15-08-2024، 12:07
حالا وقتشه آتیششون بزنم
وقتشه آتیششون بزنم
[قسمت یک]
داره خون میچکه از اژدهای قلم
با اینکه کلی جادوگر و فرستادین تو سرم
این زمینو باید پس بگیریم تا بسازیم هدف
همه تو حالت عادی انگاری کتامین زدن
شاید هر کجا باشیم با گلهی نظامی طرف
همه دارن واسه امنیتشون سلاح میخرن
شبا رو پشت بوما عدالتو صدا میزنن
که هر روز قربانی اسارتهای جنایی نشن
خون داریم میدیم و زندانی سیاسی همهش
رو نوت اعتصابیم و شده بیکاری شرف
چون که مثل شما نمیخوریم اَ بی آبی لجن
اگه جز وطنمون کاری داریم، میندازیم عقب
تف به خ***مالی که خم شه تو رو ملا
که روزی صد دفعه دروغی دستشه رو قرآن
یه چیزایی رو نمیشه بعدش بشه جبران
یهو میبینی که همه شرف و ارزشت افتاد
این همه جنگیدیم تا برسیم به اینجا
به خدا که خیلی بدتر اَ فلسطینه ا****
بیشتر از چهل و چهار ساله تو نفرین سیاهست
مدام یه دیو جدید اَ دل دیو دیگه میاد
اسامیمونو بشکافی میرسی به قیام
دیگه مردم جنازههاتونو تیکه تیکه میخوان
دیگه نمیتونین قایم بشین زیر ریش زیاد
همه دنیا دیدنتونو این زیرنویس نمیخواد
[همخوان]
منم نمیکِشید ذهنم اونقدر
وقتی خودکار و دستم گرفتم، شعرم اومد
روح و روان ندارم و مونده فکرم اونور
حس میکنم دیگه نمیشه زمانو بگذرونم
ولی نور امیدی تابیده به درونم
که تو تاریکی هم عدالت جاری شه رو زبونم
این یه انتخاب بین آزادی و نبودن
ما تو جنگیم، جَو و جایِ خالی بهونهست
[قسمت دو]
از مردم استفاده کردید به نفع خودتون
اگه شیرم باشید اینبار تو تله موشه دُمتون
سرنگونه رختون، برا شیطون ظلمتون
بچهکُشا؛ در اومده همه جوره گوهتون
تو هر گوشهی میدون یه رستم زده بیرون
شیرزن و مردای زندانی محکمن و پیروز
شکنجه تو اعتصاب، مصمم و بیجون
یکی دیگه رو نیاریم به جاش منظم و میزون
الآن چه داستانی از آزادی مهمتره
اینا جلادن و فکر نکن راه داری پشت سرت
چون مدام تو فکر ساخت تانکهای گندهتره
تا جنگ بیآفرینه با شاهای دور و برش
که همین الآن به سمت هر آبادی شعلهوره
میخوان بکشنت حتی اگه باشی متوسل
ماها جز خودمون نمیشیم به جایی متبرک
با اینکه شاشم نمونده به ناچاری بخورمش
حق ندارین قانون بذارین با دین
میخوایم هرکی رو روی منبره بندازیم پایین
کسی به ما نمیتونه بگه چرا اینجایین
چرا این همه نفرت از **دارین
[پل]
باید تو دنیای دیجیتالی بشی مونولوگ
بشیم پارادوکس، خیلی واضح ببین بالا رو
صلح چیه، اینا میخوان بمب بندازن رو بمب
گم کنیم همو بیوفتیم تو دوی ماراتن
[همخوان]
منم نمیکِشید ذهنم اونقدر
وقتی خودکار و دستم گرفتم، شعرم اومد
روح و روان ندارم و مونده فکرم اونور
حس میکنم دیگه نمیشه زمانو بگذرونم
ولی نور امیدی تابیده به درونم
که تو تاریکی هم عدالت جاری شه رو زبونم
این یه انتخاب بین آزادی و نبودن
ما تو جنگیم، جَو و جایِ خالی بهونهست
منم نمیکشید ذهنم اونقدر
وقتی خودکار و دستم گرفتم شعرم اومد
روح و روان ندارم و مونده فکرم اونور
حس میکنم دیگه نمیشه زمانو بگذرونم
ولی نور امیدی تابیده به درونم
که تو تاریکی هم عدالت جاری شه رو زبونم
این یه انتخاب بین آزادی و نبودن
ما تو جنگیم، جو و جای خالی بهونهست
[هوک]
سرزمین خدای رنگینکمون و کبوتر
که حتی اگه افسانه باشه راهی به همونم
سر پا وامیستیم تا آخر بازی تنومند
نذارین فریاد آزادیمون بشه تو گلو قطع
به سمت آزادی
برای این همه خونی که دارین میریزین
مرگ بر شما
*****
[همخوان]
منم نمیکِشید ذهنم اونقدر
وقتی خودکار و دستم گرفتم، شعرم اومد
روح و روان ندارم و مونده فکرم اونور
حس میکنم دیگه نمیشه زمانو بگذرونم
ولی نور امیدی تابیده به درونم
که تو تاریکی هم عدالت جاری شه رو زبونم
این یه انتخاب بین آزادی و نبودن
ما تو جنگیم، جَو و جایِ خالی بهونهست
وقتشه آتیششون بزنم
[قسمت یک]
داره خون میچکه از اژدهای قلم
با اینکه کلی جادوگر و فرستادین تو سرم
این زمینو باید پس بگیریم تا بسازیم هدف
همه تو حالت عادی انگاری کتامین زدن
شاید هر کجا باشیم با گلهی نظامی طرف
همه دارن واسه امنیتشون سلاح میخرن
شبا رو پشت بوما عدالتو صدا میزنن
که هر روز قربانی اسارتهای جنایی نشن
خون داریم میدیم و زندانی سیاسی همهش
رو نوت اعتصابیم و شده بیکاری شرف
چون که مثل شما نمیخوریم اَ بی آبی لجن
اگه جز وطنمون کاری داریم، میندازیم عقب
تف به خ***مالی که خم شه تو رو ملا
که روزی صد دفعه دروغی دستشه رو قرآن
یه چیزایی رو نمیشه بعدش بشه جبران
یهو میبینی که همه شرف و ارزشت افتاد
این همه جنگیدیم تا برسیم به اینجا
به خدا که خیلی بدتر اَ فلسطینه ا****
بیشتر از چهل و چهار ساله تو نفرین سیاهست
مدام یه دیو جدید اَ دل دیو دیگه میاد
اسامیمونو بشکافی میرسی به قیام
دیگه مردم جنازههاتونو تیکه تیکه میخوان
دیگه نمیتونین قایم بشین زیر ریش زیاد
همه دنیا دیدنتونو این زیرنویس نمیخواد
[همخوان]
منم نمیکِشید ذهنم اونقدر
وقتی خودکار و دستم گرفتم، شعرم اومد
روح و روان ندارم و مونده فکرم اونور
حس میکنم دیگه نمیشه زمانو بگذرونم
ولی نور امیدی تابیده به درونم
که تو تاریکی هم عدالت جاری شه رو زبونم
این یه انتخاب بین آزادی و نبودن
ما تو جنگیم، جَو و جایِ خالی بهونهست
[قسمت دو]
از مردم استفاده کردید به نفع خودتون
اگه شیرم باشید اینبار تو تله موشه دُمتون
سرنگونه رختون، برا شیطون ظلمتون
بچهکُشا؛ در اومده همه جوره گوهتون
تو هر گوشهی میدون یه رستم زده بیرون
شیرزن و مردای زندانی محکمن و پیروز
شکنجه تو اعتصاب، مصمم و بیجون
یکی دیگه رو نیاریم به جاش منظم و میزون
الآن چه داستانی از آزادی مهمتره
اینا جلادن و فکر نکن راه داری پشت سرت
چون مدام تو فکر ساخت تانکهای گندهتره
تا جنگ بیآفرینه با شاهای دور و برش
که همین الآن به سمت هر آبادی شعلهوره
میخوان بکشنت حتی اگه باشی متوسل
ماها جز خودمون نمیشیم به جایی متبرک
با اینکه شاشم نمونده به ناچاری بخورمش
حق ندارین قانون بذارین با دین
میخوایم هرکی رو روی منبره بندازیم پایین
کسی به ما نمیتونه بگه چرا اینجایین
چرا این همه نفرت از **دارین
[پل]
باید تو دنیای دیجیتالی بشی مونولوگ
بشیم پارادوکس، خیلی واضح ببین بالا رو
صلح چیه، اینا میخوان بمب بندازن رو بمب
گم کنیم همو بیوفتیم تو دوی ماراتن
[همخوان]
منم نمیکِشید ذهنم اونقدر
وقتی خودکار و دستم گرفتم، شعرم اومد
روح و روان ندارم و مونده فکرم اونور
حس میکنم دیگه نمیشه زمانو بگذرونم
ولی نور امیدی تابیده به درونم
که تو تاریکی هم عدالت جاری شه رو زبونم
این یه انتخاب بین آزادی و نبودن
ما تو جنگیم، جَو و جایِ خالی بهونهست
منم نمیکشید ذهنم اونقدر
وقتی خودکار و دستم گرفتم شعرم اومد
روح و روان ندارم و مونده فکرم اونور
حس میکنم دیگه نمیشه زمانو بگذرونم
ولی نور امیدی تابیده به درونم
که تو تاریکی هم عدالت جاری شه رو زبونم
این یه انتخاب بین آزادی و نبودن
ما تو جنگیم، جو و جای خالی بهونهست
[هوک]
سرزمین خدای رنگینکمون و کبوتر
که حتی اگه افسانه باشه راهی به همونم
سر پا وامیستیم تا آخر بازی تنومند
نذارین فریاد آزادیمون بشه تو گلو قطع
به سمت آزادی
برای این همه خونی که دارین میریزین
مرگ بر شما
*****
[همخوان]
منم نمیکِشید ذهنم اونقدر
وقتی خودکار و دستم گرفتم، شعرم اومد
روح و روان ندارم و مونده فکرم اونور
حس میکنم دیگه نمیشه زمانو بگذرونم
ولی نور امیدی تابیده به درونم
که تو تاریکی هم عدالت جاری شه رو زبونم
این یه انتخاب بین آزادی و نبودن
ما تو جنگیم، جَو و جایِ خالی بهونهست