04-04-2013، 15:15
این به درد من نخواهد خورد که بشمرم از میان آنها که میشناسندم چند نفرشان در مرگ م خواهند گریست.
«تعبیر من از عشق، متاسفانه، کلیشه است. هر چقدر که میگذرد میبینم تکراری است. یک الگوی ثابت و همیشگی و تکرار شونده است. ماجرایی است که برای من، برای دیگران، برای همه تکرار میشود. وقتی این گریپ حادث میشود فرهنگ، روشنفکری، اندیشمندی هیچ جور نمیتواند در آن تاثیر بگذارد. اگر میگویم آنفلوآنزا مقصودم اهانت نیست، منظورم به دشواری و سختی آن است. با هر فرهنگی و پس زمینهای، غنا و فقر، بیسوادی و دانش بسیار وقتی دچار آنفلوآنزا میشوی دچار یک نوع عوارض میشوی. برای همین میگویم که عشق یک کلیشه است. چیزی که اطلاعات، فرهنگ و دیدگاههای شخصی تو نتواند در آن تعدیل یا تغییری ایجاد کند یک کلیشه است. وقتی دچارش میشوی تبدیل میشوی به یک موجود بسیار پیش پا افتاده، سطحی، متوقع، خودخواه و عصبی. این حاصل عشق است.»
عباس کیارستمی در مصاحبه با ماهنامه تجربه/ شماره ۱۴
«زنها در پی مردان خوش قیافه نیستند، دنبال مردهایی هستند که زنان زیبا دارند.»
کتاب خنده و فراموشی/ میلان کوندرا/ فروغ پوریاوری/ انتشارات روشنگران و مطالعات زنان
به مادرم دروغ می گویم که تو را داشته باشم
مگر در موارد بسیار نادر و غیر معمول، در تمام دوستیهای دختر و پسر که در ایران مشاهده یا شخصن تجربه کردهام، طرف مونث، کلیت رابطه یا حد آن را از خانواده خودش پنهان نگاه میدارد، و چون در یک بازه زمانی بلند مدت پنهان نگاه داشتن چنین موضوعی از آدمهایی که با آنها هم خانه است عملن غیر ممکن میشود، به ناچار به دروغ متوسل میشود.
توجیه چنین دروغی هم غالبن این است که زندگی شخصی من به مادر و پدر و مثلن برادرم مربوط نیست، و چون آنها ظرفیت پذیرش سبک زندگی من را ندارند من به ناچار برای حفظ رابطهام با کسی که دوست ش دارم به آنها دروغ میگویم، توضیحی که به هر حال میتواند قانع کننده باشد و یا دست کم در ابتدای امر برای طرف مذکر رابطه موضوعیت ندارد.
با فرض اینکه شما طرف مذکر چنین رابطهای هستید، آنچه پرسش میشود این است که تاثیر دروغی که دوست دختر شما به مادرش میگوید برای این که بتواند دقایقی را با شما بگذراند، بر روی رابطه شما با او چیست؟ چه تضمینی هست که کسی که به بزرگترین رابطه زندگی ش- رابطه مادر و فرزند- خیانت میکند با یک رابطه جنسیت محور که بر اصل لذت بنا شده روراست و شفاف باشد؟ وقتی استفاده از دروغ در شرایطی خاص مجاز شمره شود، میتوان حدس زد برای رابطه دو نفرهای که به هر حال فراز و نشیب ش کم نیست و 'شرایط خاص' در آن هم به یقین اتفاق میافتد، ابزار دروغ این بار علیه شما و نه به نفع لذت هاتان- که برای نابود کردن تان- استفاده خواهد شد.
احتمالن فشارجامعه سنتی بر روی دختران و همسرانی که حالا کمتر سنتی هستند آنها را دروغ گوتر کرده است، با این حال جای تردید بسیار است که این سبک زندگی جدید را بتوان نوعی عبور از زندان سنت به سمت چیزی بهتر دانست.
زمان از حسهای انسان قوی تره.
از خواب به بیداری
از بیداری به خواب
از هست به نیست
از نیست به نیست
«تعبیر من از عشق، متاسفانه، کلیشه است. هر چقدر که میگذرد میبینم تکراری است. یک الگوی ثابت و همیشگی و تکرار شونده است. ماجرایی است که برای من، برای دیگران، برای همه تکرار میشود. وقتی این گریپ حادث میشود فرهنگ، روشنفکری، اندیشمندی هیچ جور نمیتواند در آن تاثیر بگذارد. اگر میگویم آنفلوآنزا مقصودم اهانت نیست، منظورم به دشواری و سختی آن است. با هر فرهنگی و پس زمینهای، غنا و فقر، بیسوادی و دانش بسیار وقتی دچار آنفلوآنزا میشوی دچار یک نوع عوارض میشوی. برای همین میگویم که عشق یک کلیشه است. چیزی که اطلاعات، فرهنگ و دیدگاههای شخصی تو نتواند در آن تعدیل یا تغییری ایجاد کند یک کلیشه است. وقتی دچارش میشوی تبدیل میشوی به یک موجود بسیار پیش پا افتاده، سطحی، متوقع، خودخواه و عصبی. این حاصل عشق است.»
عباس کیارستمی در مصاحبه با ماهنامه تجربه/ شماره ۱۴
«زنها در پی مردان خوش قیافه نیستند، دنبال مردهایی هستند که زنان زیبا دارند.»
کتاب خنده و فراموشی/ میلان کوندرا/ فروغ پوریاوری/ انتشارات روشنگران و مطالعات زنان
به مادرم دروغ می گویم که تو را داشته باشم
مگر در موارد بسیار نادر و غیر معمول، در تمام دوستیهای دختر و پسر که در ایران مشاهده یا شخصن تجربه کردهام، طرف مونث، کلیت رابطه یا حد آن را از خانواده خودش پنهان نگاه میدارد، و چون در یک بازه زمانی بلند مدت پنهان نگاه داشتن چنین موضوعی از آدمهایی که با آنها هم خانه است عملن غیر ممکن میشود، به ناچار به دروغ متوسل میشود.
توجیه چنین دروغی هم غالبن این است که زندگی شخصی من به مادر و پدر و مثلن برادرم مربوط نیست، و چون آنها ظرفیت پذیرش سبک زندگی من را ندارند من به ناچار برای حفظ رابطهام با کسی که دوست ش دارم به آنها دروغ میگویم، توضیحی که به هر حال میتواند قانع کننده باشد و یا دست کم در ابتدای امر برای طرف مذکر رابطه موضوعیت ندارد.
با فرض اینکه شما طرف مذکر چنین رابطهای هستید، آنچه پرسش میشود این است که تاثیر دروغی که دوست دختر شما به مادرش میگوید برای این که بتواند دقایقی را با شما بگذراند، بر روی رابطه شما با او چیست؟ چه تضمینی هست که کسی که به بزرگترین رابطه زندگی ش- رابطه مادر و فرزند- خیانت میکند با یک رابطه جنسیت محور که بر اصل لذت بنا شده روراست و شفاف باشد؟ وقتی استفاده از دروغ در شرایطی خاص مجاز شمره شود، میتوان حدس زد برای رابطه دو نفرهای که به هر حال فراز و نشیب ش کم نیست و 'شرایط خاص' در آن هم به یقین اتفاق میافتد، ابزار دروغ این بار علیه شما و نه به نفع لذت هاتان- که برای نابود کردن تان- استفاده خواهد شد.
احتمالن فشارجامعه سنتی بر روی دختران و همسرانی که حالا کمتر سنتی هستند آنها را دروغ گوتر کرده است، با این حال جای تردید بسیار است که این سبک زندگی جدید را بتوان نوعی عبور از زندان سنت به سمت چیزی بهتر دانست.
زمان از حسهای انسان قوی تره.
از خواب به بیداری
از بیداری به خواب
از هست به نیست
از نیست به نیست