08-10-2020، 20:49
فدراسیون انقلابی ارمنی (ARF) که در زبان ارمنی (به ارمنی: Հայ Յեղափոխական Դաշնակցութիւն) «های هِغاپوخاکان داشناکسوتیون» نامیده میشود یکی از احزاب سیاسی در کشور ارمنستان است که در سال ۱۸۹۰ میلادی در شهر تفلیس توسط کریستاپور میکائلیان، استپان زوریان و سیمون زاواریان بنیاد نهاده شد.
نام این حزب را اغلب به اختصار داشناکسوتیون و اعضاء آن را داشناک مینامند.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
ارمنستان از سده ۱۶ (میلادی) تا استقلال آن در سال ۱۹۱۸ میلادی
فتح ارمنستان به دست دولت عثمانی جز در سده شانزدهم میسر نگردید. این فتح نیز در چهارچوب گسترش عظیم امپراتوری عثمانی که در واقع دنباله فتح قسطنطنیه است، قرار میگیرد. (۱۵۱۷ میلادی). در این زمان ایران با ظهور شاه اسماعیل یکم دچار تحولی بزرگی شد و توانست خود را از زیر سلطه بیگانگان نجات دهد، همچون موفق شد که ترکمنها را در ارمنستان شکست دهد و آنان را از خاک ارمنستان بیرون راند. اما سلطه ایرانیان بر ارمنستان زیاد طول نکشید زیرا در آغاز قرن شانزدهم جانشینان سلطان محمد دوم کار توسعه امپراتوری عثمانی به سمت شرق را از سر گرفتند.
سلطان سلیم یکم به ایران حملهور شد، شاه اسماعیل را شکست داد و با جنگ ۱۵۱۴–۱۵۱۶ میلادی قسمت اعظم ارمنستان را به تصرف درآورد. سلیم یکم هنگامی که بر تخت دولت عثمانی نشست حدود و ثغور آن از سمت مشرق تا ارزنجان و آدانا پیش نرفته بود او بود که این مرزها را از مشرق تا کوه آرارات و از جنوب تا اسوان به جلو کشید و بدین وسیله بزرگترین بخش ارمنستان و سوریه و مصر را به مستملکات خود ضمیمه کرد.
در زمان پادشاه صفوی، شاه محمد خدابنده نواحی شمالی ارمنستان به تصرف ایرانیان درآمد. در سال ۱۵۸۰ میلادی عثمانیها سعی داشتند تا ایرانیان را از نواحی ارمنستان، گرجستان و جمهوری آذربایجان بیرون رانند. در این زمان دولت صفوی برای حفظ موقعیت خود ناچار به صلح با دولت عثمانی شد که در نتیجه آن تا ۱۵۸۵ میلادی تمامی سرزمین ارمنستان زیر سلطه عثمانی درآمد.
بدین ترتیب از سده شانزدهم به بعد، قسمت اعظم کشور ارمنستان به امپراتوری عثمانی ضمیمه شد.
در سال ۱۶۰۳ میلادی جنگهای ایران و عثمانی شدت مییابد، آغاز جنگها با حمله قشون «علی پاشا» به شهر سلماس همراه بود. ارتش ایران وارد تبریز شد و طی یک جنگ بسیار سخت قشون بیست هزار نفری علی پاشا را شکست داد و در اوایل سال ۱۶۰۴ میلادی به طرف نخجوان حرکت کرد. در این زمان نیروهای عثمانی به طرف ایروان حرکت کرده بودند. نیروهای ایرانی نیز بعد از تصرف نخجوان به طرف ایروان حرکت کردند.
در همین تاریخ بود که شاه عباس که در تبریز به سر میبرد، به طرف ایروان حرکت کرد و موفق شد در تابستان همان سال ایروان را تصرف کند. در نهایت تا سال ۱۶۰۷ میلادی یعنی کمتر از پنج سال پس از شروع تهاجم متقابل شاه عباس علیه عثمانیان آخرین سزباز عثمانی از سرزمین ایران بیرون رانده شد. بعد از این جنگها بود که شاه عباس قسمت اعظم ارمنیهای ساکن در دشت آرارات را به ایران کوچاند و در محله جلفا (اصفهان) ساکن کرد.
جنگهای بین ایران و عثمانی تقریباً سه دهه به طول انجامید. ابتدا نیروهایی در فاصله سالهای ۱۶۰۶–۱۶۱۲ میلادی شکل گرفت، که نواحی شمالی ارمنستان را دچار خسارت و ویرانی فراوان کرد. بین سالهای ۱۶۱۶–۱۶۱۷ میلادی دوباره درگیریها در ناحیه دشت آرارات و اطراف آن آغاز شد. در طی این جنگها عثمانیان بیش از ۳۰ هزار نفر از ارمنیها را به اسارت بردند. پس از آن در سال ۱۶۲۶ میلادی آتشبس از سوی طرفین درگیر در جنگ اعلام میشود ولی به زودی در بین سالهای ۱۶۲۶–۱۶۲۷ میلادی دوباره نبردهایی شکل میگیرد که تا سال ۱۶۳۸ میلادی ادامه مییابد.
در سال ۱۶۳۹ میلادی در ناحیه کارا - آمید بین امپراتوری عثمانی و دولت صفوی ایران عهدنامه صلحی امضاء شد که تا حدود ۸۰ سال همچنان پابرجا ماند. بر طبق این عهدنامه کشور ارمنستان عملاً به دو قسمت شرقی (تحت حاکمیت ایران) و غربی (تحت تسلط عثمانی) تقسیم گردید.
ارمنیان ارمنستان غربی تحت سلاطین عثمانی دوران فاجعهآمیزی را آغاز کردند. طی سدههای هفدهم و هجدهم اینان اقدام به تلاشهایی در جهت رهایی از یوغ امپراتوری عثمانی کردند.
چگونگی شکلگیری حزب داشناکسوتیون
با الحاق ارمنستان شرقی به روسیه تزاری دوران ظلم و تعدی دولت تزاری بر اقلیت ارمنی آغاز شد. تزاریسم سیاست استعماری و ستم ملی را دنبال میکرد که سنگینی آن متوجه ملت ارمنی نیز بود. از طرفی با الحاق ارمنستان به روسیه تودههای زحمتکش ارمنی امیدشان را به ملت بزرگ روس و مبارزه آزادیبخش آنها که ضد تزاریسم در حال شکلگیری بود بستند. این امر باعث به وجود آمدن یک جریان فرهنگی مخالف با نظام پوسیده تزاریسم روسیه شد.[۲۸]
در آخر سالهای ۱۸۳۰ میلادی همچنین در ۱۸۴۰–۱۸۵۰ میلادی و سالهای ۱۸۷۰ میلادی شورشهای دهقانی در مناطق مختلف ارمنستان ضد دولت تزاری صورت گرفت در سال ۱۸۸۵ میلادی وقتی که مأموران تزار اکثر مدارس ارمنی را به زور گرفتند زد و خوردهای مسلحانه بین سکنه ارمنیان و پلیس روس درگرفت.
اما در ارمنستان غربی اوضاع ارمنیان بسیار اسفبارتر بود. سیاست ظالمانه دولت عثمانی ارمنیهای ساکن در غرب را نیز به قیام واداشت. با پرداخت نکردن مزد تعدادی از کارگران ارمنی در ناحیه الازیغ به دنبال غارت این کارگران به اعتراض میپردازند و در ناحیه وان کلیساهای ارمنی و اسقف نامههای اعتراضآمیزی به دولت مرکزی امپراتوری عثمانی ارسال میدارد ولیکن این نامهها بی پاسخ میمانند. در ناحیه دیاربکر نیز قیامهایی در میان دهقانان روستایی شکل میگیرد. ساکنین ارمنی در فوریه ۱۸۶۲ میلادی. علیه حکومت عثمانی قیام نمودند.
در تابستان ۱۸۶۲ میلادی شورش بزرگی در ناحیه «زیتون» حادث شد. اهالی زیتون در این شورش موفق شدند که شکست بزرگی به قشون ترکان عثمانی که برای سرکوبی آنها اقدام کرده بودند، وارد سازند. در نبرد سال ۱۸۶۲ میلادی زیتون انعکاس وسیعی در بین ارمنیها یافت. نمایندگانی از متفکرین ارمنی غرب با ایجاد رابطه با شورشیان سعی نمودند سلاح و مهمات برایشان ارسال دارند بدین منظور اعاناتی در تفلیس، مسکو و سایر شهرها، از میان ارمنیان جمعآوری شد.
بدین ترتیب اهمیت و آوازه شورش کوه نشینان ارمنی از مرزهای ولایتی خارج گردید. این نبرد در اختلاف با شورشهای دوران قبلی ماهیت عمومی پیدا کرد. این قیام برای تودهها و بخشهای دیگر ارمنی به مثابه سرمشقی واقع گردید و در نهضت انقلابی داشناک در سالهای آینده تأثیر بسزایی نهاد.
یک سال پس از شورش زیتون در سال ۱۸۶۳ میلادی، شورشهایی در بین روستائیان ارمنی ولایت «موش» در سال ۱۸۶۵ میلادی صورت گرفت. از این پس است که انجمنهای مخفی در جهت پیشبرد جنبشهای رهایی بخش ارمنیان شکل میگیرد. این امر اولین هسته شکلگیری حزب داشناک را تشکیل میدهد. به عنوان مثال در سال ۱۸۷۲ میلادی گروه مخفی (اتحادیه رستگاری) در شهر وان به وجود آمد.
چه اهالی شهر و چه ساکنین دهات اطراف، معلمین، پیشه وران و تجار، دهقانان و روحانیون در این سازمان عضویت یافتند. اتحادیه میکوشید به کمک روسیه ساکنین ارمنیهای ولایت غرب را از یوغ ترکها برهاند. به این ترتیب اولین خشتهای حزب داشناک در دهه ۸۰ سده نوزدهم میلادی پایهگذاری شد. تقریباً قدیمیترین اتحادیه منظمی که به وجود آمد، انجمن دانشجویان ارمنی مسکو بود که در سال ۱۸۸۳ میلادی با عنوان (پیامآور آزادی) تشکیل شد. در این زمان در مسکو در نتیجه تلاشهای کالج ارمنی لازاریان روزنامههایی به چاپ میرسید که همه نمایانگر افکار آزادیخواهی ارمنیان بود.
همزمان با اتحادیه دانشجویان مسکو اتحادیه متشابه در سن پترزبورگ نیز شکل گرفت که همکاری بسیار نزدیکی با اتحادیه واقع در مسکو داشت. در تفلیس که در آن زمان قفقاز بود، حرکتهای پنهانی شکل میگرفت که عمدتاً از طریق نویسندگان ارمنی همچون رافی پایههای زنگ زده امپراتوری روسیه را فرو میریخت.
به تدریج دامنه این حرکتها به آن سوی مرزها راه یافت و گروههایی در نواحی مختلف تشکیل شد. در مرکز قره باغ کمیته مخفی (قدرت) فعالیت خود را در میان دانش آموزان مدارس آغاز گردید. عمده فعالیت این کمیته پخش کتابهای ممنوع شده و انتشار اطلاعیههایی به زبان ارمنی در مخالفت با روسیه تزاری تشکیل میداد. اکثر اعضای این کمیته بعدها نقش عمدهای در تشکیل حزب داشناکسوتیون داشتند.
کمیتههای مخفی متشابهای در باکو و ایروان نیز وجود داشت. در ایروان اتحادیه معلمین تلاش فرهنگی فراوانی را آغاز کرده بود. از سوی کمیته مخفی تفلیس گروههایی به ارمنستان غربی فرستاده میشدند تا اطلاعاتی دربارهٔ دولت عثمانی و عملکرد آن در مورد ارمنیهای این ناحیه به دست آورند.
روزنامههای ارمنی زبان تفلیس که اکثر آنها از طرف دولت روسیه تزاری اجازه فعالیت نداشتند، با روزنامههایی که نواحی دیگر وارد میشد، متحد شدند و به نشر آراء و اندیشههایی در جهت مخالفت با آرمانهای روسیه تزاری پرداختند.
در تاریخ ۱۸۸۹ میلادی مصادف است با دومین مرحله شکلگیری حزب داشناک که مرکز آن را شهر تفلیس تشکیل میداد. از تفلیس به سایر نقاط خبر میرسید که در آن شهر کمیتهای که قدرت فراوانی به دست آوردهاست میباید رهبری جریان آزادی بخش شکل گرفته را به دست بگیرد.
به این ترتیب این کمیته قدرتمند، تمام تلاش خود را برای نزدیکی گروههای مختلف موجود در تفلیس به کاربرد. آن گروه قدرتمند، گروه حزب سوسیال دموکرات هنچاکیان بود. مقرر شد که گروه هنچاک با اعضای کمیته تفلیس در برخی زمینهها همکاری داشته باشند. به این ترتیب قرار شد فعالیت هنچاکها در اروپا شدت یافته و روزنامه هنچاک که در ژنو چاپ میشد به حیات خود ادمه دهد. علاوه بر این از طرف کمیته مرکزی تفلیس یک روزنامه تحت عنوان «دروشاک» (به معنی پرچم) نیز شروع به فعالیت کرد.
بنابراین با اتحاد میان گروههای مختلف مبارز موجود در تفلیس با این جریان قوی (کمیته مرکز تفلیس) حزب داشناک متولد شد. اعضای گروهها بعد از این اتحاد و پیمان به داشناکها (هم پیمانان) معروف شدند و به این صورت بود که پایه اصلی حزب داشناک در تفلیس مستقر شد.
پس از جنگهای ایران و روس و عقد عهدنامه ترکمانچای و عهدنامه گلستان، ارمنستان شرقی از سال ۱۸۲۷ میلادی تحت تسلط روسیه درآمد در آن دوران قفقاز را نایب السلطنهای اداره میکرد که در تفلیس مقیم بود. این سرزمین به پنج ایالت تفلیس، ایروان، باکو، استان کوتایک، گیومری تقسیم میشد که سر حداتشان بدون توجه به واقعیتهای نژادی و اقتصادی و مذهبی ترسیم شده بود و این امر برخوردهایی بین اقوام محلی به وجود میآورد.
برخلاف انتظارات ارمنیان از دولت مسیحی ای همچون روسیه، وضع ارمنیها در امپراتوری روسیه نه تنها بهتر نشد، بلکه روز به روز ارمنیان از بسیاری از حقوقشان محروم شدند. در سال ۱۹۰۳ میلادی و پس از اقدام حکومت سن پترزبورگ در مصادره اموال کلیسای ارمنستان سرانجام این اموال در نتیجه مبارزات مردمی و قیامهایی که در ارمنستان روسیه علیه حکومت تزاری بوقوع پیوست عودت داده شد.
با آغاز جنگ جهانی اول و ورود عثمانی به جنگ در کنار آلمان و اتریش-مجارستان در ۱۷ اکتبر ۱۹۱۴ میلادی، ارمنیها در وضع بسیار نامناسب قرار گرفتند. از یک سو ارمنستان جبهه اصلی جنگ بین روسیه و عثمانی بود و از سویی ارمنیان مجبور بودند در هر دو جبهه تحت فرمان روسها و عثمانیها علیه جبهه مقابل بجنگند. بدون شک ارمنیان در این جنگ، تمایل بیشتری به پیروزی نیروهای متفقین داشتند آگاهی عثمانیها از این امر از یک طرف و وسوسه پایان دادن به قیامهای مردم ارمنستان غربی که خواهان استقلال بودند، از طرف دیگر باعث شد که این رهبران در خصوص خاتمه دادن به مسئله ارمنیها مصمم تر شوند.
با استفاده از وضعیت جنگی و تحت عنوان تخلیه مناطق جنگی از افراد غیرنظامی، کوچ دسته جمعی و نسلکشی ارمنیان آغاز شد.
بالاخره در ۲۷ مه ۱۹۱۸ میلادی. ارمنیان که در نبرد سارداراباد توانسته بودند جلوی پیشروی ترکها را بگیرند با صدور اعلامیهای اعلام استقلال کردند. به این ترتیب ارمنستان پس از ۶۰۰ سال، اولین جمهوری ارمنستان ایجاد شد.
ارمنستان پس از عهدنامه ترکمانچای و عهدنامه گلستان تحت سیطره روسیه قرار گرفت. امپراتوری روسیه در این دوره با تکیه بر عقاید تزاریسم شروع به اجباری سیاست روسی کردن اجباری ساکنان قفقاز جنوبی کرد.
روسیه تزاری خیلی زود شروع به اجرای سیاست روسی کردن اجباری ساکنان ماورای قفقاز کرد. در ۱۸۳۶ به موجب فرمانی از طرف دولت مرکزی روسیه بسیاری از مدارس ارمنی را بستند و در موسسات آموزشی باقیمانده هم تعلیمات به زبان ارمنی را بسیار محدود کردند. پس از آن دولت روس تزاری به شیوهای بسیار جدی در امور کلیسای ارمنی به دخالت پرداخت.
در همان دوران که ملت ارمنی میبایست با تلاشهای زمامداران عثمانی برای برانداختن نسلش مقابله کند در امپراتوری روسیه هم بایستی مبارزه دفاعی سختی علیه استبداد یا ضد آن دولت پلیسی که بر روسیه حکومت میکرد و تازه خود نظام تزاری در بند و زندان او بود انجام دهد.
از طرف دیگر فشار روزافزونی بر تودههای ملت ارمنی وارد میآمد برای اینکه آنان را وادار به گرویدن به مذهب ارتدوکس بکنند.
بر همه ارمنیان روشن گردید که تنها آینده امیدبخش و امکانپذیر برای ملتشان سقوط رژیم تزاری و تبدیل آن هر ملتی از خودمختاری برخوردار بوده و این امکان را داشته باشد که به مقتضای نبوغ خاص خود گسترش بیابد. بدین گونه در جلسه عمومی حزب داشناکسوتیون در ۱۹۱۹ در ایروان هدف اصلی حزب چنین اعلام شده بود:
«ارمنستان واحد و مستقل» محافل انقلابی ارمنی که مظهر عمده آنها حزب داشناک بود، در جریان این حوادث در کنار کلیسا قرار گرفتند و مقاومتی مسلحانه دربرابر اجحافات دولت تزاری سازمان دادند. این صحنه کمنظیر با شرکت مبارزان انقلابی ارمنی دیده شد.
اقدامات امپراتوری عثمانی در ارمنستان غربی
از آن زمان که ارمنستان تحت اشغال دولت عثمانی درآمد، ملت ارمن از هویت خود محروم گردید. امپراتوری عثمانی برخی امتیازات برای اقلیتهای ملی ساکن در سرزمینهای خود قایل شد.
در دهه آخر سده ۱۹ وضع ارمنیها در تحت سلطه ترکها وخیم تر گردید. به فرمان عبدالحمید دوم سواره نظام مخصوصی به وجود آمد که هدف اصلی آن شرکت در کشتار ارمنیان بود. طی جنگهای متعدد با ارمنیان غرب روستاهای بسیاری ویران شد و هزاران نفر کشته شدند.[۳۲] اصلاحاتی که از طرف قدرتهای بینالمللی در نظر گرفته شده بود انجام نگرفت و وضعیت ارمنیهای غرب مدام بدتر میشد، تا این که قیامهای مسلحانه جایگزین راه حلهای مسالمتآمیز شد و در این راستا بود که حزب داشناک به وجود آمد و به این قیامها جهت بخشید و آنان را سازماندهی کرد.
نتایج حاصله از جریانهای سیاسی به وجود آمده بین سالهای ۱۸۷۸–۱۸۹۰ میلادی
نوشتار اصلی: مسئله ارمنی
وقتی چند ماه پیش از شروع جنگ ۱۸۷۷–۱۸۷۸ میلادی. روس و عثمانی کنفرانس بینالمللی در قسطنطنیه تشکیل شد تا مسئله بلغارستان را از راه مسالمتآمیز حل کند، ارمنیان نیز سعی کردند تا خواستههای خود را در آن کنفرانس مطرح کنند.
روسیه به بخش بزرگی از ارمنستان دست یافت این امر پیروزی بزرگی برای روسیه در این معاهده بود. لیکن بنا به اصرار ارمنیان در ماده ۱۶ قرارداد قید گردید که اصلاحات لازم در مناطق ارمنینشین (شش ولایت ارمنی ترکیه) به عمل آید. اما این امر مورد قبول انگلستان قرار نگرفت. زیرا آن دولت میترسید که روسیه این ماده را دستاویز قرار دهد و سرزمینهای را که در ارمنستان غربی اشغال کردهاست تخلیه ننماید.[۳۳]
وقتی کنگره برلین در ۱۳ ژوئن ۱۸۷۸ میلادی کار خود را آغاز کرد و اعضای هیئت نمایندگی ارمنیها در این کنگره شرکت کردند و خواستههای ارمنیان را به کنگره برلین عرضه داشتند، این خواسته حاکی از تقاضای استقلال ارمنستان غربی بود نه الحاق این منطقه به ارمنستان روسیه. بلکه منحصراً متضمن اجرای اصلاحات لازم برای خاتمه دادن به وضع غیرقابل تحملی بود که ارمنیان این مناطق داشتند.
معاهده برلین در ۱۳ ژوئن ۱۸۷۸ میلادی پس از یک ماه مذاکره به امضاء رسید و در یکی از مواد این معاهده تنها اجرای اصلاحات از سوی ترکیه عثمانی و ارسال گزارشهای مربوط در این زمینه به دیگر دولتهای شرکتکننده در این مذاکرات رسماً قید شده بود.
«ملت عاری از فرهنگ سیاسی ارمنی امیدوار بود که نجات احتمالی خود را در آن ماده بیاید.»[۳۴]
اما نیافت و مشخص نشدن وضعیت سیاسی ارمنستان در صحنه روابط بینالملل لااقل از سوی خود ارمنیها، باعث شد که آنها به وضعیت سیاسی خود پی برند و این امر یکی از مهمترین مسائلی بود که باعث شکلگیری فرهنگ خاص سیاسی و به تبع آن، جریانات سیاسی شد و از آن میان حزب داشناک با قدرت بیشتری قد علم کرد.
دلایل فرهنگی
در حقیقت در سده نوزدهم، پدیده رنسانس یا احیای فرهنگی به ارمنیان آموخت تا با بازگشت به پیشینه باستانی خویش، از گذشته درخشان خود اطلاع حاصل کنند. در این بازگشت عوامل مؤثری دخیل بود که به دو عامل تقسیم میشود:
دگرگونی ادبیات فرهنگی
یکی از مشخصات قرن نوزدهم برای ملت ارمنی، پیدایش نهضت عظیم ادبی است که ادبیات مدرن این ملت را به وجود آورد.
آفریننده واقعی و آغازگر ادبیات مدرن ارمنی فردی بود به نام خاچاطور آبوویان، او اولین مؤلفی بود که به سبک کلاسیک نگارش ارمنی را رها کرد و سبک نوینی آن را برای نوشتههای خود برگزید. در واقع چند قرن بود که ارمنیان به زبان نوین ارمنی سخن میگفتند ولی همه نشریاتشان به زبان کهنه ادبیات کلاسیک ارمنی بود. بنابرین مسلم بود که در چنین شرایطی آثار منتشر شده تنها در دست عدهای محدود از اندیشمندان ارمنی قرار داشت.
از میان نامهای دیگری که ادبیات ارمنستان را در طول قرن نوزدهم متحول و مشهور کردند، میتوان به رماننویس بزرگ رافی اشاره کرد. او نیز با زنده کردن عظمت تاریخی و گذشته ملت ارمنی در آثار خود تکانی قاطع و به نهضت ملی ارمنی دادهاست.
اقدامات فرهنگی
بیداری شعور و احساس ملی ارمنی با بسط و توسعه موسسات آموزشی و با ازدیاد مراکز فرهنگی ارتباطی نزدیک دارد. طی سالهای ۱۷۹۰ و ۱۸۰۰ میلادی در قسطنطنیه به ویژه در مهاجرنشینها مدارس ارمنی بنا شدند. این مدارس با وجود عوارضی که از آنها گرفته میشد، از همان آغاز بر مبنای روح و فکر دموکراتیک ملت ارمنی و بر اساس اصل رایگان بودن آموزش و پرورش عمل میکردند.
از میان این مدارس، مؤسسه آموزشی «لازارف مسکو» یکی از مشهورترین موسسات آموزشی روسیه تزاری بود که به دست یک ارمنی ثروتمند اهل ایران به نام «ژان لازاریان» تأسیس شده بود. این مؤسسه بعدها به یکی از مهمترین مراکز نشر افکار داشناکسوتیون تبدیل شد.
از مشخصات این دوره یکی هم پیدایش مطبوعات ارمنی است مطبوعات ارمنی، نه تنها نقش یک عامل مؤثر اطلاعرسانی بلکه نقش یک وسیله واقعی تربیت را بازی میکردند.
نخستین روزنامه واقعی ارمنی که هر روز منتشر میشد، «آرشالویس» نام داشت که در سال ۱۸۴۰ میلادی در ازمیر دایر گردید.
از ۱۸۴۰ تا ۱۸۶۶ میلادی ۱۴ روزنامه ارمنی در قسطنطنیه تأسیس شد که در بین آنها به ویژه باید از روزنامه «ماسیس» نام برد که بعدها تبدیل به یک مؤسسه واقعی ارمنی شد.
«آرشاگ چوبانیان» در کنار آناتول فرانس که مدافع حقوق ارمنیان بود، در پاریس نقش چشمگیری در بیداری ارمنیهای غرب ایفا کرد.
نام این حزب را اغلب به اختصار داشناکسوتیون و اعضاء آن را داشناک مینامند.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
ارمنستان از سده ۱۶ (میلادی) تا استقلال آن در سال ۱۹۱۸ میلادی
فتح ارمنستان به دست دولت عثمانی جز در سده شانزدهم میسر نگردید. این فتح نیز در چهارچوب گسترش عظیم امپراتوری عثمانی که در واقع دنباله فتح قسطنطنیه است، قرار میگیرد. (۱۵۱۷ میلادی). در این زمان ایران با ظهور شاه اسماعیل یکم دچار تحولی بزرگی شد و توانست خود را از زیر سلطه بیگانگان نجات دهد، همچون موفق شد که ترکمنها را در ارمنستان شکست دهد و آنان را از خاک ارمنستان بیرون راند. اما سلطه ایرانیان بر ارمنستان زیاد طول نکشید زیرا در آغاز قرن شانزدهم جانشینان سلطان محمد دوم کار توسعه امپراتوری عثمانی به سمت شرق را از سر گرفتند.
سلطان سلیم یکم به ایران حملهور شد، شاه اسماعیل را شکست داد و با جنگ ۱۵۱۴–۱۵۱۶ میلادی قسمت اعظم ارمنستان را به تصرف درآورد. سلیم یکم هنگامی که بر تخت دولت عثمانی نشست حدود و ثغور آن از سمت مشرق تا ارزنجان و آدانا پیش نرفته بود او بود که این مرزها را از مشرق تا کوه آرارات و از جنوب تا اسوان به جلو کشید و بدین وسیله بزرگترین بخش ارمنستان و سوریه و مصر را به مستملکات خود ضمیمه کرد.
در زمان پادشاه صفوی، شاه محمد خدابنده نواحی شمالی ارمنستان به تصرف ایرانیان درآمد. در سال ۱۵۸۰ میلادی عثمانیها سعی داشتند تا ایرانیان را از نواحی ارمنستان، گرجستان و جمهوری آذربایجان بیرون رانند. در این زمان دولت صفوی برای حفظ موقعیت خود ناچار به صلح با دولت عثمانی شد که در نتیجه آن تا ۱۵۸۵ میلادی تمامی سرزمین ارمنستان زیر سلطه عثمانی درآمد.
بدین ترتیب از سده شانزدهم به بعد، قسمت اعظم کشور ارمنستان به امپراتوری عثمانی ضمیمه شد.
در سال ۱۶۰۳ میلادی جنگهای ایران و عثمانی شدت مییابد، آغاز جنگها با حمله قشون «علی پاشا» به شهر سلماس همراه بود. ارتش ایران وارد تبریز شد و طی یک جنگ بسیار سخت قشون بیست هزار نفری علی پاشا را شکست داد و در اوایل سال ۱۶۰۴ میلادی به طرف نخجوان حرکت کرد. در این زمان نیروهای عثمانی به طرف ایروان حرکت کرده بودند. نیروهای ایرانی نیز بعد از تصرف نخجوان به طرف ایروان حرکت کردند.
در همین تاریخ بود که شاه عباس که در تبریز به سر میبرد، به طرف ایروان حرکت کرد و موفق شد در تابستان همان سال ایروان را تصرف کند. در نهایت تا سال ۱۶۰۷ میلادی یعنی کمتر از پنج سال پس از شروع تهاجم متقابل شاه عباس علیه عثمانیان آخرین سزباز عثمانی از سرزمین ایران بیرون رانده شد. بعد از این جنگها بود که شاه عباس قسمت اعظم ارمنیهای ساکن در دشت آرارات را به ایران کوچاند و در محله جلفا (اصفهان) ساکن کرد.
جنگهای بین ایران و عثمانی تقریباً سه دهه به طول انجامید. ابتدا نیروهایی در فاصله سالهای ۱۶۰۶–۱۶۱۲ میلادی شکل گرفت، که نواحی شمالی ارمنستان را دچار خسارت و ویرانی فراوان کرد. بین سالهای ۱۶۱۶–۱۶۱۷ میلادی دوباره درگیریها در ناحیه دشت آرارات و اطراف آن آغاز شد. در طی این جنگها عثمانیان بیش از ۳۰ هزار نفر از ارمنیها را به اسارت بردند. پس از آن در سال ۱۶۲۶ میلادی آتشبس از سوی طرفین درگیر در جنگ اعلام میشود ولی به زودی در بین سالهای ۱۶۲۶–۱۶۲۷ میلادی دوباره نبردهایی شکل میگیرد که تا سال ۱۶۳۸ میلادی ادامه مییابد.
در سال ۱۶۳۹ میلادی در ناحیه کارا - آمید بین امپراتوری عثمانی و دولت صفوی ایران عهدنامه صلحی امضاء شد که تا حدود ۸۰ سال همچنان پابرجا ماند. بر طبق این عهدنامه کشور ارمنستان عملاً به دو قسمت شرقی (تحت حاکمیت ایران) و غربی (تحت تسلط عثمانی) تقسیم گردید.
ارمنیان ارمنستان غربی تحت سلاطین عثمانی دوران فاجعهآمیزی را آغاز کردند. طی سدههای هفدهم و هجدهم اینان اقدام به تلاشهایی در جهت رهایی از یوغ امپراتوری عثمانی کردند.
چگونگی شکلگیری حزب داشناکسوتیون
با الحاق ارمنستان شرقی به روسیه تزاری دوران ظلم و تعدی دولت تزاری بر اقلیت ارمنی آغاز شد. تزاریسم سیاست استعماری و ستم ملی را دنبال میکرد که سنگینی آن متوجه ملت ارمنی نیز بود. از طرفی با الحاق ارمنستان به روسیه تودههای زحمتکش ارمنی امیدشان را به ملت بزرگ روس و مبارزه آزادیبخش آنها که ضد تزاریسم در حال شکلگیری بود بستند. این امر باعث به وجود آمدن یک جریان فرهنگی مخالف با نظام پوسیده تزاریسم روسیه شد.[۲۸]
در آخر سالهای ۱۸۳۰ میلادی همچنین در ۱۸۴۰–۱۸۵۰ میلادی و سالهای ۱۸۷۰ میلادی شورشهای دهقانی در مناطق مختلف ارمنستان ضد دولت تزاری صورت گرفت در سال ۱۸۸۵ میلادی وقتی که مأموران تزار اکثر مدارس ارمنی را به زور گرفتند زد و خوردهای مسلحانه بین سکنه ارمنیان و پلیس روس درگرفت.
اما در ارمنستان غربی اوضاع ارمنیان بسیار اسفبارتر بود. سیاست ظالمانه دولت عثمانی ارمنیهای ساکن در غرب را نیز به قیام واداشت. با پرداخت نکردن مزد تعدادی از کارگران ارمنی در ناحیه الازیغ به دنبال غارت این کارگران به اعتراض میپردازند و در ناحیه وان کلیساهای ارمنی و اسقف نامههای اعتراضآمیزی به دولت مرکزی امپراتوری عثمانی ارسال میدارد ولیکن این نامهها بی پاسخ میمانند. در ناحیه دیاربکر نیز قیامهایی در میان دهقانان روستایی شکل میگیرد. ساکنین ارمنی در فوریه ۱۸۶۲ میلادی. علیه حکومت عثمانی قیام نمودند.
در تابستان ۱۸۶۲ میلادی شورش بزرگی در ناحیه «زیتون» حادث شد. اهالی زیتون در این شورش موفق شدند که شکست بزرگی به قشون ترکان عثمانی که برای سرکوبی آنها اقدام کرده بودند، وارد سازند. در نبرد سال ۱۸۶۲ میلادی زیتون انعکاس وسیعی در بین ارمنیها یافت. نمایندگانی از متفکرین ارمنی غرب با ایجاد رابطه با شورشیان سعی نمودند سلاح و مهمات برایشان ارسال دارند بدین منظور اعاناتی در تفلیس، مسکو و سایر شهرها، از میان ارمنیان جمعآوری شد.
بدین ترتیب اهمیت و آوازه شورش کوه نشینان ارمنی از مرزهای ولایتی خارج گردید. این نبرد در اختلاف با شورشهای دوران قبلی ماهیت عمومی پیدا کرد. این قیام برای تودهها و بخشهای دیگر ارمنی به مثابه سرمشقی واقع گردید و در نهضت انقلابی داشناک در سالهای آینده تأثیر بسزایی نهاد.
یک سال پس از شورش زیتون در سال ۱۸۶۳ میلادی، شورشهایی در بین روستائیان ارمنی ولایت «موش» در سال ۱۸۶۵ میلادی صورت گرفت. از این پس است که انجمنهای مخفی در جهت پیشبرد جنبشهای رهایی بخش ارمنیان شکل میگیرد. این امر اولین هسته شکلگیری حزب داشناک را تشکیل میدهد. به عنوان مثال در سال ۱۸۷۲ میلادی گروه مخفی (اتحادیه رستگاری) در شهر وان به وجود آمد.
چه اهالی شهر و چه ساکنین دهات اطراف، معلمین، پیشه وران و تجار، دهقانان و روحانیون در این سازمان عضویت یافتند. اتحادیه میکوشید به کمک روسیه ساکنین ارمنیهای ولایت غرب را از یوغ ترکها برهاند. به این ترتیب اولین خشتهای حزب داشناک در دهه ۸۰ سده نوزدهم میلادی پایهگذاری شد. تقریباً قدیمیترین اتحادیه منظمی که به وجود آمد، انجمن دانشجویان ارمنی مسکو بود که در سال ۱۸۸۳ میلادی با عنوان (پیامآور آزادی) تشکیل شد. در این زمان در مسکو در نتیجه تلاشهای کالج ارمنی لازاریان روزنامههایی به چاپ میرسید که همه نمایانگر افکار آزادیخواهی ارمنیان بود.
همزمان با اتحادیه دانشجویان مسکو اتحادیه متشابه در سن پترزبورگ نیز شکل گرفت که همکاری بسیار نزدیکی با اتحادیه واقع در مسکو داشت. در تفلیس که در آن زمان قفقاز بود، حرکتهای پنهانی شکل میگرفت که عمدتاً از طریق نویسندگان ارمنی همچون رافی پایههای زنگ زده امپراتوری روسیه را فرو میریخت.
به تدریج دامنه این حرکتها به آن سوی مرزها راه یافت و گروههایی در نواحی مختلف تشکیل شد. در مرکز قره باغ کمیته مخفی (قدرت) فعالیت خود را در میان دانش آموزان مدارس آغاز گردید. عمده فعالیت این کمیته پخش کتابهای ممنوع شده و انتشار اطلاعیههایی به زبان ارمنی در مخالفت با روسیه تزاری تشکیل میداد. اکثر اعضای این کمیته بعدها نقش عمدهای در تشکیل حزب داشناکسوتیون داشتند.
کمیتههای مخفی متشابهای در باکو و ایروان نیز وجود داشت. در ایروان اتحادیه معلمین تلاش فرهنگی فراوانی را آغاز کرده بود. از سوی کمیته مخفی تفلیس گروههایی به ارمنستان غربی فرستاده میشدند تا اطلاعاتی دربارهٔ دولت عثمانی و عملکرد آن در مورد ارمنیهای این ناحیه به دست آورند.
روزنامههای ارمنی زبان تفلیس که اکثر آنها از طرف دولت روسیه تزاری اجازه فعالیت نداشتند، با روزنامههایی که نواحی دیگر وارد میشد، متحد شدند و به نشر آراء و اندیشههایی در جهت مخالفت با آرمانهای روسیه تزاری پرداختند.
در تاریخ ۱۸۸۹ میلادی مصادف است با دومین مرحله شکلگیری حزب داشناک که مرکز آن را شهر تفلیس تشکیل میداد. از تفلیس به سایر نقاط خبر میرسید که در آن شهر کمیتهای که قدرت فراوانی به دست آوردهاست میباید رهبری جریان آزادی بخش شکل گرفته را به دست بگیرد.
به این ترتیب این کمیته قدرتمند، تمام تلاش خود را برای نزدیکی گروههای مختلف موجود در تفلیس به کاربرد. آن گروه قدرتمند، گروه حزب سوسیال دموکرات هنچاکیان بود. مقرر شد که گروه هنچاک با اعضای کمیته تفلیس در برخی زمینهها همکاری داشته باشند. به این ترتیب قرار شد فعالیت هنچاکها در اروپا شدت یافته و روزنامه هنچاک که در ژنو چاپ میشد به حیات خود ادمه دهد. علاوه بر این از طرف کمیته مرکزی تفلیس یک روزنامه تحت عنوان «دروشاک» (به معنی پرچم) نیز شروع به فعالیت کرد.
بنابراین با اتحاد میان گروههای مختلف مبارز موجود در تفلیس با این جریان قوی (کمیته مرکز تفلیس) حزب داشناک متولد شد. اعضای گروهها بعد از این اتحاد و پیمان به داشناکها (هم پیمانان) معروف شدند و به این صورت بود که پایه اصلی حزب داشناک در تفلیس مستقر شد.
پس از جنگهای ایران و روس و عقد عهدنامه ترکمانچای و عهدنامه گلستان، ارمنستان شرقی از سال ۱۸۲۷ میلادی تحت تسلط روسیه درآمد در آن دوران قفقاز را نایب السلطنهای اداره میکرد که در تفلیس مقیم بود. این سرزمین به پنج ایالت تفلیس، ایروان، باکو، استان کوتایک، گیومری تقسیم میشد که سر حداتشان بدون توجه به واقعیتهای نژادی و اقتصادی و مذهبی ترسیم شده بود و این امر برخوردهایی بین اقوام محلی به وجود میآورد.
برخلاف انتظارات ارمنیان از دولت مسیحی ای همچون روسیه، وضع ارمنیها در امپراتوری روسیه نه تنها بهتر نشد، بلکه روز به روز ارمنیان از بسیاری از حقوقشان محروم شدند. در سال ۱۹۰۳ میلادی و پس از اقدام حکومت سن پترزبورگ در مصادره اموال کلیسای ارمنستان سرانجام این اموال در نتیجه مبارزات مردمی و قیامهایی که در ارمنستان روسیه علیه حکومت تزاری بوقوع پیوست عودت داده شد.
با آغاز جنگ جهانی اول و ورود عثمانی به جنگ در کنار آلمان و اتریش-مجارستان در ۱۷ اکتبر ۱۹۱۴ میلادی، ارمنیها در وضع بسیار نامناسب قرار گرفتند. از یک سو ارمنستان جبهه اصلی جنگ بین روسیه و عثمانی بود و از سویی ارمنیان مجبور بودند در هر دو جبهه تحت فرمان روسها و عثمانیها علیه جبهه مقابل بجنگند. بدون شک ارمنیان در این جنگ، تمایل بیشتری به پیروزی نیروهای متفقین داشتند آگاهی عثمانیها از این امر از یک طرف و وسوسه پایان دادن به قیامهای مردم ارمنستان غربی که خواهان استقلال بودند، از طرف دیگر باعث شد که این رهبران در خصوص خاتمه دادن به مسئله ارمنیها مصمم تر شوند.
با استفاده از وضعیت جنگی و تحت عنوان تخلیه مناطق جنگی از افراد غیرنظامی، کوچ دسته جمعی و نسلکشی ارمنیان آغاز شد.
بالاخره در ۲۷ مه ۱۹۱۸ میلادی. ارمنیان که در نبرد سارداراباد توانسته بودند جلوی پیشروی ترکها را بگیرند با صدور اعلامیهای اعلام استقلال کردند. به این ترتیب ارمنستان پس از ۶۰۰ سال، اولین جمهوری ارمنستان ایجاد شد.
ارمنستان پس از عهدنامه ترکمانچای و عهدنامه گلستان تحت سیطره روسیه قرار گرفت. امپراتوری روسیه در این دوره با تکیه بر عقاید تزاریسم شروع به اجباری سیاست روسی کردن اجباری ساکنان قفقاز جنوبی کرد.
روسیه تزاری خیلی زود شروع به اجرای سیاست روسی کردن اجباری ساکنان ماورای قفقاز کرد. در ۱۸۳۶ به موجب فرمانی از طرف دولت مرکزی روسیه بسیاری از مدارس ارمنی را بستند و در موسسات آموزشی باقیمانده هم تعلیمات به زبان ارمنی را بسیار محدود کردند. پس از آن دولت روس تزاری به شیوهای بسیار جدی در امور کلیسای ارمنی به دخالت پرداخت.
در همان دوران که ملت ارمنی میبایست با تلاشهای زمامداران عثمانی برای برانداختن نسلش مقابله کند در امپراتوری روسیه هم بایستی مبارزه دفاعی سختی علیه استبداد یا ضد آن دولت پلیسی که بر روسیه حکومت میکرد و تازه خود نظام تزاری در بند و زندان او بود انجام دهد.
از طرف دیگر فشار روزافزونی بر تودههای ملت ارمنی وارد میآمد برای اینکه آنان را وادار به گرویدن به مذهب ارتدوکس بکنند.
بر همه ارمنیان روشن گردید که تنها آینده امیدبخش و امکانپذیر برای ملتشان سقوط رژیم تزاری و تبدیل آن هر ملتی از خودمختاری برخوردار بوده و این امکان را داشته باشد که به مقتضای نبوغ خاص خود گسترش بیابد. بدین گونه در جلسه عمومی حزب داشناکسوتیون در ۱۹۱۹ در ایروان هدف اصلی حزب چنین اعلام شده بود:
«ارمنستان واحد و مستقل» محافل انقلابی ارمنی که مظهر عمده آنها حزب داشناک بود، در جریان این حوادث در کنار کلیسا قرار گرفتند و مقاومتی مسلحانه دربرابر اجحافات دولت تزاری سازمان دادند. این صحنه کمنظیر با شرکت مبارزان انقلابی ارمنی دیده شد.
اقدامات امپراتوری عثمانی در ارمنستان غربی
از آن زمان که ارمنستان تحت اشغال دولت عثمانی درآمد، ملت ارمن از هویت خود محروم گردید. امپراتوری عثمانی برخی امتیازات برای اقلیتهای ملی ساکن در سرزمینهای خود قایل شد.
در دهه آخر سده ۱۹ وضع ارمنیها در تحت سلطه ترکها وخیم تر گردید. به فرمان عبدالحمید دوم سواره نظام مخصوصی به وجود آمد که هدف اصلی آن شرکت در کشتار ارمنیان بود. طی جنگهای متعدد با ارمنیان غرب روستاهای بسیاری ویران شد و هزاران نفر کشته شدند.[۳۲] اصلاحاتی که از طرف قدرتهای بینالمللی در نظر گرفته شده بود انجام نگرفت و وضعیت ارمنیهای غرب مدام بدتر میشد، تا این که قیامهای مسلحانه جایگزین راه حلهای مسالمتآمیز شد و در این راستا بود که حزب داشناک به وجود آمد و به این قیامها جهت بخشید و آنان را سازماندهی کرد.
نتایج حاصله از جریانهای سیاسی به وجود آمده بین سالهای ۱۸۷۸–۱۸۹۰ میلادی
نوشتار اصلی: مسئله ارمنی
وقتی چند ماه پیش از شروع جنگ ۱۸۷۷–۱۸۷۸ میلادی. روس و عثمانی کنفرانس بینالمللی در قسطنطنیه تشکیل شد تا مسئله بلغارستان را از راه مسالمتآمیز حل کند، ارمنیان نیز سعی کردند تا خواستههای خود را در آن کنفرانس مطرح کنند.
روسیه به بخش بزرگی از ارمنستان دست یافت این امر پیروزی بزرگی برای روسیه در این معاهده بود. لیکن بنا به اصرار ارمنیان در ماده ۱۶ قرارداد قید گردید که اصلاحات لازم در مناطق ارمنینشین (شش ولایت ارمنی ترکیه) به عمل آید. اما این امر مورد قبول انگلستان قرار نگرفت. زیرا آن دولت میترسید که روسیه این ماده را دستاویز قرار دهد و سرزمینهای را که در ارمنستان غربی اشغال کردهاست تخلیه ننماید.[۳۳]
وقتی کنگره برلین در ۱۳ ژوئن ۱۸۷۸ میلادی کار خود را آغاز کرد و اعضای هیئت نمایندگی ارمنیها در این کنگره شرکت کردند و خواستههای ارمنیان را به کنگره برلین عرضه داشتند، این خواسته حاکی از تقاضای استقلال ارمنستان غربی بود نه الحاق این منطقه به ارمنستان روسیه. بلکه منحصراً متضمن اجرای اصلاحات لازم برای خاتمه دادن به وضع غیرقابل تحملی بود که ارمنیان این مناطق داشتند.
معاهده برلین در ۱۳ ژوئن ۱۸۷۸ میلادی پس از یک ماه مذاکره به امضاء رسید و در یکی از مواد این معاهده تنها اجرای اصلاحات از سوی ترکیه عثمانی و ارسال گزارشهای مربوط در این زمینه به دیگر دولتهای شرکتکننده در این مذاکرات رسماً قید شده بود.
«ملت عاری از فرهنگ سیاسی ارمنی امیدوار بود که نجات احتمالی خود را در آن ماده بیاید.»[۳۴]
اما نیافت و مشخص نشدن وضعیت سیاسی ارمنستان در صحنه روابط بینالملل لااقل از سوی خود ارمنیها، باعث شد که آنها به وضعیت سیاسی خود پی برند و این امر یکی از مهمترین مسائلی بود که باعث شکلگیری فرهنگ خاص سیاسی و به تبع آن، جریانات سیاسی شد و از آن میان حزب داشناک با قدرت بیشتری قد علم کرد.
دلایل فرهنگی
در حقیقت در سده نوزدهم، پدیده رنسانس یا احیای فرهنگی به ارمنیان آموخت تا با بازگشت به پیشینه باستانی خویش، از گذشته درخشان خود اطلاع حاصل کنند. در این بازگشت عوامل مؤثری دخیل بود که به دو عامل تقسیم میشود:
دگرگونی ادبیات فرهنگی
یکی از مشخصات قرن نوزدهم برای ملت ارمنی، پیدایش نهضت عظیم ادبی است که ادبیات مدرن این ملت را به وجود آورد.
آفریننده واقعی و آغازگر ادبیات مدرن ارمنی فردی بود به نام خاچاطور آبوویان، او اولین مؤلفی بود که به سبک کلاسیک نگارش ارمنی را رها کرد و سبک نوینی آن را برای نوشتههای خود برگزید. در واقع چند قرن بود که ارمنیان به زبان نوین ارمنی سخن میگفتند ولی همه نشریاتشان به زبان کهنه ادبیات کلاسیک ارمنی بود. بنابرین مسلم بود که در چنین شرایطی آثار منتشر شده تنها در دست عدهای محدود از اندیشمندان ارمنی قرار داشت.
از میان نامهای دیگری که ادبیات ارمنستان را در طول قرن نوزدهم متحول و مشهور کردند، میتوان به رماننویس بزرگ رافی اشاره کرد. او نیز با زنده کردن عظمت تاریخی و گذشته ملت ارمنی در آثار خود تکانی قاطع و به نهضت ملی ارمنی دادهاست.
اقدامات فرهنگی
بیداری شعور و احساس ملی ارمنی با بسط و توسعه موسسات آموزشی و با ازدیاد مراکز فرهنگی ارتباطی نزدیک دارد. طی سالهای ۱۷۹۰ و ۱۸۰۰ میلادی در قسطنطنیه به ویژه در مهاجرنشینها مدارس ارمنی بنا شدند. این مدارس با وجود عوارضی که از آنها گرفته میشد، از همان آغاز بر مبنای روح و فکر دموکراتیک ملت ارمنی و بر اساس اصل رایگان بودن آموزش و پرورش عمل میکردند.
از میان این مدارس، مؤسسه آموزشی «لازارف مسکو» یکی از مشهورترین موسسات آموزشی روسیه تزاری بود که به دست یک ارمنی ثروتمند اهل ایران به نام «ژان لازاریان» تأسیس شده بود. این مؤسسه بعدها به یکی از مهمترین مراکز نشر افکار داشناکسوتیون تبدیل شد.
از مشخصات این دوره یکی هم پیدایش مطبوعات ارمنی است مطبوعات ارمنی، نه تنها نقش یک عامل مؤثر اطلاعرسانی بلکه نقش یک وسیله واقعی تربیت را بازی میکردند.
نخستین روزنامه واقعی ارمنی که هر روز منتشر میشد، «آرشالویس» نام داشت که در سال ۱۸۴۰ میلادی در ازمیر دایر گردید.
از ۱۸۴۰ تا ۱۸۶۶ میلادی ۱۴ روزنامه ارمنی در قسطنطنیه تأسیس شد که در بین آنها به ویژه باید از روزنامه «ماسیس» نام برد که بعدها تبدیل به یک مؤسسه واقعی ارمنی شد.
«آرشاگ چوبانیان» در کنار آناتول فرانس که مدافع حقوق ارمنیان بود، در پاریس نقش چشمگیری در بیداری ارمنیهای غرب ایفا کرد.