04-12-2020، 12:40
میرزا نصیرالدین بیگ محمد (مارس ۱۵۰۸–۲۲ فوریه ۱۵۵۶ م)، که با نام سلطنتی اش همایون شناخته میشود، دومین پادشاه امپراتوری مغولی هند یا گورکانیان بود که از سال ۱۵۳۰ تا ۱۵۴۰ و بار دوم از سال ۱۵۵۵–۱۵۵۶ بر قلمرویی که امروزه بخشهایی از افغانستان، پاکستان، هند و بنگلادش را شامل میشود حکومت کرد. او مانند پدرش بابر، او پادشاهی خود را بزودی از دست داد و به قلمروی ایران صفوی پناه برد و با کمک صفویان و رشادتهای مردمبلوچ دوباره قلمروی خود را، به علاوه مناطقی دیگر، بدست آورد. هنگام مرگش در سال ۱۵۵۶، امپراتوری گورکانی تقریباً یک میلیون کیلومتر مربع مساحت داشت.
وی فرزند مؤسس این سلسله ظهیرالدین محمد بابر (۱۴۸۳ – ۱۵۳۰ م) و پدر بزرگترین امپراتور گورکانی جلال الدین محمد اکبر (۱۵۴۲–۱۶۰۵م) بود. او در دسامبر ۱۵۳۰، همایون به جانشین پدرش شد و به عنوان پادشاه سرزمینهای مغول در شبه قاره هند به تخت نشست. همایون هنگامی که به سلطنت رسید، در سن ۲۲ سالگی، حاکمی بی تجربه و خام بود. برادر ناتنی اش، کامران میرزا کابل و قندهار، شمالیترین بخشهای امپراتوری پدرش، را به ارث برد. کامران رقیب تلخ همایون تبدیل شده بود.
همایون تاج و تخت مغول را در سال ۱۵۴۰ به شیرشاه سوری باخت، اما ۱۵ سال بعد به کمک صفویان آنهارا بازگرداند. بازگشت همایون از ایران همراه با گروهی از نجبای بزرگ ایرانی بود و نشانگر تغییرات مهمی در دربار گورکانی بود. خاستگاه آسیای میانه ای این سلسله تاحد زیادی تحت تأثیر هنر، معماری، زبان و ادبیات فارسی قرار گرفت. تعداد زیادی سنگ نگاره و هزاران نسخه خطی به زبان فارسی در هند، دوران همایون، وجود دارد.
متعاقباً، همایون در دوره بسیار کوتاه حکومت دومش وسعت امپراتوری گورکانی وسعت امپراتوری خود را بیشتر گسترش داد و میراث قابل توجهی برای پسرش، اکبر، باقی گذاشت.پس از اینکه همایون از لشکرکشیهایش در ایالت سند فارغ شد، همراه با ۳۰۰ شتر (عمدتا وحشی) و ۲۰۰۰ بار غلات، پس از عبور از رود سند در ۱۱ ژوئیه ۱۵۴۳، با آرزوی بازیابی مجدد مغول و سرنگونی سلسله سوری، برای پیوستن به برادرانش در قندهار به راه افتاد. از جمله قبایلی که با همایون بیعت کرده بودند، لگاری، مگسی، ریند و بسیاری دیگر بودند
در قلمرو کامران میرزا، هندل میرزا پس از امتناع از خواندن خطبه به نام کامران میرزا، در کابل در بازداشت خانگی قرار گرفت. همان موقع به برادر دیگر وی، عسکری میرزا، دستور داده شد که ارتش را جمع کند و به سمت همایون حرکت کند و او را اسیر کند. وقتی همایون خبر نزدیک شدن ارتش متخاصم را دریافت کرد، تصمیم گرفت که با آنها مقابله نکند و در عوض به جای دیگری پناه برد. اکبر در اردوگاه نزدیک قندهار پشت سر گذاشته شد، چون ماه دسامبر بود، و بیش از حد سرد و خطرناک بود تا کودک نوزاد ۱۴ ماهه را در راهپیمایی از طریق کوههای هندوکش شرکت دهد. عسکری میرزا اکبر را به داخل شهر برد و او را به همسران کامران و عسکری میرزا را برای تربیت او میدهد. نام همسر کامران میرزا، سلطان بیگم، در اکبرنامه به چشم میخورد.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
بار دیگر همایون به طرف قندهار که تحت سلطه برادرش کامران میرزا بود، رو کرد، اما هیچ کمکی دریافت نکرد و مجبور شد به شاه ایران پناهنده شود.
وی فرزند مؤسس این سلسله ظهیرالدین محمد بابر (۱۴۸۳ – ۱۵۳۰ م) و پدر بزرگترین امپراتور گورکانی جلال الدین محمد اکبر (۱۵۴۲–۱۶۰۵م) بود. او در دسامبر ۱۵۳۰، همایون به جانشین پدرش شد و به عنوان پادشاه سرزمینهای مغول در شبه قاره هند به تخت نشست. همایون هنگامی که به سلطنت رسید، در سن ۲۲ سالگی، حاکمی بی تجربه و خام بود. برادر ناتنی اش، کامران میرزا کابل و قندهار، شمالیترین بخشهای امپراتوری پدرش، را به ارث برد. کامران رقیب تلخ همایون تبدیل شده بود.
همایون تاج و تخت مغول را در سال ۱۵۴۰ به شیرشاه سوری باخت، اما ۱۵ سال بعد به کمک صفویان آنهارا بازگرداند. بازگشت همایون از ایران همراه با گروهی از نجبای بزرگ ایرانی بود و نشانگر تغییرات مهمی در دربار گورکانی بود. خاستگاه آسیای میانه ای این سلسله تاحد زیادی تحت تأثیر هنر، معماری، زبان و ادبیات فارسی قرار گرفت. تعداد زیادی سنگ نگاره و هزاران نسخه خطی به زبان فارسی در هند، دوران همایون، وجود دارد.
متعاقباً، همایون در دوره بسیار کوتاه حکومت دومش وسعت امپراتوری گورکانی وسعت امپراتوری خود را بیشتر گسترش داد و میراث قابل توجهی برای پسرش، اکبر، باقی گذاشت.پس از اینکه همایون از لشکرکشیهایش در ایالت سند فارغ شد، همراه با ۳۰۰ شتر (عمدتا وحشی) و ۲۰۰۰ بار غلات، پس از عبور از رود سند در ۱۱ ژوئیه ۱۵۴۳، با آرزوی بازیابی مجدد مغول و سرنگونی سلسله سوری، برای پیوستن به برادرانش در قندهار به راه افتاد. از جمله قبایلی که با همایون بیعت کرده بودند، لگاری، مگسی، ریند و بسیاری دیگر بودند
در قلمرو کامران میرزا، هندل میرزا پس از امتناع از خواندن خطبه به نام کامران میرزا، در کابل در بازداشت خانگی قرار گرفت. همان موقع به برادر دیگر وی، عسکری میرزا، دستور داده شد که ارتش را جمع کند و به سمت همایون حرکت کند و او را اسیر کند. وقتی همایون خبر نزدیک شدن ارتش متخاصم را دریافت کرد، تصمیم گرفت که با آنها مقابله نکند و در عوض به جای دیگری پناه برد. اکبر در اردوگاه نزدیک قندهار پشت سر گذاشته شد، چون ماه دسامبر بود، و بیش از حد سرد و خطرناک بود تا کودک نوزاد ۱۴ ماهه را در راهپیمایی از طریق کوههای هندوکش شرکت دهد. عسکری میرزا اکبر را به داخل شهر برد و او را به همسران کامران و عسکری میرزا را برای تربیت او میدهد. نام همسر کامران میرزا، سلطان بیگم، در اکبرنامه به چشم میخورد.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
بار دیگر همایون به طرف قندهار که تحت سلطه برادرش کامران میرزا بود، رو کرد، اما هیچ کمکی دریافت نکرد و مجبور شد به شاه ایران پناهنده شود.