اتفاق بدتر ممکن است برای خودتان بیفتد.فرصت را از دست ندهید و زمانی که میتوانید از ان استفاده کنید.
مطالب مربوط به این بحث هم از زبان بروس لی در زیر آورده شده است:
♦انواع واکنش های حریف:قبل از انکه طرح خاصی برای اجرای حمله داشته باشید،بایستی خوب بدانید،مثلا آیا حریف دفاع میکند،ضربات را متوقف میکند،یا مرا میگیرد و به زمین میزند؟آیا او حملات دروغی را دفاع میکند یا منتظر حمله ی نهایی میماند؟آیا او بعد از هر حرکت دفاعی ،بصورت خودکار،یک ضربه ی تند متقابل میزند؟آیا ضربات بازدارنده اش خود به خود و بی اختیار است یا تعمدی و با نیت قبلی؟آیا از هر زاویه ای یا از هر وضعیت خاصی ،میتواند ضربه ی بازدارنده بزند؟
♦چند نکته از حریف که باید به آنها پی ببیریم:1-ضرب آهنگش 2-سرعت پا یا رقص پایش 3-برتری هایش
♦بررسی حملات:مراقب حریف باشید و حمله ی خود را مطابق با این موارد از حریف ،تنظیم کنید:1-واکنش ها 2-عادت ها 3-برتری ها
♦یک حمله ی ساده (با کمترین تحرک اولیه )همراه با داشتن آمادگی ساده ،بهترین چیزهایی هستند که با آن میتوان ریتم حریف را شکست.
♦در مبارزات نزدیک هر عملی که انجام دهید یا به هدف میرسید یا از آن دور میشوید،این عمل بایستی با بقیه ی اعمال جور باشد.
♦روی حریف و کنترل ابزار هایتان تمرکز داشته باشید.این پاها هستند که فاصله را تعیین میکنند.
♦استفاده از گامهای کوتاه ،فاصله ی بین شما و حریفتان را اصلاح میکند.اما ،مانند یک بوکسر خیالباف،بالا و پایین نپرید،او با حریفش همراه نیست،او فقط خودش را مشغول کرده است.همه ی این مطالب به هیچ حالت و زمانی محدود نمیشوند.
♦در جایی بایستید که که ایمن باشید-ولی حریف ایمن نباشد.
♦زمانی که حریف پیشروی میکند و یا فاصله اش را تغییر میدهد،حمله کنید.
♦مهم تر از همه ی اینها تا زمانیکه حریف حرکت نکرده،حرکت نکنید،مخصوصا در مورد کسی که قادر است از همه طرف حرکت کند.او کسی است که همیشه در حال فرار است.
♦کسی میتواند احساس درستی از فاصله داشته باشد که بتواند نرم و سرعتی ،حرکت کند.