03-08-2020، 10:55
اگر بخواهیم به گذشته فوتبال در ایران برگردیم و سال 95 دوباره مرور کنیم در روزهای سرد زمستانی آن به پسرکی می رسیم که یکی از محبوبترین بازیکنان استقلال بود ،جوان 19 ساله ای که از یک سال قبل از آن و در اواخر پاییز در استقلال رو نمایی شده بود در شب اخراج برزای در دیدار سخت برابر صبا که با برد استقلال همراه شد.
نورافکن از استقلال به بازوبند کاپیتانی تیم ملی جوانان در جام جهانی رسید.کاپیتان تیم ملی امید ایران شد، به شالروا رفت و دوباره به صورت قرضی به استقلال برگشت و همچنان با تمام وجود برای استقلال بازی می کرد.
او که به شارلروا رفته بود و نیم فصل قبل قرضی به استقلال آمده بوددر آخرین روزهای فصل نقل و انتقالات بازهم به صورت قرضی به سپاهان پیوست و گفت به خاطر بازی بیشتر و تیم ملی امید سپاهان را انتخاب کرده ،اما این پیوندی بود که قرار بود زود بشکند و کاپیتان امیدها به تیمی برگردد که از16 سالگی در تمریناتش حضور مییافت؛به همین سبب بود که آبی ها همچنان پسر متعصب باشگاه را دوست داشتند و به او عشق می ورزیدند...اما داستان قصه او عوض شده بود.
حالا هوادارهایی که یه روز نه چندان دور با او برای ژاوی کری می خواندند و برابر رقیب دیرینه سرفراز بودند روبروی او قرار گرفته اند و دنبال انتقام صد هزار نفره هستند؛هوادارانی که زمانی در او چهره کاپیتان آینده تیم را می دیدند.
او خیلی زود یکی از گزینه های اصلی دفاع چپ استقلال شد .هر چند پست اصلی او هافبک دفاعی بود.در تیم منصوریان و در زمان بسته شدن پنجره های نقل و انتقالات استقلال در نیم فصل به پست اصلی خودش رسید و خیلی زود محبوب هواداران استقلال شد.
در دوبازی مهم بهمن 95 استقلال برابر پرسپولیس و السد چشمها را خیره کرد.در برابر پرسپولیس میدانداری کرد و پاس گل سوم داد .با 19سال سن 120دقیقه ژاوی السد را در پلی آف آسیا از جریان بازی خارج کردتا هوادارها او را آینده استقلال بدانند.بخصوص آنکه بدانیم او از نوجوانان با استقلال بزرگ شده بود.
نورافکن از استقلال به بازوبند کاپیتانی تیم ملی جوانان در جام جهانی رسید.کاپیتان تیم ملی امید ایران شد، به شالروا رفت و دوباره به صورت قرضی به استقلال برگشت و همچنان با تمام وجود برای استقلال بازی می کرد.
او در زمین بازی برای استقلال کم نمیگذاشت و هوادارها او را یک استقلالی متعصب می دیدند.او قبل از یکی از داربی ها به زبان ترکی و مادری جمله باب میل هوادارها را به زبان آورد: "به ما نمیخورند".
او که به شارلروا رفته بود و نیم فصل قبل قرضی به استقلال آمده بوددر آخرین روزهای فصل نقل و انتقالات بازهم به صورت قرضی به سپاهان پیوست و گفت به خاطر بازی بیشتر و تیم ملی امید سپاهان را انتخاب کرده ،اما این پیوندی بود که قرار بود زود بشکند و کاپیتان امیدها به تیمی برگردد که از16 سالگی در تمریناتش حضور مییافت؛به همین سبب بود که آبی ها همچنان پسر متعصب باشگاه را دوست داشتند و به او عشق می ورزیدند...اما داستان قصه او عوض شده بود.
استارت روبرو شدن برابر هواداران استقلال را با مصاحبه در اردوی تیم ملی امید زد، خیلی زود از زهر صحبت هاش کم کرد، در بازی رفت لیگ بعد از زدن گل تساوی در وقت های اضافه شادی زایدالوصفی کرد که برای هوادارها قابل هضم نبود. باز هم با پست اینستاگرامی از تعصب به باشگاه جدید حرف زد. با صحبت های غیر حرفه ای در برنامه تلویزیونی نوروز ،آتش اختلاف شعله ور کرد و با درگیری شب قبل با وریا تیر خلاص به خودش را شلیک کرد.
حالا هوادارهایی که یه روز نه چندان دور با او برای ژاوی کری می خواندند و برابر رقیب دیرینه سرفراز بودند روبروی او قرار گرفته اند و دنبال انتقام صد هزار نفره هستند؛هوادارانی که زمانی در او چهره کاپیتان آینده تیم را می دیدند.
بچه سرتق کیانشهر راه سختی را برای اسم شدن در فوتبال ایران طی کرده. بازیکن باکیفیتی که ایوب اصغرخانی او را به همراه جودکی به تمرین بزرگهای استقلال فرستاد تا استعداد او در کنار ستارههای بزرگ تیم آن روزهای استقلال با هدایت امیرقلعهنویی آرام آرام شکل بهتری بگیرد.او که به تازگی با سپاهان قراردادی سه ساله به امضا رسانده است حق دارد برای تیم پراسم ورسمش در فوتبال ایران همه تعصب خود را خرج کند اما در عین حال کمی وفاداری به زمینی که نهال نازک سالهای پیشین را در خود پرورش داده درخواست بزرگی نیست.
این خصوصیتی است فراتر از همه چیز و یک ورزشکار آیندهدار مثل امید نورافکن را بزرگتر میکند. بزرگتر؛ مثل خیلی از اسمهای بزرگ فوتبال ایران که در نقطه اوج و در بزنگاه شهرت و افتخار درک کردند که غرور به معنای منفی،چه بار اضافی و اشتباهیای بوده که آنها این همه سال با خود حمل میکردهاند.