16-04-2021، 16:27
خیلی وقتها ما در مورد سادگی و صفای زندگی پیشینیان، در جمعهای خودمانی صحبت میکنیم، زمانی که لازم نبود، اینقدر به فکر پول درآوردن و آیندهنگری بود و هر روز آدمها ساعتهای زیادی برای جمع شدن کنار هم و صحبت رو در رو داشتند.
اما در عالم واقع، تا زمانی که شرایط سالها یا قرنهای پیش را درک نکرده باشید، نباید از مطلوب بودن شرایط آن دوران، سخن برانید. مخصوصا وقتی به این فکر میکنید که اگر بیمار میشدید، چه بر سرتان میآمد.
در این پست میخواهیم پنج نوع عمل جراحی یا شیوه پزشکی را به شما معرفی کنیم که در قرنهای پیش در مورد بیماران انجام میشد و باید خشنود باشید که الان دیگر کاملا (یا تقریبا) فراموش شدهاند.
۱ - شکافتن جمجمه
در این مورد در رمانهای مثل سینوهه، حتما چیزهایی خواندهاید. در جمجمههای باقیمانده از دوران باستان، نشانههای باز کردن حفراتی در جمجمه افراد وجود دارد.
اما در اغلب موارد، این کار منطبق با دلایل علمی امروزی نبود. امروزه در بیمارانی که دچار آسیب مغزی به دنبال ضربه سر شدهاند، برای کم کردن فشار مغزی، به صورت اورژانس در برخی موارد حفراتی در جمجمه آنها ایجاد میکنند. اما در دوران باستان این کار با دلایلی موهومی مثل خارج کردن شیاطین و بخارات مضر از مغز انجام میشد.
جالب بود که تعدادی از بیماران بختبرگشته بعد از این کار زنده میماندند و در برخی جمجمهها نشانههای از بهبود محل زخم مشاهده شده است.
۲ - لوبوتومی
این عمل از جهاتی وحشتاکتر از شکافتن جمجمه است و جالب است بدانید که این کار در قرنهای دور انجام نمیشد و در همین قرن بیستم، معمول بود.
تا پیش از دهه ۱۹۶۰، داروهای روانپزشکی مؤثر در دست نبودند و بنابراین در بیماران روانپزشکی غیر قابل کنترل، عمل جراحی لوبوتومی انجام میشد.
در این عمل، با ایجاد برشی در مغز، ارتباط بخش پیشپیشانی مغز با بقیه بخشها قطع میشد.
مخترع این عمل یک پزشک نورولوژیست پرتقالی به نام آنتونیو اگاس مونیز بود. یک سال بعد از او پزشکی به نام والتر فریمن، عمل را به آمریکاییها معرفی کرد. او در سراسر کشور آمریکا، روی هزاران بیماران این عمل را انجام داد.
وحشتناک بود که او به جای ابزار استاندارد این کار که لوکوتوم نامیده میشد، از یخشکن واقعی استفاده میکرد. یخشکن را از گوشه چشم بیمار با یک چکش به درون مغز فرو میکرد، بعد کمی نوک یخ شکن را در درون مغز میچرخاند تا اتصالات مغزی قطع شوند. در همه این احوال بیماران اصلا بیهوش نمیشدند!
(در فیلم "دیوانه از قفس پرید " هم همین عمل روی مک مورفی پیاده شد )
۳ - لیتوتومی به سبک قدیم
در کتابهای پزشکی قدیمی یونانیان باستان، رومیها، ایرانیها و هندیها، به این عمل اشاره شده است. لیتوتومی برای برداشتن سنگهای مثانه امجام میشد.
در این عمل بیماران به پشت میخوابیدند و پاهای خود را باز میکردند. در این حالت تیغی وارد گوشت پرینه یا میاندوراه آنها یعنی بخشی از بدن که بین مقعد و دستگاه تناسلی هست، میشد. بعد از ایجاد برش جراح انگشتش را وارد مقعد یا پیشابراه بیمار میکرد و دنبا سنگ میگشت.
آمار مرگ و میر این عمل باستانی جالب توجه بود: ۵۰ درصد!
تازه در قرن نوزدهم بود که این عمل منسوخ شد.
۴ - رینوپلاستی به سبک قدیمی
رینوپلاستی در قرن شانزدهم، شرایط کاملا متفاوتی با رینوپلاستیهای کنونی داشت. در آن زمان مسلما کسی به فکر سربالا کردن بینی خود نبود!
در ایتالیا در قرن شانزدهم، بیماری مقاربتی سیفیلیس بسیار شایع شده بود. شاید به خاطر بازگشت ملوانهایی که که از آمریکای تازه کشف شده بازمیگشتند.
یکی از علایم این بیماری مقاربتی که در آن زمان درمان مؤثری علیه آن نبود، ایجاد بدشکلی شدید در بینی بود. بافت بینی نابود میشد، طوری که پل بینی، نشست میکرد و شخص به شدت ناهنجار میشد.
در این زمان یک جراح مبتکر ایتالیایی به نام گاسپار تالیاکوزی، شیوه جراحی ترمیمی جالبی ادباع کرد. او با استفاده از بافت بازوی بیماران، یکی بینی جدید برای آنها میساخت.
در این شیوه او او یک فلپ یا برش پوستی از بخش بالایی بازو جدا میکرد. منتها کاملا اتصال آن را از بازو جدا نمیکرد. بیمار باید سه هفته، تا زمانی که بافت بازو به خوبی رو بینی مینشست و میگرفت، در همین شرایط باقی میماند.
بعضی اوقات بافت به خوبی خونرسانی جدید برقرار نمیکرد و در فصلهای زرد، کبود میشد و بعد از مدتی میافتاد.
رینوپلاستی قدیمی شیوهای دشوار و دردناک، اما شاید ضروری برای فرار از بدشکلی ماندگار صورت بود.
۵ - فصد خون
نوشتن در این مورد کمی بحثبرانگیز و خطیر است و من ترجیح میدهم بدون اظهار نظر شخصی، خلاصه مطلب منبع اصلی را برایتان نقل کنم.
برای قرون متمادی انسانها به نظریه شبهپزشکی خلطهای چهارگانه باور داشتند.
خلطهای چهارگانه (یا اخلاط اربعه یا گشنهای چهارگانه) عبارتند از: هر یک از چهار مایع خون یا دم، زردآب یا صفرا، سودا یا زردآب سوخته یا صفرای سیاه و بلغم. اعتقاد بر این بود که عدم تعادل بین اینها، باعث بیماری میشود.
پس توصیه میشد که گاهی خونگیری انجام شود. در این شیوه با نیشتر، یا بادکش و تیغ، وریدها یا گاهی شرایین سطحی را میشکافتند و اجازه میدادند، مقداری خون خارج بشود.
حجامت در غرب، تا قرن نوزدهم ادامه پیدا کرد. تنها در این زمان که برخی از پزشکان اشاره کردند که خونگیری، «تنها وقتی مبتنی بر تشخیص صحیح پزشکی باشد، سودمند است و نباید آن را همیشه برای بدن سودمند دانست.»
۵ - فصد خون
نوشتن در این مورد کمی بحثبرانگیز و خطیر است و من ترجیح میدهم بدون اظهار نظر شخصی، خلاصه مطلب منبع اصلی را برایتان نقل کنم.
برای قرون متمادی انسانها به نظریه شبهپزشکی خلطهای چهارگانه باور داشتند.
خلطهای چهارگانه (یا اخلاط اربعه یا گشنهای چهارگانه) عبارتند از: هر یک از چهار مایع خون یا دم، زردآب یا صفرا، سودا یا زردآب سوخته یا صفرای سیاه و بلغم. اعتقاد بر این بود که عدم تعادل بین اینها، باعث بیماری میشود.
پس توصیه میشد که گاهی خونگیری انجام شود. در این شیوه با نیشتر، یا بادکش و تیغ، وریدها یا گاهی شرایین سطحی را میشکافتند و اجازه میدادند، مقداری خون خارج بشود.
حجامت در غرب، تا قرن نوزدهم ادامه پیدا کرد. تنها در این زمان که برخی از پزشکان اشاره کردند که خونگیری، «تنها وقتی مبتنی بر تشخیص صحیح پزشکی باشد، سودمند است و نباید آن را همیشه برای بدن سودمند دانست.»
اما در عالم واقع، تا زمانی که شرایط سالها یا قرنهای پیش را درک نکرده باشید، نباید از مطلوب بودن شرایط آن دوران، سخن برانید. مخصوصا وقتی به این فکر میکنید که اگر بیمار میشدید، چه بر سرتان میآمد.
در این پست میخواهیم پنج نوع عمل جراحی یا شیوه پزشکی را به شما معرفی کنیم که در قرنهای پیش در مورد بیماران انجام میشد و باید خشنود باشید که الان دیگر کاملا (یا تقریبا) فراموش شدهاند.
۱ - شکافتن جمجمه
در این مورد در رمانهای مثل سینوهه، حتما چیزهایی خواندهاید. در جمجمههای باقیمانده از دوران باستان، نشانههای باز کردن حفراتی در جمجمه افراد وجود دارد.
اما در اغلب موارد، این کار منطبق با دلایل علمی امروزی نبود. امروزه در بیمارانی که دچار آسیب مغزی به دنبال ضربه سر شدهاند، برای کم کردن فشار مغزی، به صورت اورژانس در برخی موارد حفراتی در جمجمه آنها ایجاد میکنند. اما در دوران باستان این کار با دلایلی موهومی مثل خارج کردن شیاطین و بخارات مضر از مغز انجام میشد.
جالب بود که تعدادی از بیماران بختبرگشته بعد از این کار زنده میماندند و در برخی جمجمهها نشانههای از بهبود محل زخم مشاهده شده است.
۲ - لوبوتومی
این عمل از جهاتی وحشتاکتر از شکافتن جمجمه است و جالب است بدانید که این کار در قرنهای دور انجام نمیشد و در همین قرن بیستم، معمول بود.
تا پیش از دهه ۱۹۶۰، داروهای روانپزشکی مؤثر در دست نبودند و بنابراین در بیماران روانپزشکی غیر قابل کنترل، عمل جراحی لوبوتومی انجام میشد.
در این عمل، با ایجاد برشی در مغز، ارتباط بخش پیشپیشانی مغز با بقیه بخشها قطع میشد.
مخترع این عمل یک پزشک نورولوژیست پرتقالی به نام آنتونیو اگاس مونیز بود. یک سال بعد از او پزشکی به نام والتر فریمن، عمل را به آمریکاییها معرفی کرد. او در سراسر کشور آمریکا، روی هزاران بیماران این عمل را انجام داد.
وحشتناک بود که او به جای ابزار استاندارد این کار که لوکوتوم نامیده میشد، از یخشکن واقعی استفاده میکرد. یخشکن را از گوشه چشم بیمار با یک چکش به درون مغز فرو میکرد، بعد کمی نوک یخ شکن را در درون مغز میچرخاند تا اتصالات مغزی قطع شوند. در همه این احوال بیماران اصلا بیهوش نمیشدند!
(در فیلم "دیوانه از قفس پرید " هم همین عمل روی مک مورفی پیاده شد )
۳ - لیتوتومی به سبک قدیم
در کتابهای پزشکی قدیمی یونانیان باستان، رومیها، ایرانیها و هندیها، به این عمل اشاره شده است. لیتوتومی برای برداشتن سنگهای مثانه امجام میشد.
در این عمل بیماران به پشت میخوابیدند و پاهای خود را باز میکردند. در این حالت تیغی وارد گوشت پرینه یا میاندوراه آنها یعنی بخشی از بدن که بین مقعد و دستگاه تناسلی هست، میشد. بعد از ایجاد برش جراح انگشتش را وارد مقعد یا پیشابراه بیمار میکرد و دنبا سنگ میگشت.
آمار مرگ و میر این عمل باستانی جالب توجه بود: ۵۰ درصد!
تازه در قرن نوزدهم بود که این عمل منسوخ شد.
۴ - رینوپلاستی به سبک قدیمی
رینوپلاستی در قرن شانزدهم، شرایط کاملا متفاوتی با رینوپلاستیهای کنونی داشت. در آن زمان مسلما کسی به فکر سربالا کردن بینی خود نبود!
در ایتالیا در قرن شانزدهم، بیماری مقاربتی سیفیلیس بسیار شایع شده بود. شاید به خاطر بازگشت ملوانهایی که که از آمریکای تازه کشف شده بازمیگشتند.
یکی از علایم این بیماری مقاربتی که در آن زمان درمان مؤثری علیه آن نبود، ایجاد بدشکلی شدید در بینی بود. بافت بینی نابود میشد، طوری که پل بینی، نشست میکرد و شخص به شدت ناهنجار میشد.
در این زمان یک جراح مبتکر ایتالیایی به نام گاسپار تالیاکوزی، شیوه جراحی ترمیمی جالبی ادباع کرد. او با استفاده از بافت بازوی بیماران، یکی بینی جدید برای آنها میساخت.
در این شیوه او او یک فلپ یا برش پوستی از بخش بالایی بازو جدا میکرد. منتها کاملا اتصال آن را از بازو جدا نمیکرد. بیمار باید سه هفته، تا زمانی که بافت بازو به خوبی رو بینی مینشست و میگرفت، در همین شرایط باقی میماند.
بعضی اوقات بافت به خوبی خونرسانی جدید برقرار نمیکرد و در فصلهای زرد، کبود میشد و بعد از مدتی میافتاد.
رینوپلاستی قدیمی شیوهای دشوار و دردناک، اما شاید ضروری برای فرار از بدشکلی ماندگار صورت بود.
۵ - فصد خون
نوشتن در این مورد کمی بحثبرانگیز و خطیر است و من ترجیح میدهم بدون اظهار نظر شخصی، خلاصه مطلب منبع اصلی را برایتان نقل کنم.
برای قرون متمادی انسانها به نظریه شبهپزشکی خلطهای چهارگانه باور داشتند.
خلطهای چهارگانه (یا اخلاط اربعه یا گشنهای چهارگانه) عبارتند از: هر یک از چهار مایع خون یا دم، زردآب یا صفرا، سودا یا زردآب سوخته یا صفرای سیاه و بلغم. اعتقاد بر این بود که عدم تعادل بین اینها، باعث بیماری میشود.
پس توصیه میشد که گاهی خونگیری انجام شود. در این شیوه با نیشتر، یا بادکش و تیغ، وریدها یا گاهی شرایین سطحی را میشکافتند و اجازه میدادند، مقداری خون خارج بشود.
حجامت در غرب، تا قرن نوزدهم ادامه پیدا کرد. تنها در این زمان که برخی از پزشکان اشاره کردند که خونگیری، «تنها وقتی مبتنی بر تشخیص صحیح پزشکی باشد، سودمند است و نباید آن را همیشه برای بدن سودمند دانست.»
۵ - فصد خون
نوشتن در این مورد کمی بحثبرانگیز و خطیر است و من ترجیح میدهم بدون اظهار نظر شخصی، خلاصه مطلب منبع اصلی را برایتان نقل کنم.
برای قرون متمادی انسانها به نظریه شبهپزشکی خلطهای چهارگانه باور داشتند.
خلطهای چهارگانه (یا اخلاط اربعه یا گشنهای چهارگانه) عبارتند از: هر یک از چهار مایع خون یا دم، زردآب یا صفرا، سودا یا زردآب سوخته یا صفرای سیاه و بلغم. اعتقاد بر این بود که عدم تعادل بین اینها، باعث بیماری میشود.
پس توصیه میشد که گاهی خونگیری انجام شود. در این شیوه با نیشتر، یا بادکش و تیغ، وریدها یا گاهی شرایین سطحی را میشکافتند و اجازه میدادند، مقداری خون خارج بشود.
حجامت در غرب، تا قرن نوزدهم ادامه پیدا کرد. تنها در این زمان که برخی از پزشکان اشاره کردند که خونگیری، «تنها وقتی مبتنی بر تشخیص صحیح پزشکی باشد، سودمند است و نباید آن را همیشه برای بدن سودمند دانست.»