در گزارش باکس آفیس این هفته دربارهی ادامهی اکرانِ ناامیدکننده «جنگ ستارگان: ظهور اسکایواکر» صحبت میکنیم و فیلمهای جنگی ماه ژانویه را از «سقوط بلک هاوک» تا «۱۹۱۷» مرور میکنیم. همراه زومجی باشید.
گزارش باکس آفیسِ این هفته را با «جنگ ستارگان: ظهورِ اسکایواکر» (Star Wars: The Rise of Skywalker) شروع میکنیم که ۱۵ میلیون و ۳۰۰ هزار دلار دیگر در چهارمین آخرهفتهاش کسب کرد و با ۵۵/۶ درصد افتِ فروش در مقایسه با درآمدِ ۳۴ و نیم میلیون دلاریاش از آخرهفتهی گذشته مواجه شد. این آخرهفته، سومین آخرهفتهی متوالی این فیلم از زمانِ افتتاحیهی ۱۷۷ میلیون دلاریاش در اواسط دسامبر است که با بیش از ۵۲ درصد افت فروش مواجه میشود؛ «ظهور اسکایواکر» پشتسر «بتمن علیه سوپرمن» (۶۱ درصد افت در آخرهفتهی چهارم) و «روگ وان» (۵۵/۵ درصد افت فروش در آخرهفتهی چهارم)، در جایگاه سوم بدترین افت فروشِ آخرهفتهی چهارم در بین تمام فیلمهایی که افتتاحیهای بیش از ۱۰۰ میلیون دلار داشتهاند قرار میگیرد. همچنین درآمدِ چهارمین آخرهفتهی «ظهور اسکایواکر» بهمعنی ۹۱/۳ درصد افت فروش نسبت به افتتاحیهی ۱۷۷ میلیون دلاریاش است؛ این آمار شاید آمار افتضاحی برای چنین فیلمی نباشد (درآمدِ ۹ میلیونی «بتمن علیه سوپرمن» در آخرهفتهی چهارمش نمایندهی فقط ۵ درصد از افتتاحیهی ۱۶۶ میلیونیاش بود)، اما عالی هم نیست. نهمین فیلمِ حماسهی اسکایواکر تاکنون به درآمدِ ۲۴ روزهی ۴۷۸ میلیون و ۴۰۰ هزار دلار در گیشهی خانگی دست یافته است؛ افت فروشِ آخرهفته به آخرهفتهی این فیلم به «کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی» نزدیک است؛ فیلمی که به ۴۰۸ میلیون دلار فروشِ خانگی از ۱۷۹ میلیون دلار افتتاحیه دست یافت و به کمدوامترین فیلمِ تاریخِ دنیای سینمایی مارول تبدیل شد. به عبارت دیگر، اگر «ظهور اسکایواکر» در زمانِ دیگری از سال اکران میشد و از دو هفته تعطیلی کریسمس بهره نمیبرد، الان این فیلم به چیزی کمتر از ۴۰۰ میلیون دلار در خانه و ۸۵۰ میلیون دلار در دنیا دست پیدا میکرد. درآمد ۱۵ میلیون و ۳۰۰ هزار دلاری «جنگ داخلی» در چهارمین آخرهفتهاش نمایندهی حدودِ ۸/۵ درصد از افتتاحیهی ۱۷۹ میلیون دلاریاش بود. گرچه تحلیلگران پیشبینی میکردند که تعطیلاتِ همزمان شدنِ تعطیلاتِ کریسمس بلافاصله پس از آغاز اکرانِ «ظهور اسکایواکر» به این فیلم کمک میکند تا درآمدِ «آخرین جدای» را پشت سر بگذارد؛ ولی این پیشبینیها در حالی بود که آنها انتظار داشتند «ظهور اسکایواکر» در بدترین حالت به فیلمهای عامهپسند و مسنجمی در مایههای «نیرو برمیخیزد» یا «دنیای ژوراسیک» تبدیل شود. اما وقتی «ظهور اسکایواکر» از لحاظِ کیفیتِ فیلمسازی، فیلمِ ضعیفی از آب در آمد، آن وقت تعطیلاتِ کریسمس بهجای شکوفا کردنِ آن برای پیشی گرفتن از «آخرین جدای»، جلوی آن را از تبدیل شدن به شکستی ناامیدکنندهتر گرفت. البته فراموش نکنیم که کماکان داریم دربارهی فیلمی حرف میزنیم که پس از کمتر از یک ماهی که از اکرانش گذشته، ۹۸۵ میلیون دلار در دنیا فروخته است. البته که این فیلم تازه از این هفته مرز یک میلیارد دلار فروشِ جهانی را پشت سر خواهد گذاشت و البته که «ظهور اسکایواکر» تمام خصوصیاتِ لازم برای به دست آوردنِ لقبِ «اولین یک میلیاردی ناامیدکننده» را دارد، اما در اینکه این کم یا زیاد، همین الانش پولِ قابلتوجهای در آورده هم شکی نیست.
اگر «ظهور اسکایواکر» حکم سومین قسمتِ یک سهگانهی مستقل را داشت و حکمِ پایانبندی مجموعه برای همیشه را داشت، نتیجهاش اهمیتی نداشت؛ درست همانطور که نتیجهی نهایی سهگانهی پیشدرآمدِ «جنگ ستارگان»، «دوندهی هزارتو: علاج مرگ»، «پنجاه طیف آزاد» یا «هابیت: نبرد پنج ارتش» اهمیتی نداشت. شما حتی اگر از «تهدید شبح» یا «هابیت: سفری غیرمنتظره» ناامید میشدید و سپس، «حملهی کلونها» و «برهوت اسماگ» موفق نمیشدند تا نظرتان را دربارهی مجموعه عوض کنند، آن وقت دیگر چیز زیادی برای از دست دادن نداشتند؛ فقط یک فیلم برای بستنِ پروندهی مجموعه باقی مانده بود. اما «ظهور اسکایواکر» قسمتِ آخر مجموعه نیست. تفاوتِ استقبالِ ضد و نقیض از پیشدرآمدهای «جنگ ستارگان» و واکنشِ فوقالعاده منفی طرفداران و منتقدان به «جانوران شگفتانگیز: جنایاتِ گریندلوالد» (۱۵۵ میلیون خانگی / ۶۵۹ میلیون جهانی) این است که پیشدرآمدهای «جنگ ستارگان» بعد از کاملا از دست دادنِ طرفدارانشان با قسمت دوم، فقط یک قسمت دیگر برای نتیجهگیری دارند، ولی «جانوران شگفتانگیز: جنایات گریندلوالد» تازه حکم دومین قسمت از یک مجموعهی پنج قسمتی را دارد. در نتیجه، عملکردِ ناامیدکنندهی «ظهور اسکایواکر»، ادامهی مجموعه را در دورانِ پسا-«اسکایواکر» در موقعیتِ دفاعی قرار میدهد. در اینکه «ظهور اسکایواکر» به «جاستیس لیگِ» سری «جنگ ستارگان» تبدیل شده است شکی نیست و در اینکه دیزنی و لوکاسفیلم باید بفهمند که هیچ چیزی بدتر از زیر پا گذاشتنِ اتفاقاتِ فیلمِ قبلی مجموعه نیست شکی نیست. اما این نکته را هم نباید نادیده بگیریم که لوکاسفیلم تاکنون پنج فیلمِ جنگ ستارگان عرضه کرده که در مجموع حدود ۶ میلیارد دلار در دنیا فروختهاند. این رقم بدون درنظرگرفتنِ نرخ تورم بیشتر از مجموعِ فروشِ ششگانهی «سرزمین میانه» است؛ ۳۵ درصد از درآمدِ ۱۷ میلیارد دلاری مجموعه ۲۲ فیلمی دنیای سینمایی مارول و ۷۶ درصد از درآمدِ ۷ میبلیارد و ۷۲۳ میلیونی مجموعه هشت فیلمی «هری پاتر» را شامل میشود. همچنین تمام این پنج فیلم که شامل یک موفقیتِ افسانهای («نیرو برمیخیزد») و یک شکستِ بزرگ («سولو») میشدند، همه به جز «ظهور اسکایواکر»، نقدها و تبلیغاتِ دهان به دهانِ قابلقبولی دریافت کردند. با وجود تمام این ماجراها، مخاطبان نشان دادند که واقعا به دیدنِ فیلمهای جدید جنگ ستارگان علاقه داشتند؛ البته به جز «سولو» که ۳۹۴ میلیون دلارش را برداشت و شرایطِ کوچ کردن دیگر اسپینآفهای جنگ ستارگان به دیزنیپلاس را فراهم کرد. وضعیتِ «جنگ ستارگان» در حال حاضر یک چیزی در مایههای وضعیتِ دنیای سینمایی دیسی در بدوِ آغازش است؛ اولین فیلمهای دیسی («مرد پولادین»، «بتمن علیه سوپرمن»، «جوخهی انتحار» و «جاستیس لیگ») نشان دادند که این فیلمها با وجودِ نقدها و استقبالِ ضعیفشان، هنوز از علاقهمندانِ زیادی به این برند بهره میبرند که میتواند آنها را حتی در بدترین حالت به موفقیتِ نسبی برساند.
همانطور که دیسی در عرضِ دو سال از «جاستیس لیگ» به «جوکر» تغییر وضعیت داد و همانطور که سری جیمز باند از «ذرهای آرامش» به «اسکایفال» صعود کرد، تا وقتی که علاقه به برندِ «جنگ ستارگان» وجود داشته باشد، لوکاسفیلم میتواند از ترکشهای ناامیدکنندهترین داستانِ جنگ ستارگانشان، جان سالم به در ببرد. «ظهور اسکایواکر» در بهترین حالت اکرانش با کسب چیزی حدودِ یک میلیارد و ۱۰۰ میلیون دلار به اتمام خواهد رسید؛ رقمی که آن را در سالی که پُر از بلاکباسترهای دیزنی و مارول است، در جایگاه ششم پُرفروشترین فیلمهای گیشهی جهانی امسال جای میدهد. این موضوع یادآوری میکند درحالیکه عملکردِ «جنگ ستارگان» در بدترین حالت سقوط کرد و در بهترین حالت بدون تغییر باقی ماند، فیلمهای دنیای سینمایی مارول شکوفایی بزرگی را در گیشه تجربه کردند. «نیرو برمیخیزد» در سال ۲۰۱۵ به ۹۳۶ میلیون و ۶۰۰ هزار دلار در آمریکای شمالی و ۲ میلیارد و ۶۸ میلیون دلار در دنیا دست یافت. «روگ وان» یک سال بعد فراتر از انتظارات ظاهر شد و ۵۳۲ میلیون دلار در خانه و یک میلیارد و ۱۰۰ میلیون دلار کسب کرد. «آخرین جدای» با وجودِ دریافتِ نقدهای فوقالعاده مثبت، بهدلیلِ واکنشهای منفی عدهای از طرفداران، به ۶۲۰ میلیون دلار در خانه و یک میلیارد و ۳۳۰ میلیون دلار در دنیا دست یافت. «سولو: داستانی از جنگ ستارگان» شش ماه بعد با کله سقوط کرد و با کسب رقم ناامیدکنندهای در خانه (۲۱۳ میلیون دلار) و تجربهی شکستی تمامعیار در کشورهای خارجی، ۳۹۴ میلیون دلار در دنیا فروخت. حالا درآمد یک میلیارد و ۱۰۰ میلیونی «ظهور اسکایواکر» به همان اندازه که سقوطِ این مجموعه را یادآوری میکند، صعودِ دیزنی با برندهای مارول، پیکسار و بازسازیهای لایواکشنش را هم یادآوری میکند. این احتمال هست که افتِ فروشِ «آخرین جدای» در مقایسه با «نیرو برمیخیزد» ناشی از هیجانزدگی کمتر نسبت به فیلمِ جدید «جنگ ستارگان» (که اتفاقِ معمولی برای دومینِ قسمتِ سهگانههای جنگ ستارگان است) و ابراز بیزاری برخی از طرفداران نسبت به تغییراتِ کلیشهزُدایانهی «آخرین جدای» باشد. اگر دیزنی «ظهور اسکایواکر» را با هدفِ راضی کردنِ جماعتِ «رایان جانسون جنگ ستارگان را نابود کرد!» ساخته باشد، سؤال این است که آیا آنها به دیدنِ فیلم آمدند؟ عملکرد این فیلم چه از نظر دوام ضعیفش در گیشه و چه از لحاظِ امتیازِ B مثبتی که از تماشاگرانش دریافت کرده نشان میدهد که دیزنی نهتنها در راضی کردن و بازگرداندنِ کسانی که «آخرین جدای» را دوست نداشتند موفق نشده، بلکه طرفدارانِ «آخرین جدای» را هم با زیر پا گذاشتنِ تمامِ تحولاتِ داستانی فیلمِ قبلی از دست داده است. این اتفاق در شرایطی افتاد که دیزنی در سالهای اخیر به امپراتوری سرگرمی بزرگتری پوست انداخته است. درواقع درآمد یک میلیارد و ۱۰۰ میلیونی «ظهور اسکایواکر» در بین فیلمهای دیزنی در سالِ ۲۰۱۷، جایی پایینتر از «آخرین جدای» (یک میلیارد و ۳۳۳ میلیون دلار) و «دیو و دلبر» (یک میلیارد و ۲۶۳ میلیون دلار) در جایگاه سوم پُرفروشترین فیلمهای این استودیو قرار میگیرد. اما درآمدِ یک میلیارد و ۱۰۰ میلیونی «ظهور اسکایواکر» در بینِ فیلمهای دیزنی در سال ۲۰۱۹، نهتنها با اختلاف کمی بالاتر از «علاالدین» و «داستان اسباببازی ۴» قرار میگیرد، بلکه جایی پشت سر «کاپیتان مارول»، «شیر شاه»، «اونجرز: بازی پایانی» و در صورتِ حساب کردنِ «مرد عنکبوتی: دور از خانه» بهعنوان یکی از محصولاتِ دیزنی، پایینتر از آنها جای میگیرد.
به عبارتِ دیگر، دنیای سینمایی مارول از فرنچایزی با فقط یک فیلمِ یک میلیاردی در قالب «مرد آهنی ۳» و برندی که فیلمهای مستقلش کمتر از ۸۰۰ میلیون دلار میفروختند، به فرنچایزی متحول شدند که فیلمهایش بهطور روتین بین ۸۵۴ تا یک میلیارد و ۳۴۶ میلیون دلار میفروشند. تا پیش از سالِ ۲۰۱۷، پُرفروشترین فیلم غیرتونی استارکی مارول «نگهبانان کهکشان» (۷۷۳ میلیون دلار) در سال ۲۰۱۴ بود. و حتی «نگهبانان کهکشان ۲» و «ثور: رگناروک» فقط ۳۸۹ میلیون و ۳۱۵ میلیون در خانه (کمتر از «واندر وومن») و فقط ۸۶۹ میلیون و ۸۵۴ میلیون در دنیا (کمتر از «سریع و خشن ۸» و «من نفرتانگیز ۳») فروختند. تازه از سالِ ۲۰۱۸ با «بلک پنتر» (۷۰۰ میلیون خانگی و یک میلیارد و ۳۴۶ میلیون جهانی) و در سال ۲۰۱۹ با «کاپیتان مارول» (۴۲۶ میلیون خانگی / یک میلیارد و ۱۲۶ میلیون جهانی) بود مارول برای اولینبار توانست فیلمهایی که فاقدِ تونی استارک/مرد آهنی بودند را به یک میلیارد که هیچ، به ۹۰۰ میلیون دلار برساند. یکی از دلایلِ این صعودِ انفجاری، مخصوصا در سال گذشته مربوطبه افزایشِ علاقهی بازار چین (بازاری که هیچ علاقهای به جنگ ستارگان ندارد) به فیلمهای ابرقهرمانی مستقل بود. «واندر وومن» در حالی در سال ۲۰۱۷ به ۹۰ میلیون دلار در چین دست یافت که در سال ۲۰۱۹ «کاپیتان مارول» ۱۵۴ میلیون دلار در چین فروخت. «مرد عنکبوتی: دور از خانه» هم ۲۰۰ میلیون دلار از چین به دست آورد که ۷۰ درصد بیشتر از درآمدِ ۱۱۶ میلیون دلاری «بازگشت به خانه» در این کشور بود. به خاطر همین بود که «آکوآمن» ( یک میلیارد و ۱۴۸ میلیون جهانی / ۲۹۸ میلیون در چین) و «مرد عنکبوتی: دور از خانه» از زمانِ «ترنسفورمرها: عصرِ انقراض» در سال ۲۰۱۴، به اولین فیلمهای غیردیزنی/غیریونیورسالی یک میلیاردی باکس آفیس تبدیل شدند. در همین حین، درحالیکه مارول با دو فیلمِ اونجرزی ۲ میلیارد دلاری انفجارِ پتانسیلهایش در گیشه را تکمیل کرد، دیگر دپارتمانهای دیزنی (استودیوی انیمیشنسازی دیزنی، پیکسار و بازسازیهای لایو اکشن) هم شکوفا شدند.
استودیوی انیمیشنسازی دیزنی «فروزن ۲» (یک میلیارد و ۳۲۵ میلیون دلار تا این لحظه)، موردانتظارترین دنبالهشان را عرضه کرد. پیکسار دوتا از موردانتظارترین دنبالههایشان را در قالبِ «شگفتانگیزان ۲» در سال ۲۰۱۸ (یک میلیارد و ۲۴۲ میلیون دلار) و «داستان اسباببازی ۴» در سال ۲۰۱۹ (یک میلیارد و ۷۳ میلیون دلار) اکران کرد. «دیو و دلبر» یک میلیارد و ۲۶۳ میلیون دلار در سال ۲۰۱۷، «علاالدین» یک میلیارد و ۵۳ میلیون دلار در سال ۲۰۱۹ و «شیر شاه» یک میلیارد و ۶۵۱ میلیون دلار در اواخرِ تابستان امسال فروختند. هر سه فیلم درکنار «پری دریایی کوچولو» حکم سهتا از محبوبترین کارتونهای کلاسیکِ دیزنی را دارند که مورد بازسازی قرار گرفتند. در نتیجه، درآمدِ یک میلیارد و ۱۰۰ میلیون دلاری «ظهور اسکایواکر» که همین چند سال پیش، درآمدِ لوکس و دیوانهواری حساب میشد، حالا جزو فیلمهای متوسطِ دیزنی جا میگیرد. نکتهی کنایهآمیزِ ماجرا این است که دیزنی و لوکاسفیلم گورِ خودشان را با طراحی «ظهور اسکایواکر» با هدفِ جلب نظرِ مخالفانِ «آخرین جدای» که درهرصورت دیگر با جنگ ستارگان قهر کرده بودند حفر کردند. احتمالا انگیزهی دیزنی برای این کار، تکرارِ درآمدِ ۲ میلیاردی دلاری غیرقابلتکرارِ «نیرو برمیخیزد» (مخصوصا بعد از «اونجرز: جنگ اینفینیتی» و «اونجرز: بازی پایانی») بود، ولی نتیجه به تکرارِ «جاستیس لیگ» تبدیل شد؛ فیلمی که در تلاش برای کپی کردنِ الگوی یک بلاکباستر موفقِ دیگر («اونجرز»)، به تقلیدِ کورکورانهای از آن تبدیل میشد که هر دوی طرفدارانِ کلافه و طرفداران وفادارِ مجموعه را از خود میراند. تحلیلگران فکر میکنند شاید بهترین تصمیمی که دیزنی میتوانست بگیرد عقب انداختنِ یک سالهی تاریخِ اکران این فیلم میبود.
در سالهای اخیر درحالیکه عملکردِ «جنگ ستارگان» در بدترین حالت سقوط کرد و در بهترین حالت بدون تغییر باقی ماند، فیلمهای دنیای سینمایی مارول شکوفایی بزرگی را در گیشه تجربه کردند
باتوجهبه اینکه «ظهور اسکایواکر» طبقِ روایتِ اکثرِ منتقدان، شتابزده و چهلتیکه به نظر میرسد و از آنجایی که جی. جی. آبرامز چهار ماه کمتر از «نیرو برمیخیزد» روی این فیلم کار میکرد، عقب انداختنِ تاریخِ اکرانش میتوانست به محصولِ بهتر یا حداقل منسجمتری منتهی شود. اگر «ظهور اسکایواکر» بهجای دسامبر ۲۰۱۹ در تابستان یا دسامبرِ ۲۰۲۰ اکران میشد، آن وقت دیزنی میتوانست باتوجهبه بهره بُردن از یک موفقیتِ حتمی، کمتر نسبت به عملکردِ «آرتمیس فاول»، «اِترنالها»، «به پیش» (Onward)، «روح» (Soul) و «جنگل کروز» (Jungle Cruise) نگران باشد. «جنگ ستارگان» میتوانست دیزنی را در زمینهی سهمِ بازارِ آمریکای شمالی در سال ۲۰۲۰ جلو بیاندازد؛ چیزی که در سالی که یونیورسال با «سریع و خشن ۹» بازارِ چین را قبضه خواهد کرد، از اهمیتِ فراوانی برخورددار است. درست همانطور که برادران وارنر تاریخِ اکران «هری پاتر و شاهزادهی دورگه» را بهدلیلِ ثروتی که از «شوالیهی تاریکی» به دست آورده بودند، از نوامبر ۲۰۰۸ به ژوئیه ۲۰۰۹ عقب انداخت. یا چرا راه دور برویم. خودِ دیزنی تاریخِ اکران «نیرو برمیخیزد» را از ماه مِی ۲۰۱۵ به دسامبر ۲۰۱۵ عقب انداخت؛ تصمیمی که نقشِ تعیینکنندهای در تبدیل کردنِ «نیرو برمیخیزد» به پُرفروشترین فیلمِ گیشهی خانگی و به راه انداختنِ موتورِ چیرگی والت دیزنی بر هالیوود ایفا کرد. همچنین عملکردِ «نیرو برمیخیزد» باعث شد تا تبدیل شدنِ «دایناسور خوب» به اولین شکستِ پیکسار به چشم نیاید. اگر دیزنی همین کار را سر «ظهور اسکایواکر» هم تکرار میکرد، آن وقت میتوانست روی یک فیلمِ یک میلیاردی حتمی در سالِ ۲۰۲۰ حساب باز کند. اگرچه «ظهور اسکایواکر» باعث هرچه تپلتر شدنِ جیبهای دیزنی در سال ۲۰۱۹ میشود، اما چیزی که دیزنی بیشتر از بیش از اندازه تپلتر کردنِ جیبهایش به آن نیاز داشت، اطمینان حاصل کردن از کیفیتِ «ظهور اسکایواکر» که عنصری ضروری برای آیندهی این مجموعه در سال ۲۰۲۲ است بود. در آن صورت حتی اگر تغییری در درآمدِ فعلی «ظهور اسکایواکر» ایجاد نمیشد، بازِ فروشِ یک میلیارد و ۱۰۰ میلیون دلاریاش در مقایسه با «اِترنالها»، «بلک ویدو»، انیمیشنهای اورجینالِ پیکسار و امثالِ «جنگل کروز» و «مولان» بهتر از «فروزن ۲»، «شیر شاه» و «اونجرز: بازی پایانی» به نظر میرسید.
اما از «ظهور اسکایواکر» که بگذریم، اولین تازهاکرانِ این آخرهفته فیلمِ جنگی «۱۹۱۷»، ساختهی سم مندز است که به رقمِ معرکهی ۳۶ و نیم میلیون دلار افتتاحیه دست یافت و مجموعِ درآمدِ خانگیاش را به ۳۹ میلیون و ۲۲۰ هزار دلار رساند. این رقم در دور و اطرافِ فیلمهای جنگی دیگری مثل «سقوط بلک هاوک» (۲۹ میلیون دلار در سال ۲۰۰۲)، «سی دقیقه بامداد» (۲۴ میلیون دلار در سال ۲۰۱۳)، «تنها بازمانده» (۳۷ میلیون دلار در سال ۲۰۱۴) و «ازگوربرخاسته» (۳۹/۸ میلیون دلار در سال ۲۰۱۶) جای میگیرد. البته که افتتاحیهی «۱۹۱۷» با اختلاف پایینتر از «تکتیراندازِ آمریکایی» (۸۹ میلیون دلار) قرار میگیرد. حتی «دانکرکِ» کریستوفر نولان که آن هم از قدرتِ سوپراستارِ سینمایی در گروه بازیگرانش بهره نمیبرد، با کسب ۵۰ میلیون دلار افتتاحیه در سال ۲۰۱۷ نمیتوانست با فیلمِ کلینت ایستوود در بیافتد. استودیوی یونیورسال «۱۹۱۷» را با موفقیت به عنواک یک تریلرِ جنگی بزرگسالانهی اورجینال که از ترفندِ فیلمسازی کنجکاویبرانگیزی بهره میبرد (کلِ فیلم با تکنیکِ پلانسکانس فیلمبرداری شده) تبلیغات کرد. یونیورسال که از تابستانِ سال گذشته تاکنون در رکودِ جزیی به سر میبرد، پیش از پیدا شدن سروکلهی بلاکباستر ۱۷۵ میلیون دلاریشان در قالب «دولیتل» (Dolittle) که تاکنون ۸/۱ میلیون دلار در کشورهای خارجی فروخته، به یک موفقیتِ سرحال آورنده در قالبِ «۱۹۱۷» نیاز داشت. البته اینکه این فیلم نقدهای فوقالعاده مثبت و میانگینِ امتیاز A منفی را از تماشاگرانش دریافت کرده هم در موفقیتش بیتاثیر نیست. «۱۹۱۷» تاکنون ۶۰ میلیون دلار در سراسر دنیا فروخته است.
اگر این فیلم دوامی شبیه به «تنها بازمانده» داشته باشد (که به احتمال زیاد همینطور خواهد بود)، فروشِ نهایی ۱۳۰ میلیون دلاریاش در خانه پیشبینی میشود. همچنین انتظار میرود که این فیلم حضور پُررنگتری در مقایسه با «تکتیرانداز آمریکایی» و «سی دقیقه بامداد» در مراسم اُسکار داشته باشد. افتتاحیهی ۳۵ میلیونی «۱۹۱۷» اما در بین آثارِ سم مندس بالاتر از «جایی که میرویم» (۱/۷ میلیون دلار)، «جادهی روولوشنری» (۵/۲ میلیون دلار)، «زیبایی آمریکایی» (۹/۵ میلیون دلار)، «جادهای به سوی تباهی» (۲۲/۱ میلیون دلار)، «جارهد» (۲۷/۷ میلیون دلار) و پایینتر از «اسپکتر» (۷۰/۴ میلیون دلار) و «اسکایفال» (۸۸/۴ میلیون دلار) در جایگاه سوم بهترین افتتاحیههای او قرار میگیرد؛ همچنین پُرفروشترین فیلمهای سم مندز در گیشهی خانگی به ترتیب «جایی که میرویم» (۹/۵ میلیون دلار - ۱۴/۹ میلیون در دنیا)، «جادهی روولوشنری» (۲۲/۹ میلیون دلار - ۷۵/۲ میلیون در دنیا)، «جارهد» (۶۲/۷ میلیون دلار - ۹۶/۹ میلیون در دنیا)، «جادهای به سوی تباهی» (۱۰۴/۵ میلیون دلار - ۱۸۱ میلیون در دنیا)، «زیبایی آمریکایی» (۱۳۰/۱ میلیون دلار - ۳۵۶/۳ میلیون در دنیا)، «اسپکتر» (۲۰۰/۱ میلیون دلار - ۸۸۰/۷ میلیون در دنیا) و «اسکایفال» (۳۰۴/۴ میلیون دلار - یک میلیارد و ۱۰۹ میلیون در دنیا) هستند. «۱۹۱۷» احتمالا کارش را در دنیا را جایی بین «جادهای به سوی تباهی» و «زیبایی آمریکایی» به سرانجام خواهد رساند. اما اکرانِ «۱۹۱۷» بهانهای است برای مرورِ بخشی از تاریخِ باکس آفیسی ماه ژانویه بهعنوانِ ماهی که به فیلمهای جنگیاش معروف است. «سقوط بلک هاوک» اکرانِ محدودش را در اوایلِ سال ۲۰۰۲ با نقدهای قوی و به راه انداختنِ سروصدای رسانهای آغاز کرد. ساختهی ریدلی اسکات که براساس یک داستانِ واقعی بود، به مأموریتِ فاجعهبار نیروهای آمریکایی در دههی ۱۹۹۰ در سومالی میپرداخت که از گروه بازیگرانِ پُرستارهای همچون ایوان مکگرگور، اُرلاندو بلوم، جاش هارنت و غیره بهره میبرد. این فیلم همچنین ساختهی کارگردانِ شناختهشدهای بود که بهتازگی با «گلادیاتور» (برنده بهترین فیلم اسکار و ۴۵۰ میلیون دلار فروش در دنیا) در اوجِ دورانِ کاریاش چه از لحاظ هنری و چه از لحاظ تجاری به سر میبرد. همچنین «سقوط بلک هاوک» درست حدود ۳ ماه و نیم بعد از حملاتِ یازده سپتامبر اکران شد.
الان وقت بررسی فیلمهای جنگی پسا-یازده سپتامبر نیست، اما یکی از معماهای باکس آفیسی این است که آیا «بندر پرل» (Pearl Harbor)، ساختهی مایکل بی که بهعنوانِ پاسخی به «تایتانیک» ساخته شده بود، اگر بهجای ماه می ۲۰۰۱، دو ماه بعد از یازده سپتامبر در نوامبرِ ۲۰۰۱ اکران میشد میتوانست از اتمسفرِ حاکم بر ایالات متحده و دنیا برای به چالش کشیدنِ درآمدِ «تایتانیک» استفاده کند یا نه؟ خلاصه اینکه «سقوط بلک هاوک» اکرانش را در آخرهفتهی روزِ مارتین لوتر کینگ با کسب ۳۳ میلیون دلار در جریانِ افتتاحیهی جمعه تا دوشنبهاش شروع کرد و درنهایت به ۱۰۸ میلیون دلار فروشِ خانگی اما فقط ۶۴ میلیون دلار در کشورهای خارجی دست یافت؛ رقمی که این فیلم را که در مراسم اسکار به جز جوایز فنی مورد توجه قرار نگرفت، به ۱۷۳ میلیون دلار فروشِ جهانی از ۹۲ میلیون دلار بودجه رساند. «سقوط بلک هاوک» پس از «پشت جبهههای دشمن» (۹۲ میلیون دلار در سیام نوامبر ۲۰۰۱) اکران شد و «ما سرباز بودیم»، ساختهی مل گیبسون که به جنگِ ویتنام میپرداخت (۱۱۵ میلیون دلار از ۷۵ میلیون دلار بودجه در مارسِ ۲۰۰۲) نیز بعد از «سقوط بلک هاوک» اکران شد. از اینجا به بعد دیگر به مدتِ حدود یک دهه خبری از فیلم جنگی بزرگی در چارچوبِ زمانی ماه ژانویه بود؛ چرا که عمومِ مردم بعد از فاجعهی یازده سپتامبر ترجیح میدادند بهجای دیدنِ فیلمهای جنگی واقعگرایانه، احساساتِ آشفتهشان را به وسیلهی دیدنِ سرگرمیهای فانتزی که به جادوگران و دزدان دریایی و ابرقهرمانان میپرداخت آرام کنند. اما پس از مدتی وقفه، ترندِ فیلمهای جنگی ماه ژانویه دوباره با «سی دقیقه بامداد» در ژانویه ۲۰۱۳ از نو گرفته شد؛ ساختهی جنجالبرانگیزِ کاترین بیگلو اکرانش را با کسب ۲۴ میلیون دلار افتتاحیه آغاز کرد. این فیلم که به عملیاتِ چندسالهی شکارِ اسامه بن لادن اختصاص داشت، باتوجهبه کشته شدنِ بن لادن در ماه می ۲۰۱۱، به نقطهی اوجِ فیلمهای جنگی پسا-یازده سپتامبر تبدیل شد. «سی دقیقه بامداد» که واکنشهای انتقادی فراوانی را سر به تصویر کشیدنِ شکنجه بهعنوان وسیلهای برای دستگیری بن لادن به راه انداخت، با وجود عدم نامزد شدن در شاخهی بهترینِ کارگردانی اسکار، ۱۳۲ میلیون دلار از ۴۰ میلیون دلار بودجه به دست آورد که به پیروزی قابلتوجهای برای سونی در قلمروی فیلمهای بزرگسالانهی باپرستیژ تبدیل شد. سال بعد «تنها بازمانده» در ژانویهی ۲۰۱۴ اکران شد که به ۳۷ میلیون دلار افتتاحیه دست یافت. ساختهی پیتر برگ که مارک والبرگ را بهعنوانِ ستارهی اصلیاش داشت، ۱۲۵ میلیون دلار در خانه و ۱۵۴ میلیون دلار در دنیا از ۴۰ میلیون دلار بودجه کسب کرد. «تنها بازمانده» یادآورِ دورانی از هالیوود است که فیلمهای جنگی که براساس داستانِ واقعی بودند میتوانستند به موفقیتهای خانگی بزرگی دست پیدا کنند. دقیقا به خاطر همین بود که «تکتیرانداز آمریکایی» در ژانویهی ۲۰۱۵ گیشهها را به آتش کشید.
محصولِ برادران وارنر که بهطرز نه چندان وفادارانهای روایتگرِ زندگی کریس کایل، تکتیراندازِ مشهورِ آمریکایی که چند سال پیش از ساختِ این فیلم توسط کهنهسربازی مثل خودش کشته شده بود، با استقبالِ گستردهی عموم مردم در دورانی که ابرقهرمانان مثل مور و ملخ از سینماها بالا میرفتند مواجه شد. آن فیلم با دریافتِ نقدهای اکثرا مثبت، بهره بردن از یک بازیگرِ محبوب در قالب بردلی کوپر و تریلرهای حرفهایاش در جلبِ نظر مردم به بمبِ باکس آفیسِ آن سال تبدیل شد. «تکتیرانداز آمریکایی» با کسب ۸۹ میلیون دلار در جریان افتتاحیهی جمعه تا یکشنبه و ۱۰۷ میلیون دلار در جریان افتتاحیهی جمعه تا دوشنبهاش، فراتر از انتظارات ظاهر شد. این فیلم گرچه بحث و گفتگوهای فراوانی به راه انداخت، به حلولِ دوبارهی «مصائب مسیح» (۳۷۱ میلیون دلار از ۱۲۵ میلیون افتتاحیهی چهارشنبه تا یکشنبه) یا «رمبو: اولین خون قسمت دوم» (۱۵۰ میلیون خانگی از ۳۲ میلیون افتتاحیه چهارشنبه تا دوشنبه) تبدیل شد. فیلمِ کلینت ایستوود درنهایت اکرانش را با کسب ۳۵۰ میلیون دلار فروشِ خانگی که پُرفروشترین فیلمِ ۲۰۱۴ حساب میشد و ۵۴۷ میلیون دلار در دنیا از ۶۰ میلیون دلار بودجه به اتمام رساند. «تکتیرانداز آمریکایی» در بین فیلمهای غیرابرقهرمانی و غیرفانتزی منهای «خشن ۷» (۵۳۵ میلیون دلار) و «گلدفینگر» (۵۵ میلیون در سال ۱۹۶۴) و «تاندربال» (۶۵ میلیون در سال ۱۹۶۵)، بلیتهای بیشتری در مقایسه با هر فیلمِ دیگری فروخته است. پارامونت تلاش کرد تا موفقیتِ دینامیتوارِ «تکتیرانداز آمریکایی» را در ماه ژانویهی سال بعد با «۱۳ ساعت: سربازان مخفی بنغازی»، ساختهی مایکل بی تکرار کند. اگرچه «۱۳ ساعت» بهعنوانِ یک فیلمِ غیرسیاسی تبلیغات شد، اما به زور میشد گروهی از سینماروها را به دیدنِ فیلمِ جدید فیلمسازِ محافظهکاری که براساس یک حادثهی واقعی است متقاعد کرد.
اگرچه «۱۳ ساعت» برخلافِ انتظارات، فیلمِ قابلدفاعی از آب در آمد، اما دیگر قدم به دورانی گذاشته بودیم که مردم کمکم داشتند برای سرگرمیهای بزرگسالانهشان از سینما فاصله میگرفتند و به پلتفرمهای استریمینگ نزدیک میشدند. در نتیجه «۱۳ ساعت» ۱۶/۱ میلیون دلار بهعنوان افتتاحیه فروخت به ۶۹/۴ میلیون دلار فروشِ جهانی از ۵۰ میلیون دلار بودجه دست یافت. میتوانیم دربارهی اینکه آیا «روز وطنپرستان»، ساختهی پیتر برگ در بینِ فیلمهای جنگی حساب میشود یا نه بحث کنیم، اما آن فیلم که به ماجرای بمبگذاری در ماراتن بوستون اختصاص داشت با وجود دریافتِ نقدهای قابلقبول، اکرانِ گستردهاش در سیزدهم ژانویهی ۲۰۱۷ را بدون استقبالِ مردم آغاز کرد. «روز وطنپرستان» نهتنها موفقیتِ همکاری پیتر برگ و مارک والبرگ با «تنها بازمانده» را تکرار نکرد، بلکه نتوانست عملکردِ ناامیدکنندهی همکاری بعدی آنها در قالب «دیپواتر هورایزن» (۱۲۱ میلیون دلار از ۱۱۰ میلیون دلار بودجه) را جبران کند. در عوض سینماروها ترجیح دادند بهجای «روز وطنپرستان»، به دیدنِ «سالی» (Sully) که فیلمِ مشابه اما خوشحالی بود یا حداقل «هکساو ریج» (Hacksaw Ridge) که حداقل فیلمِ الهامبخشی بود بروند. از همین رو «روز وطنپرستان» پس از افتتاحیهی ۱۱ میلیون دلاریاش، به ۵۱ میلیون دلار فروشِ جهانی از ۵۰ میلیون دلار دست یافت. برادران وارنر اما سالِ ۲۰۱۸ را با یک اکشنِ پسا-یازده سپتامبر در قالب «۱۲ نیرومند» (12Strong) آغاز کرد. این فیلم که کریس همسورث را بهعنوانِ ستارهی اصلیاش داشت، با بودجهی هوشمندانهی ۳۵ میلیون دلار ساخته شده بود. در نتیجهی فروشِ ۶۷ میلیونیاش در دنیا، آن را از زمان «کلبهای در جنگل» تاکنون به یکی از اندک موفقیتهای غیرمارولی کریس همسورث تبدیل کرد. و حالا بعد از اینکه فیلمهای جنگی در اوایلِ ۲۰۱۹ به تعطیلات رفتند (البته اگر مستند «آنها نباید پیر شوند» را نادیده بگیریم)، یونیورسال با «۱۹۱۷» بازگشته است. فیلمی که امیدوار است بهعنوانِ اولین فیلمِ بزرگِ ۲۰۲۰ به جمع «فورد علیه فِراری»، «جوکر»، «چاقوکشی» و «زنان کوچک» بهعنوانِ مدعیان اسکاری که پولِ خوبی هم در گیشه در آوردهاند بپیوندد.
اما از «۱۹۱۷» که بگذریم، دومین تازهاکران این هفته «فقط رحمت» (Just Mercy)، محصولِ برادران وارنر است. این درام دادگاهی اکرانِ گستردهاش را با کسب ۱۰ میلیون و ۴۰۰ هزار دلار کسب کرد. این فیلم که مایکل بی. جوردن، جیمی فاکس و بری لارسن را در گروه بازیگرانش دارد، آخرین فیلمِ اولداسکولِ برادران وارنر در سالِ ۲۰۱۹ است که به جمعِ شکستخوردههای قبلیشان مثل «کورشده با نور»، «سهره»، «ریچاد جول»، «کیچن»، «دروغگوی خوب»، «بروکلین بیمادر»، «دکتر اسلیپ» و «خورشید یک ستاره نیز است» میپیوندد. اگرچه تیم مارکتینگِ برادران وارنر بیگناه نیستند و اگرچه وضعیتِ آنها با بلاکباسترهایی مثل «لگو مووی ۲» و «گودزیلا: پادشاه هیولاها» به همین اندازه بد بود، اما در سالِ ۲۰۱۹ تنها فیلمهای برادران وارنر که با استقبال مواجه شدند به دلقکهای قاتل اختصاص داشتند. افتتاحیهی ۱۰/۴ میلیون دلاری «فقط رحمت» پیشرفتی نسبت به افتتاحیهی حدودا ۵۰ میلیون دلاری درامهای قبلیشان حساب میشود و با وجود امتیاز A مثبتش از تماشاگران امید میرود که دوامِ خوبی را تجربه کند. سومین تازهاکران این هفته اما «درست مثل یک رئیس» (Like a Boss)، محصولِ پارامونت است که فقط ۱۰ میلیون دلار بهعنوانِ افتتاحیه کسب کرد. این کمدی که با نقدهای ضعیفی مواجه شد، با ۲۹ میلیون دلار بودجه تهیه شده است. آخرین تازهاکران هفته اما «زیر آب» (Underwater)، محصولِ فاکس قرن بیستم است که ۷ میلیون دلار بهعنوان افتتاحیه کسب کرد. این فیلمِ ترسناک که کریستین استوارت را بهعنوان نقشِ اصلیاش دارد، یکی از آن فیلمهایی است که روی دستِ دیزنی/فاکس باد کرده بود. بنابراین آنها فیلم را بدون هرگونه سروصدای رسانهای روی پرده فرستادند. «زیر آب» که خیلی بهتر از چیزی که انتظار میرفت با استقبالِ منتقدان مواجه شده با وجودِ بودجهی ۶۰ میلیون دلاریاش به معجزهای در گیشهی خارجی برای نجات نیاز دارد.
اما در زمینهی فیلمهای قدیمی جدول از «جومانجی: مرحلهی بعد» (Jumanji: The Next Level)، محصولِ سونی برایتان بگویم که کماکان دوامِ فوقالعادهای را درکنارِ «جنگ ستارگان» و «فروزن ۲» تجربه میکند. این فیلم ۱۴ میلیون دلار دیگر در پنجمین آخرهفتهاش کسب کرد و به مجموعِ ۳۱ روزهی ۲۵۷ میلیون و ۱۲۵ هزار دلار دست یافت. این فیلم تا حالا ۶۷۱ میلیون دلار در دنیا یا ۵/۶ برابر بودجهی ۱۲۰ میلیون دلاریاش فروخته است. ردهی ششم جدول متعلق به «زنان کوچک» (Little Women)، محصولِ سونی است که ۷ میلیون و ۶۵۰ هزار دلار دیگر کسب کرد و به مجموعِ خانگی ۷۴ میلیون دلار رسید. ساختهی گرتا گرویک همین الانش از لحاظ تجاری موفق حساب میشود، اما افزایش درآمدش از اینجا به بعد به این بستگی دارد که چه وضعیتی در بین نامزدهای اسکار خواهد داشت. راستی دیگر محصولِ سونی یعنی بازسازی «کینه» (The Grudge) هم با تجربهی ۶۹ درصد افت فروش، ۳ و نیم میلیون دلار در دومین آخرهفتهاش فروخت به مجموع ۱۰ روزهی ۱۷/۹ میلیون دلار دست یافت. در جایگاه هشتم جدول «فروزن ۲» (Frozen 2) را داریم که ۵/۸ میلیون دلار دیگر به دست آورد و به مجموعِ ۴۵۹/۴ میلیون دلار دست یافت تا بالاخره «اونجرز: دوران اولتران» را پشت سر بگذارد. این فیلم با ۱۹/۱ میلیون دلاری که از کشورهای خارجی به دست آورده، تاکنون ۹۱۲ میلیون دلار خارج از آمریکای شمالی فروخته (که شامل ۱۲۰ میلیون دلار از چین و ۱۰۹ میلیون دلار از ژاپن میشود). «فروزن ۲» تاکنون یک میلیارد و ۳۷۱ میلیون دلار در دنیا کسب کرده است؛ رقمی که آن را بالاتر از «آخرین جدای» (یک میلیارد و ۳۳۳ میلیون دلار)، «هری پاتر و یادگاران مرگبار قسمت دوم» (یک میلیارد و ۳۴۲ میلیون دلار) و «بلک پنتر» (یک میلیارد و ۳۴۸ میلیون دلار)، در جایگاه یازدهم پُرفروشترین فیلمهای دنیا جا میدهد. مأموریتِ بعدی «فروزن ۲» پشت سر گذاشتنِ «اونجرز: دوران اولتران» (یک میلیارد و ۴۰۵ میلیون دلار) است. راستی، «فورد علیه فراری»، دیگر محصولِ دیزنی در حالی به ۲۱۱ میلیون دلار فروش جهانی رسید که انیمیشن «جاسوسان در لباس مبدل» هم به ۱۱۵ میلیون دلار درآمدِ جهانی دست یافت. در جایگاه نهم جدول «چاقوکشی» (Knives Out)، محصول لاینزگیت قرار دارد که ۵ میلیون و ۷۲۵ هزار دلار کسب کرد و با ۳۵ درصد افت فروش، کمترین افت فروشش را در چهارمین آخرهفتهی متوالی تجربه کرد. این فیلم ۴۰ میلیون دلاری تاکنون ۱۳۹/۶ میلیون دلار در خانه و ۲۶۵ میلیون دلار در دنیا فروخته است. «بمب» (Bombshell) یک میلیون و ۵۰۰ هزار دلار دیگر برای رسیدن به ۲۷ میلیون و ۹۴۸ هزار دلار فروشِ کلی کسب کرد. «جوجو ربیت» (Jojo Rabbit) قبل از رسیدن به ۲۲ میلیون دلار به آخر کارش رسیده است. «انگل» (Parasite) هم در حالی از مرز ۲۵ میلیون دلار عبور کرد که رقم فوقالعادهای برای یک فیلم خارجیزبان حساب میشود که «الماسهای تراشنخورده» (Uncut Gems) هم ۳ و نیم میلیون دلار دیگر کسب کرد تا به مجموعِ ۴۳ میلیون دلار برسد. این فیلم به محض رسیدن به ۴۹ میلیون دلار فروش، به پُردرآمدترین فیلمِ استودیوی A24 در گیشهی خانگی بدل خواهد شد.
اما از فیلمهای اخیرِ جدول که بگذریم، هفتهی گذشته خبر رسید که «اونجرز: بازی پایانی» (Avengers: Endgame) با آپدیت کردنِ درآمدش در بازار چین موفق به یافتن ۳ میلیون دلار دیگر شده است. این اتفاق، اتفاقِ نامعمولی برای یک فیلمِ بزرگ نیست. چرا که استودیوها معمولا مجموعِ درآمدِ فیلمهایشان را مدتها پس از از آغازِ اکرانشان برای یافتنِ درآمدهای گمشده بهروزرسانی میکنند. مثلا «رمپیج» (Rampage) دقیقا بهلطف همین درآمدهای حسابنشده بود که توانست از مرز ۱۰۰ میلیون دلار فروشِ خانگی در سال ۲۰۱۸ عبور کند. خودِ «بازی پایانی» در ژوئیه ۲۰۱۹ با یافتنِ ۷ میلیون دلار اضافه توانست خودش را بالاتر از «آواتار» بکشد. به این ترتیب، «بازی پایانی» تاکنون ۸۵۸/۳ میلیون دلار در آمریکای شمالی فروخته که آن را پشت سر «نیرو برمیخیزد» (۹۳۶/۶ میلیون دلار) در ردهی دوم قرار میدهد. این فیلم یک میلیارد و ۹۴۱ میلیون دلار در کشورهای خارجی فروخته که فقط ۶۳۲ میلیون دلارش متعلق به بازار چین است؛ رقمی که مجموعِ درآمدِ جهانیاش را به ۲ میلیارد و ۸۰۰ میلیون دلار میرساند. این رقم فقط ۱۰ میلیون و ۸۴۳ هزار دلار بیشتر از درآمدِ «آواتار» بدون احتساب نرخ تورم است. فیلمِ جیمز کامرون کماکان تنها فیلمی است که بیش از ۲ میلیارد دلار در گیشهی خارجی فروخته است؛ رقمی که ۲۰۹ میلیون دلارش متعلق به بازار چین است؛ «آواتار» زمانی در چین روی پرده رفت که ظرفیتِ این بازار درواقع فقط ۱۰ درصدِ چیزی که امروز شاهدش هستیم بود. فاکتورِ تعیینکننده در موفقیتِ «بازی پایانی» برای پشت سر گذاشتنِ «آواتار» بهدلیلِ افزایش درآمدِ غولآسایی که این فیلم نسبت به «آواتار» از ۱۰ سال پیش و نسبت به «اونجرز: جنگ اینفینیتی» از ۱۸ ماه پیش در بازار چین تجربه کرد بود. در مقایسه، «اونجرز: جنگ اینفینیتی» ۳۵۹ میلیون دلار در تابستانِ ۲۰۱۸ در چین فروخت که ۴۹ و نیم درصد بهتر از درآمدِ «اونجرز: دوران اولتران» از سه سال پیش در این کشور بود. «بازی پایانی» در آمریکای شمالی و دیگر نقاط دنیا به جز چین با حدود ۲۶ درصد رشد فروش نسبت به «جنگ اینفینیتی» مواجه شد.
«اونجرز: بازی پایانی» رسما به اولین فیلمِ تاریخ که از مرز ۲ میلیارد و ۸۰۰ میلیون دلار فروشِ جهانی عبور کرده تبدیل شده است
اما نکته این است که «بازی پایانی» در بازار چین نه با ۲۶ درصد رشد فروش نسبت به فیلم قبلی (که در آن صورت حدود ۴۵۲ میلیون دلار میبود و کماکان برای خودش یک رکورد حساب میشد)، بلکه با ۷۶ درصد رشد فروش نسبت به درآمدِ ۳۵۹ میلیونی «جنگ اینفینیتی» در چین مواجه شد؛ آن ۱۸۰ میلیون دلار کافی بود تا «بازی پایانی» را از دومینِ فیلم پُرفروشِ تاریخ در بینِ «تایتانیک» و «آواتار»، به پادشاهِ دنیا بالاتر از «آواتار» تبدیل کند. درواقع درآمد «بازی پایانی» در چین، آن را پشتسر «زمین سرگردان» (The Wandering Earth) با ۷۰۰ میلیون دلار فروش، انیمیشن «نِژا» (Ne Zha) با ۷۲۴ میلیون دلار فروش و «گرگ جنگجوی ۲» (۸۵۴ میلیون دلار) در جایگاه چهارم پُرفروشترین فیلمهای تاریخِ چین حساب میشود. اکنون سؤالِ بزرگ این است که والت دیزنی و فاکس «آواتار» را مجددا بهعنوان وسیلهای تبلیغاتی برای «آواتار ۲» در سراسر دنیا اکران خواهند کرد یا نه. یادآوری اینکه قسمتِ اول «آواتار» چه فیلمِ هیجانانگیزی بود، بهترین ابزاری است که آنها برای هیجانزده کردن مخاطبان برای قسمتِ دوم و دنبالههایش دارند. نکته اما این است که اکرانِ مجدد «آواتار» در دنیا، مخصوصا در چین که حالا میتواند در ۱۰ برابر سینماهایی که در سال ۲۰۰۹ اکران شد اکران شود، بدونشک باعث میشود تا «آواتار» رکوردِ جهانیاش را از «بازی پایانی» پس بگیرد. اکرانِ مجدد نسخهی سهبعدی «تایتانیک» بهتنهایی ۱۴۵ میلیون دلار در چین فروخت. فقط ۷ و نیم درصد از این ۱۴۵ میلیون دلار کافی است تا «آواتار» را دوباره به جایگاهِ قبلیاش بهعنوانِ پادشاه گیشهی دنیا بازگرداند. اینکه دیزنی قادر به تبلیغات کردنِ «آواتار ۲» بهعنوانِ دنبالهی پُرفروشترین فیلمِ دنیا باشد، قلابِ تبلیغاتی ارزشمندی است که آنها آن را قربانی عبور دادنِ «بازی پایانی» از «آواتار» کردند. حالا که «جنگ ستارگان» در برزخی ساخته شده به دست خودشان به سر میبرد، دیزنی انگیزهی بیشتری برای معرفی کردن «آواتار» بهعنوان فرنچایزی درجهیکشان در آیندهی نزدیک دارد؛ مخصوصا اگر فعلا «اونجرز» دیگری در بین فیلمهای آیندهی مارول وجود نداشته باشد. اکرانِ مجددِ «آواتار» به صحبتهایی را که پیرامون عدم اهمیت دادن مردم به این فیلم شنیده میشود خاتمه خواهد داد. همچنین «آواتار» در صورت نهتنها میتواند دوباره بزرگترین فیلمِ دنیا لقب بگیرد، بلکه میتواند به اولین فیلم ۲ میلیارد و ۹۰۰ میلیون دلاری تاریخ یا حتی اولین فیلم ۳ میلیارد دلاری تاریخ هم تبدیل شود. البته که در صورتِ شکستِ اکران مجدد «آواتار»، شک و تردیدهای پیرامونِ آن تایید میشود و به آتشِ آن میافزاید. اما بالاخره این ریسکی است که دیزنی باید برای بهره بردن از بهترین ابزار تبلیغاتی «آواتار ۲» به آن تن بدهد. اما فعلا خبر خوب برای دیزنی و مارول این است که «اونجرز: بازی پایانی» رسما به اولین فیلمِ تاریخ که از مرز ۲ میلیارد و ۸۰۰ میلیون دلار فروشِ جهانی عبور کرده تبدیل شده است و یک رکورد دیگر به رکوردهای بیشمارش اضافه کرده است. و مشخصا حتی اگر «آواتار» با اکرانِ مجددش جایگاهش را از «بازی پایانی» پس بگیرد با یک «خبر بد» طرف نخواهیم. بالاخره هر دو مجموعه در حال حاضر جزیی از امپراتوری دیزنی هستند.