![اقای " میلان کوندرا " 1](http://dl.akskhor.ir/uploads1/Milan-Kunderawriter-jpg.jpg)
میلان کوندرا در 1 آوریل 1929 در چکسلواکی متولد شد. میلان کوندرا که این روزها نود ساله شده است سالهاست که در فرانسه زندگی میکند و به تابعیت این کشور در آمده است. میلان کوندرا تا به حال چندین بار نامزد دریافت جایزه نوبل ادبی شده و با اینکه آن را دریافت نکرده اما بیشک میتوان او را یکی از بزرگترین نویسندگان بزرگ معاصر در نیمه دوم قرن بیستم محسوب کرد. کتاب «جاودانگی» و «بار هستی» از مهمترین و شناختهشدهترین کتابهای او هستند.
زندگی میلان کوندرا
میلان کوندرا در خانوادهای فرهنگی و فرهیخته به دنیا آمد. پدرش پیانیست بود و فضای هنری خانه بر او تأثیر گذاشت. کوندرا از همان کودکی به موسیقی علاقه پیدا کرد و آن را به عنوان جایگاه مهمی از زندگیاش انتخاب کرد. این علاقه بعدها در رمان شوخی نمود پیدا کرد. بهطوری که بسیاری او را «رماننویس موسیقیدوست» میشناسند و ساختار بعضی از آثارش را با سونات مقایسه میکنند؛ اما اهمیت آثار کوندرا تنها به وجه موسیقیایی آن محدود نیست بلکه فلسفه، تاریخ و هنر در آثار او نقش پررنگی دارد.
![اقای " میلان کوندرا " 1](http://dl.akskhor.ir/uploads1/1436179514245-1507-SBR-KUNDERA-AUTHOR-jpg-CROP-original-original-th3.jpg)
کوندرا در سال 1948 در رشته ادبیات و زیباییشناسی در دانشگاه چارلز تحصیل کرد؛ اما بعد از مدتی به دانشکده فیلم منتقل شد. او که در 17 سالگی به حزب کمونیست پیوسته بود در سال 1950 از حزب اخراج شد و تا شش سال اجازه ورود به حزب را نداشت. سه سال بعد اولین مجموعه شعرش بانام «انسان؛ بوستان پهناور» منتشر شد. شعر بلند «ماه می گذشته» در 1955 منتشر شد. آخرین مجموعه شعرش به نام «تکگویی» را در 1957 منتشر کرد. او در 1960 به آموزش ادبیات در دانشکده سینما مشغول شد. نمایشنامه مالکان کلیدها (نمایانگر ترس و خشونت هنگام استیلای آلمان) یک سال بعد از آن منتشر شد. در دهه ۱۹۵۸ تا ۱۹۶۹ سالهایی بود که کوندرا به شکل جدی در دنیای ادبیات وارد شد. کوندرا در سالهای جوانی زمانی که هنوز ملیت چکی داشت، به زبان مادری خود مینوشت او در این زمان بود که مجموعه داستان «عشقهای خندهدار» و همچنین رمان «شوخی» را منتشر کرده بود.
کارنامه کاری میلان کوندرا
در فاصله سالهای ۱۹۵۹ و ۱۹۶۲ و نیز در سال ۱۹۶۸ زیر نظر سازمان امنیت کشورش بوده است. در اوت 1968 نام میلان کوندرا در لیست سیاه قرارگرفت و کتاب هایش ممنوع شدند. او از دانشکده سینما اخراج شد و در این مدت با نوشتن طالع بینی سعی میکرد امورات زندگی خود را بگذراند.
کوندرا خیلی به مصاحبه و صحبت کردن دربارهی خودش علاقه نداشت؛ اما در کتاب خنده و فراموشی تا حدودی به سرنوشت خود اشاره کرده است و چیزهایی درباره خود در این کتاب نوشته است. او در سال 1973 رمان زندگی جای دیگری است را منتشر کرد. در 1975 کتاب خنده و فراموشی را نوشت؛ این اثر ترکیبی از یک رمان، مجموعهای داستان کوتاه و تفکرات کوندرا است.
در سال 1984 کوندرا معروفترین کتاب خود سبک تحملناپذیر هستی را منتشر کرد. با وجود اینکه او خیلی با تبدیل شدن کتابهایش به فیلم موافق نیست اما چهار سال بعد بهعنوان مشاور به فیلیپ کافمن کمک کرد از روی این کتاب فیلمی با همین نام ساختند. در 1990 کتاب جاودانگی را که اثری فلسفی بود منتشر کرد. او نیز رمانهای آهستگی (1995)، هویت (1997) و جهالت (2000) و مقالههای هنر رمان (1986)، وصایای تحریفشده (1993) و کتاب پرده (2005) را در این سالها منتشر کرد.
سبک آثار کوندرا
میلان کوندرا مرد گوشهگیری بود و در ظاهر پر از سکوت اما در باطن پر از حرف بود. او را نویسندهی جلوههای پنهان زندگی مینامند چرا که با مهارت تمام از دل جامعه حرفهایی ملموس و قابل درک برای خوانندگان خود میزند. او در انتخاب شخصیتهای داستانیاش هم بسیار با ریزبینی و سنجیده دست به انتخاب میزند. رمانهای کوندرا اگرچه فاقد قهرمان هستند و جنس شخصیتها از دل مردم عادی جامعه است اما کوندرا معتقد است که «کتابها تنها ناگفتهها را به گفتهها تبدیل میکنند». به همین دلیل ازنظر بسیاری آثار کوندرا فلسفی هستند. رمانهای معروفی از کوندرا در جهان منتشر شده که از معروفترین آنها میتوان به رمان بار هستی اشاره کرد. این رمان یکی از پرفروشترین رمانهای او هم در ایران و هم در جهان است. در این رمان میتوان افکار میلان کوندرا در سرتاسر عمر نویسندگیاش را در یک جا دید.
آثار میلان کوندرا
مجموعه داستان
عشقهای خندهدار
دون ژوان
رمان
مهمانی خداحافظی
والس خداحافظی
زندگی جای دیگریست
کتاب خنده و فراموشی
جاودانگی
آهستگی
جهالت
جشن بیمعنایی
کلاه کلمنتیس
وصایای تحریفشده
شعر
انسان؛ بوستان پهناور
درام
ژاک و اربابش
کتاب بار هستی
کتاب هویت
کتاب هنر رمان
کتاب جشن بیمعنایی
کتاب مواجهه
کتاب بعد از انقلاب
اينجا ، مَردم قدرِ صُبح را نمیدانند ..
با بيدار باشِ زنگِ ساعت
كه همچون تيشهاى خوابشان را
قطع مى كند ، به طرزِ خشنى
از خواب برمى خيزند و بلافاصله خود را
به دستِ تعجيلى شوم میسپارند ..
مىتوانى به من بگويى روزى كه
با چنين عملِ خشنى شروع شود
چگونه روزى خواهد بود ؟!
باور كن همين صبحهاست كه
خُلق و خوى آدم را تعيين میكند ..
#میلان_کوندرا
اين جا مردم قدرِ صبح را نمیدانند ..
با بيدار باشِ زنگِ ساعت كه همچون تيشه اى خوابشان را قطع میكند ، به طرزِ خشنى از خواب بر میخيزند و بلافاصله خود را به دستِ تعجيلى شوم میسپارند.
میتوانى به من بگويى روزى كه با چنين عملِ خشنى شروع شود چگونه روزى خواهد بود؟
باور كن همين صبح هاست كه خلق و خوى آدم را تعيين میكند ..
#میلان_کوندرا
احساس عشق،
همه ما را دچار این توهم گمراه کننده میسازد
که طرف خود را می شناسیم.
#میلان_کوندرا
ﭼﻘﺪﺭ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻨﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ،
ﺁﺩﻣﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺷﺒﯿﻪ ﺣﺮﻓﻬﺎﯾﺸﺎﻥ ﻫﺴﺘﻨﺪ.
#میلان_کوندرا
این دشمنان نیستند که انسان را
به تنهایی و انزوا محکوم میکنند
بلکه دوستانند ..
#میلان_کوندرا
رقص درونت را پیدا کن!
با زندگی بچرخ، با زندگی برقص،
صدای هستی، موسیقی زلال احساس توست..
#میلان_کوندرا
رقص درونت را پیدا کن!
با زندگی بچرخ، با زندگی برقص،
صدای هستی، موسیقی زلال احساس توست..
#میلان_کوندرا
غیراخلاقیترین عادت بشر این است که
مدام و بیوقفه دربارهی هرکس،
پیش از آنکه بفهمد و درک کند،
قضاوت میکند.
این آمادگی پرشور برای قضاوت کردن،
نفرتانگیزترین حماقت و
مخربترین شرارتهاست.
#میلان_کوندرا
غیراخلاقیترین عادت بشر این است که
مدام و بیوقفه دربارهی هرکس،
پیش از آنکه بفهمد و درک کند، قضاوت میکند!
این آمادگی پرشور برای قضاوت کردن،
نفرتانگیزترین حماقت و
مخربترینِ شرارتهاست.
#میلان_کوندرا
از کتابِ: وصیت خیانت شده