03-08-2020، 21:46
به گزارش مشرق، یکی از طنزهای به شدت تلخ این روزگار آن است که تصویر یک زن ولگردی به نام «مریم رجوی»، سرکردهی یکی از دوزخیترین «فرقه»های تروریستی در تاریخ بشریت (با رکورد کشتن دستکم 17،000 هموطن)، به مدد حمایتهای مزدوران سیاسی اجارهای چون «جان بولتون» و «رودی جولیانی»(که در چند سال اخیر، هزاران دلار بابت حضور و سخنرانی در شوی سالیانه منافقین در پاریس از این سازمان دریافت کردهاند) به عنوان نماد «آزادی»، «دموکراسی» و «حقوق زنان» در برخی رسانههای غربی فروخته می شود.
درباره ابعاد جنایتها و خیانتهای این فرقه ضدبشری تاکنون دهها کتاب نوشته شده و صدها کتاب دیگر باید نوشته شود، اما در این میان، پیامهای گاه به گاه سرکرده منافقین در دفاع از کشف حجاب فلان دختر «خیابان انقلاب» و فلان زن اغتشاشگر، و داعیهداری «حقوق زنان»، در گوش کسانی که خود در دستکم سه دهه اخیر مستقیما طعم قساوت، سفاکی و استبداد جنون آمیز مسعود و مریم رجوی را در مقرهای منافقین در بغداد و تیرانا و پاریس و سایر نقاط دنیا چشیدهاند، چون دشنامی زشت و زننده فرو میرود.
در سالهای اخیر، به ویژه در پی فروپاشی رژیم بعث عراق، دهها تن از زنان به دام افتاده در فرقه ضدبشری مجاهدین خلق، با سختیهای بسیار از اسارتگاههای خود گریخته و رازهای مخوف این سازمان را هم از داخل حصارهای چندلایه زندگی فرقهای بیرون برده و به گوش دنیای بیرون فرقه رساندهاند.
در سطور پیش رو، تنها گوشههایی از رفتارهای ضدبشری فرقه منافقین خلق را، تا جایی که به زنان مربوط می شود، از زبان رهایییافتگان از جهنم رجویها ترسیم میکنیم تا مشخص شود سردمداران «دموکراسی» و «حقوق بشر» در غرب که داعیهی دلسوزی برای زنان ایرانی دارند، برای دشمنی و ضدیت با ملت ایران با چه جنایتکاران ضدزن(و فراتر از آن ضدبشری) از در اتحاد درآمدهاند.
حسادت زنانه مریم و زنان ریش و سبیلدار!
«نسرین ابراهیمی»، از فرماندهان نظامی سازمان که چند سال پیش با مشقت بسیار از پایگاه اشرف گریخت و به افشاگری علیه آن پرداخت، در مصاحبه با «فواد بصری»(دیگر نجات یافتهی فرقه رجوی) درباره بیگاری کشیدن از زنان در اشرف میگوید:
" خیانت بعدی رجوی به این زنان این بود که برای این که زنها را به زندگی در آینده کاملا نا امید کند؛ تمامی زنان به طور خاص زنان جوان باید جلوی آفتاب کارهای سخت و طاقت فرسا انجام میدادند, مریم رجوی بارها گفته بود که صورت زنان را وقتی دوست دارد که آفتاب سوخته باشند. به این وسیله صورت زنان به شدت آفتاب سوخته و پر از لکههای آفتاب میشد و بر اثر کار زیاد و فشار صورتها شکسته میشد. در حقیقت می خواستند که صورتها کاملا زشت بشود که هر کسی با خودش فکر کند که من که سنم کم نیست و قیافه ام هم سوخته و زشت شده, پس دیگر همان بهتر که در این خراب شده یعنی اشرف بمانم تا بپوسم, چون جامعه مرا نخواهد پذیرفت.
در بین زنان, دستهای پر از پینه و زخم و صورتهایی سوخته و داغون ارزش بود و اگر کسی غیر از این بود گفته میشد که تن به کار نمیدهد و خیلی اوقات در نشستهای تحقیر کردن آدمها, این افراد باید جواب این سوال را می دادند که چرا صورتشان سوخته نیست و دستهایشان پینه بسته نیست."(1)
«زهرا سادات میرباقری»، عضو سابق شورای رهبری با 23 سال سابقه عضویت در فرقه رجوی، دیگر قربانی این بیگاریهای جسمی بوده است. او در مصاحبه با سایت «انجمن نجات» پرده دیگری از این بردگی را نشان میدهد:
" مانورهای سنگین نظامی و حمل بارهایی که به واقع حتی برای مردان هم سخت بود، زنان را با جثه ضعیف و بیمار مجبور به انجام کارهای سنگین و سخت میکردند، برای مثال کار با تانکها و خودروهای فوق سنگین با دنده غیر هیدرولیک، که عملی بسیار دشوار بود اما زنان مجبور به یادگیری آن بودند و اگر خانمی از آن سر باز میزند با تنبیه مواجه میشد!. برای نمونه در تمرین برای عملیات آفتاب و چلچراغ و… مردانی که به عنوان مربی گمارده شده بودند، زنان را مجبور به حمل کولههای سنگین و دویدن به طول 700 متر میکردند تا برای حمل بار در عملیات از آنان استفاده شود. همچنین زنان را مجبور به حمل تیربار، نارنجک انداز و موشک اندازهای سنگینی چون BKC، RPG، باژار و جعبههای سنگین مهمات اینگونه تیربارها و موشک اندازها می کردند."(2)
دلسوزی مریم رجوی برای «آزادی» حجاب!
در ماده 5 طرح کذایی ده مادهای مریم رجوی برای «ایران فردا»، آمده است:
" 5. ما به برابری کامل زنان و مردان در کلیه حقوق سیاسی و اجتماعی و مشارکت برابر زنان در رهبری سیاسی معتقدیم. هر گونه اشکال تبعیض علیه زنان ملغی خواهد شد، و آنان از حق انتخاب آزادانه پوشش، ازدواج، طلاق، و تحصیل و اشتغال برخوردار خواهند بود."
اما برای اینکه عمق دروغگویی و وقاحت این زن جنایتکار روشن شود، که با صرف پولهای کلان توانسته تصویر خود را به عنوان «آلترناتیو» جمهوری اسلامی به مشتی سیاستمدار کاسب مسلک جمهوریخواه در آمریکا و بازنشستگان و ورشکستگان سیاسی در اروپا بفروشد، باز صرفا به تجربیات رهایی یافتگان از جهنم رجویها رجوع میکنیم.
«پیام رستمی»، از نجاتیافتگان فرقه منافقین که هماکنون در تیرانای آلبانی ساکن است و علیه منافقین مطلب مینویسد، در مقالهای «آزادی» مدنظر منافقین را چنین افشاء میکند:
" شدت این سرکوب و اختناق روی زنان اعضای فرقه بیشتر از مردان بود و اعمال میشد. من خودم سالهاست که شاهد پوشش اجباری فقط دو رنگ سبز و خاکی و روسری سبز و خاکی (و قرمز برای مراسم) بوده ام. زنان مجبور به پوشش حجاب اجباری خیلی سخت حتی در مکانهایی که فقط زنان حضور داشتند، بودند. یادم هست در نشستی یکی از اعضای فرقه سوالی در مورد حجاب خواهران و این که برای این چه جوابی برای معاندین و ادعای شما برای انتخاب آزادانه پوشش دارید، پرسید (سران فرقه) تنها جوابی که به او دادند این بود که روسری، فرم رسمی سازمان مجاهدین خلق و ارتش آزادیبخش ملی است و زنان ملزم به پوشیدن روسری حتی در مکانهایی که مردان حضور ندارند، هستند."(3)
مریم سنجابی، دیگر عضو نجات یافته فرقه که سابقا عضو شورای رهبری آن بود نیز در این زمینه حرفهای خود را دارد:
" زنان در اشرف اجازه نداشتند حتی کفشی که بیش از دوسانت پاشنه داشته باشد بپوشند. زنان اجازه نداشتند از جورابهای رنگی غیر از مشکی و رنگهای تیره استفاده کنند. برای زنان استفاده از لوازم آرایشی و حتی کرم ضد آفتاب ممنوع بود. عینکهای آفتابی و هر نوع امکانات دیگر غیرنظامی ممنوع بود. برای زنان هر لباسی جز لباسهای فرم نظامی ممنوع بود؛ درحالی که مریم رجوی در هر کجا با انواع و اقسام آرایش و لباسهای گران قیمت و میلیونی و روسریهای مارکهای هرمس و دولچه گابانا و بربری وشانل ظاهر میشد و همین طور مژگان پارسایی و زنان مدار یک شورای رهبری که با آرایش و لباسهای رنگین برای ملاقات با نظامیان آمریکایی می رفتند."(4)
درباره ابعاد جنایتها و خیانتهای این فرقه ضدبشری تاکنون دهها کتاب نوشته شده و صدها کتاب دیگر باید نوشته شود، اما در این میان، پیامهای گاه به گاه سرکرده منافقین در دفاع از کشف حجاب فلان دختر «خیابان انقلاب» و فلان زن اغتشاشگر، و داعیهداری «حقوق زنان»، در گوش کسانی که خود در دستکم سه دهه اخیر مستقیما طعم قساوت، سفاکی و استبداد جنون آمیز مسعود و مریم رجوی را در مقرهای منافقین در بغداد و تیرانا و پاریس و سایر نقاط دنیا چشیدهاند، چون دشنامی زشت و زننده فرو میرود.
در سالهای اخیر، به ویژه در پی فروپاشی رژیم بعث عراق، دهها تن از زنان به دام افتاده در فرقه ضدبشری مجاهدین خلق، با سختیهای بسیار از اسارتگاههای خود گریخته و رازهای مخوف این سازمان را هم از داخل حصارهای چندلایه زندگی فرقهای بیرون برده و به گوش دنیای بیرون فرقه رساندهاند.
در سطور پیش رو، تنها گوشههایی از رفتارهای ضدبشری فرقه منافقین خلق را، تا جایی که به زنان مربوط می شود، از زبان رهایییافتگان از جهنم رجویها ترسیم میکنیم تا مشخص شود سردمداران «دموکراسی» و «حقوق بشر» در غرب که داعیهی دلسوزی برای زنان ایرانی دارند، برای دشمنی و ضدیت با ملت ایران با چه جنایتکاران ضدزن(و فراتر از آن ضدبشری) از در اتحاد درآمدهاند.
حسادت زنانه مریم و زنان ریش و سبیلدار!
«نسرین ابراهیمی»، از فرماندهان نظامی سازمان که چند سال پیش با مشقت بسیار از پایگاه اشرف گریخت و به افشاگری علیه آن پرداخت، در مصاحبه با «فواد بصری»(دیگر نجات یافتهی فرقه رجوی) درباره بیگاری کشیدن از زنان در اشرف میگوید:
" خیانت بعدی رجوی به این زنان این بود که برای این که زنها را به زندگی در آینده کاملا نا امید کند؛ تمامی زنان به طور خاص زنان جوان باید جلوی آفتاب کارهای سخت و طاقت فرسا انجام میدادند, مریم رجوی بارها گفته بود که صورت زنان را وقتی دوست دارد که آفتاب سوخته باشند. به این وسیله صورت زنان به شدت آفتاب سوخته و پر از لکههای آفتاب میشد و بر اثر کار زیاد و فشار صورتها شکسته میشد. در حقیقت می خواستند که صورتها کاملا زشت بشود که هر کسی با خودش فکر کند که من که سنم کم نیست و قیافه ام هم سوخته و زشت شده, پس دیگر همان بهتر که در این خراب شده یعنی اشرف بمانم تا بپوسم, چون جامعه مرا نخواهد پذیرفت.
در بین زنان, دستهای پر از پینه و زخم و صورتهایی سوخته و داغون ارزش بود و اگر کسی غیر از این بود گفته میشد که تن به کار نمیدهد و خیلی اوقات در نشستهای تحقیر کردن آدمها, این افراد باید جواب این سوال را می دادند که چرا صورتشان سوخته نیست و دستهایشان پینه بسته نیست."(1)
«زهرا سادات میرباقری»، عضو سابق شورای رهبری با 23 سال سابقه عضویت در فرقه رجوی، دیگر قربانی این بیگاریهای جسمی بوده است. او در مصاحبه با سایت «انجمن نجات» پرده دیگری از این بردگی را نشان میدهد:
" مانورهای سنگین نظامی و حمل بارهایی که به واقع حتی برای مردان هم سخت بود، زنان را با جثه ضعیف و بیمار مجبور به انجام کارهای سنگین و سخت میکردند، برای مثال کار با تانکها و خودروهای فوق سنگین با دنده غیر هیدرولیک، که عملی بسیار دشوار بود اما زنان مجبور به یادگیری آن بودند و اگر خانمی از آن سر باز میزند با تنبیه مواجه میشد!. برای نمونه در تمرین برای عملیات آفتاب و چلچراغ و… مردانی که به عنوان مربی گمارده شده بودند، زنان را مجبور به حمل کولههای سنگین و دویدن به طول 700 متر میکردند تا برای حمل بار در عملیات از آنان استفاده شود. همچنین زنان را مجبور به حمل تیربار، نارنجک انداز و موشک اندازهای سنگینی چون BKC، RPG، باژار و جعبههای سنگین مهمات اینگونه تیربارها و موشک اندازها می کردند."(2)
دلسوزی مریم رجوی برای «آزادی» حجاب!
در ماده 5 طرح کذایی ده مادهای مریم رجوی برای «ایران فردا»، آمده است:
" 5. ما به برابری کامل زنان و مردان در کلیه حقوق سیاسی و اجتماعی و مشارکت برابر زنان در رهبری سیاسی معتقدیم. هر گونه اشکال تبعیض علیه زنان ملغی خواهد شد، و آنان از حق انتخاب آزادانه پوشش، ازدواج، طلاق، و تحصیل و اشتغال برخوردار خواهند بود."
اما برای اینکه عمق دروغگویی و وقاحت این زن جنایتکار روشن شود، که با صرف پولهای کلان توانسته تصویر خود را به عنوان «آلترناتیو» جمهوری اسلامی به مشتی سیاستمدار کاسب مسلک جمهوریخواه در آمریکا و بازنشستگان و ورشکستگان سیاسی در اروپا بفروشد، باز صرفا به تجربیات رهایی یافتگان از جهنم رجویها رجوع میکنیم.
«پیام رستمی»، از نجاتیافتگان فرقه منافقین که هماکنون در تیرانای آلبانی ساکن است و علیه منافقین مطلب مینویسد، در مقالهای «آزادی» مدنظر منافقین را چنین افشاء میکند:
" شدت این سرکوب و اختناق روی زنان اعضای فرقه بیشتر از مردان بود و اعمال میشد. من خودم سالهاست که شاهد پوشش اجباری فقط دو رنگ سبز و خاکی و روسری سبز و خاکی (و قرمز برای مراسم) بوده ام. زنان مجبور به پوشش حجاب اجباری خیلی سخت حتی در مکانهایی که فقط زنان حضور داشتند، بودند. یادم هست در نشستی یکی از اعضای فرقه سوالی در مورد حجاب خواهران و این که برای این چه جوابی برای معاندین و ادعای شما برای انتخاب آزادانه پوشش دارید، پرسید (سران فرقه) تنها جوابی که به او دادند این بود که روسری، فرم رسمی سازمان مجاهدین خلق و ارتش آزادیبخش ملی است و زنان ملزم به پوشیدن روسری حتی در مکانهایی که مردان حضور ندارند، هستند."(3)
مریم سنجابی، دیگر عضو نجات یافته فرقه که سابقا عضو شورای رهبری آن بود نیز در این زمینه حرفهای خود را دارد:
" زنان در اشرف اجازه نداشتند حتی کفشی که بیش از دوسانت پاشنه داشته باشد بپوشند. زنان اجازه نداشتند از جورابهای رنگی غیر از مشکی و رنگهای تیره استفاده کنند. برای زنان استفاده از لوازم آرایشی و حتی کرم ضد آفتاب ممنوع بود. عینکهای آفتابی و هر نوع امکانات دیگر غیرنظامی ممنوع بود. برای زنان هر لباسی جز لباسهای فرم نظامی ممنوع بود؛ درحالی که مریم رجوی در هر کجا با انواع و اقسام آرایش و لباسهای گران قیمت و میلیونی و روسریهای مارکهای هرمس و دولچه گابانا و بربری وشانل ظاهر میشد و همین طور مژگان پارسایی و زنان مدار یک شورای رهبری که با آرایش و لباسهای رنگین برای ملاقات با نظامیان آمریکایی می رفتند."(4)