05-07-2018، 19:10
ضمن نقل حدیثی راهگشا از امام موسی بن جعفر(ع) از چند گونه ازدواج هشدار میدهیم. حدیث امام کاظم(ع) به شرح زیر است :
«خیر الجواری ما کان لک فیه هوی و کان لها عقل و أدب فلستَ تحتاج إلی أنْ تأمر و تنهی؛ و دون ذلک ما کان لک فیه هوی و لیس لها أدب فأنْتَ تحتاج إلی الاْ ءمر و النهی؛ و دونها ما کان لک فیها هوی و لیس لها عقل و لا ادب فتصبر علیها لمکان هواک فیها؛ و جاریة لیس لک فیها هوی و لیس لها عقل و لاأدب فتجعل بینک و بینها الْبحر الأخضر؛
بهترین زنان، زنی است که بدو علاقهمند باشی و او شعور و ادب داشته باشد. در این صورت به امر و نهی او محتاج نیستی. در مرحله بعد، زنی است که او را دوست داری، ولی ادب نشده و باید او را امر و نهی کنی. در مرحله سوم، زنی است که بدو علاقهمند هستی اما نه ادب شده و نه شعور دارد و نه ادبپذیر است و به خاطر علاقهای که به او داری، تحملش میکنی. اما زنی که نه بدو علاقهمندی و نه شعور و ادب دارد، مناسب است که دریایی بیکران را بین خود و او فاصله قرار دهی!» این حدیث شریف، راهنمای خوبی برای همسریابی است و رهنمود میدهد که زیربنای ازدواج باید عشق و علاقه باشد. اگر عشق و علاقه وجود داشته باشد، ملاک اصلی وجود دارد. حال چنانچه طرف شما علاوه بر محبوب بودن، دارای شعور و تربیت باشد، بهترین همسر است و با شعور و تربیتی که دارد، وظیفهاش را تشخیص میدهد اما اگر تربیت نشده ولی شعور و درک و زمینه تربیت را داشته باشد، باید او را تربیت کنی و راه و چاه را نشانش بدهی. اگر قلب شما را تسخیر کرده ولی عقل و ادب ندارد، عشق و علاقه شما را به تحمل بیادبیها و نافهمیهای او وا میدارد، ولی ازدواج با زنی که نه به او علاقهمندی و نه شعور و ادب دارد، کار غلطی است، زیرا هیچ جاذبه و انگیزهای برای این میثاق و پیوند وجود ندارد و پیوندی محکوم به فروپاشی میباشد. با توجه به این حدیث، برادران و خواهران باید از چند نوع ازدواج پرهیز کنند:
1ـ ازدواج زودرس: ازدواج خام و ناپخته؛ کسی که به رشد عقلی نرسیده و ازدواج، همسری، زندگی مشترک و تعهد متقابل را درک نمیکند، طبیعی است که ازدواج با او، ناپخته و پیش از موعد است. این ازدواجها در معرض فروپاشی میباشند. یکی از اصحاب امام صادق(ع) به ایشان عرض کرد:ما فرزندان خود را در کودکی همسر میدهیم.امام فرمود: اگر در کودکی ازدواج کنند، مشکل است با هم الفت یابند. همسر و شوهر دادن پسر و دختری که هنوز به رشد عقلی نرسیده اند، گرچه به رشد جنسی رسیده باشند، ازدواجی است که طرفین به هم علاقه مند نشده و همدیگر را به عنوان همسر آینده انتخاب نکرده اند. احتمال اینکه بعد از رشد و فهمیدن به هم علاقه مند شوند و زندگی پر از عشق و صمیمیتی را تشکیل دهند، چندان قوی نیست. نباید بنای مهم ازدواج را بر چنین زمینه سستی نهاد.
2ـ ازدواج ترحم آمیز: ازدواج از روی ترحم هم صحیح نمیباشد، زیرا در این نوع ازدواج نیز عشق و علاقه طرفین وجود ندارد و یک طرف برای خدمت به فردی ضعیف و مظلوم گذشت میکند. معلوم نیست تا چه زمان بتواند روی خواسته های خود پوشش گذاشته و بر خلاف میل، با همسری که بدو دلبستگی ندارد، به خوبی سر کند. این نوع اقدام، اجباری و غیر طبیعی است و حرکت خلاف طبیعت دوام ندارد. ازدواج، با بخشش مال و دستگیری از دیگران فرق دارد. در آن موارد، فرد برای یک اقدام کوتاه مدت، حرکتی بر خلاف خواست دل خود انجام میدهد؛ تازه آن حرکت غیر طبیعی نیست، زیرا لذت دارد، ولی ازدواج یک حرکت، دامنه دار و طولانی است و یک روز و یک ماه و دو ماه نیست بلکه باید عمری را سر کند. بعید است فردی بتواند یک عمر بر خواسته های طبیعی خود سرپوش بگذارد. سرپوش گذاشتن بر خواسته های صحیح و پسندیده و طبیعی، شرعی نیست.
3ـ ازدواج اجباری: ازدواج با فردی که مورد علاقه شما نیست، به سبب اطاعت از امر پدر و مادر و بستگان نیز پسندیده نیست. اگر چه اطاعت از امر پدر و مادر پسندیده و ارزشمند است، ولی دستور و امر باید به کار خوب مربوط باشد. ازدواج با فردی که به او دلبستگی ندارید فقط به خاطر اطاعت از پدر و مادر، شبیه ازدواج از روی ترحم و یک حرکت اجباری (قسری) و غیر پایدار است. از چنین اقداماتی باید برحذر بود.
4ـ ازدواج با بیبند و بار: ازدواج با فردی بیبند و بار، ولنگار و بیقید هر چند قلب شما به او متمایل باشد، کار پسندیدهای نیست، زیرا این افراد در طول زندگی اقداماتی میکنند و کارهایی از آنان سر میزند که پسند هیچ کس نیست و مایه سرافکندگی شماست و مجبور میشوید به خاطر هوای دلتان رنج سرشکستگی در اجتماع را تحمل کنید و بر اقدامات ناپسند همسر محبوب، ولی بی تربیت و لاابالی خود چشم ببندید و شأن و حرمت اجتماعی خود را زیر پا نهید.
5ـ ازدواج با بیعار: ازدواج با افراد تنپرور و تنبل نیز کار صحیحی نیست. جوان باید اهل کار و زحمت و تأمین معاش خانواده باشد. نمیتوان به استناد آیات و روایاتی مانند: «خداوند آنان را بینیاز میگرداند»،(16) ازدواج با افراد تنبل و تنپرور را توجیه کرد. خداوند از طریق اسباب و واسطه، روزی میدهد. یکی از اسباب روزی دادن، کار و کوشش و تلاش است. کسی که تنپروری پیشه کرده و از کار و کوشش ابا دارد و چشم به آسمان دوخته تا روزیِ او بدون حساب از آسمان فرو ریزد، چوب جهالت و خوشخیالی خود را خواهد خورد. ازدواج با او، خود را به زحمت انداختن میباشد
«خیر الجواری ما کان لک فیه هوی و کان لها عقل و أدب فلستَ تحتاج إلی أنْ تأمر و تنهی؛ و دون ذلک ما کان لک فیه هوی و لیس لها أدب فأنْتَ تحتاج إلی الاْ ءمر و النهی؛ و دونها ما کان لک فیها هوی و لیس لها عقل و لا ادب فتصبر علیها لمکان هواک فیها؛ و جاریة لیس لک فیها هوی و لیس لها عقل و لاأدب فتجعل بینک و بینها الْبحر الأخضر؛
بهترین زنان، زنی است که بدو علاقهمند باشی و او شعور و ادب داشته باشد. در این صورت به امر و نهی او محتاج نیستی. در مرحله بعد، زنی است که او را دوست داری، ولی ادب نشده و باید او را امر و نهی کنی. در مرحله سوم، زنی است که بدو علاقهمند هستی اما نه ادب شده و نه شعور دارد و نه ادبپذیر است و به خاطر علاقهای که به او داری، تحملش میکنی. اما زنی که نه بدو علاقهمندی و نه شعور و ادب دارد، مناسب است که دریایی بیکران را بین خود و او فاصله قرار دهی!» این حدیث شریف، راهنمای خوبی برای همسریابی است و رهنمود میدهد که زیربنای ازدواج باید عشق و علاقه باشد. اگر عشق و علاقه وجود داشته باشد، ملاک اصلی وجود دارد. حال چنانچه طرف شما علاوه بر محبوب بودن، دارای شعور و تربیت باشد، بهترین همسر است و با شعور و تربیتی که دارد، وظیفهاش را تشخیص میدهد اما اگر تربیت نشده ولی شعور و درک و زمینه تربیت را داشته باشد، باید او را تربیت کنی و راه و چاه را نشانش بدهی. اگر قلب شما را تسخیر کرده ولی عقل و ادب ندارد، عشق و علاقه شما را به تحمل بیادبیها و نافهمیهای او وا میدارد، ولی ازدواج با زنی که نه به او علاقهمندی و نه شعور و ادب دارد، کار غلطی است، زیرا هیچ جاذبه و انگیزهای برای این میثاق و پیوند وجود ندارد و پیوندی محکوم به فروپاشی میباشد. با توجه به این حدیث، برادران و خواهران باید از چند نوع ازدواج پرهیز کنند:
1ـ ازدواج زودرس: ازدواج خام و ناپخته؛ کسی که به رشد عقلی نرسیده و ازدواج، همسری، زندگی مشترک و تعهد متقابل را درک نمیکند، طبیعی است که ازدواج با او، ناپخته و پیش از موعد است. این ازدواجها در معرض فروپاشی میباشند. یکی از اصحاب امام صادق(ع) به ایشان عرض کرد:ما فرزندان خود را در کودکی همسر میدهیم.امام فرمود: اگر در کودکی ازدواج کنند، مشکل است با هم الفت یابند. همسر و شوهر دادن پسر و دختری که هنوز به رشد عقلی نرسیده اند، گرچه به رشد جنسی رسیده باشند، ازدواجی است که طرفین به هم علاقه مند نشده و همدیگر را به عنوان همسر آینده انتخاب نکرده اند. احتمال اینکه بعد از رشد و فهمیدن به هم علاقه مند شوند و زندگی پر از عشق و صمیمیتی را تشکیل دهند، چندان قوی نیست. نباید بنای مهم ازدواج را بر چنین زمینه سستی نهاد.
2ـ ازدواج ترحم آمیز: ازدواج از روی ترحم هم صحیح نمیباشد، زیرا در این نوع ازدواج نیز عشق و علاقه طرفین وجود ندارد و یک طرف برای خدمت به فردی ضعیف و مظلوم گذشت میکند. معلوم نیست تا چه زمان بتواند روی خواسته های خود پوشش گذاشته و بر خلاف میل، با همسری که بدو دلبستگی ندارد، به خوبی سر کند. این نوع اقدام، اجباری و غیر طبیعی است و حرکت خلاف طبیعت دوام ندارد. ازدواج، با بخشش مال و دستگیری از دیگران فرق دارد. در آن موارد، فرد برای یک اقدام کوتاه مدت، حرکتی بر خلاف خواست دل خود انجام میدهد؛ تازه آن حرکت غیر طبیعی نیست، زیرا لذت دارد، ولی ازدواج یک حرکت، دامنه دار و طولانی است و یک روز و یک ماه و دو ماه نیست بلکه باید عمری را سر کند. بعید است فردی بتواند یک عمر بر خواسته های طبیعی خود سرپوش بگذارد. سرپوش گذاشتن بر خواسته های صحیح و پسندیده و طبیعی، شرعی نیست.
3ـ ازدواج اجباری: ازدواج با فردی که مورد علاقه شما نیست، به سبب اطاعت از امر پدر و مادر و بستگان نیز پسندیده نیست. اگر چه اطاعت از امر پدر و مادر پسندیده و ارزشمند است، ولی دستور و امر باید به کار خوب مربوط باشد. ازدواج با فردی که به او دلبستگی ندارید فقط به خاطر اطاعت از پدر و مادر، شبیه ازدواج از روی ترحم و یک حرکت اجباری (قسری) و غیر پایدار است. از چنین اقداماتی باید برحذر بود.
4ـ ازدواج با بیبند و بار: ازدواج با فردی بیبند و بار، ولنگار و بیقید هر چند قلب شما به او متمایل باشد، کار پسندیدهای نیست، زیرا این افراد در طول زندگی اقداماتی میکنند و کارهایی از آنان سر میزند که پسند هیچ کس نیست و مایه سرافکندگی شماست و مجبور میشوید به خاطر هوای دلتان رنج سرشکستگی در اجتماع را تحمل کنید و بر اقدامات ناپسند همسر محبوب، ولی بی تربیت و لاابالی خود چشم ببندید و شأن و حرمت اجتماعی خود را زیر پا نهید.
5ـ ازدواج با بیعار: ازدواج با افراد تنپرور و تنبل نیز کار صحیحی نیست. جوان باید اهل کار و زحمت و تأمین معاش خانواده باشد. نمیتوان به استناد آیات و روایاتی مانند: «خداوند آنان را بینیاز میگرداند»،(16) ازدواج با افراد تنبل و تنپرور را توجیه کرد. خداوند از طریق اسباب و واسطه، روزی میدهد. یکی از اسباب روزی دادن، کار و کوشش و تلاش است. کسی که تنپروری پیشه کرده و از کار و کوشش ابا دارد و چشم به آسمان دوخته تا روزیِ او بدون حساب از آسمان فرو ریزد، چوب جهالت و خوشخیالی خود را خواهد خورد. ازدواج با او، خود را به زحمت انداختن میباشد