امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

اینجا از خنده میمیری!

#1
دو تا فوت کن
داشتم با ماشینم می رفتم سر كار كه موبایلم زنگ خورد گفتم بفرمایید الووو.. ، فقط فوت كرد ! گفتم اگه مزاحمی یه فوت كن اگه میخوای با من دوست بشی دوتا فوت كن . دوتا فوت كرد . گفتم اگه زشتی یه فوت كن اگه خوشگلی دوتا فوت كن دوتا فوت كرد . گفتم اگه اهل قرار نیستی یه فوت كن اگه هستی دوتا فوت كن دوتا فوت كرد . گفتم من فردا میخوام برم رستوران شاندیز اگه ساعت دوازده نمیتونی بیای یه فوت كن اگه میتونی بیای دوتا فوت كن دوباره دوتا فوت كرد . با خوشحالی گوشی رو قطع كردم فردا صبح حسابی بخودم رسیدم بهترین لباسمو پوشیدم و با ادكلن دوش گرفتم تو پوست خودم نمی گنجیدم فكرم همش به قرار امروز بود داشتم از خونه در میومدم كه زنم صدام كرد و گفت ظهر ناهار میای خونه؟ اگه نمیای یه فوت كن اگه میای دوتا فوت كن. Sad
.
.
.
.
.
سال آخر دبیرستان بودم وخیلی آدم خجالتی تا به اون سن كه رسیده بودم نتوسته بودم دوستی برای خودم پیدا كنم ولی این اواخر تو راه مدرسه یه دختره نظرمو به خودش جلب كرده بود . اون هر روز از مسیری كه من میرفتم عبور می كرد ! اون با دوست اش كه دختر زشتی هم بود باهم بودند ولی خودش دختر زیبای بود ، جالب اینكه تا به من میرسیدند دوست اون دختره محل نمی گذاشت ولی خودش به من چشمك میزد من اوایل بی تفاوت بودم ولی بعدا'' دیدم نمیشه بی تفاوت بود آخه چشمك زدن كار هر روزاش شده بود . این اوخر گاهی وقت ها هم میخندید من كه تا اون روز آدم خجالتی بودم داشتم كم كم پر رو میشدم و دنبال موقعیتی بودم تا طرح دوستی بریزم یه روز گویی كه شانس بهم روكرده باشه اونو تنها دیدم به خودم جرات دادم و گفتم كه هر جوری باشه باید بهش پیشنهاد دوستی بدم خیلی به هیجان آمده بودم صدام رو صاف كردم و گفتم خانم افتخار آشنایی میدید محل نذاشت من شوكه شدم ولی خودمو نباختم دوباره گفتم میتونم باهاتون دوست بشم برگشت و باخشم بهم نگاه كرد بهش گفتم (البته باترس) مگه خودتون هر روز بمن چشمك نمیزدید؟ مگه چراغ سبز بهم نشون ندادید اومد بسمتم و محكم خوابوند در گوشم و با صدای لرزون ولی با فریاد گفت : دیوونه من مریض ام پلكم خودبخود میپره حالیته یا بازم بگم. Undecided
.
.
.
.
.
.
حکایت فرموده اند در زمانهای خیلی خیلی قدیم که هنوز اتوبوس اختراع نشده بود،روزی کلاغی و دارکوبی و روباهی سوار هواپیما شدند تا از سمرقند به بخارا سفر کنند.این سه دوست خیلی اهل شوخی و مزاج بودند.آن ها همه چیز و همه کس را دست می انداختند و به ریش و سبیل همه می خندیدند.در این سفر هنگامی که هواپیما اوج گرفت،با یکدیگر گفتندSad(بچه ها بیایید سر به سر خانم مهمان دار بگذاریم و کلافه اش کنیم.))آن گاه از این فکر شیطانی بسیار خندیدند و از شدت خنده بر جای خود لولیدند.پس،اول کلاغ دکمه ای را که بالای سرش بود فشار داد و چراغش روشن شد.این دکمه مخصوص احضار مهمان دار بود.بانویی که مهمان دار بود و زیبا و با ادب بود،آمد و در کمال مهمان نوازی گفتSad(بفرمایید جناب آقای کلاغ،کاری داشتید؟))کلاغ خنده ای قارقاری کرد و گفتSad(نخیر جانم!قاری نداشتم.یعنی کاری نداشتم.می خواستم ببینم این دکمه سالم است یا نه.حالا که فهمیدم سالم است کلی خوش به حالم شد.مگر نه بچه ها؟))آن گاه هر سه نفرشان بسیار خندیدند و از این شوخی لذت ها بردند.هواپیما می لغزید و سینه ی سفید ابرها را می شکافت وبه پیش می تاخت.اندکی بعد،دارکوب،دکمه ی احضار را جیز کرد.مهمان دار با شتاب آمد و دست بر سینه گفتSad(امری بود جناب دارکوب؟))دارکوب قیافه ای شاهانه به خود گرفت و فرمودSad(نخیر جانم امری نبود.تا اطلاع بعدی لطفا اندکی سکوت)).سپس آن چنان خنده ای کردندکه هواپیما به لرزه در آمد و شدیداً تکان خورد.تو پنداری درون یک دست انداز یا چاله ی هوایی افتاد.این بار نیز مهمان دار لبخندی آموزشی به ایشان تقدیم کرد و از محضرشان دور شد.سومین دفعه نوبت آقا روباهه بود.روباه انگشت دراز خویش را بر دکمه ی مخصوص گذاشت و از صمیم قلب فشرد.باز همان مهمان دار مهربان از گرد راه رسید و با لبخندی که درونش اندکی خشم نهفته بود،گفتSad(جناب آقای روباه کاری بود؟))روباه خنده ای زیر زیرکی کرد و گفتSad(نخیر جانم!سرِ کاری بود.البته ببخشید که این شوخی کمی تکراری بود.))این بار مهمان دار از کوره در رفت و با خشم گفتSad(جدی؟حالا من هم آن چنان بلایی بر سرت بیاورم که از هر چه شوخی جدید و تکراری است پشیمان بشوی.))روباه خندید و دست بر کمر گذاشت و گفتSad( عجب مزاج بامزه ای!مثلا چه کارم می کنی؟!))مهماندار گردن دراز روباه را بگرفت و از صندلی جدایش کرد و کشان کشان تا جلو در هواپیما برد.روباه ناباورانه گفتSad(می دانم که تو هم شوخی ات گرفته،پس رهایم کن تا تشریف ببرم پیش دوستانم.))مهمان دار کلید به قفل در هواپیما انداخت و دستگیره اش را پیچاند و گفتSad(حال نیک نظر کن تا ببینی جدی می گویم یا شوخی می کنم))!چشم های روباه لبریز از اشک شد.تو پنداری شیر سماوری را بگشوده باشی.با گریه ای که از او بعید می نمود گفتSad(بنده اصلا سر در نمی آورم)).مهمان دار گفتSad(از چه چیزی سر در نمی آوری؟))روباه گفتSad(کلاغ و دارکوب نیز با شما این شوخی را کردند؛اما چرا شما فقط زورت به من رسیده و می خواهی بنده را وسط زمین و آسمان پیاده کنی؟))مهمان دار لبخندی زهر آگین زد و گفتSad(اصل مطلب همین جاست که تو از درک آن گیجی.آنان پرنده هستند و در قانون هواپیمایی ها،احترام پرنده ها بسیار واجب است.))روباه نگاهی به دوستانش کرد که بی خیال او را تماشا می کردند.سپس نالیدSad(ولی من شوخی.... .))مهمان دار گفتSad(تو که پرنده نیستی،بی جا می کنی در آسمان شوخی می کنی.زود از جلو چشمم دور شو!))و در کمال بی رحمی در هواپیما را گشود و او را از هواپیما اخراج کرد.حالا کاری نداریم که روباه روی سقف یک مرغداری سقوط کرد و پس از سقوط خود را تکاند و شکمی از عزا در آورد؛ولی این حکایت قدیمی چند نتیجه دارد که در پندآموزی آن نباید شک کرد:

نتیجه ی اخلاقی:اگر پرواز بلد نیستی مثل بچه ی آدم سوار هواپیما شو و حرف نزن.

نتیجه ی جنگلی:شوخی با مهمان دار هواپیما در آسمان مثل بازی با دم شیر است.

نتیجه ی ضرب المثلی:کبوتر باکبوتر،باز با باز؛کند هم جنس با هم جنس شوخی!
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
اگه خوشت اومد نظر و سپاس فراموش نشهTelegh_48
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
اینجا از خنده میمیری! 1
پاسخ
 سپاس شده توسط فرانه
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  زر زر خنده(نسخه 3) (عکسای متحرک شدیدا خنده دار)
  عکس خنده دار جدید خیلی عالیه بدو بیا می ترکی از خنده
Wink چت های خنده دار ته خنده بیا میمیری از خنده
  متن خنده دار40کاری که دختران نمی توانند انجام بدهند.اخر خنده
  طنز خنده دار و باحال انواع داداش ایرونی مجموعه : مطالب طنز و خنده دار طنز خنده دار و
  آخر خنده (اس ام اس های خنده دار مخصوص خانه تکانی)
  فروشگاه فروش شوهر در نیویورك، اینجا فقط بخندید!
  بهترین خاطرات طنز خنده دار را اینجا بخوانید
  خنده بازار-پست هاي فيسبوك(خيلي خنده دار)
  دردودل های گوسفندان درعیدقربان...........ازخنده میمیری بیاتو

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان