نقد و بررسی فیلم دیوانه‌وار، احمقانه، عاشقانه

[The moon]

کمدی هایی عاشقانه در تابستان از محبوب ترین فیلمها نزد تماشاگران است، بنابراین معمولا در هر هفته حداقل یک فیلم کمدی - عاشقانه اکران می شود. اما اکثر این1 کمدی ها از جنس کمدی های درجه R هستند که به معنای شوخی های بزرگسالانه است و بزرگسالان هم فقط حق تماشای آن را دارند. «دیوانه وار ، احمقانه ، عاشقانه»  اما متفاوت از کمدی های جنسی این روزهای هالیوود است. این کمدی به ریشه روابط بین زوجین می پردازد و با حرف حساب به سینماها آمده است. در این فیلم شما نباید انتظار دیدن شوخی های جنسی چند نوجوان با یکدیگر را داشته باشید ، بجای آن «دیوانه وار ، احمقانه ، عاشقانه»  به شما می آموزد که چطور به یکدیگر عشق بورزید و عاشق هم بمانید.

کال مرد ( استیو کارل ) مرد میانسالی است که زندگی بسیار خوبی با همسر زیباش به نام اِمیلی ( جولیان مور ) دارد. اما اِمیلی به تازگی به کال اعلام کرده که قصد طلاق از وی را دارد و بیشتر از این نمی تواند مخفیانه به او خیانت کند!. کال از این صحبت اِمیلی به شدت سرخورده می شود و راه کاباره را پیش می گیرد. کال در این مکان در حالت غیرعادی داستانش را برای همه افرادی که در این مکان حضور دارند تعریف می کند و دیگران هم کاری به جز تاسف خوردن برای او انجام نمی دهند تا زمانی که فردی به نام جیکوب ( ریان گوسلینگ ) که یک دخترکش ماهر است ، شرایط کال را درک و سعی می کند به او برای داشتن یک زندگی هیجان انگیز با کلی دختر کمک کند!. کال بعد از مدتی مشاوره با جیکوب و گرفتن راهنمایی های لازم برای داشتن روابط مختلف بدور از هرگونه احساس، تبدیل به یک جیکوب دیگر می شود که از تمام زندگی فقط رابطه با جنس مخالف برایش مهم است!. در طرف دیگر قضیه ، همسر کال هم در محیط کارش با یک مرد منحرف به نام دیوید ( کوین بیکن ) آشنا می شود و به نظر می رسد که برقراری رابطه بین این 2 اجتناب ناپذیر است و...

اساس شخصیت2 های «دیوانه وار ، احمقانه ، عاشقانه» را انسانهای معمولی تشکیل می دهند. آنها نه پولدار هستند و نه غیرعادی، آنها تنها چند انسان معمولی هستند که دنیای خودشان را با توجه به شرایطی که در آن زندگی می کنند ، ساخته اند. کال در این فیلم شخصیتی است که در تمام سالهای عمرش به یک زن و آن هم اِمیلی دلبسته بوده و حالا که اِمیلی وی را ترک کرده ، وی براساس یک واکنش طبیعی روانی تصمیم می گیرد تا تنهایی و شکست در زندگی اش را با دختران تازه ایی که در کاباره می بیند پر کند. جیکوب هم مردی است که به دلیل لمس نکردن عشق، سعی در فهماندن این نکته به دیگران دارد که عشق اصلا وجود ندارد و هر آنچه که هست همان رابطه جنسی موقت است! دن فوگلمن ، فیلمنامه نویس «دیوانه وار ، احمقانه ، عاشقانه» ، به خوبی توانسته 2 انسان از 2 نسل متفاوت را در کنار هم قرار دهد و آنان را بررسی کند. در واقع فوگلمن سعی کرده تا با قرار دادن این 2 شخصیت در کنار یکدیگر ، عشق را از جوانب مختلف مورد بررسی قرار دهد و در این راه هم نسبتاً موفق بوده. کال مردی است که پیش از این معنی عشق را درک کرده اما حالا بعد از سالها عشقش او را ترک کرده و جیکوب هم فردی است که به عشق اعتقادی ندارد اما ناگهان می فهمد که عاشق دختری به نام هاناه ( اِما استون ) شده است. همانطور که انتظار خواهید داشت، در ادامه جیکوب تبدیل ب3ه کال قبل از ترک همسرش می شود و کال هم به مرور تبدیل به جیکوب قبل از پیدا کردن عشق اش می شود!. این تضادها در «دیوانه وار ، احمقانه ، عاشقانه» به استادی در کنار یکدیگر قرار داده شده و مهمتر از همه اینکه فیکارا و رگوا ، 2 کارگردان این فیلم ، از به ابتذال کشیدن این روابط خودداری کرده اند و ترجیح داده اند تا به اصل داستان بپردازند که این امر سبب شده تا «دیوانه وار ، احمقانه ، عاشقانه» بسیار دلچسب تر و باورپذیرتر از آب درآید. اما این شروع خوب در اواخر فیلم به کلیشه های رایج هالیوود گرایش پیدا می کند و طراوت و تازگی خود را از دست می دهد. با این وجود نکته ایی که درباره «دیوانه وار ، احمقانه ، عاشقانه» حائز اهمیت است ، اینه که شخصیت های این فیلم هرگز غیرقابل لمس نمی شوند. آنها حتی در پایان بندی شاد و شنگول فیلم هم کاملا قابل لمس هستند و شما با دیدن آنها می توانید بگوئید که من هم می توانم چنین باشم!.

استیو کارل که در چند سال اخیر تبدیل به انتخاب اول تهیه کنندگان برای فیلمهای کمدی شده ، در «دیوانه وار ، احمقانه ، عاشقانه» به خوبی با تماشاگر ارتباط برقرار می کند. شخصیت کال که استیو کارل در آن بازی دارد، از جهاتی مشابه شخصیت اَندی در فیلم « 40 ساله مجرد » است که خودِ کارل آن را ایفا می کرد؛ با این تفاوت که در « 40 ساله مجرد » اندی هیچ رابطه ی قبلی ایی نداشت و یکدفعه در خط ارتباط با جنس مخالف می افتاد. در کل می توان گفت که حضور کارل کمک بسیاری کرده تا اجرای کمدی های فیلم به خوبی شکل بگیرد. ریان گوسلینگ هم در نقش یک هوسباز به خوبی فیلمهای مستقل اش4 است. بازی گوسلینگ در صحنه های شلوغ و عکس العملش به اتفاقات ناخواسته پیرامونش نکات آموزنده زیادی دارد؛ بازی او در فیلم « ولنتاین آبی » در نقش آن شخصیت به شدت مشکل دار و روانی هنوز خاطره انگیز است. در مورد جولیان مور باید بگویم که او مثل همیشه عالی است. البته شخصیت اِمیلی که مور در آن بازی دارد، از آن تیپ نقشهایی است که سالهاست به شکلهای مختلف توسط وی بازی شده است و فکر می کنم اگر بخواهند آماری از حضور او در نقشهای " زنی که به همسرش خیانت می کند " بگیرند، او رکورددار حضور در این نقشها خوهد بود!. کوین بیکن هم با بازی در نقش یک شخصیت نه چندان سالم به نام دیوید ، به اندازه ایی خوب است که تماشاگر را حرص دهد. اما بازیگر توانایی هم در این بین حضور دارد با نام ماریسا تامی که بازی بسیار خوبی از خودش ارائه داده است. او در این فیلم نقش شخصیتی را بازی می کند که سرزنده ، الکلی و به شدت پرتحرک  است و به راحتی تماشاگر را با خود همراه می کند. فکر می کنم ستاره اصلی این فیلم همین خانم باشد است.

«دیوانه وار ، احمقانه ، عاشقانه» کمدی بسیار خوبی است که پیشنهاد می کنم اگر جوان هستید و تجربه ی عشقی نامطلوبی هم داشته اید ، آن را تماشا کنید. این فیلم به شما می آموزد که چگونه عاشق باشید و عشقتان را هم مستحکم کنید. /MovieMag.IR