11-11-2020، 1:58
رِکُونکیستا (به اسپانیایی: Reconquista بهمعنای بازپسگیری)، جنبش استرداد یا سقوط آندلس، مجموعهای از لشکرکشیهای طولانیمدت مسیحیان اسپانیا و پرتغال در قرون وسطی به منظور بازپسگیری سرزمینهای خود از موروهای مسلمانی بود که در اوایل سدهٔ هشتم میلادی بیشتر شبهجزیره ایبری را به اشغال خود درآورده بودند.
هرچند مسیحیان پیشتر در حدود سال ۷۱۸ و در نبرد کووادونگا با موروها درگیر شده بودند اما برای سه سده برتری با مسلمانان بود تا آنکه سرانجام در سدهٔ یازدهم و بهدنبال فروپاشی اتحاد موروها و بروز احساسات ضد مسلمانی در پادشاهیهای مسیحینشین شمال اسپانیا، جنبش بازپسگیری قلمروهای از دسترفته از مسلمانان رسماً آغاز شد. چندین جنگ درگرفت و بیشتر شبهجزیره تا سدهٔ سیزدهم به دست مسیحیان افتاد. تنها امیرنشین گرانادا در گرانادا در جنوب اسپانیا بود که هنوز در کنترل موروها قرار داشت و سبب شده بود تا آتش رکونکیستا هنوز شعلهور باشد. سرانجام آخرین پایگاه موروها نیز تا پایان سدهٔ پانزدهم توسط مسیحیان فتح شد و رکونکیستا به پایان رسید.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
با پیروزی مسیحیان فرمانروایان اسپانیا بر یکنواختی مذهبی تأکید نمودند و بسیاری از موروها و یهودیان را از آن کشور اخراج کردند.
مسلمانان در سدهٔ هشتم میلادی به سرعت مناطقی را که اسپانیا و پرتغال امروزی را تشکیل میدهند به اشغال خود درآوردند. آنان که بیشتر متشکل از بربرهای شمال آفریقایی بودند که توسط اعراب رهبری میشدند در نخستین یورششان در ۷۱۱ توانستند وارد شبهجزیره ایبری شوند و تا ۷۱۶ تقریباً بیشتر آن به جز مناطق کوهستانی استوریاس و درههای جنوبی کوههای پیرنه را در کنترل خود گرفتند. همچنین آنان تا ۷۳۲ توانستند تا عمق خاک فرانسه نفوذ کنند اما شارل مارتل توانست آنان را طی نبردی در تور به عقب براند.
در این زمان کاستیا تنها کشور مسیحیای بود که با گرانادا مرز مشترک داشت و امیران بنو نصر، آخرین سلسلهٔ موروهای مسلمان در اسپانیا به جای در پیش گرفتن سیاست جنگطلبی، خراجگزار فرمانروایان کاستیا شدند. اما این وضعیت نیز با بر تخت نشستن ایزابلای یکم کاستیا در ۱۴۷۴ و ازدواجش با فردیناند دوم آراگون دستخوش تغییر شد زیرا فرمانروایان جدید بر انجام «جنگ مقدس» برای اثبات موقعیت و یکپارچهسازی پادشاهیهای تحت فرمانشان اصرار داشتند.
فشارهای کاستیا و عدم حمایت دیگر مسلمانان از امیران غرناطه سبب شد تا سرانجام گرانادا نیز در ۱ ژانویهٔ ۱۴۹۲ فتح گردد و بدین ترتیب کار بازپسگیری شبهجزیرهٔ ایبری به پایان رسید.
در ۷۵۶ عبدالرحمان یکم دودمان امویان را در کوردوبا پایه نهاد که بعدتر به خلافت کوردوبا تبدیل شد. در این مدت مسیحیان که در شمال شبهجزیره در محاصره قرار گرفته بودند شروع به مقاومت در برابر مسلمانان کردند و اهالی آستوریاس و گالیسیا تا سال ۹۰۰ میلادی توانستند تقریباً بیشتر زمینهای خالی از سکنهٔ درهٔ دوئرو و دشتهای شمالی را به اشغال خود درآورده و با تقویت مواضعشان، پایتخت جدیدی را در لئون بنیاد نهند. در همین زمان مسلمانان نیز تا کوهپایههای پیرنه در درهٔ اِبرو در شرق شبهجزیره سکنی گزیده بودند و این در حالی بود که مسیحیان کاتالونیا نتوانسته بودند تا بیشتر از جنوب بارسلونا پیشروی کنند.
هرچند مسیحیان پیشتر در حدود سال ۷۱۸ و در نبرد کووادونگا با موروها درگیر شده بودند اما برای سه سده برتری با مسلمانان بود تا آنکه سرانجام در سدهٔ یازدهم و بهدنبال فروپاشی اتحاد موروها و بروز احساسات ضد مسلمانی در پادشاهیهای مسیحینشین شمال اسپانیا، جنبش بازپسگیری قلمروهای از دسترفته از مسلمانان رسماً آغاز شد. چندین جنگ درگرفت و بیشتر شبهجزیره تا سدهٔ سیزدهم به دست مسیحیان افتاد. تنها امیرنشین گرانادا در گرانادا در جنوب اسپانیا بود که هنوز در کنترل موروها قرار داشت و سبب شده بود تا آتش رکونکیستا هنوز شعلهور باشد. سرانجام آخرین پایگاه موروها نیز تا پایان سدهٔ پانزدهم توسط مسیحیان فتح شد و رکونکیستا به پایان رسید.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
![بازپسگیری اندلس 1](http://dl.akskhor.ir/uploads1/300px-MoorandChristianBattle.png)
با پیروزی مسیحیان فرمانروایان اسپانیا بر یکنواختی مذهبی تأکید نمودند و بسیاری از موروها و یهودیان را از آن کشور اخراج کردند.
مسلمانان در سدهٔ هشتم میلادی به سرعت مناطقی را که اسپانیا و پرتغال امروزی را تشکیل میدهند به اشغال خود درآوردند. آنان که بیشتر متشکل از بربرهای شمال آفریقایی بودند که توسط اعراب رهبری میشدند در نخستین یورششان در ۷۱۱ توانستند وارد شبهجزیره ایبری شوند و تا ۷۱۶ تقریباً بیشتر آن به جز مناطق کوهستانی استوریاس و درههای جنوبی کوههای پیرنه را در کنترل خود گرفتند. همچنین آنان تا ۷۳۲ توانستند تا عمق خاک فرانسه نفوذ کنند اما شارل مارتل توانست آنان را طی نبردی در تور به عقب براند.
در این زمان کاستیا تنها کشور مسیحیای بود که با گرانادا مرز مشترک داشت و امیران بنو نصر، آخرین سلسلهٔ موروهای مسلمان در اسپانیا به جای در پیش گرفتن سیاست جنگطلبی، خراجگزار فرمانروایان کاستیا شدند. اما این وضعیت نیز با بر تخت نشستن ایزابلای یکم کاستیا در ۱۴۷۴ و ازدواجش با فردیناند دوم آراگون دستخوش تغییر شد زیرا فرمانروایان جدید بر انجام «جنگ مقدس» برای اثبات موقعیت و یکپارچهسازی پادشاهیهای تحت فرمانشان اصرار داشتند.
فشارهای کاستیا و عدم حمایت دیگر مسلمانان از امیران غرناطه سبب شد تا سرانجام گرانادا نیز در ۱ ژانویهٔ ۱۴۹۲ فتح گردد و بدین ترتیب کار بازپسگیری شبهجزیرهٔ ایبری به پایان رسید.
در ۷۵۶ عبدالرحمان یکم دودمان امویان را در کوردوبا پایه نهاد که بعدتر به خلافت کوردوبا تبدیل شد. در این مدت مسیحیان که در شمال شبهجزیره در محاصره قرار گرفته بودند شروع به مقاومت در برابر مسلمانان کردند و اهالی آستوریاس و گالیسیا تا سال ۹۰۰ میلادی توانستند تقریباً بیشتر زمینهای خالی از سکنهٔ درهٔ دوئرو و دشتهای شمالی را به اشغال خود درآورده و با تقویت مواضعشان، پایتخت جدیدی را در لئون بنیاد نهند. در همین زمان مسلمانان نیز تا کوهپایههای پیرنه در درهٔ اِبرو در شرق شبهجزیره سکنی گزیده بودند و این در حالی بود که مسیحیان کاتالونیا نتوانسته بودند تا بیشتر از جنوب بارسلونا پیشروی کنند.