23-05-2021، 21:31
سلام وقت بخیر عزیزان :}
اینجا
شعر
دل نوشته
دکلمه و هرچیزی ک نوشته یا گفته ی و مختص
اقای مجتبی پور فرخ هست قرار داده شود :]
با تشکر:}
بعضی وقتها هیچچیز آدم را سر کیف نمیآورد؛ چه قدمزدنِ زیر باران وسط پاییز باشد و چه مسافرت به یک جای دور. چه نوشیدن یک استکان چای داغ در عصری زمستانی باشد و چه آبتنی در زیر خورشید سوزان تابستان.
بعضی وقتها دور آدم شلوغ است؛ از آن شلوغهایی که خوب و یا بد بودنش را نمیدانی. کنارشان هستی اما از حضور سرد و مبهم آنها هیچ تلخی و شیرینی خاصی را احساس نمیکنی. فقط هستند و این بودن خشک و خالی، بی آنکه هیچ یک از حرفهایت را با جان و دل بفهمند، به پر کاهی نمیارزد.
بعضی وقتها چشمانت بیتاباند؛
بیتاب آن لحظهای که سرت را روی شانههای کسی بگذاری و بباری و خیالت جمع باشد که از همهی دنیا یک شانه برای تکیهدادن تو وجود دارد.
بعضی وقتها هیچ چیز آدم را سر کیف نمیآورد
بجز یک خواب عمیق در چلهی زمستان؛ از آنها که ملافهای به رنگ برف را روی سرت بکشی و با برف زمستان سالهای بعد هم بیدار نشوی ...
#مجتبی_پورفرخ
اینجا
شعر
دل نوشته
دکلمه و هرچیزی ک نوشته یا گفته ی و مختص
اقای مجتبی پور فرخ هست قرار داده شود :]
با تشکر:}
بعضی وقتها هیچچیز آدم را سر کیف نمیآورد؛ چه قدمزدنِ زیر باران وسط پاییز باشد و چه مسافرت به یک جای دور. چه نوشیدن یک استکان چای داغ در عصری زمستانی باشد و چه آبتنی در زیر خورشید سوزان تابستان.
بعضی وقتها دور آدم شلوغ است؛ از آن شلوغهایی که خوب و یا بد بودنش را نمیدانی. کنارشان هستی اما از حضور سرد و مبهم آنها هیچ تلخی و شیرینی خاصی را احساس نمیکنی. فقط هستند و این بودن خشک و خالی، بی آنکه هیچ یک از حرفهایت را با جان و دل بفهمند، به پر کاهی نمیارزد.
بعضی وقتها چشمانت بیتاباند؛
بیتاب آن لحظهای که سرت را روی شانههای کسی بگذاری و بباری و خیالت جمع باشد که از همهی دنیا یک شانه برای تکیهدادن تو وجود دارد.
بعضی وقتها هیچ چیز آدم را سر کیف نمیآورد
بجز یک خواب عمیق در چلهی زمستان؛ از آنها که ملافهای به رنگ برف را روی سرت بکشی و با برف زمستان سالهای بعد هم بیدار نشوی ...
#مجتبی_پورفرخ